انگیزش چیست؟

تعریف انگیزش

اصطلاح انگیزش به نیروی ایجاد کننده، نگه دارنده و هدایت کننده­ی رفتار گفته می­شود. انگیزه به نیاز یا خواست ویژه­ای که انگیزش را موجب می­شود تعریف شده است انگیزه از انگیزش دقیق­تر است به این صورت که انگیزش را عامل کلی مولد رفتار اما انگیزه را علت اختصاصی یک رفتار خاص به حساب می­آورند.از لحاظ پرورشی انگیزه را هم هدف و هم وسیله در نظر گرفته­اند به عنوان هدف، ما از دانش­آموزان و دانشجویان می­خواهیم نسبت به مو ضوع­های مختلف  علمی و اجتماعی علاقه کسب کنند به­عنوان  وسیله، انگیزش به صورت آمادگی روانی یک پیش­نیاز  یادگیری به حساب می­آید و تاثیر آن بر یادگیری کاملا آشکار است.

انگیزه، یک اصطلاح کلی است که زمینه مشترک بین نیازها، شناخت‌ها و هیجان‌ها را مشخص می‌کند که هر یک از این­ها فرآیندی درونی است که رفتار را نیرومندانه هدایت می‌کند. فرق بین انگیزه و نیاز، شناخت یا هیجان صرفا به سطح تحلیل آنها مربوط می‌شود؛ یعنی اینکه کلی باشند یا اختصاصی. مثلا، نیازها، شناخت‌ها و هیجان‌ها انواع اختصاصی انگیزه‌ها هستند که به همراه رویدادهای بیرونی و محیطی به عنوان منابعی محسوب می‌شوند که منجر به ایجاد انگیزش در انسان می‌شوند و به رفتار انسان انرژی و جهت می‌دهند.انگیزه یادگیری را می توان به عنوان تمایل خاصی برای یادگیری محتوای برنامه آموزشی تعریف کرد.روانشناسان برای توصیف عامل یا شرطی که به موجود زنده انرژی می­بخشد و فعالیت او را هدایت می­کند اصطلاح انگیزه به کار می برند و  ارتباط انگیزه و انگیزش را به صورت زیر نشان می­دهند:

انگیزه —-انگیزش —– فعالیت —– هدایت (کنترل)—– هدف—– ارضاء

انگیزش به تمایل یک فرد برای تعقیب یک هدف یا انجام یک تکلیف اشاره دارد.انگیزش فرد می تواند توسط وقایع بیرونی تحت تاثیر قرار گیرد.به دلیل اینکه انگیزش بر یادگیری و عملکرد اثر دارد،طراحان آموزشی معمولا در جست و جوی روش های بر انگیختن یادگیرندگان هستند.انتشار مقاله کلر سبب افزایش اندکی در توجه به انگیزش و یکپارچگی آن با آموزش و محیط یادگیری گردیدولی در سال های اخیر این توجه رشد قابل ملاحظه ای داشته است. امروزه انگیزش در سه سطح اهمیت می­یابد :

  • اول انگیزش برای یادگیرنده
  • دوم انگیزه برای کار
  • سوم خودانگیختگی

انگیزش برای یادگیرنده به ویژگی های درونی یادگیرنده در تلفیق با فنون بیرونی و عوامل محیطی اشاره دارد ،که انگیزه یادگیرنده را تحریک و حفظ می­کند.برای این امر به دانش درباره ی اصول انگیزشی،روشهایی برای تجزیه­و­تحلیل انگیزه یادگیرنده و روش­هایی برای طراحی فنون انگیزش مربوط نیاز است .انگیزش برای کار بیشتر شبیه به انگیزش برای یادگیری است و در ان نیز محیط­های کاری باید به گونه­ای طراحی شوندکه فنون و محرک­های بیرونی با ویژگی­های انگیزشی افراد جفت­و­جور شوند.

آخرین مورد خود انگیختگی است که به طور رسمی مطالعه شده­است این مطالعات اکثرا در محیط مدارس صورت گرفته­اند مسئولیت­پذیری ،نظام­های مدیریت دانش ،افزایش دسترسی به اینترنت، اینترانت­ها و نظام­های الکترونیک حامی عملکرد ،از عوامل موثر بر انگیزش­اند که خود منجر به رشد دانش و ارتقاءآن شده­اند. “در حوزه ی پرورش عملکرد انسانی سه مقوله اصلی تاثیر­گذار بر عملکرد را تعیین کرده­اند: توامنمندی – فرصت و انگیزش که در این میان انگزش به تمایل فرد جهت پیگیری یک هدف یا انجام یک تکلیف اشاره دارد، که از طریق انتخاب اهداف و تلاش (استقامت بعلاوه  شور، پیگر برای دستیابی به هدف بروز می­کند”

چشم انداز ها به انگیزش

  • رویکرد رفتاری

پیروان رویکرد رفتار­گرایی انگیزش را وابسته به کسب به کسب تقویت و اجتناب از تنبه می­دانند. این برداشت از انگیزش بر اندیشه ءاصلی رفتار گرایان استوار است که می­گویند پیامد­های اعمال و رفتارها هدایت کننده و کنترل کننده آنها هستند. در رویکرد­رفتاری انگیزش ،انگیزه­ها (مشوق­ها)منبع انگیزشی دانش­آموزان و دانشجویان به حساب می­آیند. بنا به تعریف “انگیزانه یک شیء یا رویداد است که رفتار را بر­می­انگیزاند یا باز می­دارد.

  • رویکرد شناختی

در رویکرد شناختی انگیزش، باور بر این است که انگیزه­های فرد سرچشمه انگیزش او هستند. همچنین ،شناخت گرایان معتفد­ند که رفتار­ها توسط هدف ها، نقشه ها، نظارت ها و نسبت دادن­های فرد ایجاد و هدایت می­شوند و لذا انگیزش درونی بیشتر از انگیزش بیرونی مورد حمایت تاکید آنان است آیروس 2008 می­گوید”یکی از انگیزش­های اصلی وابسته  به یادگیری بر شکل­گیری هدف­ها و گوشش برای تحقق بخشید آنها تاکید می­کند “.یکی از مفاهیم مطرح در انگیزش از منظر رویکرد شناختی  انگیزش شایستگی است و انگیزش شایستگی را برانگیختگی فرد برای برخورد موثر با محیط در راستای تسلط بر دنیای خود و پردازش موثر اطلاعات می­دانند اینگونه فراد برای تعامل موثر با محیط دارای انگیزش درونی هستند و شناخت­گرایان بر انگیزش درونی بیشتر از انگیزش بیرونی تاکید دارند .

  • رويكرد انسان گرايي : پديدار شناختي

در رويكرد انسان­گرايي ، به جاي تأكيد بر تقويت و تنبيه به عنوان منبع اصلي انگيزش، به توانايي دانش­آموزان براي رشد شخصی، آزادي انتخاب هدفهاي زندگي، ويژگيهاي شخصیت (مانند حساس بودن نسبت به ديگران ) تأكيد مي­شود. براي ايجاد انگيزش بايد احساس شايستگي، خود­مختاري و عزت نفس را در فرد افزايش داد. مازلو يكي از مهم­ترين نظريه­پردازان انسان­گرا انگيزش را با توجه به نيازها توضيح داده است. نياز به يك حالت ناشي از كمبود يا محروميت در موجود زنده گفته مي­شود اصطلاح وابسته به نياز سائق است. سائق انرژي یا ميل حاصل از نياز است .مازلو نيازهاي انسان را به صورت سلسله مراتبي، ابتدا به دو دسته ي كلي تقسيم شده­اند، نيازهاي كمبود يا كاستي و نيازهاي رشد يا بالندگي. نيازهاي دسته ي اول را نيازهاي اساسي و نيازهاي دسته ي دوم را فرا نيازها نام گذاري كرده است. هر يك از اين دو دسته نياز شامل تعدادي طبقه به شرح زير است:

نيازهاي اساسي

نيازهاي اساسي يا كاستي، زماني كه ارگانيسم در رابطه با يك نياز كمبود دارد (مثلاً غذا يا آب )بر انگيخته مي­شوند .

  1. نيازهاي فيزيولوژيكي يا جسم ، شامل نياز به آب ، غذا، خواب، حرارت مناسب و ……
  2. نياز به امنيت يا ايمني : شامل نياز به دانش محيطي امن و به دور از تهديد
  3. نياز به عشق و تعلق: شامل نيز به ايجاد روابط متقابل با ديگران و محبت كردن و مورد محبت واقع شدن.
  4. نياز به عزت نفس يا احترام به خود: شامل احساس كسب توفيق و تأكيد، احساس شايستگي، احساس كفايت و مهارت يعني نياز فرد به ايجاد تصور مثبتي از خودش و ديگران .

دانش­آموز گرسنه را با هيچ تدبيري مي­توان وادار كرد تا به درس و بحث معلم گوش فرا دهد . به همين قياس، از معلم گرسنه نيز نمي­توان انتظار داشت كه وظيفه ي آموزش خود را به درستي انجام دهد.مرحله ي بعد احساس امنيت و عدم نگراني خاطر و محيطي امن و به دور از تهديد و خطر جاي نيازهاي قبلي را مي­گيرند كودكان بايد در محيط آموزشگاه احساس آرامش كنند و از عوامل تهديد آميز به دور باشند تا بتوانند به يادگيري بپردازند. معلمان هم نياز به امنيت شغلي ، رفاه نسبي و بيمه اي اجتماعي دارند تا بتوانند بدون دغدغه­ي خاطر به پرورش كودكان و نوجوانان بپردارند .

مرحله بعد از فارغ شدن از مراحل قبلي نياز به محبت،‌دوستي و تعلق خاطر مي­باشد .مردم به محبت كردن و مورد محبت قرار گرفتن نيازمندند . پس از ارضي نيازهاي سطح سوم نوبت به نياز به عزت نفس ، يعني نياز به قدرشناس خود و مورد قدرشناسي از طرف ديگران واقع شدن مي رسد . يعني فرد احتياج دارد تا در خانه ، اجتماع و محل كار مورد احترام و قدر داني ديگران واقع شود و خود نيز تصور مثبتي از خويشتن داشته باشد .

فرا نيازها يا نيازهاي مربوط به خودشكوفايي

بر خلاف نيازهاي كاستي كه از محروميت انسان سرچشمه مي گيرند ، فرانيازها نيرويشان را از ميل آدمي به رشد و بالدگي كسب مي كنند كه به خود شكوفايي يا تحقق خويشن معروفند . كه عبارتند از نيازهاي فرد براي رسيدن به آنچه كه در حداكثر توان و استعداد دارد . شامل كنجكاوي ، اشتياق براي شناخت ، يادگيري ، كسب حقيقت ، دانش اندوزي ف تجربه كردن ، درك زيبايي و نظم و هماهنگي ،‌در توصيف خود شكوفايي گفته است : خود شكوفايي يك فرايند است نه يك حالت، فرايند، رشد، يعني شدن و باليدن .

مازلو معتقد است اين دسته از نيازها تنها در انسان­هايي كه داراي شخصيتي سالم هستند يافت مي­شود و تنها يك درصد مردم به آن دست مي­يابند و علت را اينگونه توضيح مي­دهد كه اكثر مردم قدرت شناسايي توانايي هاي بالقوه­ي خود را ندارند. زيرا بيش­از­حد مطيع الگوي قالبي فرهنگ خود هستند . لذا نيازهاي فردي خويش را ناديده مي­گيرند. همچنين نيازهاي مربوط به امنيت، مردم را از خطر كردن بر حذر مي­دارند و راه­هاي درگير شدن با تجربه اي تازه را بر آنها مي بندند .وي ويژگيهاي افراد خود شكوفا را به شرح زير توصيف كرده است :

  • داشتن درك درستي از واقعيت
  • توانايي پذيرش خود و ديگران
  • طبيعي بودن
  • مشكل محور بودن به عوض خود محور بودن
  • علاقه مند به تنهايي و خلوت
  • مقاومت در برابر هم شكل شدن با ديگران
  • همدلي نسبت به ديگران

به نظر مازلو فردي كه چهار مرحله­ي پيش از نياز به خود شكوفايي بر برآورده سازد اما اين مرحله ي خود شكوفايي نرسيده باشد انسان كاملي نيست. خودشكوفايي در فردي ممكن است به صورت نياز به روياندن گياهان جلوه كند و در ديگري به صورت مادر خوبي شدن و در شخص ديگر به صورت شاعر يا نويسنده شدن

  • رویکرد فرهنگی- اجتماعی

رويكرد اجتماعي ـ فرهنگي ميان گرايي بين درون گرايي و برون گرايي: بنا به اين رويكرد منبع انگيزشي مهم براي بعضي افراد بودن با ديگران و داشتن رابطه ي دوستانه ي متقابل با آنان است. مردم در فعاليتها شركت مي­كنند تا هويت خود و راوبط با ديگران را حفظ نمايند، بنابراين، اگر دانش آموزان عضو كلاس درس يا آموزشگاهي باشند كه براي يادگيري ارزش قائل مي­شود انگيزش آنان براي يادگيري بالا خواهد رفت .اين نياز در دانش­آموزان در انگيزش آنان به صرف وقت با همسالان، ايجاد دوستي اي صميمانه ، وابستگي به والدي ، و اشتياق نسبت به برقراري رابطه اي صميمانه با معلمان انعكاس مي­يابد. دانش­آموزان داراي نياز به پيوند­جويي سطح پايين ترجيح مي­دهند كه تنها كار كنند، در حالي كه دانش­آموزان برخوردار از نياز به پيويند جويي سطح بالا كار در گروههاي كوچك را بر­مي­گزينند .

  • رویکرد انتظار ضرب در ارزش

“یکی از رویکرد ها یا نظریه های انگیزشی نظریه ی انتظار ضرب در ارزش است”.این نظریه ی هم به جنبه یشناختی و هم جنبه ی رفتاری پرداخته است .این نظریه ی به اینگونه بیان می شود که : انگیزش = انتظار موفقیت × ارزش تشویقی موفقیت

به بیان دیگر مقدار کوشش ی که افرادبرای انجام کاری صرف میکنند با حاصل ضرب دو امل برابر است:1- سطح انتظارشان در رابطه با اینکه چقدر ان کار را با موفقیت انجام خواهند داد2- میزان ارزشی که برای انجام آن کار برای خود قائل اند.ارزش×انتظار همان مفهوم خود کارامدی است و این همان تصور شخص نسبت به توانایی هایش برای انجام یک رفتار به منظور رسیدن به یک هدف مربوط است.در چارچوب نظریه انتظار ضرب در ارزش ،معلمان برای اینکه  دانش آموزان را نسبت به یادگیری برانگیزانند باید به آنان برای ارزش قائل شدن به فعالیت های آموزشی و علمی و کوشش در آن فعالیت ها کمک کنند.

عوامل تشکیل دهنده­ی انگیزش

  • نیاز ها: نیاز نخستین عامل انگیزش است. کسی که احساس نیاز می­کند مفهومش این است که با شرکت در فعالیت های معینی نیازش برآورده می­شود. در واقع نیاز پایه و بنیان اغلب رفتار های انسان را تشکیل می­دهد.
  • علاقه: به معنی میل ورغبت برای پرداختن به فعالیت معینی است .
  • ارزش: به معنی قدر و اعتباری است که به کسی یا چیزی  داده می­شود و ارزش­ها معمولا با ارضای نیاز­ها و تحقق هدف ها ارتباط دارد.
  • نگرش:احساس موافق یا مخالفی است که نسبت به شخص، شیء، یا امری در فرد به وجود می­آید.

اصول اولیه ی انگیزه برای یادگیری 

  • زمانی که کنجکاوی یادگیرنده به دلیل چالش ایجاد شده در دانش فرد برانگیخته می-شود، انگیزه برای یادگیری افزایش می­یابد.
  • زمانی که یادگیرنده به طور معنی­داری با اهدافش ارتباط می­یابد انگیزه برای یادگیری افزایش می­یابد.
  • زمانی که یادگیرنده نتایج یادگیری را پیش­بینی می­کند و از آن رضایت دارد انگیزه برای یادگیری افزایش می­یابد.
  • زمانی که یادگیرنده راهبرد های خود نظم دهی را به صورت ارادی برای پشتیبانی از مقاصدش به کار می­گیرد انگیزه برای یادگیری افزایش می­یابد.

طبقه بندی انگیزه ها 

  • انگیزه اولیه :غیر اکتسابی و مبنای فیزیولوژیک دارند مثل گرسنگی ،خواب
  • انگیزه­های کلی : غیر­اکتسابی و مبنای فیزیولوژیک ندارند مثل شایستگی و کنجکاوی
  • انگیزه های ثانویه :اکتسابی اند و قابل یادگیری اند مانند قدرت یا برتری موقعیت یا دستاورد، دلبستگی یا تعلق.

اهمیت انگیزه در یادگیری

 انگیزش مهمترین شرط یادگیری استعلاقه به یادگیری ،مهمترین شرطی است که به شخصیت و توانایی دانش آموز ،ویژگی های تکلیف ،مشوق ها و سایر عوامل محیطی مربوط است .دانش آموزان با انگیزه به راحتی شناخته می شوند آنها سخت کوش­اند و به یادگیری اشتیاق دارند.این دانش­آموزان به راحتی موانع را از پیش­پای خود بر­می­دارند، زمان بیشتری برای انجام تکلیف مدرسه صرف می­کنند. روانشناسان، انگیزش را عامل یا مفهومی فرض می­کنند که می توان بعضی از رفتار هارا تبیین کند.با این وجود انگیزه قابل مشاهده نیست ویک سازه فرضی تلقی می­شود. انگیزه دانش­آموزان ممکن است هم از لحاظ شدت و هم از لحاظ جهت متفاوت باشد.

به طور کلی مدل­ها و الگوهای طراحی تدریس بایستی با علاقه و انگیزش سروکار داشته باشد و تاکید بر آن نوع استراتژی ها و فعالیت­هایی داشته باشد که:

  • یادگیرنده ها یادگیری را به تلاش خودش نسبت دهد.
  • یادگیرنده ها خود­پنداری مثبتی را در خود پرورش دهد.
  • فرایند یادگیری برای یادگیرنده رضایت بخش باشد.
  • یادگیرنده­ها طی فرایند از قدرت کنترل برخوردار بوده و پاسخگویی همراه با مسئولیت­پذیری را طی فرایند یادگیری در خود پرورش دهند.
  • معلم باید تمجید­های کلامی و غیر­کلامی را به­طور مستقیم یا غیر­مستقیم، موفقیت را به تلاش یادگیرنده نسبت دهد.

منبع

اسمعیلی بجدنی، زینب (1393)، تاثیر عامل آموزشی متحرک در چند­رسانه­ای بر یادگیری، پایان ­نامه کارشناسی ارشد، تکنولوژی آموزشی،دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0