بازنشستگی، تاریخچه، مفاهیم وتعاریف، رویکردها ونظریات
بازنشستگی یک فرایند گذری مهم با اطلاعات وسیعی است که تصویر مرکبی از افرادی را توصیف ميکند که در انتظار یک مرحله تازه در زندگی هستند ودر موردآن اضطراب دارند. اگرچه بازنشستگی برای بیشتر افراد یک تجربه مثبت است، ولی تقریباً برای یک سوم بازنشستگان،مشکلاتی در طول گذرشان وجود دارد. در طی سالهای دهۀ 1900 افراد به طور متوسط سه درصد از عمر خود را در زمان بازنشستگی ميگذراندند و درحال حاضر باافزایش امید به زندگی،به دلیل پیشرفتهای پزشکی وگسترش سطح بهداشت، کنترل رشد جمعیت وتمایل به بازنشستگی درسن کمتر، باافزایش روزافزون بازنشستگی مواجه هستیم،که بیست تاسی وپنج سال ازعمر خودرا در دوران بازنشستگی سپری ميکنند.بنابراین کیفیت زندگی دردوران بازنشستگی به یک مسأله مهم تبدیل ميشود. بازنشستگان عموماً در گروه سنی بالغین میانسال یا افراد سالمند قرار ميگیرند وبه دلیل ویژگی سنی خود در معرض مشکلات جسميوروانی مختلفی قرار دارند. احتمالاً تاپایان قرن حاضر این افراد مشتریان مصرف کنندگان بیست وپنج درصد کل خدمات بهداشتی خواهند بود.
تاریخچه بازنشستگی
بازنشستگی برای اولین بار توسط بیسمارک، صدر اعظم پروس آلمان، درنوامبر 1881 درقرن نوزدهم مقرر و بیان شد. هدف آن ملایم کردن سرنوشت ورفاه کارکنان سالمندی بود که اغلب آنها تمام زندگی خود را به زحمت گذرانده بودند.ازآن جا که براساس مقرارت وضع شده زمان بازنشستگی در سن65 سالگی فرا ميرسد و در آن زمان امید به زندگی کم تر از امروز بود، تعداد کمياز کارکنان ازآن بهرمند ميشدند، و عده کمي از بازنشستگان به مدت طولانی ازآن استفاده ميکردند. هنگاميکه بازنشستگی عمومي شد و در کشورهای دیگر نیز گسترش یافت، سن65 سالگی حفظ گردید و با طولانی شدن امید زندگی برای همه سنین، درکارکنان این گرایش به وجود آمد که پس از ترک کار در65 سالگی به سلامت ميتوانند به زندگی خود ادامه دهند. امروز امید به زندگی یک بازنشسته 65 ساله درکشورهای صنعتی 6/15 سال است. بنابراین، بازنشستگی امتیازی نیست که به تعداد کمياز افراد اختصاص داشته باشد وآن ها نیز مدت کميازآن استفاده کنند. تدارک بازنشستگی باید چندین سال وحتی 10 سال پیش از بازنشستگی انجام گیرد تا بازنشسته بتواند برای خود موقعیتی ایجاد کند؛ موقعیتی که از نظر مالی ثبات داشته وبا سلیقه وباورهای اوسازگار باشد. تأمین اجتماعی یکی از هدفهاي دولت قلمداد ميشود که مجموعه ای از سیاست ها وتمهیداتی است که در که در جهت کاهش خطر پذیری ویاحمایت از گروه خاصی به کار گرفته ميشود.
تعاریف بازنشستگی
بازنشستگی عبارت است از حالتی که کارمند رسميدولت با داشتن شرایط معین سنی ودارا شدن سنوات معینی از خدمت، طبق قانون وبه موجب حکم مقام صلاحیتدار احراز ميکند وضمن خاتمه یافتن، حالت اشتغال مادام العمر وی مستحق دریافت حقوق بازنشستگی ميگردد. ماده 124 قانون استخدام کشوری،بند«ج» ميگوید :«حالت بازنشستگی، آن وضع مستخدمياست که طبق قانون به موجب حکم رسميمراجع صلاحیت دار ازحقوق بازنشستگی استفاده ميکند».
بازنشستگی ترتیبی است که دولت، به خدمت کارمندی که به طور قانونی از ادامه خدمت، درنتیجه کبر سن وطول مدت خدمت، عاجز فرض ميشود، خاتمه ميدهد وبا رعایت خدمات گذ شته، برای او مستمری ثابتی مادام العمر قرار ميدهند.در کلیه تعاریف یاد شده مشخصههاي زیر در باره بازنشستگی وجود دارد:
- احراز شرایط سنی
- احراز شرایط معین سابقه خدمت
- جنبه قانونی
- جنبه تأییدی از سوی مراجع صلاحیت دار
- تعیین مدت زمان برخورداری ازحقوق ومزایای بازنشستگی.
نظریات بازنشستگی
نقش و ایفاء: این نظریه معمولاً برای توصیف وتشریح سازگاری وتشریح سازگاری با بازنشستگی بکار ميرود. برحسب این نظریه،جامعه مبتنی بر ایفای وظایف ونقشهایی است که افراد ایفا مينمایند ویکی ازمنابع قوی برای ابراز هویت وشخصیت است. لذا از دست دادن نقش کار وشغل به منزله انقطاع هویت وشخصیت است و باعث ميشود که فرد احساس عدم رضایت و واضطراب کند وعزت نفس خود را در معرض تهدید بیند. روشن است که ایفای نقش عادی پیشین یا تقبل نقش کار جدید ميتواند در تغییر حالت ورفتار وسازگاری با بازنشستگی مؤثر افتد.
فعالیت وکار: طبق این نظریه افراد باسن پیری وبازنشستگی زمانی سازگار ميشوند که بتوانند سطوح عالی فعالیت خود را حفظ کنند یا سطوحی از فعالیت یا اشتغال را که مشابه تجارب دوران بزرگسالی است ادامه دهد. لذا بازنشستگانی که به زندگانی فعال اجتماعی ميپردازند وبه عضویت در گروهها وسازمانها در ميآیند ویا به گردش ومسافرت ميروند از افرادیکه فعالیت اجتماعی کمتری دارند خشنودترند. زیرا ممکن است بازنشسته ای امکان فعالیت یا اشتغال را نداشته باشد لذا احساس ناکاميکند والبته افرادی نیز هستند که نميخواهند فعال باشند وترجیح ميدهند به استراحت بپردازند ودور از هیاهوی حیات واجتماع بسر برند.
مداومت واتصال: طبق این نظریه افراد عادت،رفتار،ترجیحات،خلق وخو وامیال وگرایشهایی در خویش بوجود ميآورندکه جزیی ازشخصیت آنان ميشود ودر وجودشان سالیان مدید پایدار ميماند. در صورت داشتن امکانات و فرصتها، افراد مایلند الگوها وراه ورسم زندگانی پیشین وسطوح قبلی عزت نفس ومناعت طبع ونظام ارزشهای خویش را حفظ نمایند. اما تأکید ورزیدن زیاد به گذشته ممکن است توانایی فرد رابرای سازگاری با وضعیت جدید کاهش دهد ومداومت بسیار کم نیز باعث اضطر اب وتشویش درون گردد.
بحران : نظریه بحران مناسبترین نظریه برای درک مسائل سازگاری وانطباق در دوران بازنشستگی است. زیرا براین باور است که بحرانها جنبه روانشناختی دارند وباید به جوانب تغییرات فردی ووضعی نیز تأکید شود. دراین نظریه مفهوم «تعادل حیاتی »یا اعتدال درونی نیز مطرح ميشود. وقتی افراد عدم تعادلی را چه از لحاظ روانی وچه از نظر بدنی درخود احساس کنند.درصدد برميآیند که درآنها تعادلی بوجودآورند.لذا خویشتن را در روشها ی حل مسائل ومشکلات درگیر ميکنند.هرگاه این اعمال واقدامات به شکست انجامد.آنگاه افراد به حالت بحرانی وعدم تعادل دچار ميشوند. لذا به جستجوی کمک ویاری برميآیند.
رابطه بازنشستگی باسلامت روانی
بازنشستگی تاحدی ازهم گسیختگی را در زندگی فرد بازنشسته آشکار مينماید، اما این در مورد زندگی برخی از افراد جدی تراز دیگران دیده ميشود.بخصوص افرادی که در دگرگونیها تحمل اندک ازخود نشان ميدهند، در بازنشستگی دچار مشکل خواهند شد.چنین اشخاصی انعطاف پذیر نميباشند. ازاین رو پیش بینی ميشود که اشخاص سخت گیر وانعطاف ناپذیر که اندک تغییرات در وضع موجود راجدی ميپندارند، افرادی باشند که در بازنشستگی دچار مشکل ميشوند .
سازگاری بابازنشستگی به تأییدشدن توسط اعضای خانواده ودید افراد خانواده ازجهان در زمان بازنشستگی بستگی دارد. همچنین،تحت تأثیر عوامل روانی فرد وموقعیتی که گذر در آن صورت ميگیرد،قرار دارد. دلبستگی شدید کميبه کار (کارها ی تمام وقت،کارهای طولانی)،عدم کنترل روی گذر،اضطراب بازنشستگی (انتظارات منفی قبل از بازنشستگی )، نمرات کم ازخود کارآمدی از عوامل پیش بینی کننده سازگاری دشوار است.رضایت از بازنشستگی بافعالیتهای بعد از بازنشستگی در ارتباط است وعلایق تازه،اهداف فردی ورضایت ازبازنشستگی در ارتباط است وعلایق تازه، اهداف فردی ورضایت رابهبود ميبخشد.
بازنشستگی با افسردگی بیشتر در ارتباط است.کار به فرد قدرت ميدهد وبازنشستگی باعث پایین آمدن سطح سلامتی ميشود. فعالیتهای روزانه بازنشستگان تنوع واستقلال عمل بیشتری دارد وبیشتر قابل کنترل است ولی این فعالیتها کمتر باحل مسأله سروکار دارند واز پیچیدگی کمتری برخوردارند، بنابراین زیاد رضایت بخش نیستند.بازنشستگی برای بیشتر افراد،یک رویدادتنش زای بسیار مهم یا یک بحران در زندگی نیست وهیچ تأثیر مهميبر سلامت روان یامقدار مشارکت اجتماعی ندارد.برعکس،غالباً به عنوان یک تغییر مثبت تجربه ميشود.
گذر به بازنشستگی در دوسال آخر برای مردان همراه باروحیه بالا صورت ميگیرد واین در حالی است که به بازنشستگی در دوسال آخر برای مردان همراه باروحیه بالا صورت ميگیرد واین در حالی است که بازنشستگی همیشگی باعلائم بیشتر افسردگی در مردان در ارتباط است. عملکرد سلامت روانی در میان افرادی که به کار ادامه ميدهند، بدتر ميشود، ولی در میان افراد بازنشسته بهتر ميشود.
رابطه بازنشستگی باسلامت جسمانی
وقتی فردی بازنشسته ميشود، عوامل زیادی بر سلامتی اوتأثیر ميگذارد. منابع اقتصادی، روابط اجتماعی، و منابع فردی مثل سلامتی وویژگیها ی شخصیتی،سه عاملی هستند که در نوشته ها با عنوان عوامل مهم سلامتی در بازنشستگی منعکس شده است. فردی که از سلامتی کافی برخوردار نیست ارزیابیهای او در مورد بازنشستگی منفی است و نگرش مثبتی نسبت به بازنشستگی ندارد.ازطرفی سلامتی مربوط به بازنشستگی و منفی گرایی درمورد بازنشستگی بافعالیت کم، سلامت جسمانی وروانی ناکافی ورضایت کم از زندگی در سالهای بعد از بازنشستگی ارتباط ميیابد.به طور کلی ميتوان گفت بازنشستگی یک تجربه مضر برای رضایت از سلامتی افراد مسن نیست. زیرا، هیچ ارتباط منفی مهميبین بازنشستگی وسلامت جسميوروانی به دست نیامده است.نتایج پژوهش جاکما وسالوکنگس نیز نشان داد بازنشستگی تأثیر آشکاری بر سلامت جسمانی فرد ندارد.در تحقیق گال، اوانز وهاورد نیز تأثیر مثبت بازنشستگی مورد تأیید قرار گرفته است.
رابطه بازنشستگی با عزت نفس
به نظر بولو بازنشستگی به انحاءمختلفی عزت مفس واحترام به خویشتن بازنشتگان را تهدید ميکند. بازنشستگی فرصتها ی معمولی رابرای تماسها ی اجتماعی با همکاران،مراجعان ومشتریان ووابستگی و عضویت در گروهها ی حرفه ای وشغلی یا اتحادیه ها واصناف را کاهش ميدهد وگاه قطع ميکند. بنابراین کنار نهادن نقشهاي پیشین وتقبل وپرداختن به نقش جدید ميتواند به تغییرات در حالات ورفتار وحتی اخلاق منجر ميشود.با مراجعه به تفاوتهای بین بازنشستگان وافرادی که به کار ادامه ميدهند،نتایج مطالعه فرنندز، ماترن و رایتز نشان ميدهد که بازنشستگی تأثیر مهميبر روی عزت نفس وتأثیر منفی بر روی افسردگی دارد. همچنین یافتههاي ماترن ورایتزنشان ميدهد عزت نفس قبل ازبازنشستگی وشایستگی بازنشسته شدن، نگرش مثبت نسبت به بازنشستگی را افزایش ميدهد.
رابطه بازنشستگی با جنس و سن
مطالعات اخیرتفاوتهای جنسی در تجارب بازنشستگی را مشخص کرده است.مردان گذر بازنشستگی را متفاوت از زنان تجربه ميکنند. اگر چه شواهدی وجوددارد که نشان ميدهد، مردان بیشتر از زنان با بازنشستگی مبارزه ميکنند، ولی تحقیقاتی وجوددارد که زنانی را شناسایی کرده که ناراضی تر ازمردان هستند. تفاوتهای جنسی به دست آمده،بازتاب تفاوتهای جنسی گسترده تر مسئولیت در کار وخانواده است.
در مورد سنین بازنشستگی نیز مطالعاتی صورت گرفته است، نتایج این مطالعات نشان داده است که بازنشستگی در سن60 سالگی هیچ تأثیری بر عملکرد سلامت جسميندارد واگر هم داشته باشد باپیشرفت در سلامت روانی بخصوص در میان گروهها ی دارای وضعیت اجتماعی –اقتصادی عالی در ارتباط است.همچنین،سلامت روانی فردی که در سن بالا بازنشسته شده بهتر از سلامت روانی فردی است که در سنین پایین بازنشسته شده است .
فراوانی تماسهای اجتماعی با دوستان یا همسایگان نشان ميدهد که کنش متقابل سن، جنس در بازنشستگی تأثیر مهميبر جای ميگذارد. بازنشستگی زود هنگام در میان افراد مسن باعث کاهش فراوانی تضادهای اجتماعی ميشود. این یافته نشان ميدهد که یک ارتباط اجتماعی خارج از محل کار برای افراد شاغل میانسال توصیه ميشود تا از انزوای اجتماعی آنها در زمان بازنشستگی جلوگیری کند.
منبع
خواجه ، نوشين (1391)، رابطه منبع كنترل،ميزان اضطراب، بهزيستي روان شناختي با شكايات روان تني،پايان نامه کارشناسي ارشد، روانشناسي عمومي، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید