باور و منابع آن
واژه بیلیف، در فارسی به باور، عقیده، ایمان و اعتقاد ترجمه شده است. این واژه از اصطلاحات مربوط به حوزه روانشناسی اجتماعی است كه مباحث مربوط به پدیده روانی اعتقاد را از این حیث كه دارای رفتارسازی اجتماعی است مطالعه میكند. در یک تعریف ساده و رسا، باورها یا عقیدهها، اندیشههایی هستند كه فرد به درستی و حقانیت آنها اعتقاد دارد. کرچ و کرچفلید باور را چنین تعریف کردهاند: باور، سازمانی باثبات از ادراک و شناختی نسبی درباره جنبه خاصی از دنیای یک فرد است. برای مثال، اعتقاد به بابانوئل که مفاهیم گوناگون به آمیختهای همچون: جنبه جسمانی، لباس و نوع پوشش، جنبه کارکردی آن را دربر میگیرد. در مفهوم وسیعتر، باورها دربرگیرنده شناخت یا دانستهها، عقاید یا آیین است.
یک باور همواره درباره وضع اموری است. یک حالت ذهنی به دلیل همین ویژگی ، درباره چیزی بودن است که حالت التفاتی یا به تعبیر ساده تر، معنا دار می شود. همانگونه که معنای یک جمله به وسیله گزاره ای تامین می گردد که آن را بیان می کند، معنای حالت ذهنی نیز، همانند باور به وسیله وضع امور یا گزاره ای تامین می شود که می بایست به خاطر آن صادق باشد. با توجه به همین ویژگی التفاتی است که باورها بازنما بوده و همچون نقشه هایی عمل می کنند که ما از روی آنها جهان را جهت یابی می کنیم.
البته باید توجه داشت که انسان حالات ذهنی و روانی غیرباوری هم دارد و تمام حالات روانی و ذهنی او از سنخ باور نیستند. ما امیال، آمال، ترس و دیگر حالات گزاره ای نیز داریم. تمام این حالات به این اعتبار که نوعی نقشه از قسمتی از جهان در اختیار ما می گذارند بازنما هستند. ولی این مستلزم آن نیست که همه حالات روانی و ذهنی ما از سنخ باور و یا حتی به صورت گزاره ای باشد.
هرگاه قضیهای بر انسان عرضه شود، انسان در برابر یکی از این سه حالت قرار میگیرد: پذیرش ، وازنش و تعلیق اگر ذهن مفاد قضیهای را پذیرفت و بدان اقرار نمود، در این صورت صاحب باور شده است. در مقابل، وازنش آن است که انسان فحوای قضیهای را نپذیرد. حالتی که ذهن، مضمون قضیهای را نه بپذیرد و نه نپذیرد به آن تعلیق گفته میشود. پس باور حالتی ذهنی و پذیرشی درونی است که نسبت به مفاد و محتوای قضیه رخ می دهد.
منابع باورها
منابع شناختی و عاطفی و بینشی شکلگیری باورها چیست؟ برخی از روانشناسان اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند که باورها از تجربه شخصی، اطلاعات حاصل از دیگران و استنتاج شکل میگیرند. حتی ممکن است باورها محصول همزمان این سه منبع باشند.
تاریخچه آموزش بهداشت وتغذیه در ایران
درتاریخ ایران ،زمینه های آموزش بهداشت رادرقالب اندرزهای بهداشتی مشاهده می کنیم که درمواردی ازسوی گروههای مختلفی اعم از ادیبان، فلاسفه، دانشمندان،متفکران، شاعران ویا حتی افرادمعمولی ارائه گردیده است. آموزش تغذیه از رایج ترین صور آموزش بهداشت درمتون ادب فارسی است. از جمله قدیمی ترین این مطالب ،اندرزهای منسوب به ابن سینا میباشد که سالها بعد آن رابه نظم درآوردند.
تا نیک گرسنه نشوی سخت بپرهیز ازخوردن هرطعمه و نوشیدن هرچیز با اینکه آموزش بهداشت همواره یکی از فعالیت های اساسی نیروی انسانی شاغل در خدمات بهداشتی ودرمانی بوده اما به عنوان یک رشته علمی ودرچارچوب یک حرفه خاص، درحدود ۸۰ سال پیش آغاز فعالیت کرده است. در حقیقت فعالیت های منظم مبتنی برطرح ریزی قبلی در آموزش بهداشت درسطح بین المللی ، پس از تأسیس سازمان بهداشت جهانی درسال ۱۹۴۸ آغاز شده است که ایران نیز ازکشورهای مؤسس آن بود.
برطبق اصل های ۱۰۰، ۴۳ ،۲۹ وبند ۱۲ اصل سوم قانون اساسی ، دولت مکلف است بهداشت وسلامتی را که حق طبیعی هر فرد ایرانی است تأمین کند وبرای حصول به چنین هدف بزرگی، برنامه ریزی نماید. بهبود وضع تغذیه و آموزش بهداشت و تغذیه از اجزای مراقبت های اولیه بهداشتی است به همین دلیل درسالهای اخیر توجه زیادی به آموزش تغذیه درهمه ابعاد آن چه به صورت آموزش عمومی و چه به صورت آموزش چهره به چهره شده است.
منبع
محمدی،رقیه(1394)، سودمندی یک دوره آموزش تغذیه به منظور کاهش وزن ،افزایش آگاهی تغذیه ای ، تغییرنگرش وافزایش انگیزه برای زندگی سالم،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه الزهرا
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید