انواع هویت

 هویت فردی

روشن کردن نظام باورها ، ارزش ها و آرمان های خود آگاهی یافتن از توانایی خود و شیوه استفاده از این توانایی در زندگی روزانه ، هویت فردی ، اجتماعی و تعالیم فلسفه ی افراد را شکل می دهد .

پاسخ به سوال من کیستم و دیگران چه کسانی هستند و رسیدن به جواب آن شاید به ظاهر ساده و آسان باشد اما حقیقت این است که باید فرآیند پیچیده ای طی شود تا فرد به پاسخ مناسب و صحیح دست یابد زیرا سلامت شخصیت در گرو سازگاری آدمی با محیط اجتماعی پیرامون و رعایت مقررات اجتماعی و نیز تفسیر سازگاری از خود ، جامعه و ارزش است و هنگامی که در این فرآیند خلل و کاستی ای پدیدار شود نابهنجاری و اضطراب روانی نمودار خواهد شد . از این رو هویت سالم و آرام در جای معنی می یابد که شخص از نگرش یک دست و سنجیده ای از خویشتن و جهان بهره مند باشد و عناصر سازنده شخصیت وی از تلائم و سازگاری برخوردار باشند و برای خود زندگی معنی داری ساخته باشد .در نقطه متقابل ( ناقص طی شدن این فرآیند ) به اصطلاح هویت بحران زده نام دارد و هنگامی مصداق می یابد که تعارض و چالش جدی در نگرش فرد میان عناصر اثر گذار و سازنده شخصیت وی پدید آمده باشد و فرد از ارائه تفسیر جامعه از آن ما و پاسخ قانع کننده به معنی زندگی ناتوان باشد در این حالت در میان دو حال ( افراط و تفریط ) قرار می گیرد او ممکن است فرد آشوبگر و خرابکار و یا افسرده و منزوی شود او بر این اساس می توان گفت که :  به طور کلی هر فرد بالغی با داشتن یک زندگی متوازن و متعادل که بتواند به آسودگی با دیگران در آن سهیم شود نیازمند زمینه معنایی استواری از هویت خویش است .

كارول گارد  و جانيس برهن ، خاطرنشان مي­كنند كه در احساس فردي هويت حداقل 4 مسئله اساسي وجود دارد.

  1. انساني : اين احساس كه فرد يك موجود انساني است.
  2. جنسيت : احساس فرد از مردانگي و يا زنانگي را شامل مي­شود.
  3. فرديت :اين شناخت كه فردي خاص و بي نظير است.
  4. پايداري : آگاهي از اين كه فرد همان شخصي است كه روز قبل بوده است.

هویت اجتماعی :

هویت اجتماعی ، دانشجو را شکل می دهد در واقع دانشجو را آماده می کند تا در آینده نزدیکی عنصر سازنده و مهره صلاح کشور و جامعه باشد . اگر هویت اجتماعی را از دانشجو سلب کنند . امادگی لازم برای حضور سازنده و موثر در اجتماع را از دست می دهد .

هویت اجتماعی در حقیقت میدان و بستری برای تمرین و مهارست زندگی و تعامل بهتر اجتماعی است هویت اجتماعی دانشجو با توجه به جوانی او در محیط دانشگاهی واقعیتی انکار ناپذیر است یعنی دانشجو قبل از هر هویتی یک جوان است جوانی فارغ از هویت دانشجو یا هویت غیر دانشجو ، داخل یا خارج از محیط دانشگاه یک سری اقتضائات خاص خود را دارد در عین حال این حقیقت نیز باید پذیرفت که اقتضائات نباید در جوان دانشجو و جوان غیر دانشجو کاملا یکسان و مساوی ظهور نماید چون دانشجو نمی تواند به بهانه جوانی خود مانند جوان غیر دانشجو در خارج از دانشگاه جوانی کند در محیط های غیر دانشگاهی بسیاری از جوانان به بهانه جوان بودن بسیاری مفاسد و کارهای مخل نظم و عرف اجتماعی انجام می دهند . آنچه می تواند اقتضائات جوانی دانشجو را متناسب با محیط دانشگاه محقق و جلوگر نماید هویت اجتماعی دانشجو است . روا نشناسان اجتماعی و جامعه شناسان و بطور کلی عالمان علوم اجتماعی می خواهند بر این واقعیت تاکید کنند که احساس هویت به واسطه دیا لکتیک ، میان فرد و جامعه شکل می گیرد . هویت کم و بیش در نگرشها و احساسات افراد نمود می یابد ولی بستر شکل گیری آن زندگی جمعی است جرج هربرت مید،  را از این حیث می توان پرچمدار نظریه هویت اجتماعی دانست که فرآیند دستیابی فرد به احساس و برداشتی کامل از خویشتن را بررسی می کند از نظر مید ، هر فرد هویت یا خویشتن خود را از طریق سازماندهی نگرشهای فردی دیگران در قالب نگرشهای سازمان یافته اجتماعی یا گروهی شکل می دهد.

ریجارد جنگینز، هویت اجتماعی را این گونه تعریف می کند در شیوه هایی که به واسطه آن افراد و جماعت ها در روابط اجتماعی خود از افراد و جماعتها دیگر متمایز می شود اشاره دارد و برقراری و متمایز ساختن نظام مند نسبتهای شباهت و تفاوت میان افراد ، میان جماعتها است .

هویت های اجتماعی معمولا به عنوان مجموعه ای ازتعاریف نقش ها مفهوم سازی می شوند  هر اجتماعی مرکب از دو عنصر پندار و ساختار است پندارها همان مجموعه ذهنی و روان شناختی می باشند که در بردارنده ارزش ها ، هنجارها ، نمادها ، اعتقادات ، احساسات و طرز تلقی هایی هستند که بخش ذهنی آن جامعه را تشکیل می دهند اما ساختارها مجموعه ای از پایگاه ها و نقش های تعریف شده و نهادی هستند که با یکدیگر دارای ارتباط متقابل و تعامل می باشند ساختارهای اجتماعی بر اساس پندارهای یک جامعه شکل می گیرد اگر افراد ارزش ها و اعتقادات جامعه را باور داشته باشند و احساسات و طرز تلقی های آنان با دیگر اعضائ آن جامعه همانند شود و فرد پایگاه خود را در ساختار اجتماعی بیابد و به آن تعلق پیدا نماید و نسبت به ایفای نقش خود تعهد داشته باشد در این حالت می توان از هویت اجتماعی سخن به میان آورد .هویت جمعی یا اجتماعی نشات گرفته از جایگاه و تعلق فرد به جامعه است.هویت اجتماعی به سه دسته معنا و مفهوم در کنار هم دلالت دارد اولا به معنای همانند و هماهنگی و یکسانی شخصیت اجتماعی یا فراخود  فرد یا بخشی ذ هنی و پندارهای مقوم  گروه اوست ثانیا به معنای آگاهی و اعتقاد فرد از تعلق به گروه اجتماعی معین و ارزش و اهمیت عاطفی این عضویت برای فرد . ثانیا پیدایش تعهد و احساس مسئولیت برای ایفای نقش های محول در کلیه ساختارهای اجتماعی مربوط بنابراین تعلق افراد به گروه های متفاوت است که آنها به یک هویت اجتماعی ، معرف وضعیت به خصوصشان در جامعه دست می یابند دانشجو وقتی وارد دانشگاه می شود با توجه به شرایط و محیط دانشگاهی هویت اجتماعی جدیدی را کسب می کند .

هویت شغلی و حرفه ای

 هویت شغلی بخش مهمی از مجموعه هویت غالب افراد را تشکیل می دهد . داشتن شغلی که ارزش اجتماعی داشته باشد و بتواند به خوبی از عهده آن برآید اعتماد به نفس افراد را  زیاد می کند  و  به  احساس ایمنی و هویت باثبات کمک می کند   .

اگر جامعه به افرادش بگوید که به آنها نیازی ندارند و اشتغال امکان پذیر نباشد در آنان احساس تردید ، سرخوردگی ایجاد می شود و دچار کمی عزت نفس می شوند و احتمال دارد که این افراد دچار سردرگمی در هویت و حتی در بعضی از موارد بزهکار شوند ترک تحصیل می کند و هویتی منفی پیدا می کنند.

کار کردن در دوران نوجوانی در قابلیت اشتغال آن عده که ترک تحصیل کرده اند تاثیرات مثبتی داشته است ولی هنوز نمی دانیم تاثیرات کار کردن در آینده شغلی نوجوانانی که به طور تمام وقت درس می خوانند چیست ؟ همین که نوجوانان دوران کودکی را پشت سر می گذارند و به دورانی می رسند که باید خودشان را اداره کنند در مورد هدفهای شغلی خود واقع بینانه تر فکر می کنند در همین زمان است که می کوشند تا توانایی ها و امیدهای خود را با امکانات موجود وفق دهند .

