بررسی دیدگاه هایی در رابطه با هوش معنوی

فریدمن و مکدونالد مولفه های زیر را برای هوش معنوی بر می شمارند:

  • تمرکز داشتن بر معنای نهایی
  • آگاهی از سطوح چندگانه هوشیاری و رشد آنها
  • اعتقاد به گرانبها و مقدس بودن زندگی
  • ارتقای خود به یک کل بزرگتر

نوبل و واگاننیز مولفه های زیر را برای هوش معنوی بیان کرده اند:

  • درستی و صراحت
  • تمامیت
  • تواضع
  • مهربانی
  • سخاوت
  • تحمل
  • مقاومت و پایداری
  • تمایل به برطرف کردن نیازهای دیگران

مک مولن معتــقد است ارزش­هایی ماننــد شجاعت،یکپارچگی،شهودو دلسوزی از مؤلفه­ های هوش معنوی هستند. همچنین وی معتقد است بین بصیرت و هوش معنوی رابطه وجود دارد و در مقابل، استرس ضد شهود است. وی یکی از راه­های افزایش بصیرت را توجه آرامش بخش عنوان می­کند. از نظر مولن نگرانی، تلاش فزاینده و نافرجامی است که به دلیل تأخیر در تصمیم­گیری روی می­دهد.

سیندی و ویگل ورث : هوش معنوی بعنوان توانایی رفتار کردن با دلسوزی و دانایی در حین آرامش درونی و بیرونی، صرفنظر از پیشامد، این است که ما می توانیم توسط هوش معنوی صلح آمیز حتی تحت بزرگترین فشارها باقی بمانیم که این ویژگی در رهبران معنوی دیده می شود. همچنین این تعریف نشان می دهد که افراد با هوش معنوی در حین قضاوت، توانایی منصفانه رفتار کردن و دلسوزی کردن را دارند.بر پایه این تعریف وی یک لیست از مهارتهایی را که معتقد است بیانگر هوش معنوی هستند را در ذیل اشاره می کند:

  • خودآگاهی برتر- شامل: آگاهی از مشاهده جهان خویشتن، آگاهی از هدف زندگی، آگاهی از سلسله مراتب ارزشها و پیچیدگی تفکر درونی.
  • آگاهی فراگیر- شامل: آگاهی از جهان بینی دیگران، آگاهی از محدودیتها، و آگاهی از قوانین معنوی
  • خود والاتر/ رهبری فراخود- شامل: تعهد نسبت به رشد معنوی، حفظ خودوالا در مسئولیت، زندگی هدفمند و پاسداری در اعتقادات
  • پیشگاه معنوی/ رهبری اجتماع- شامل: یک عارف و مربی معنوی موثر، یک عارف و مامور تحولی موثر، غمخواری کردن و داوری آگاه، آرامش، حضور آرام و امن، هم تراز بودن با گردش زندگی

رابرت آمانس : هوش معنوی را بعنوان استفاده اطلاعات معنوی برای تحصیل حل مشکلات روزانه و کمال غایی تعریف می کند. او 5 جزء را برای هوش معنوی پیشنهاد می کند:

  • صلاحیت برای فایق آمدن به امور فیزیکی و مادی
  • توانایی برای افزایش تجربی حالات هوشیاری
  • توانایی برای پاک کردن تجربه روزانه ( از بین بردن روند زندگی)
  • توانایی برای مورد استفاده قرار دادن منابع معنوی برای حل مشکل
  • صلاحیت برای پرهیزگار بودن

دیوید بی کینگ : مقصود از تعریف وی  از هوش معنوی دقت بیشتر در بازاندیشی این مفهوم است. هوش معنوی بعنوان یک مجموعه از ظرفیت های ذهنی تعریف می شود که در وحدت و یکپارچگی و کاربرد انطباقی جنبه های غیرمادی و مافوق هستی فرد و رسیدن به نتایجی از قبیل اندیشه ی وجودی عمیق به بهبود معنا، شناخت خویشتن برتر و سلطه بر سطوح معنوی مشترک دارند، برای هوش معنوی 4 اساس پیشنهاد شده است:

  • تفکر انتقادی
  • تولید معنی
  • آگاهی متعالی
  • توسعه سطوح هوشیار

در حالیکه بعدها از لحاظ تجربی بررسی شد مناسبات متقابل این توانایی ها توسط 2 خصوصیت مشترک روشن می شود : -آنها فی النفسه در آفرینش معنوی هستند.آنها بر جنبه های برتر و غیرمادی حقیقت مستقر هستند.

 مدل هوش معنوی (دانا زوهر و جان مارشال): این هوش است که ما را کامل می سازد، این هوش روانی است. هوش خود عمقی، هوش است که با آن سوالات اساسی را می پرسیم و با آن به جواب هایمان نیز دست می یابیم. زوهر و مارشال 12 نوع هوش معنوی را معرفی کرده اند که این اصول را از انواعی گرفتند که سیستم های پیچیده را تعریف می کند.

سیسک : در تشریح هوش معنوی طبقه بندی تقریباً جامعی را ارائه می دهد، وی با ارائه مولفه های هوش معنوی بر ویژگی های منحصر به فرد این هوش صحه می گذارد:

  • ارزش های اساسی: اتصال، رحم، وحدت در همه چیز، احساس تعادل، مسئولیت و خدمت
  • تجارب اصلی: آگاهی از ارزشهای غایی، تجربه های برتر، احساس تعالی، آگاهی فراوان
  • قابلیت های اصلی: دغدغه و دلمشغولی نسبت به مباحث هستی، مراقبه و تجسم، داشتن مهارت شهود
  • ویژگی های کلیدی: صداقت، انصاف، دلسوزی، عاطفی بودن
  • سیستم های نمادین: شعر، موسیقی، استعاره

منبع

خلج ،مرضیه (1392) ،رابطه هوش معنوی بارهبری موثق مدیران و کارکنان (فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین جمهوری اسلامی ایران )،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی ،دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0