برنامه درسي آموزش عالی
برنامههای درسی آموزش عالی از جمله عوامل و عناصری هستند که در تحقق بخشیدن به اهداف آموزش عالی نقش بسزایی دارند. از اینرو، برنامههای درسی که قلب دانشگاهی بشمار میآیند، آیینه نقشها و اهداف آموزش عالی و شایسته توجه دقیق هستند . باتوجه به رسالتها، اهداف و نقش آموزش عالی در عصر حاضر، برنامههای درسی باید اصلاح و بازنگری شوند. بطوریکه استارک ، اظهار میکند، تغییر و اصلاح برنامههای درسی در کشورها و دانشگاههای پیشرفته جهان مطابق تحولات صورت میگیرد. چنین تغییری به نظام آموزش عالی کمک میکند تا نیازهای مبتلابه جامعه را برآورده سازد. تغییرات برنامه درسی باید در خدمت اصلاح برنامهریزی درسی دانشگاهی و موجب اثربخشی آنها شود. آموزش عالی قانوناً عهدهدار سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرای سیاستها و برنامههای توسعه آموزش عالی کشور است. در نظامهای رشتهای در آموزش عالی، همواره با دو گرایش پویا و ظاهراً متضاد روبهرو هستند. از یکسو، دانش محض، خود بعلت رشد سریع و فزاینده دچار انشعابهای متوالی گردیده است و مرتباً به پیدایش تخصصهای ظریف میانجامد. از سوی دیگر، تحولات عظیم اجتماعی، سیاسی، جمعیتی و اقتصادی، همچنین گسترش روزافزون تکنولوژی و دگرگونیهای متوالی در مشاغل و نیازهای حرفهای، به پیدایش آفاق جدیدی از مشارکتهای میان رشتهای و درهم تنیدن نظامهای رشتهای و ظهور آنها بهگونهای جدید منجر میشود. بدیهی است که به موازات اینگونه تحولات مستمر، دگرگونیهای پیدرپی در ساختار برنامههای درسی، کیفیت مسئولیتها و حتی نام گروههای آموزشی و اصول ارزشیابی درونی دانشگاهها رخ مینماید.
برنامه درسی طرحی جهت فراهم کردن مجموعهای از فرصتهای یادگیری است، اما تا هنگامی که فراگیران با این فرصتها برخورد نکنند فقط این امر بالقوه تلقی میشود. برنامههای درسی در آموزش عالی باید با هدف برانگیختن رویکرد تحقیق، تحلیل و خلاقیت، قوه قضاوت مستقل و خودآگاهی انتقادی دانشجویان را رشد داده و تشویق کند . آموزش اجرای برنامه درسی است و به معنای درگیر نمودن عملی فراگیران با فرصتهای یادگیری طرحریزی شده است و اگر به آن بهای کافی داده نشود بمنزله نادیده انگاشتن نیمی از برنامه درسی یعنی اجرای آن است.
نتایج تربیتی بوسیله آنچه تدریس شده است (برنامه درسی) و مطلوبیت چگونگی تدریس (روش اجرا) تعیین میگردد. افزایش فهم ما از یادگیری نیز ضمن عمق بخشیدن به تحلیل ما از برنامه درسی، به خودی خود بر برنامههای درسی تجربه شده و برنامههای اجرا شده اثر میگذارد و به میزانی که تدریس و یادگیری محوریت مییابند، برنامه درسی تعیین شده کم اهمیتتر میشود .
وقتی برنامه درسی مسلط بر آموزش دانسته شود، معلم فقط یک مجری است. اما با قایل بودن به تسلط آموزش، واگذاری تصمیم درباره برنامه درسی به جریان عملی تعامل معلم و فراگیر در کلاس درس، ضرورت مییابد و به گفته کلاین، برنامه؛ روئیدنی یا مبتنی بر تجربه است . اینحالت را بیشتر میتوان در آموزش عالی مشاهده کرد. البته مفهوم برنامه درسی بعنوان فرصتهای یادگیری فقط محدود به اهداف نمیشود، بلکه اجرا یعنی آموزش و ارزشیابی و مخاطبین معین را، در بر میگیرد. در این مفهوم نقش فراگیر بسیار مهم است و اهمیت اجرا مورد تأکید قرار میگیرد . با طرح مفاهیمی چون اجرای برنامه درسی و مهندسی برنامه درسی آن را با آموزش آمیخته دانسته که کم توجهی به آن برنامه درسی طرح شده را با شکست مواجه میسازد.
انسانها از ثروتهای ذاتی و بالقوهای بهرهمند هستند که بایستی آنها را با بکارگیری وسیلههایی مناسب به سرمایههایی تبدیل نمود که در جهت رشد و تکامل خود و جامعه قرار گیرند. از دید صاحبنظران مهمترین این ابزار آموزش و پرورش میباشد که با درنظر داشتن مقصد فوقالذکر اهداف ویژهای را نیز بدنبال نموده و در راستای تحقق بخشیدن به آن اهداف، از محتوا، روشها و وسایل خاص و بطور کلی عناصر خاصی از جمله برنامههای درسی بهرهمند میگردد که در واقع از جمله مهمترین عناصر محسوب میشوند که بایستی از مناسبت لازم برخوردار گردند تا بتوانند نقش مؤثر خود را ایفا نمایند، و ضمناً مسئولین و مدیرانی نیز باشند که در جهت اجرای درست این برنامههای درسی تدوین شده باشند. پس از آنکه هر برنامهای خصوصاً برنامههایدرسی تهیه شد، و مورد تأیید و تصویب سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان کشور قرار گرفت، مرحلهی اجرای آن شروع میشود. باید بین دو امر تهیه برنامه و اجرای برنامه تفکیک قایل شد. نحوهی اجرای یک برنامه از چگونگی تهیهی آن پراهمیتتر است. چرا که، تا وقتی یک برنامه به اجرا در نیامده است مانند این است که وجود ندارد. و همینطور بهترین برنامه درسی تهیه شده به علت اجرای ناقص میتواند نتایج دلسرد کنندهای به دست دهد. لذا هرچند که کیفیت یک برنامه درسی جدید، میتواند عالی باشد، اما نمیتوان مطمئن بود که این برنامه بطور مطلوب در نظام آموزشی به اجرا درآید. نحوهی اجرای برنامه درسی از یک نظام به نظام دیگر فرق میکند. در بسیاری از نظامهای آموزشی، انجام این امر از وظایف گروه تدوین کنندهی برنامه درسی است. در حالیکه در نظامهای دیگر این وظیفه بعهده مسئولان اداری و یا سایر بخشهای نظام آموزشی واگذار شده است . در کشور ما بخش اعظم اجرای یک برنامه درسی بعهده مدیران و مسئولان بخشهای آموزشی میباشد. اغلب اجرای یک برنامه درسی مشکلتر از تدوین آن است. تهیه و تدوین برنامه معمولاً در مراکز برنامه درسی و به وسیله گروه کوچکی انجام میشود. درحالی که برای اجرای آن میبایست با مدارس، دانشگاهها، معلمین، اساتید، دانشآموزان و دانشجویان در ارتباط بود. جهت ایجاد شرایط اجرای یک برنامه درسی باید به دو جنبه اشاعه برنامه درسی و سازماندهی توجه نمود . آموزش عالی ایران در طول حیات نوین خود از زمان تأسیس دارالفنون، 1268 قمری تا زمان حاضر با چالشها و نیازها و تغییرات متعددی روبهرو بوده است و هماکنون باتوجه به تحولات جهانی که توانسته و میتواند جامعه ایران را نیز تحتالشعاع خود قرار دهد بایستی با ایجاد شرایط و استفاده از منابع و ابزارهای لازم از جمله برنامههای درسی مناسب پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی گردد.هرچند که مدارس و آموزش عالی دو مرحله از یک نظاماند و در وضع مطلوب، دانشآموزان با کولهباری از تجربه از مرحلهای به مرحله دیگر روانه میشوند، ولی، تفاوتهایی بین آن دو وجود دارد. طول مدت تحصیل و متقاضیان آندو متفاوت است. مدرسان آندو از صلاحیتها، یا حداقل از سطح تخصص متفاوت روشهای آموزشی، قراردادهای شغلی، همبستگیهای حرفهای، میزان حقوق، و شأن اجتماعی متفاوتی برخوردارند.
از موارد جنبههای اشاعه برنامه درسی، ایجاد یک شبکه انتقال و توزیع سراسری است تا به موقع مواد درسی و وسایل آموزشی مورد نیاز را توزیع کند، و همچنین با آندسته از واحدهای نظام آموزشی که فعالیت آنها مستقیماً بر اجرای برنامه تأثیر میگذارد، مانند مؤسسات تربیت معلم، دانشگاهها، مدیران، مسئولان نظارت و راهنمایی و دایره امتحانات، ارتباط برقرار کند.
فقدان نظم در توزیع وسایل و مواد درسی مورد نیاز دانشگاهها و مدارس، ممکن است بر اجرای صحیح برنامه اثر گذارد. اگر کتابهای درسی فقط چند هفته قبل از آغاز سال تحصیلی به چاپ برسد، بدیهی است که با دشواری میتوان توزیع بهموقع آن را در دانشگاهها و مدارس تضمین کرد. در بسیاری از طرحهای برنامهریزیدرسی، نارسایی در عرضه راهنمای تدریس، باعث ایجاد مسائل جدیدی میشود. موضوع دیگر عبارت از عرضه منظم تجهیزات دانشگاهها و مدارس و ترغیب برنامهای برای نگهداری آنها است. برای مثال برخی از تجهیزات دانشگاهی ضروری را که دانشگاهها نتوانند دریافت کنند، نمیتوانند در برنامه درسی بکار برند.
یکی دیگر از موارد اشاعه برنامه درسی مربوط به آموزش ضمن خدمت معلمان و کارگاههای آموزشی اساتید میباشد. چرا که اجرای اکثر برنامههای درسی جدید مستلزم بازآموزی معلمان و اساتید است. لیکن اغلب اساتید و معلمان معمولاً قبل از ورود به کلاسهای درس، دورههایی را در خصوص روش و نحوه تدریس نگذراندهاند.
یکی دیگر از وظایف مربوط به اجرای برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان، ایجاد ارتباط مطلوب با مراکز علمی و دانشگاه تربیت مدرس است و از جمله راههای جلب همکاری آنها، مشارکت دادن آنها در تصمیمگیریهای مربوط به تهیه و اجرای آزمایشی برنامههای درسی جدید است. البته در دانشگاه فرهنگیان، باید جهت توزیع برنامه درسی جدید، بین اساتید و مدیران و برنامه ارتباط تنگاتنگی برقرار گردد. و کوشش شود تا مدیران و مسئولین دانشگاه در جریان تصمیمگیری قرار گیرند. آخرین مورد اشاعه برنامه درسی، مربوط به نقش امتحانات است. باید دقت شود تا برنامه درسی، محتوا و هدفهای امتحانات را مشخص کند نه برعکس. این درست نیست اجازه دهیم آنچه دانشجو معلمان باید فرا گیرند، به وسیله امتحانات تعیین شود.
از نظر سازماندهی، شبکه اشاعه برنامه درسی ممکن است متمرکز یا غیرمتمرکز باشد. اگرچه تمرکز لازمه آمادهسازی و تهیه برنامه آموزشی است وعدم تمرکز در نتیجه همکاری بین عوامل دولتی درمرکز،در منطقه ودر جوامع محلی بهنگام اجرای برنامه از ضروریات محسوب میشود. حتی در متمرکزترین نظامها نیز کارکنان جوامع محلی وظایفی برعهده دارند. سیاست راهبرنده و الگوی تصمیمگیری در آموزش عالی در ایران، ژاپن و پاکستان، مبتنی بر برنامهریزی و کنترل متمرکز مستقیم است . دولتهای مرکزی معمولاً در چنین مواردی تمایل به دخالت دارند. زیرا منابع محلی بدون توسل به مرکز، غالباً جوابگوی نیازها نمیباشند. در نظامهای غیرمتمرکز که آموزش و پرورش باید عملاً مستقل کار کند، باز هم دولت مرکزی برای ایجاد هماهنگی، در اجرای برنامهها و نظارت بر آنها دخالت میکند.برنامهریزی در ساختار اداری و تدارکات تغییراتی ایجاد میکند. البته شبکه اشاعه برنامه درسی در کشور ما کاملاً متمرکز بوده و مسئولیت آن با تشکیلات مرکزی به نام دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی بعنوان یکی از واحدهای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، به این امور اهتمام دارد.
درکنار دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی؛ دفتر انتشارات کمک آموزشی و دفتر فنآوری آموزشی سازمانی را تشکیل میدهند که تشکیلات برنامهریزی درسی کشور جزئی از آن میباشد. دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی، مسئولیت طراحی برنامه درسی برای کلیه سطوح تحصیلی اعم از ابتدایی، راهنمایی، متوسطه نظری و تربیت معلم را برعهده دارد. برنامهریزی درسی در رشتههای فنی و حرفهای در تشکیلات جداگانهای انجام میشود که تحت عنوان دفتر تحقیقات و برنامهریزی فنی و حرفه ای در معاونت آموزش فنی حرفه ای فعالیت مینماید.
در خصوص دروس دانشگاهی با تعیین سرفصل دروس از طریق مرکز به صورت متمرکز میباشد و لیکن در تعیین کتاب درسی اختیار با اساتید و بعضاً گروههای آموزشی میباشد. البته با توجه به بررسی توان دانشگاهها در استفاده از مصوبه شورای عالی برنامهریزی در خصوص واگذاری پارهای از اختیارات شورا به دانشگاهها . و باعنایت به آییننامه واگذاری اختیارات برنامهریزی درسی به دانشگاهها، در صورتیکه گروههای آموزشی خواستار تغییر سرفصل دروس باشند و دلایل توجیهی دال بر آن داشته باشند،درصورت تأیید هیات ممیزه آن دانشگاه امکان تغییرسرفصل دروس ممکن میباشد.
منبع
سنچولی،محمود(1394)، ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی مدیریت آموزشی، دانشگاه سیستان بلوچستان
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید