بررسی رفتاراستنادی بر اساس میزان استفاده ازمنابع مورد استناد

بررسی یافته‌های حاصل از روش‌های مختلف بررسی رفتار استنادی نشان می‌دهد، هر کدام از این روش‌ها از محدودیت‌هایی رنج می‌برند که نمی‌توانند ما را به نتایجی با روایی بالا رهنمون شوند از سوی دیگر کیفی بودن این نتایج و داوری فردی و متکی بودن بر قضاوت شخصی نیز بر پیچیدگی آن افزوده و از  پایایی نتایج می‌کاهد. لذا شاخص‌های دیگری مورد نیاز است تا بتوان بطور عینی و به دور از داوري فردي به سنجش انگیزه‌های استناد پرداخت. براي نيل به اين هدف، مي‌توان از روش‌هاي عيني براي تعيين ارزش يك استناد كمك گرفت.

به اين ترتيب، بر پايه ارزش‌گذاري استنادها مي‌توان به ميزان تاثير اثر بر نويسنده استنادكننده پي برد. از معيارهايي كه مي‌توان بر آن اساس به ارزش‌گذاري استنادها پرداخت، ميزان استفاده نويسنده استناد‌كننده از مدرك مورد‌استناد و ميزان تاثير اثر استناد‌شده مي‌باشد. اگر چه تحقیق‌هایی درمورد رفتار استنادی انجام شده است اما تنها بخش کوچکی از این تحقیق‌ها به بررسی میزان استفاده نویسندگان از استنادها پرداخته‌اند. استفاده از استنادها از سه دیدگاه جايگاه استناد، نوع استناد و بسامد ‌متني ‌استناد مورد بررسی قرار گرفته‌اند .

اولین دیدگاه به بررسی جایگاه استنادها در بخش‌های اصلی مدرک استناد‌کننده می‌پردازد. کانو، در مطالعه‌ای مدل رفتار استنادی تجربی موریویسیزک و میوریجزان،  را بررسی کرده و مفهوم تعداد استناد‌های خالص را بعنوان یک مدل توضیحی ساده برای الگوهای استنادی ترسیم کرد و ارتباط بین مدل تئوریک رفتار استنادی، فراوانی و درجه سودمندی انواع استناد خاص و قابل اجرا بودن عامل جايگاه استناد، به عنوان یک متغیر کتاب‌سنجی جدید را بررسی کرد. او جايگاه هر استناد را از جهت فاصله هر استناد از شروع مقاله محاسبه كرده است و معتقد است استنادهای داده شده در بخش مقدمه وزن اطلاعاتی کمی برای نویسنده استناد‌کننده دارند.

نويسندگان ديگر، مانند مك‌كين و ترنر و مارسيک و همكاران ، نيز جايگاه استناد را مورد بررسي قرار داده‌اند. البته آنها تاكيد بيشتري بر بخش‌هاي مختلف مقاله كه استناد در آن رخ داده است، داشته‌اند و ادعا كرده‌اند كه بخش‌هاي مختلف مقاله مانند مقدمه، روش، نتايج، بحث و نتيجه‌گيري مي‌تواند عامل عيني‌تري، نسبت به فاصله استناد از شروع مقاله، براي تحليل استنادها از لحاظ جايگاه باشد. مك‌كين و ترنر ، در مقاله خود تصريح كرده‌اند كه استنادي در بخش روش‌شناختي مقاله‌اي تحقيقاتي ارزشي بيش از همان استناد در بخش مقدمه يا استناد در مقاله‌اي مروري دارد.

ووس و داگيو، مارسيس و همكاران ، بورمن و دانيل  و تنگ و سيفر  همگي، استنادها را از لحاظ ارزش جايگاه استناد تحليل نمودند و نتيجه گرفتند كه بيشترين استنادها در بخش‌هاي مقدماتي مقاله رخ داده‌اند که نقش ناچيزي در ارائه اطلاعات تازه داشته‌اند. هدف از این استناد‌ها، بسط زمينه عمومي تحقيق بوده است در حالي كه استنادي كه در بخش‌هاي پر اهميت مانند :  روش   يا نتايج   ظاهر شده‌ است، نشان دهنده استفاده از روش و نتايج مقاله مورد استناد در مدرك استنادكننده است و تشابه موضوعي اين دو مقاله را نشان مي‌دهد.

ديدگاه دوم در بررسي استفاده از منابع مورد استناد، به بررسي انواع استناد مي‌پردازد. محققين انواع متنوعي از  استنادها را معرفي كرده‌اند. آنها براي شناسايي انواع استنادها از تحليل محتواي مدارك مورد استناد استفاده كرده‌اند. بطور‌كلي، همانطور كه وينكلر ، بيان نموده است،  استنادها را مي‌توان به دو دسته كلي استنادهاي حرفه‌اي و پيوندي تقسيم نمود. استنادهاي حرفه‌اي با نظریه هنجاری استناد همسو است و نشان‌دهنده استنادهايي است كه با جنبه‌هاي نظري و عملي تحقيق مرتبطند و نویسنده به دلیل ربط و تناسب موضوعی اثر خود با اثر مورد استناد، به آن استناد می‌دهد و استنادهاي پيوندي كه رهیافت ساختار اجتماعی استناد را نشان مي‌دهد و نشان دهنده عوامل اجتماعي و بيروني موثر بر استناد است.

در همين راستا، گروهي ديگر از محققين استنادها را بر اساس اهميت مقاله مورد استناد براي استنادكننده را به دو گروه استناد سرسری وهدفمند تقسیم كرده‌اند كه در متون مختلف نام‌های گوناگونی دارد. برای مثال استناد سرسری ، با  جانبی، غیر ضروری، هم معنی است و استنادهای هدفمند نیز با نام های منطقی ، مرکزی و ضروری، نامیده شده است. اما مي‌توان استنادهاي سرسري را با استنادهاي پيوندي و استنادهاي هدفمند را در استنادهاي حرفه‌اي تلفيق نمود. يافته‌هاي وينكلر ، نشان داد در رفتار استنادي نويسندگان، استنادهاي پيوندي نقش بسيار كوچكتري نسبت به استنادهاي حرفه‌اي دارند.

بنزی ، نیز به تحلیل محتوای استناد و اندازه‌گیری میزان ربط استنادها پرداخت. او استنادها را به سه گروه دسته‌بندی کرد. دسته‌بندی او بر این فرض استوار است که اثری که در مقاله استنادکننده به طور ساده مورد اشاره قرار می‌گیرد، ربط موضوعی کمتری با مقاله استناد کننده دارد و در مقابل اثری که در مقاله استنادکننده بطور عمیقی مورد بحث قرار می‌گیرد، ربط موضوعی بیشتری با مدرک مورد استناد دارد.

 دسته‌بندی او عبارتست از:

  •  به اثر بطورخاص درمتن اشاره نشده است  مانند : چندین بررسی به این موضوع پرداخته اند که شامل
  •  به اثر در متن خیلی کم اشاره شده است  مانند:  جمله  اسمیت تاثیر … را مطالعه کرده است.
  •  نقل قول یا بحث در بخشی از متنمانند: اسمیت دریافت که ….

بسامد ‌متني‌ استناد، سومين ديدگاه در بررسي ميزان استفاده از منابع مورد استناد مي‌باشد و گستره استفاده از استناد در مقاله استناد‌کننده را مورد توجه قرار می‌دهد. به این معنا که تکرار استناد به یک مدرک در متن، گستره و قدرت آن مدرك براي مدرك استنادكننده را نشان مي‌دهد.  یک فرضیه طبیعی این است که بسامد ‌ متنی استناد نسبت به فهرست ارجاع‌ها، سهم علمی هر اثر استناد‌شده را بطور دقیق‌تر منعکس می‌کند.

كانو ، در تحقيق خود بيان كرده است، هر چه دفعات استناد به اثري در مدرك مورد‌استناد بيشتر باشد، ارزش بيشتر آن اثر براي نويسنده استناد‌كننده را نشان مي‌دهد. هرلچ ، نيز تكرار استناد به يك اثر را نشان‌دهنده تشابه موضوعي اثر استناد‌شده و استناد‌كننده مي‌داند كه مي‌تواند به نويسندگان در انتخاب مقالات تحقيقي مشابه كمك كند. تنگ و سيفر، نيز بسامدمتني ‌استناد را ناشي از اهميت مدرك مورد استناد مي‌دانند و اعتقاد دارند مي‌توان از اين عامل براي پيش بيني اهميت و ارزش استناد استفاده نمود.

با استفاده از شاخص بسامد متنی استناد ، معایب شاخص های نشات گرفته از استناد نیز کاهش می‌یابد. همانگونه که تحقیق هو و همکاران ، روشن ساخت که وقتی بسامد متنی استناد جایگزین شمارش استناد در فهرست ارجاع گردید، ضریب تاثیر بیشتر مجلات مورد بررسی کاهش یافت. این شاخص، همچنین، سنجه‌های دیگر مانند شاخص هرش که بر اساس تعداد استناد به دست می‌آیند را نیز می‌تواند بهبود دهد.

ديدگاه سنتي كتابسنجي مبتني بر شمارش ساده استنادها است كه دليل آن سهولت شمارش فهرست منابع و محاسبه استنادها به مدرك است. اما در رويكرد جديد كتابسنجي، تكرار استناد در متن مقالات ارزش بيشتري نسبت به شمارش ساده استنادها دارد. اما دسترسی به متن کامل مقالات علمی متنوع با شکل‌های مختلف و شمارش استنادهای متنی آنها با سبک‌های متنوع، کاربرد معیار بسامد متنی استناد را محدود کرده است. البته در حال حاضر با افزایش خودکار‌سازی متون، دسترس‌پذیری مقالات تحت وب و دسترسي به شکل‌های متنوع مقالات، مانعی برای کاربرد شاخص بسامد متنی استناد نخواهد بود و با استفاده از نرم‌افزارهای شناسایی متون و یکسان سازی نگارش مقالات تحت وب می‌توان به کاربرد بسامد متنی استناد بجای شمارش منابع مورد استناد از فهرست منابع امیدوار بود.

با بررسي متون روشن مي‌شود بررسی‌های انجام شده درباره رفتار استنادی نمی‌توانند انگیزه‌های حقیقی استناد‌کننده را آشکار کند. ضعف بررسي‌ها گاهي ناشي از ضعف روش تحليل و گاهي ناشي از غير قابل پيش‌بيني بودن رفتار نويسندگان و نبودن الگوهاي روشن و جهاني رفتار استنادي مي‌باشد. در بررسي رفتار استنادي نويسندگان دو رویکرد تحلیل مدرک و تحلیل نویسنده وجود دارد. در تحلیل نويسنده كه با استفاده از روش‌هاي پرسشنامه محقق‌ساخته و مصاحبه صورت مي‌گيرد، داوری شخص تحلیل‌گر نقش زيادي ايفا مي‌كندكه می‌توان با استفاده از روش پرسش مستقیم از محققان در زمان استناد، این روش را بهبود بخشید.  اما به دليل معايب روش‌هاي مصاحبه و پرسشنامه، محققين به فكر استفاده از روشهاي ديگر مانند تحلیل مدرک افتادند. در اين نوع تحليل از روش‌هاي تحليل محتوا / بافتار استفاده مي‌شود.