علایق شغلی یک نوجوان معمولا به صورت غیر سیستماتیک رشد می کند و معمولا تحت تاثیر والدین ، پیشنهادات مشاوران مدرسه و برخورد تصادفی با مشاغل مختلف و مشاغلی که دوستان به آن مشغولند قرار دارد طبقه اجتماعی و انتظارات الگویابی جنسیتی نیز در این میان موثر است .هویت شغلی یکی از نشانه های برجسته رشد و کمال استعداد تحصیل فرد است این امر به نوجوان تشخیص و استقلال اقتصادی می بخشد . جوان بر اساس علائق و شرایط و آرزوهای خویش ، شغل خود را می یابد این امر در طبقات متفاوت به صورتهای متفاوتی به انجام می رسد و مثلا جوان طبقه عالی ، کمتر در سنین پایین به فکر احراز شغلی می افتد طبقات متوسط به صورت نیمه وقت در ایام تعطیل به این کار دست می زنند و خود را به شغل و حرفه ای مشغول می سازد و نوجوان طبقه پایین نیز معمولا به دلیل شرایط سخت خانوادگی، تحصیل را در سنین نوجوانی  ترک   کرده  و به کارهای سخت  و پایین  تن  میدهد .

اریکسون ،معتقد است یکی از وظایف اولیه تکاملی نوجوانی ، برقرار کردن یک حس هویت با توجه به دنیای مشاغل است هولند، نیز معتقد است هویت حرفه ای به معنای داشتن یک تصویر منسجم ، یکپارچه و روشنی از هدفها ، علائق و استعدادهای شخصی است این خصوصیات سبب می شود که تصمیم گیری راحتر و اطمینان به توانایی شخصی در رو به رویی با برخی ابهامات محیطی غیر قابل اجتناب با زحمت کمتری صورت بگیرد .

هارنز، برای تفسیر این مطلب جریان شکل گیری هویت را در 4 مرحله توضیح می دهد :

  1. اگاهی ارزیابی خود و شناخت انتظارات محیطی
  2. طرح ریزی
  3. اکتشاف و جستجوی اختیارات و ساختن و شکل دادن به هدفها
  4. تعهد و چهارم تکمیل یک هویت .

وی معتقد است افرادی که آگاهی بیشتری در مورد علائق ، مهارتها و اهدافشان دارند نسبت به همسالانی که آگاهی کمتری دارند مشکلات کمتری در مورد تصمیم گیری شغلی خواهند داشت ، هر چند تصمیم گیری نوجوان درباره انتخاب شغل ، یک بخش مهم از جریان شکل گیری هویت است ولی این مسئله از سایر تصمیمات و فرآیندهای مربوط به انتقال از کودکی به بزرگسالی جدانیست .

اینگر سول ، معتقد است نوجوان ممکن است در جستجوی هویت حرفه ای دچار حالت مرضی شود یعنی یا آینقدر سریع در مورد حرفه آینده تصمیم بگیرد که دیگر شغل ها و حرفه های دیگر را از نظر دور بدارد یا اینکه این جریان تصمیم گیری آنقدر طولانی شود که جریان شکل گیری یک بخش از هویت را با شکست روبه رو سازد . البته این تصمیم های شغلی در حال تغییر مستمر هستند همان طور که رشد مفهوم خود نیز با جریان مستمری صورت می پذیرد مفهوم نقش کار در زندگی آنان به طور مستمری پیچیده می شود از سوی دیگر انتخاب شغل حتی با اعتماد به نفس فرد ارتباط دارد یعنی در شرایط پایین بودن اعتماد به نفس ادراک فرد از واقعیت نادرست و انتظارات وی از آینده شغلی خود نیز یا خیلی پایین و یا خیلی بالاست  به طور کلی می توان گفت تصمیم های شغلی فرد از خود پنداره او سرچشمه می گیرد و استعدادها و آمادگی فردی او را به همراه احساس کفایت شخصی نشان میدهد .

ماهیت جریان انتخاب شغل هم به خصوصیات رشد کلی جوان بستگی دارد و هم به واقعیت های دنیای کار در حالی که این واقعیات دائم در حال تغییر کردن بوده اند اما اعتقاد بر این است که شرایط ، برای بالاتر بودن سطح زندگی کارگران و شاغلین بهتر نشده است . تحقیق نشان می دهد بطور کلی انتخاب حرفه ای نوجوان هم به واقعیات جهان کار بستگی دارد و هم به ادراک خود شخص و نگرش های او نسبت به مشاغل متفاوت وابسته است .

روز نبرگ،تحقیقی درباره ارزش های شغلی جوانان ارائه داده که نشان می دهد جوانان به چه ارزش هایی در یک شغل توجه دارند او معتقد است در حالیکه فرد شغل های مختلف حرفه ای را پیش رو دارد باید به انتخاب یکی از آنها دست بزند . اما زمانی وی در این انتخاب متوجه قدرت و رقابت در روابط بین فردی است این تمایل منفی نسبت به شغل و حرفه ای را نشان می دهد وی همچنین عقیده داردکیفیت شکست و موفقیت یک فرد در قلمرو و حرفه ای به دو قضاوت وابسته است استدلال اینکه :

  1. چه صفات و کیفیاتی شخص به طور ذاتی برای موفقیت در یک زمینه خاص وجود دارد یا به طور کلی چه صفات ذاتی وجود دارد  .
  2. چه معانی و احساسی را این صفات ایجاد می کند اهداف حرفه ای جوانان با توجه به سن و جنس متفاوت است .

در اوایل نوجوانی پسران با توجه به میزان حقوق و رسیدن به هدفهای شخص ، شغل مورد نظر خود را تعیین می کنند دختران در شغل امکان تماس و برخورد اجتماعی و توانایی کمک به دیگران را جستجو می کند در حالی که پسرها و دخترهای بزرگتر شغل را با توجه به زندگی و شرایط خانوادگی خود را در نظر می گیرند ، دو عامل مهم در انتخاب شغل رضایت شغلی و علاقه شخصی است . اما در اهمیت رشد هویت حرفه ای کروتز،معتقد است هویت حرفه ای یک شاخص اصلی و اساسی وضعیت اجتماعی فرد است قالب حرفه ای یک عمر ، عقیده وی در سنین اولیه شکل می گیرد این است که انتقال از مدرسه تا شغل ،گذر مهمی در دوره نوجوانی است به این ترتیب می توان گفت نوجوانی دوره ای است که در آن موقعیت اجتماعی فرد به او واگذار می شود .رابرت ها و یکهورست،نیز انتخاب شغل و آماده شدن جهت احراز آن را یکی از وظایف اصلی تکاملی نوجوانی می داند بنابراین نوجوانی که نتواند مهارت فنی و حرفه ای خاصی را بیاموزد و یا ترک تحصیل می کند کمتر می تواند زندگی آینده خود را تامین کند . این افراد هم چنان وابسته به والدین خود باقی می مانند و یا به سوی ولگردی و بزهکاری روی می آورند و نمی توانند استقلال اقتصادی خود را کسب کنند .

هویت سیاسی :

از شاخصه های مهم حیات دانشجویی را می توان هویت سیاسی دانشجو دانست در حقیقت هویت سیاسی دانشجو ناشی از هویت روشن و جنبش نقد و تحلیل ، فرانگری و هویت معنوی اوست .اگر دانشجوی فاقد هویت سیاسی باشد هم استقلال یک کشور به مخاطره می افتد و هم حاکمیت کشور به سرعت رو به فساد می رود . در واقع هویت سیاسی دانشجو دانشگاه را تبدیل به چشم بینایی در نظارت بر حاکمیت قرار می دهد حاکمیت را از استدراج در فساد باز می دارد و حافظ استقلال نظام نیز خواهد بود  هویت سیاسی موجب می شود دانشجو به عامه مردم و حاکمیت ناصح ، بهترین پشتیبان باشد . نظامی که بخواهد به مردم تکیه کند نه متکی بر قدرت نظامی یا قدرتهای خارجی ، باید هویت سیاسی دانشجو را تقویت کند . زیرا دانشجو نماد مردم و عصاره مردم است . دانشجوی فاقد هویت سیاسی یک دانشجوی مرده به حساب می آید .چنین دانشجویی به یک عنصر منفعل و ساده لوح تبدیل می شود و در نهایت یک ابزار و وسیله است که به راحتی هر نوع مدیریتی را می توان بر آن اعمال کرد .

برای اینکه دانشجو بتواند به هویت سیاسی دست یابد باید به این مورد توجه داشته باشد.

  1. آگاهی سیاسی : اولین شرط برخورداری صحیح دانشجو از هویت سیاسی داشتن یک سری آگاهی و اطلاعات دقیق سیاسی و به روز می باشد لازمه مهم هویت سیاسی می باشد زیرا در غیر این صورت دانشجو بدون آگاهی لازم از وقایع ، امور و جریانات داخلی و خارجی و اطلاع از سوابق جریانات و وقایع یا بدون آگاهی از هویت ملی مردم خودبا هویت قطب های قدرت جهانی هویت سیاسی  او معنای صحیح پیدا نمی کند .
  2. هوشیاری سیاسی : هوشیاری سیاسی یا شم سیاسی در حقیقت مواد خام و اطلاعات خام سیاسی را پخته می کند بین وقایع و جریانات یا سخنان به ظاهر غیر مرتبط ارتباط برقرار می سازد دانشجو بدون هوشیاری سیاسی اگرچه اطلاعات سیاسی وسیعی هم داشته باشد اما تبدیل به یک عنصر ساده لوح سیاسی می شود گاهی از عامه مردم هم در درک مسائل سیاسی پایین تر می روند . در واقع دانشجو با هوشیاری سیاسی می تواند لایه های مختلف و تودر تو پیچیده مسائل را یکی پس از دیگری کنار زده و به اساس و ریشه آنها دست یابد .
  3. تحلیل سیاسی: هویت سیاسی دانشجو با تحلیل سیاسی تکامل پیدا می کند دو عنصر اطلاعات سیاسی و هوشیاری سیاسی به دانشجو قدرت تحلیل سیاسی می دهد علت اینکه بسیاری از دانشجویان فاقد قدرت و مهارت تحلیل سیاسی از رخدادهای داخلی و سیاسی اند . به علت نداشتن اطلاعات سیاسی و یا به خاطر فقدان هوشیاری سیاسی است .
  4. اقدام سیاسی : هویت سیاسی دانشجو به اقدام سیاسی او ختم ومنجر می شود صرف تحلیل سیاسی داشتن برای برخورداری از هویت کفایت نمی کند هویت سیاسی باید ظهور و بروز کند . اقدام به موقع و مناسب ، صحیح و معقول سیاسی دانشجو در حقیقت رویش جنبش سیاسی دانشجو است و همین رویش و جنبش ثمره هویت سیاسی او می باشد .

هویت مذهبی :

مهم ترین بعد هویتی جوان دانشجو مذهب و دین اوست ،منشا تمام آسیب های هویت دانشجویی و کارساز شدن آفات آنها ریشه در فقدان یا سستی در هویت مذهبی دینی آنهاست . هویت مذهبی معنوی در حقیقت حافظ و نگهبان هویت علمی ، فرانگری ، سیاسی ، فردی اجتماعی دانشجو می باشد .متاسفانه در دو دهه اخیر موانع زیادی بر سر راه بسط عمیق و فعلیت یافتن هویت مذهبی و معنوی دانشجویان پدید آمده  . هویت مذهبی به عقیده گزل، مرحله 13 تا 16 سالگی سن شکوفایی استدلال عقلانی فرد است در این سن فرد متوجه امور عقلانی ، مذهبی و هنری می شود یک نوع رابطه فعال با دیگران برقرار می سازد نظریه پیاژه نیز بر این است که کودک پس از تفکر عینی ، به تفکر صوری می رسد این نوع از رشد فکری ، نوجوان را قادر به تحلیل و تفکر و ایده آل گری نموده و رشد مذهبی را با پیشرفت و تعالی بیشتری همراه می سازد با قدرت تفکر مجدد ، باورهای مذهبی و بخصوص مفهوم خدا ، مجرد و انتزاعی تر شده و از حالت تفکر عینی و ظاهری به استباطهای عقلانی انتزاعی در مورد عقاید مذهبی کشیده می شود این تفکر به عقیده پیاژه ، کمتر حالت تعصب آمیز و خشک را دارند .

رشد سیستم های ارزشی و اخلاقی نوجوان را مجوز ورود به عرصه بزرگسالی دانسته اند برای کسب این بخش از هویت ، نوجوان باید قادر باشد تا سیستمهای ارزشی مختلف را بررسی و ارزیابی کند هر چند در وی تضادی بین ارزشهای والدین و ارزشهای مذهبی مورد قبول وی بیشتر شبیه والدین خواهد بود تا اینکه با آن مغایر باشد با تطبیق ارزشهای مذهبی متفاوت نوجوان سیستم های مذهبی خود را پی ریزی می کند اما کمتر اتفاق می افتد که در آخر نوجوانی ، سیستم ارزشی کاملا متفاوتی را به جای سیستم ارزشی اوایل نوجوانی اش جایگزین کند . مانند سایر بخش های هویت شکل گیری مذهبی نیز مختص دوره ی نوجوانی نیست و در سرتاسر عمر انسان ، رشد تحول و شکل می گیرد . هر چند نوجوان و جوان به داشتن عقیده مذهبی که در واقع نیاز او را به روشن شدن موضع اش نسبت به مذهب و جهان به طور کلی نشان می دهد گاه افراط و تفریط هایی در این گرایشات وی صورت می گیرد فشارهای وارد بر نوجوان یا جوانان برای دینداری افراطی یا بی دینی معمولا از سوی دوستان اعمال می شود این فشارها برای همرنگی نوجوان باعث می شود والدین از اینکه فرزندانشان دیگر علاقه ای به مذهب ندارد نگران شوند در حالی که این امر نشان دهنده ترس او از مسخره شدن از طرف دوستان است نوجوان یا جوانان برای یافتن یک سیستم ارزشی صحیح و یکپارچه و روشن شدن اعتقادات مذهبی اش به هدایت و راهنمایی مناسب والدین و بزرگسالان و همچنین محیط مساعد دارد .اما این راهنمایی نباید در جهت اعمال فشار و برای پذیرفتن اعتقادات ما از سوی نوجوان باشد در هر حال همان گونه که مذهب در نحوه ، زندگی افراد جامعه موثر واقع می شود و سیستم فردی و مسئولیت جمعی و استاندارهای رفتاری و اخلاقی جامعه را تعیین می کند اختلال در کسب این هویت فرد را با فقدان یا نقصان این منابع ارزشمند رو به رو می سازد .

