اهمیت بازاریابی اجتماعی
بازاریابی اجتماعی روشی سیستماتیک است برای حمایت از تغییر رفتارهای مرتبط با سلامت، خدمات انسانی،مسائل و معضلات محیطی و اجتماعی، که مبتنی بر اصول و فرایند های بازاریابی تجاری است. مفاهیم ششگانه رویکرد بازاریابی اجتماعی عبارتست از: تمرکز بر تغییر رفتار به عنوان بدنه اصلی، مداخله یا نفوذ نشأت گرفته از مخاطب، بخش بندی یا گروه بندی گروه مخاطبین به گروههای کوچکتر، گروههای همگن، استفاده از نظریه تبادل برای ایجاد تعادل و توازن بین هزینه و منافعی که یک مخاطب در ارتباط با یک رفتار خاص با آن سروکار دارد، در نظر داشتن رفتارهای رقیب ممکن که است برای مخاطب جذابتر از رفتار موردنظر باشد و استفاده از استراتژی چهارگانه سنتی بازاریابی تجاری یعنی محصول، قیمت، مکان، و فعالیت های ترویجی. این موضوع که بسیاری از معضلات اجتماعی دارای ریشه های رفتاری است مورد پذیرش همگان قرار گرفته است. بازاریابی اجتماعی مجموعه ای از ابزارها(افراد، محصول، قیمت، فعالیت های ترویجی و مکان) را با هدف نهایی تغییر رفتار مخاطبین هدف به خدمت میگیرد. هنگامی که نیاز به تغییر رفتار در بین گروهی از افراد احساس میشود در حقیقت باید با استفاده از برنامه های کارا و اثربخش رفتارهای زیانآور مثل مصرف دخانیات، مصرف مشروبات الکلی، آسیبرسانی به محیط زیست، نادیده گرفتن قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و… را متوقف نمود و یا از طریق برنامههای تشویقی و پیامهای مناسب افراد را به بروز رفتارهای مطلوب اجتماعی از جمله رعایت برنامههای مرتبط با سلامت، استفاده از کمربند ایمنی در هنگام رانندگی و یا محافظت از محیط زیست در قالب رعایت مقررات و قوانین شهروندی تشویق کرد. بازاریابی اجتماعی میتواند به صورت سیستماتیک با بکارگیری تکنیک های بازاریابی تجاری مسئولین بخشهای مرتبط را در این مسأله یاری دهد.در حقیقت بازاریابی اجتماعی تلاش میکند مشکلات اجتماعی را از طریق تغییر عقایدی که در ذهن افراد نفوذ نموده و تثبیت شده است و همچنین رفتارهای مرتبط با این عقاید که دارای آثار زیان آوری بر سلامت مصرف کننده میباشد، حل نماید.
قوانین و مقررات و برنامههای آموزشی نیز از جمله روش های کنترل رفتار محسوب میشود، اما بازاریابی اجتماعی با آموزش که تلاش میکند با ارئه اطلاعات دیدگاه افراد را تغییر دهد متفاوت است. آموزش تنها زمانی میتواند ابزار مؤثری برای تشویق یک رفتار مطلوب محسوب گردد که افراد با علاقه شخصی خودشان برای درگیرشدن در رفتار مورد نظر برانگیخته شده باشند و اطلاع رسانی به آنها در مورد گزینههای موجود برای تشویق به پذیرش داوطلبانه رفتار کفایت کند، از طرف دیگر این قوانین و مقررات، افراد را با اجبار به رفتار به شیوه مطلوب اجتماعی وادار میکند .این رویکرد زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که توقف رفتار نامطلوب از نظر گروه مخاطب هدف دارای منفعت باشد و استفاده از پاداش برای تغییر آن از نظر اجتماعی مطلوب نیست. علاوه بر این، قوانین و محدودیت های قانونی به نظارت مداوم و استفاده از اجبار نیاز دارد که هزینه های اجرا را افزایش داده و در برخی موارد ممکن است باعث ایجاد اختلاف در میان طراحان برنامهها شود.برخلاف آموزش و محدودیت های قانونی، عنصر زیربنایی فعالیت های بازاریابی اجتماعی تبادل است، به این معنا که افراد در رابطه با منابع با ارزشی همچون کالا، خدمات، همکاری و اطلاعات بر اساس فرایند تبادل به هم وابستهاند. زمانیکه مسئله درگیرشدن در بحث بازاریابی اجتماعی مطرح میشود، آژانسها از نوعی تبادل برای ارائه یک محصول اجتماعی استفاده می کنند که منافع ملموس و ناملموس حاصل از درگیر شدن در این ارتباط، مشخصا به گروه مخاطب هدف برمیگردد، و مزیتی که آژانسها در این ارتباط کسب مینمایند در حقیقت حمایتی است که از جانب مخاطبین دریافت میکنند. بنابراین، زمانی که علاقه شخصی برای درگیرشدن در یک رفتارخاص در میان مخاطبین وجود نداشته باشد و همچنین زمانی که قوانین و مقررات برای تغییر اجباری رفتار نامناسب باشد، بازاریابی اجتماعی میتواند رهکارهای مناسبی در اختیار طراحان قراردهد .با توجه به مطالب فوق میتوان دریافت که چرا امروزه هم سازمانهای تجاری و هم سازمانهای غیرانتفاعی به استفاده از برنامههای بازاریابی اجتماعی روی آورده اند، به ویژه در حوزه هایی که مداخله برنامههای آموزشی و قوانین و مقررات موفقیت آمیز نباشد. درحقیقت بازاریابان اجتماعی میتوانند برای تغییر و اصلاح رفتار از قوانین و مقررات به شیوه ای استفاده نمایند که بازایابان تجاری نمیتوانند.
منبع
قاسمی،فاطمه(1393)،تحلیل تاثیر آمیخته بازاریابی اجتماعی بر اثر بخشی تبلیغات شهرب در شهرداری اصفهان،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه یزد.
از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید
دیدگاهی بنویسید