تحليل استنادي محتوا محور، در درجات مختلفي انجام مي‌شود. در سطح نحوي می‌توان با ارزش‌گذاری به جایگاه استناد، بسامد متنی استناد و ويژگيهاي ساختاري مقالات، استنادها را متمايز ساخت. سطح بالاتر تحليل محتوا، سطح معنايي است كه استنادها را بر اساس سرشت آنها مانند نوع استناد ؛ تاييدي/تكذيبي يا  استفاده قابل ملاحظه/ جزيي تحليل نمود . با استفاده از اين دو سطح تحليل محتوای مدرک، مي‌توان بطور عینی‌تر به ارزش‌گذاري استنادها و اثر‌گذاری مدرک مورد استناد پرداخت و عمق و گستره استفاده از اثر مورد استناد را سنجيد. سهم هر استناد بطور يكسان ارزش‌گذاري مي‌شود. اما در ديدگاه نوين، استنادهاي يك مدرك، بر اساس شاخص‌های ارزش‌گذاري شده و با استفاده از  ارزش و كيفيت استنادها، به ارزش‌گذاري مدارك مورد استناد مي‌پردازند.

در اين شيوه جديد، براي دور ماندن از معايب قضاوت‌هاي شخصي، روش‌هاي عيني مورد استفاده قرار گرفته‌اند. در حال حاضر با پيشرفت قابليت‌هاي رايانه‌اي و رشد كتابخانه‌ها و مخازن ديجيتال، مي‌توان از الگوريتم‌هاي تحليل محتوا / بافتار مدرک، براي استخراج ارتباط‌هاي پنهان در مجموعه مدارك بزرگ استفاده نمود. تحليل محتوا در سطح بالا به  بررسي نوع استناد تاييدي و تکذیبی بودن يا ضروري و غير ضروري بودن مي‌پردازد. اما با توجه به اينكه داوري نوع استناد بوسيله شخصي غير از نويسنده اصلي انجام مي‌شود، لذا داوري نوع استناد نيازمند دانش تخصصي حوزه مورد بررسي و بكارگيري داوران متعدد است، لذا متون پيشنهاد مي‌كنند با استفاده از مصاحبه مستقيم با نويسندگان استناد‌كننده انواع استناد را شناسايي نمود. براي دور ماندن از معايب روش‌ مصاحبه و دور ماندن از قضاوت‌هاي شخصي كه درستي و دقت نتايج را دچار خدشه مي‌سازد، مي‌توان روش مكانيكي ارزش‌گذاري جايگاه استناد و بسامد متني استناد كه سنجه‌هايي به نسبت عيني هستند را بكار برد يا همانند مك كين و ترنر ، اين سه ارزش را با هم تركيب كرده و سنجه‌اي واحد بدست آورد.

از سوی دیگر با ارزش‌گذاری استنادها بر اساس شاخص‌های عینی تحلیل مدرک می‌توان سامانه‌های بازیابی اطلاعات را نیز بهبود بخشید. برای رسیدن به این هدف همانطور که باولز ، پیشنهاد نمود می‌توان از روانشناسی اجتماعی استناد استفاده کرد و نقش اطلاعاتي و اجتماعي استناد‌ها را به نويسندگان آموزش داد تا آنها بتوانند با دقت بيشتري استنادها و جايگاه استناد را انتخاب كنند. باولز، معتقد است اگر چنین روندی دنبال شود می‌توان به نقطه‌اي رسيد كه رفتارهاي استنادي استاندارد و انعطاف‌پذيري در نویسندگان دید كه به كيفي شدن سامانه‌هاي بازيابي اطلاعات می‌انجامد .در سال‌هاي اخير توليد علم ايران در همه حوزه‌ها بخصوص در حوزه شيمي روندي صعودي داشته و همچنين اثر گذاري مقالات  این حوزه يعني ميزان استنادهاي دريافتي نيز در مقایسه با دیگر حوزه‌ها  افزايش  بیشتری داشته است.

