بازاریابی سبز در مسیر تکامل

در طول چند دهه گذشته جهان شاهد رشد نمایی در شمار اخبار و فعالیت هایی است که توسط گروه های حامی محیط زیست ترویج داده شده و روی صدمات زیست محیطی تمرکز کرده اند.به طور کلی این قبیل فعالیت ها در زمینه حفاظت و نگهداری از محیط زیست متمرکز شده و مترصد نشان دادن تأثیر آن بر نگرش ها و رفتار مصرف کننده هستند. بازاریابی سبز تاکنون در مسیر تکامل خود مراحل متفاوتی را طی کرده است که هر مرحله و عصری دارای ویژگی های خاصی بوده است و معمولاً بنا به شرایط و نیازهای محیطی تغییر کرده و وارد عصر جدیدی شده است. بازاریابی سبز تاکنون سه عصر را طی کرده است که به شرح زیر می باشد:

  •  عصر اول (بازاریابی سبز اکولوژیکی)

این عصر از نظر تاریخی سال های دهه 60 و اوایل دهه 70 را در بر می‌گیرد. ویژگی های عصر اول چنین بود که روی مشکلات محیطی خارجی مانند آلودگی هوا و… تمرکز کرده بود. همچنین صنایعی مانند خودروسازی، نفت و کشاورزی بیشتر مورد بحث بود. در این مرحله بود که ارزش های محیطی و اجتماعی وارد کسب و کار شد. رویکرد حل مشکل معمولاً یک راه حل پایانی بود هر چند که خود راه حل ممکن بود به افزایش هزینه منجر گردد. مثلاً بهینه‌سازی سوخت در خودرو توسط قوانین الزامی شد. در نتیجه قیمت خودروها نیز افزایش یافت.

  •  عصر دوم (بازاریابی سبز محیطی)

این مرحله از اواخر دهة 80 آغاز گردید و مفاهیمی نوین مانند فناوری پاک، پایداری، مصرف کننده سبز و مزیت رقابتی پدیدار شدند. به عنوان مثال فناوری پاک شامل طراحی مبتکرانه محصولات جدید و سیستم تولیدی بود به طوری که ضایعات و آلودگی در مرحله طراحی حذف گردند. مصرف کنندگان سبز در این عصر کسانی بودند که نمی‌خواستند کالایی مصرف کنند که:

  • سلامتی مصرف کنندگان یا دیگران را به خطر اندازد؛
  • هنگام تولید، استفاده یا تجزیه آن به محیط خسارت وارد شود؛
  • ضایعات غیر ضروری زیادی از طریق بسته‌بندی وارد محیط کند؛
  • برای حیوانات مضر باشد؛
  • تأثیر منفی روی سایر کشورها داشته باشد.

از طریق مزیت رقابتی نیز شرکت می‌توانست در موضع بهتری فعالیت کند. اگر تعداد زیادی مصرف کننده نگران محیط بودند شرکت ها می‌توانستند با سازگاری محصولات خود با محیط از دیگر شرکت ها متمایز شوند. بنابراین این رویکرد یک رابطة برد ـ برد بود که باعث می‌شد هم مصرف کننده به رفاه و نیاز خود برسد و هم شرکت از طریق فعالیت های مناسب ضایعات و در نتیجه هزینه‌های خود را کاهش دهد.

تفاوت بارز بین عصر اول و دوم در این بود که عصر اول معمولاً روی صنایعی متمرکز می‌شد که تأثیر مستقیم روی محیط داشتند. اما بازاریابی محیطی تمامی روش های تولیدی و خدماتی را نیز شامل می‌شود از جمله توریسم و…. براساس بازاریابی محیطی، کسب و کارها فقط یک زنجیرة ارزش که داده‌ها را به ستاده‌های بازار تبدیل می‌کنند نیستند؛ بلکه سیستمی با ستاده‌های غیر بازاری مانند ضایعات و آلودگی هستند. بدین معنی که عصر نگرش کل گرایی و سیستمی را تقویت می‌کرد که به تقویت نگرش های جهانی نسبت به محیط منجر شده است. مانند توجهات خاص به لایه ازون، گرم شدن کره زمین.

به سوی عصر سوم (بازاریابی سبز پایدار)

همزمان با تقاضاهای فراوان مردم و بالارفتن انتظارات آن ها و سختگیری دولت ها، دیگر عصر دوم قادر به پاسخگویی نبود. مباحثی مثل توسعه پایدار در حیطه اقتصاد تأثیر بسزایی روی علم بازاریابی گذاشت و عصر سوم را به سوی بازاریابی سبز پایدار پیش برد.چالشهای بارز این عصر عبارت است از: آینده‌نگری، عدالت، برابری و تأکید بر نیازها. آینده‌نگری معتقد است بازاریابی سعی دارد به رضایت مشتریان و سودآوری سرمایه گذاران منجر باشد. همچنین دو عصر قبلی بازاریابی فقط بر نیاز مصرف کنندگان کنونی تأکید داشتند در حالی که طبق رویکرد بازاریابی سبز پایدار باید نیاز نسل های بعدی را نیز ملاحظه کرد، بنابراین، اگر سیستم تولید و مصرف امروز ناپایدار باشد قدرت انتخاب نسل بعد از او گرفته خواهد شد. عدالت و برابری نیز تأکید دارد که هزینه‌ها و منافع در کشورهای توسعه یافته یکسان نیست.

سطوح بازاريابي سبز

مي توان براي فعاليت هاي بازاريابي سبز سه سطح را در نظر گرفت: سطح استراتژيك، شبه استراتژيك و تاكتیکي.در سطح سبزسازي استراتژيك، مديريت مالي تصميم هايي درباره تجميع موضوعات محيطي و هدف هاي يك شركت با سيستم هاي بزرگ و كوچك سازماني مي گيرد. در اين سطح تغييرات بنيادي استراتژيك در فلسفه شركت به وجود مي آيد، به عنوان مثال  یک شركت استراليايي همه فرايندهاي ماشين شويي را در يك چرخه بسته سيستم بازيافت آب طراحي كرده است.

سبزسازي شبه استراتژيك، ويژگي هاي استراتژي هاي سازماني براي تجميع موضوعات محيطي با استراتژي بازاريابي و با تصميم هاي مديريتي كه به سمت رسيدن به يك مزيت رقابتي در بازارها گرايش يافته اند، است. در اين سطح شاهد تغييرات در روش سازمان هاي تجاري هستيم. به عنوان مثال برخي هتل ها براي كاهش مصرف آب از ميهمانان خود درخواست مي كنند كه حوله هاي استفاده شده را براي شستشو در كف حمام يا وان قرار دهند. در سبزسازي تاكتیکي فعاليت هاي وظيفه اي سبز مي شوند. براي مثال در ايام خشكسالي مسئولين امور آب، شعارهايي براي مصرف بهينه و صرفه جويي بكار مي برند. سطح تاكتیکي داراي ويژگي هايي با تصميم هاي وظيفه اي (مديران بازاريابي يا توليد) مي باشد. اين سطح به سمت رسيدن به هدف هاي مخصوص با استراتژي هاي هدايت شده با سازوكار مالي گرايش داده شده است.

تقسیم بندی بازار سبز

شواهد نشان می دهد در ایران نیز نگرانی مردم در رابطه با مسائل و مشکلات محیط زیستی افزایش یافته و بخش های بازار سبز در بین مصرف کنندگان پدید آمده است.فولر در کتاب خود درصد مصرف کنندگان سبز را به صورت زیر توصیف کرده است:

سبزهای خالص واقعی  (12%)

  • رهبران جنبش سبز بوده و درسطح وسیعی از فعالیت های طرفدار محیط زیست شرکت می کنند.
  • جایگاه اقتصادی-اجتماعی بالایی دارند. ( مانند تحصیلات، درآمد، سطح شغلی)
  • کمک مالی برای مسائل زیست محیطی و تعامل با سیاستمداران.
  • طرفدارانی متعهد و سخت کوش هستند و از محصولاتی که توسط شرکت های دوستدار محیط زیست ساخته نشده اند دوری می کنند.

سبزهای پشتیبان  (6%)

  • شبیه به سبز های خالص واقعی هستند با این تفاوت که در مقایسه با گروه قبل فعالیت سیاسی کمتری دارند.
  • آماده برای پرداخت مقداری از پول خود برای محصولات دوستدار محیط زیست هستند.
  • به طور کلی جوان هستند و ترجیح می دهند کالای سبز را رد و بدل کنند و دوست ندارند سبک زندگی خود را عوض کنند.
  • جایگاه اقتصادی- اجتماعی بالایی دارند.

جوانه ها (37%)

این گروه می تواند به عنوان تغذیه کننده بخش سبز های خالص و سبزهای پشتیبان باشد. این افراد قادر به خرید محصولات سبز هستند ولی ترجیح نمی دهند که این محصولات را خریداری کنند مگر آنکه تحت تأثیر بازاریابی قرار بگیرند.

  • اعتقاد دارند که مسائل زیست محیطی تنها در تئوری مطرح بوده و در عمل وجود ندارد.
  • جایگاه اقتصادی- اجتماعی خوبی دارند.
  • این افراد در میانه راه دستیابی به جایگاه اجتماعی و سیاسی اند.
  • رتبه خوبی از نظر رفتار بین دوستداران محیط زیست دارند.

نق زن ها  (13%)

  • این گروه به طور کل در مسائل و رفتارهای طرفدار محیط زیست شرکت نمی کنند و اعتقاد دارند این امر بر عهده دولت و شرکت های بزرگ است.
  • منطق و دلیل خاص خود را برای شرکت نکردن در فعالیت های زیست محیطی دارند.
  • درست مانند نامشان شکایت می کنند که بسیار مشغله دارند، خیلی درگیر هستند، محصولات سبز بسیار گران اند و خوب کار نمی کنند.
  • جایگاه اقتصادی- اجتماعی آنها پایین تر از سطح متوسط جامعه است.

بی توجه ها  (29%)

  • این گروه از درگیرشدن در مسائل زیست محیطی دوری می کنند.
  • نسبت به مسائل اجتماعی و زیست محیطی بی تفاوت اند.
  • علاقه ای به خرید محصولات سبز و سبز بودن ندارند و هیچ مزیتی در چنین محصولاتی مشاهده نمی کنند.
  • دیگران را برای مشکلات زیست محیطی سرزنش نمی کنند و تلاشی برای حفظ محیط زیست نمی کنند.
  • بر روی کارهای روزمه و لحظه ای خود تمرکز می کنند.
  • پایین ترین سطح درآمد و تحصیلات را دارند.

آمیخته بازاریابی سبز

محصول سبز: محصول سبز مهمترین عنصر موجود در آمیخته بازاریابی سبز است. هدف های اکولوژیکی در طراحی محصولات به کاهش آلودگی منجر می شود. محصول سبز به حفظ محیط طبیعی و کاهش یا حذف استفاده از مواد آلوده کننده و ضایعات کمک می کند.محصول سبز به محصولی اطلاق می شود که در تلاش است تا به حفاظت و یا حتی بهبود محیط طبیعی بپردازد و این کار را به طریقی چون صرفه جویی در مصرف انرژی یا منابع و کاهش یا حذف عناصر سمی، آلاینده و زائد انجام می دهد. محصولات سبز یا سازگار با محیط زیست باید به نحوی موثر بهره وری منابع طبیعی را افزایش داده، منطبق بر مدل های زیست محیطی و بازیافت محصولات باشد و به استفاده مجدد از سرمایه های طبیعی بپردازد.

به زبان دیگر محصول سبز محصولی است که استراتژی هایی را در زمینه بازیافت، کاهش بسته بندی و یا استفاده کمتر از مواد سمی در جهت کاهش اثرات بر محیط طبیعی بکار می گیرد.بسته بندی های بی مصرف حجم عمده ای از زباله ها را در کشورهای صنعتی تشکیل می دهند و به مشکل زیست محیطی بسیاری از شرکت ها تبدیل شده اند.البته بسته بندی را می توان با نگاهی دیگر فرصتی عالی تلقی کرد، زیرا می توان هزینه آن را به راحتی و بدون تغییرات گزاف و پرهزینه در محصول اصلی یا فرایند تولید و نیز بدون تأثیر منفی بر مشتری کاهش داد.

محصول سبز به محصولی اطلاق می شود که کاملا غیر سمی و قابل بازیافت باشد، روی حیوانات امتحان نشده باشد، محیط زیست را آلوده نکند، بسته بندی به صرفه داشته باشد، حاوی افزودنی های طبیعی، مواد قابل بازیافت و مواد شیمیایی تأیید شده باشد.

اصطلاح سبز هنگامي به يك محصول اطلاق مي شود كه عملكرد زيست محيطي و اجتماعي آن در توليد، استفاده و دفع در مقايسه با ساير كالاهاي رقيب به طرز قابل توجهي بهبود يافته باشد. به عبارتي محصول سبز محصولي است كه به محيط زيست زيان نرسانده و همچنين حاوي عناصري است كه به طور بالقوه براي محيط زيست مضر نيستند. طبق تعريفي ديگر محصول سبز، محصولي است كه داراي چنين معيارهايي باشد: به گونه اي طراحي شده كه قابليت استفاده، مونتاژ و توليد مجدد را داشته باشد و همچنين در توليد آن از موادي استفاده شده كه بتوان آن را مورد بازيافت قرار داد. از لحاظ مصرف انرژي كارايي داشته و آلودگي محيطي كمتري را نسبت به كالاهاي ديگر ايجاد نمايد. در بياني كلي مي توان آن را محصولي تعريف نمود كه زيان هاي زيست محيطي كمتري ايجاد نمايد. برخی صاحب نظران نيز در مطالعات خود كالاهاي سبز را به چند طبقه تقسيم نموده اند: از جمله، كالاهاي سبز عمومي، محصولات كاغذي قابل بازيافت، محصولاتي كه روي حيوانات تست نشده، محصولات سازگار با محيط زيست، گازهاي سازگار با لايه ي اوزون و محصولاتي كه از نظر مصرف انرژي كارایي دارند.

ترفیع سبز: به معنای انتقال اطلاعات زیست محیطی واقعی به مصرف کنندگانی است که با فعالیت های شرکت در ارتباط اند. اهداف آگاهی های تبلیغاتی سبز، تحت تأثیر قرار دادن رفتار خرید مصرف کنندگان از طریق تشویق آنها به خرید محصولاتی است که به محیط زیست صدمه نمی زند و همچنین هدایت آنها در جهت توجه به نتایج مثبت رفتار خریدشان، هم برای خودشان و هم برای محیط زیست است.

به اعتقاد پولونسكي، يك تبليغ محيط زيست دوستانه شامل اطلاعات يا ادعاهایي است راجع به اينكه محصول تبليغ شده يا تبليغ كننده چگونه مي توانند در بهبود وضعيت محيط زيست و كاهش تخريب آن مشاركت داشته باشند. ترفیع سبز را هر تبليغي كه شامل پيام هاي محيط زيست دوستانه و پايداري محيط زيست؛ كه نيازها و خواسته هاي سهامداراني را كه نگراني هاي زيست محيطي دارند، تعريف نموده اند. در مطالعه اي ديگر، تبليغ سبز ايجاد ادعايي راجع به اينكه محصول از مواد سازگار با محيط زيست ساخته شده و از يك بسته بندي سازگار با محيط زيست برخوردار بوده یا نه، تعريف گرديده است.

پولونسكي ضمن اشاره به ترفيعات سبز به عنوان ترفيع ويژگي هاي زيست محيطي محصولات، معتقدند چنين ترفيعاتي بايد اطلاعات زيست محيطي را به آگاهي مشترياني كه با شركت در ارتباط هستند برساند. در اين رابطه گروهي از محققان به بررسي تأثير تبليغات سبز بر رفتار محيط زيست دوستانه مصرف كننده پرداختند و چنين نتيجه گرفتند كه زنان مسئوليت پذيري بيشتري در قبال محيط زيست داشته و نسبت به تبليغات و كالاهاي سبز نيز نگرش مثبت تري دارند. گروهي از تحقيقات نيز در همين رابطه صورت گرفته كه گاهاً نتايج متفاوتي نسبت به هم داشته اند. بنابراين بايد به بازاريابان سبز اجازه داده شود كه از تبليغات سبز به عنوان ابزاري درجهت رسيدن به مشتريان بالقوه استفاده نمايند. بدين وسيله مصرف كننده نه تنها در مورد اينكه كالا چگونه به حفاظت از محيط زيست كمك مي كند آگاهي مي يابد، بلكه ترغيب مي شود كه از كالا خريد نمايد.

قيمت سبز

اگرچه محصولات سازگار با محیط زیست و پایداری زیست محیطی می توانند تحت تأثیر تصمیمات و علایق مصرف کنندگان قرار گیرند، با این حال شاخص قیمت همچنان عاملی تعیین کننده است.قيمت سبز را تنظيم قيمت براي كالاهاي سبز، به گونه اي كه بين حساسيت مصرف كننده نسبت به هزينه و تمايل او به پرداخت هزينه بيشتر براي كالاي سازگار با محيط زيست تعادل ايجاد كند، تعريف كرده اند. مطالعات مختلف بيانگر اهميت قيمت در خريد مشتري و همچنين رضايت وي مي باشد. از جمله مطالعات در اين زمينه مطالعات هرمان، ژيا، مونرو و هيوبر است كه معتقدند قيمت يك عامل مهم در خريد مشتري است؛ بنابراين در ايجاد رضايت مشتري تأثيري بسزا دارد. همچنين رضايت مصرف كننده به صورت مستقيم از طريق ادراك از قيمت و به صورت غير مستقيم از طريق منصفانه بودن قيمت تحت تاثير قرار مي گيرد. در مطالعه اي ديگر لي، ايليا و لاوسون تاثير ادراك مصرف كننده از منصفانه بودن قيمت را بر تصميم خريد آن بررسي نموده و از آن به عنوان پيش بيني كننده اي مناسب براي تصميم خريد مصرف كننده نام مي برند. از جمله معيارهايي كه مصرف كننده هنگام خريد در نظر مي گيرد ارزش خوب در قبال پول پرداختي بيان شده است.

توزيع سبز

انتخاب اینکه کجا و چه موقع محصولات در دسترس قرار بگیرند تأثیری مهمی بر مصرف کنندگان دارد. تعداد بسیار کمی از مصرف کنندگان حاضرند که تنها برای خرید محصول سبز بیرون بیایند. در اين زمينه عمدتاً مطالعاتي كه صورت گرفته بر مبحث زنجيره تأمين سبز متمركز است كه خود بحثي است مفصل و فراتر از توزيع سبز. با اين حال ريورا توزيع سبز را توزيع  منطبق با معيارهاي سبز تعريف نموده و معتقد است توزيع، تأثيرات زيست محيطي محصولات را افزايش مي دهد و به همين علت براي برآورده نمودن مطالبات زيست محيطي دائماً مورد بررسي قرار مي گيرد. محيط طبيعي در نتيجه مشكلات زيست محيطي محلي و جهاني در سال هاي اخير، به موضوعي چالشي براي سازمان هاي تجاري تبديل شده است. اعتقاد بر اين است كه فعاليت هاي كسب و كار مانند منبع يابي، توليد و حمل ونقل در قبال اين مشكلات بايد مسئوليت پذير باشند. طبق مطالعات اكثر مشتريان ادعا كرده اند كه محصولات شركت هايي را كه متهم به آلودگي محيط زيست هستند نخواهند خريد. در واقع شركت هايي كه از قوانين زيست محيطي پيروي نمي كنند و آن هايي كه در صدد سوء استفاده از مسائل زيست محيطي براي افزايش فروش خود هستند، مورد تحريم مشتريان قرار خواهند گرفت.

تصميم خريد سبز

تصمیم خريد سبز شامل تلاش براي صرفه جويي در مصرف انرژي و امتناع كردن از خريد محصولات داراي بسته بندي هاي نامناسب است. خريد سبز به معني اضافه نمودن جنبه هاي زيست محيطي به معيارهايي از قبيل قيمت و كارايي در هنگام تصميم به خريد است كه هدف نهايي آن، كاهش اثرات زيست محيطي در يافتن منابع و افزايش بهره وري منابع است. چلگلميلچ، بهلن و دايامونتوپولس به بررسي ارتباط بين تصميم خريد سبز و ميزان آگاهي از مسائل زيست محيطي پرداخته و چنين نتيجه گرفته اند كه ميزان آگاهي مشتري از مسائل زيست محيطي بر تصميم خريد سبز آن تأثير مي گذارد، اگرچه ممكن است به وسيله ساير عوامل تعديل كننده نيز تحت تأثير قرار گيرد. همچنين يافته ها حاكي از اين امر است كه گرايشات و طرز تلقي ها بهترين پيش بيني كننده براي تصميم خريد سبز هستند.شاید کسی تصور نمی کرد که روزی بازاریابی سبز علاوه بر سود آوری نگران سلامت مصرف کننده نیز باشدشركت ها مي توانند از طريق استراتژي هاي بازاريابي موثر، با ايجاد تغييراتي به منظور ارتقاء ايمني و زيبايي محصولات سبز مورد نظرشان در تحقيق و همچنين كاهش قيمت اين محصولات، زمينه را براي افزايش محصولات مورد نظر فراهم كنند.

در مطالعاتي در مورد خريد لوازم آرايشي و بهداشتي در بين مصرف كنندگان تايلندي چنين نتيجه گيري شد كه مصرف كنندگان تايلندي در خريد محصولات سبز آرايشي و بهداشتي، ارزش خوب در قبال پول پرداختي، عملكرد محصول و ايمني براي پوست را مبنا قرار مي دهند. دو ويژگي زيست محيطي نيز كه از نظر آن ها با اهميت است، عناصر تشكيل دهنده محصول و عدم تست آن بر روي حيوانات است. همچنين جنبه هاي سنتي محصول مانند: قيمت، كيفيت و نام تجاري نيز از جمله عوامل مهمي هستند كه افراد هنگام تصميم خريد مدنظر دارند. بعلاوه در مورد افرادي كه ازدواج نموده يا در شرف ازدواج هستند، احتمال بيشتري وجود دارد كه از كالاهاي سبز خريد نمايند و اين به اين دليل است كه اين گروه از افراد درباره وضعيت سلامت خود و خانواده و همچنين نسل آينده خود مراقبت بيشتري به عمل مي آورند. مطالعات بيانگر اين امر است كه مصرف كنندگاني كه نسبت به محيط زيست مطلع هستند به سوي رفتار خريد سازگار با محيط زيست تحريك خواهند شد. حسين زاده نيز در مطالعات خود ادعا نموده كه با توجه به عقايد مثبت نسبت به محيط زيست در بين مصرف كنندگان تهراني و همبستگي مثبت آن با رفتار خريد سبز، اگر آنها از كيفيت كالاهاي سبز اطمينان پيدا كنند نسبت به خريد اين كالاها اقدام خواهند نمود.

بازاریابی سبز در ایران

با بروز مشکلات زیست محیطی و رشد هر چه بیشتر آنها در طی سالیان اخیر از جمله آلودگی شدید هوای شهرهای بزرگی همچون تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و مشهد، پدیده بسیار مضر و خطرناک گرد و غبارها، آلودگی شدید رودخانه ها و سواحل دریاها، خشکسالی و مخصوصاً خشک شدن دریاچه ارومیه، پیشروی صحراها در مناطق کویری، معضل بزرگ زباله های شهری که اغلب به صورت سنتی و با دفن در حاشیه شهرها انجام می شود، قطع درختان و نابودی جنگلها به منظور ساخت و ساز راه ها و جاده ها و… و مشکلات دیگری که گریبان گیر محیط زیست شده است نهادها و مقامات مسئول به فکر چاره اندیشی و مقابله با آنها افتاده و اخیراً شاهد انجام کارهای مفیدی در این زمینه هستیم که می توان به برخی از آن ها به شرح زیر اشاره کرد:

  • طرحهای تفکیک زباله در مبدا
  • ساخت و بهره برداری از کارخانه های بازیافت
  • تصویب و اجرای قوانین مربوط به استانداردهای آلایندگی خودروها و کارخانجات
  • ایجاد مناطق محافظت شده
  • اجباری کردن برچسب انرژی و نظارت بر مصرف سوخت

البته این طرح ها در گروه دولتی بوده و در کنار آن با بوجود آمدن پدیده مسئولیت اجتماعی و بازاریابی سبز بخش خصوصی و نهادهای غیر دولتی نیز وارد این مقوله شده اند و به یاری دولت مردان آمده اند تا هم خود از قافله سرعت روز افزون پیشرفت این علم عقب نمانند و هم مقداری از مسئولیت خویش در مقابل طبیعت و محیط زیست، که بوسیله آن رشد و پیشرفت می کنند را انجام دهند، به همین منظور شاهد هستیم که علاوه بر قوانین دولتی، خود مؤسسات تولیدی نیز در امر محیط زیست پیشقدم می شوند. برای مثال شرکت های خودروسازی در ارتقا استانداردهای مصرف سوخت و میزان آلایندگی تلاش می کنند و در تبلیغات نیز خود را حامی محیط زیست معرفی می کنند، یا شرکت های تولید ظروف یکبار مصرف و برخی ظروف و لوازم دیگر به جای استفاده از مواد پلاستیکی که تجزیه ناپذیر بوده و سالیان سال طبیعت را آلوده می کنند از مواد قابل بازیافت استفاده می کنند، یا شاهد ساخت وسایل سبزی همچون مداد روزنامه ای هستیم که در تبلیغات خویش عنوان می کند مواد اولیه خویش را از کاغذهای بازیافتی و روزنامه های باطله قرار داده است و سعی در جلوگیری از آسیب رسانی به درختان و جنگل ها را دارد.

امروزه دیگر نمی توان بدون توجه به مسائل زیست محیطی به روند رشد و توسعه پرداخت و تنها پیشرفت در زمینه صنعتی کافی نیست و در کنار آن باید به صنایع پاک و محیط زیستی عاری از آلودگی نیز توجه شود، اما این کافی نیست و سرعت فعلی جواب گوی مشکلاتی که در قرن حاضر ایجاد شده است نیست و باید شتاب فعالیت ها را بالا برد. مخصوصاً اینکه تا کنون تنها بخش دولتی در این زمینه فعالیت کرده و بخش کوچکی نیز از بخش خصوصی به جهت قوانین دولتی و بعضاً رقابت های تجاری در این زمینه وارد گشته اند اما همچنان عموم مردم از این فعالیت ها به دور بوده و در آن سهیم نیستند.

مزيت هاي بازاريابي سبز

با توجه به افزايش سطح آگاهي هاي مشتريان درباره مسائل محيطي و قوانين سخت معرفي شده دولت هاي ملي، بخصوص در كشورهاي توسعه يافته صنعتي، دير يا زود شركت ها و توليدكنندگان ناگزير به رعايت استانداردهاي محيط زيست هنگام توليد كالا يا ارائه خدمات خواهند بود. مطالعات غربي نشان مي دهند آگاهي هاي محيطي مشتريان امریکا و اروپاي غربي در دهه گذشته در حال رشد است و اخيراً مصرف سبز در مناطق آسيايي نيز آغاز شده است. فرصت كليدي كه از بكارگيري بازاريابي سبز به وجود  مي آيد، يك ميدان بازي جديد با رقباي اندك است. در سبز شدن، يك شركت مي تواند چندين امتياز از جمله بهبود منابع كارا، پايين آوردن هزينه هاي ساختاري شركت و بهبود موقعيت رقابتي را داشته باشد. رفتن به سمت سبز شدن مزيت هاي زير را در بر دارد :

باعث بهبود كارايي منابع مي شود، بنابراين باعث كاهش هزينه در ساختار شركت مي شود و موضع رقابتي شركت را نسبت به رقبا بهبود مي بخشد.سبز بودن شركت را قادر مي سازد كه از طريق ارائه محصولات جديد در بازارهاي جديد يا ارائه مزيت هاي اضافي براي محصولات جاري، خود را از رقبا برجسته تر جلوه دهد. اين امر باعث خواهد شد كه ارزش شركت براي مشتريان افزايش يابد و وفاداري مشتري را افزايش داده و در نهايت سودآوري افزايش خواهد يافت. باعث ذخیره پول در دراز مدت می شود، اگرچه در ابتدا هزینه آن زیاد است .

سه کلید برای بازاریابی سبز موفق

بازاریابی سبز مفهوم گسترده ای است که تمامی فعالیت های بازاریابی جهت تحریک و تقویت نگرش ها و رفتارهای مساعد زیست محیطی مصرف کنندگان را در بر می گیرد. برای موثر بودن در بازاریابی سبز باید سه چیز را انجام داد:

  •  خالص و واقعی باشید:

خالص و واقعی بودن یعنی : الف) انجام دادن واقعی آنچیزی که ادعا می کنیم در کمپین بازاریابی سبز خود قرار است انجام دهید.ب) بخش باقی مانده خط و مشی تجارت شما یا آن چیزی که قصد انجام آن را دارید، سازگار با محیط زیست باشد.

  • به مشتریانتان آموزش دهید:

آموزش به مصرف کنندگان تنها به معنی اجازه دادن به مردم برای دانستن آن چیزی که برای حفظ محیط زیست انجام می دهید نیست؛ بلکه اجازه دادن به آن ها برای دانستن این است که چرا  محیط زیست اهمیت دارد.

  • به آنها فرصت شرکت کردن دهید:

یعنی اجازه دادن به مشتریان برای شرکت در فعالیت های مثبت زیست محیطی.

منبع

ریحانه رجاء بهشتی(1393)، تأثير آميخته بازاريابي سبز بر تصميم خريد مصرف كنندگان، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0