محققين بر اهميت شاخص استناد در سنجش اثرگذاري مقالات مورد استناد اذعان دارند اما اثرگذاري مطلوب به معناي دريافت استناد از آثار معتبر  و پيشگام جهاني است كه ما را از بررسي انبوه مقالات استنادكننده كم اعتبار كه تاثير چنداني بر پيشبرد علم ندارند، بي‌نياز مي‌كند. ديدگاه سنتي شمارش استناد و برابر گرفتن همه استنادها چالش‌برانگيز است، لذا محققين به استفاده از رويكردي جديد براي دور ماندن از چالش هاي كاربرد ديدگاه سنتي كتابسنجي مبادرت كردند. در اين رويكرد تلاش نمودند كيفيت استنادها را ارزش گذاري نمايند. در اين راستا از  شاخص‌هايي مانند نوع استناد، جايگاه استناد و بسامد متني استناد ياري گرفته و به تعيين كيفيت و اثرگذاري استنادها به دور از قضاوت‌هاي شخصي داوران مبادرت نموده‌اند.

استنادهاي زيادي بوسيله محققين معرفي شده است اما وينكلر ، دو نوع استناد حرفه‌اي و پيوندي را پيشنهاد داد كه بيشتر استنادهاي معرفي شده بوسيله محققين ديگر در يكي از اين دو گروه قرار مي‌گيرند. وی استنادهاي حرفه‌اي را به سه بخش استنادهاي مستند‌سازي، كاربردي و تاييدي تقسيم نمود. بطور كلي استنادهاي حرفه‌اي سهم بيشتري از انواع استنادها را به خود اختصاص مي‌دهند و استنادهاي پيوندي نقش ناچيزي دارند. استنادهاي منفي كه به رد ادعا يا انتقاد از روش و محتواي مدرك مورد استناد مي پردازند نيز بوسيله محققين مورد بررسي قرار گرفته است و بيشتر آنها اذعان كرده‌اند كه اين نوع استناد، درصد كمي از استنادها را در بر مي‌‌گيرند. بررسي جايگاه استنادها نشان داده است كه بخش بزرگي از استنادها در بخش‌هاي مقدماتي مقالات استناد‌كننده واقع شده‌اند. يافته ها همينطور نشان داده‌اند كه اين  استنادها بيشتر ماهيت سرسري داشته و براي روشن كردن زمينه عمومي تحقيق داده شده‌اند و سهم كمي در توليد اطلاعات تازه در مقاله استنادكننده دارند.

بسامد متني استناد در مدرك استناد كننده نيز مي تواند اهميت و ارزش مدرك مورد استناد را نشان دهد. مقالاتي كه تنها يك بار مورد استناد قرار گرفته‌اند اغلب در بخش‌هاي مقدماتي بوده و از نوع استناد سرسري مي‌باشند اما استنادهايي كه به دفعات در متن مورد استناد قرار گرفته‌اند، استنادهاي هدفمندي مي‌باشند كه بيشتر از نوع استنادهاي تاييدي و منطقي مي‌باشند و بيشتر در بخش‌هاي، بحث مقاله استناد كننده رخ داده‌اند. از سوي ديگر، دفعات استناد به يك مقاله مي‌تواند نشان‌دهنده تشابه موضوعي مقاله استنادكننده و استنادشونده باشد و به عنوان معيار انتخاب تشابه مقالات در متون تحقيقي مورد استفاده قرار بگيرد. همانطور که ژانگ و همكاران بیان کرده‌اند، برای اثر مورد استناد، شناسایی جایگاه و بسامد متنی استناد در مقاله استنادکننده می تواند درجه اهمیت مقاله و ربط آن را نشان دهد .

مهم‌ترين انگيزه عدم استناد به برخي آثار نيز عدم تناسب موضوعي مقاله مورد استناد و مفيد نبودن محتواي مقاله براي اثر استنادكننده است. بنابراين در استناد يا عدم استناد به يك مدرك، سودمندي مقاله بيشترين نقش را ايفا مي‌كند. خود استنادي نيز از مصاديق بارز استناد مي‌باشد كه اگر در حد منطقي باشد مي‌تواند نشان‌دهنده استمرار تحقيقات فرد و مشابهت موضوع مقالات باشد.

منبع

قدیمی،آفتاب(1392)، اعتبار توليدات علمي ايران بر پايه ارزش استنادي آنها،پایان نامه کارشناسی ارشد، علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده ­ی علوم تربیتی و روانشناسی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0