از جمله آثار هویت مذهبی و دینی که در دانشجویان تاثیر بسیاری دارد می توان گفت اولا در رشد و پرورش روحیه دانشجویی تاثیر مستقیم می گذارد وموجب دست یابی هر چه بیشتر به مجهول وسوال که در زمینه تولید علم است میگردددوم اینکه معنویت ومذهب یک تفسیر درست ذهنی ازمعنای زندگی به دست میدهد دانشجو درپرتو تفسیر برآمده ازمعنویت درباره زندگی هرگزدچاربحران هویت نمی شود.

سوم اینکه در عمل و متن زندگی به زندگی معنا می دهد اضافه بر اینکه در فهم و ذهن تفسیری درست و عملی از زندگی و معنا آن به وجود می آید و زندگی را معنادار می سازد .

چهارم اینکه مذهب و معنویت در دوران جوانی و زندگی دانشجویی لذات پایدار معنوی ایجاد می کند که از مهمترین سرمایه دانشجو در آینده شغلی و زندگی فردی است پنجم اینکه معنویت باعث می شود انسان خودش را به دست آورد . بسیاری از مشکلات انسان امروزی و خسته شدن از برخی کارها به خاطر این است که نمی داند برای چه کسی کار می کند البته می گوید برای خودم ولی این خود را نمی داند کیست. چون گاهی مواقع ناخودآگاه می رسند و می فهمند که این خودی که برایش کار می کند خود نبوده بیگانه بوده .ششم اینکه مذهب و معنویت جوان ، در زندگی سرانجامش نقش مهمی دارد یعنی اگر کسی در سن جوانی نتواند معنویتی اندوخته کند و خاطره و تجربه ای معنوی در ذهن و وجود خودش بارور سازد این نقص در گذشتن از موانع زندگی جوانی و دانشجویی برایش مشکلات فراوانی ایجاد می کنند .

هویت فرهنگی :

هویت فرهنگی همانند فرهنگ ارجمند و در خود تامل است زیرا پیوند میان نسل جوان زندگی ، آداب و رسوم ، هنر و سایر تعلقات از طریق معرفت و شناخت آنها برقرار می شود در جهان معاصر هویت فرهنگی در مقایسه با ابعاد دیگر فرهنگی اهمیت فزاینده ای یافته است .

نظریه ی هانتینگتون،  از این جهت قابل تامل است که در عصر حاضر به دلیل تحولات روز افزونی که در شئون و ارکان بنیانهای اجتماعی به وجود آمده است اعتماد اطمینان آحاد مردم به آنها متزلزل شده، ولی فرهنگ به لحاظ عناصر و جنبه های نسبتا پایدار خویش ، به مراتب بیش از سایر عوامل اعتماد مردم را بر می انگیزد تا از طریق ارتباط با فرهنگ و شکل دادن به هویت فرهنگی خویش ، نوعی احساس امنیت و پایداری در زندگی برای خود حاصل کنند .

هویت فرهنگی ، به مفهوم برخورداری از وجوه مشترک فرهنگی ، همکاری و وحدت را تسهیل می کند و تفاوتهای فرهنگی به اختلاف و تفرقه دامن می زند .

فرهنگ و هویت به عنوان دو مقوله مهم از جمله دلمشغولی های ذهنی طیف وسیعی از پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی است که در سالهای اخیر بخش قابل توجهی از ادبیات سیاسی و زیر مجموعه های مرتبط با آن را به خود معطوف داشته است . فرهنگ به مجموعه عناصر معنوی در جهان بینی تا نظام ارزش های اخلاقی ، آداب و رسوم و گرایش های سیاسی و ملی و علایق زیبایی شناسانه است که رفتار فرد، گروه های اجتماعی را نسبت به جامعه ، طبیعت و دیگر پدیده ها تعیین می کند رفتار روایستار انسانها در برابر دولت و در رابطه با دین ، بوم زیستی ، مقررات راهنمایی و رانندگی ، ازدواج ، نظافت و فعالیت اقتصادی تابع فرهنگ آنها نسبت به هر یک از پدیده ها است . مولفه های هویت فرهنگی را می توان ا شامل یک سری عوامل فرهنگی مشترک مثل ادبیات مشترک ، گذشته تاریخی مشترک ، احساس مشترک در شادیها و غم ها ، زبان مشترک و خصایص مشترک می باشد بخشی از این تجلیات فرهنگی و معنوی در مولفه های مادی نظیر سرزمین و دین مشترک نمود پیدا می کند . در مورد اهمیت هر یک از مولفه ها در واقع باید به زمان و مکان مورد بحث رجوع کرد . فرهنگ در واقع ناظر بر خاطرات ، تصورات ، ارزشها ، نشانه ها ، برداشتها ، تعبیرت ، نوآوری و کشفیات است . متاسفانه هویت فرهنگی جوانان ما امروزه با گسست فرهنگی رو به روست و این امر باعث شده نیمرخ فرهنگی برخی جوانان ما چنین شود غالبا انگیزه کافی برای پرداختن به دست مایه های فرهنگی ندارند .فرصت کافی برای شناخت ، بزرگداشت ، قدرشناسی از فرهنگ خویش ندارند .حتی با وجود انگیزه و فرصت مطلوب ، فرهنگ ملی خویش را دارای چنین شانسی نمی دانند که ضرورتا بدان اهتمام ورزند .بعلاوه عوامل جذب و پر رونق همچون فرهنگ های بیگانه و رقیب ، مجالی برای عرضه و خود نمایی فرهنگ ملی باقی نگذاشه است . در نتیجه ، رشته ها و پیوندهایی که باید فرهنگ ملی و برخی جوانان برقرار باشد از هم گسیخته است و نوعی گسست میان قشرهایی از نسل معاصر و فرهنگ خودی به وجود آمده است .

عناصر و عوامل فرهنگی عمدتا از نسل بالغ به نسل جوان منتقل می شود این انتقال نیاز به پل های ارتباطی مناسب دارد که قبلا و طی سال ها شکل گرفته است خاطرات دوران نوجوانی ، فصل مشترک عاطفی والدین و جوانان ،پیوندهای روحی میان آنان راه را برای انتقال ارزش ها و عناصر فرهنگی هموار می سازد اما واقعیت این است که قشرهایی از دو نسل ( والدین ـ فرزند ) به مرور زمان از یکدیگر دورتر و بیگانه تر شده و بعضا در مواردی به نوعی تقابل و تضاد منجر گردیده است اشتغال روز افزون والدین در بیرون از منزل ، خستگی جسمی و روحی ناشی از اشتغال و فشارهای روحی و روانی عصر جدید و عواملی نظیر آنها نسل بالغ را به گونه ای با مسائلی ناخواسته درگیر کرده ؟ میل و رغبتی از سوی نسل بالغ ،که راهی برای نفوذ و تعاملات فرهنگی در نسل جوان با شد یافت نمی شود .

نظریه پردازان معتقدند که تضاد درون خانواده نقش مهمی در شکل دادن به رشد فرزندان دارد و تضاد والدین فرزندان به طور وسیعی به عنوان عاملی در سوء تطبیق نوجوانان و جوانان باز شناخته می شود.

از خصوصیات زندگی معاصر دگرگونی های سریعی که در همه شئون اجتماعی رخ می دهد به گونه ای که تافلر، آن را عارضه تازه ای با نام بیماری تغییر می داند که امروزه بخش مهمی از جمعیت جهان را فرا گرفته از پیامدهای است که  ناتوانی انسان در تحلیل و ارزیابی رخدادها اشاره شده و وقایع پیچیده آن چنان به سرعت از راه می رسند که فرصتی برای تحلیل آنها باقی نمی ماند لذا نه تنها فرهنگ بلکه مقوله های دیگر زندگی نیز از دور خارج می شوند و بیگانگی فرهنگی به جای هویت و یکپارچگی فرهنگی ، در جامعه مستقر می گردد. از ضرورت های هویت فرهنگی تامل و تفکر در راه و رسم زندگی است وی دگرگونی های سریعی که در ابعاد گوناگون حیات واقع می شود مجال اندیشیدن را از آدمی سلب می کند و فرصتی ایجاد نمی شود تا وی بتواند عناصر و اجزای فرهنگ را درک کرده و سپس آنها را جذب و درونسازی کند تا هویت فرهنگی خویش را تعریف نماید.  آموزش و پرورش و یا حتی دانشگاه های کنونی بر حافظه و مباحث فنی تاکید می کنند و هنوز از بالنده ساختن کامل انسان خیلی به دور است بالندگی کامل انسانی به معنای رشد فیزیکی اجتماعی ، عاطفی ، ذهنی و عقلی می باشد چیزهای آموخته باید دگر باره با جامعیت پیوند یابد یا به معنای دیگر تن ، روان ، محیط ، جامعه در هم تنیده شود دانش به خودی خود کافی نیست باید اخلاق با یادگیری در هم آمیزد و دیگر به صورت موضوعات جدا و ناکارآمد تلقی نشود با این رویکرد هر آنچه شخص یاد می گیرد مجددا با جامعیت و خلاقیت پیوند می خورد و فرهنگ و اخلاقیات بخش جدایی ناپذیر یادگیری می شود .

هویت ملی :

هویت ملی از عوامل اصلی پایداری نظام های سیاسی و اجتماعی است لذا یکی از اهداف و حوزه های اصلی جامعه پذیری سیاسی در همه نظام های سیاسی را تقویت و باز تولید هویت ملی تشکیل می دهد.هویت ملی نوعی هویت جمعی در سطح گروهی اجتماعی به نام ملت است ملت مفهومی است که نسبت به وجود عدم وجود تاریخچه پیدایش و نیز ویژگی ها و خصوصیات آن تفاوت نظر وجود دارد برخی از صاحب نظران معتقدند که ملت نوعی اجتماع ذهنی یا تصوری است چرا که اعضای آن نه چندان همدیگر را می شناسند نه چندان هم دیگر را می بینند اما بر این باورند که همگی عضو یک ملت واحد هستند پدیده ملت نه طبیعی است و نه جاودانه و ملیت بیشتر در باورهای ذهنی ریشه دارد تا واقعیتهای عینی  .

هویت ملی یکی از انواع هویت جمعی است که به شیوه های مشترک در نحوه تفکر ارزش ها ، اعتقادات هنجارها ، نمادها ، رویکردها احساسات و تمایلات یک گروه که نوعی احساس تعهد و تکلیف نسبت به آن گروه را بر می انگیزد وجود و نتیجه هویت جمعی احساس پایبندی دلسبتگی و تعهد به اجتماع و گروه است مقصود از پایبندی اعتقاد و دلبستگی به هنجارها و ارزش ها است و مقصود از تعهد نیز مشارکت در جهت توسعه و تثبیت ارزش ها و هنجارها در گروه مربوط است .

هویت ملی را هم می توان از جنبه سیاسی و هم از جنبه فرهنگی ـ تاریخی به آن پرداخت برخی در تعریف هویت ملی کاملا به ملت سیاسی و در نتیجه به تعریف هویت ملی سیاسی توجه دارند چنانکه می گویند هویت ملی مجموعه ای از گرایش ها و نگرش های مثبت نسبت به عوامل و عناصر و الگوهای هویت بخشی و یکپارچه کننده در سطح یک کشور به عنوان یک واحد سیاسی دانست ،چون که معتقدند که هویت ملی یک پدیده سیاسی و اجتماعی جدید و ناشی از شکل گیری پدیده ای به نام ملت است .

در تعریف ملت به مفهوم فرهنگی ـ تاریخی مولفه های سرزمین تاریخی ، اساطیر ، نمادها وقایع تاریخی ، میراث فرهنگی دارای اهمیت بیشتر هستند .ولی در ملت سیاسی سرزمین فعل و یکپارچگی سیاسی و اجتماعی کنونی دارای اهمیت می باشد .

گفته شد هویت ملی مجموعه ای شناختی ، اعتقادی و روانی است که با تاثیرگذاری بر کنش های اجتماعی موجب همبستگی و انسجام در سطح ملت می گردد این مولفه ها را درسطح میتوان جمع بندی کرد .

1 ـ بعد اجتماعی : بعد اجتماعی هویت ملی در ارتباط با کیفیت روابط اجتماعی فرد با نظام مکان اجتماعی است در صورت تقویت مناسب و روابط فرد با جامعه هویت جمعی فرد در سطح ملی شکل می گیرد و اصطلاحا مای ملی تحقیق می یابد اعتقاد به وجود و ضرورت وجود جامعه ملی ، احساس و اعتقاد و تمایل به عضویت در این جامعه احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد به اجتماع ملی پذیرش یکدیگر به عنوان هم وطن ، نگرش مثبت به دیگران متعلق به ملت ، باورهایی در باب ریشه های اجتماع ملی اعتقادات راجع به سرنوشت و آینده جامعه افتخار به عضویت در این جامعه و علاقه و تمایل به پرداختن هزینه های لازم برای عضویت خود و تداوم حیات این اجتماع نگرش نسبت به مبانی همبستگی و همکاری اجتماعی در هویت ملی فرهنگی این اجتماع با شاخصه های فرهنگی تاریخی تعریف می شوند یعنی معطوف به گذشته است .

2 ـ بعد تاریخی : بعد تاریخی هویت ملی آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشته تاریخی و احساس دلبستگی به آن و احساس هویت تاریخی و هم تاریخ پنداری پیوند دهنده نسل های مختلف به یکدیگر که مانع جدا شدن یک نسل از تاریخش می شود یادآوری این نکته ضروری است که وجود اشتراک تاریخی مهم نیست .بلکه احساس و تفسیر مشترک تاریخی اثرگذار است اعضای یک ملت نسبت به گذشته خود باید تفسیری همانند و ارزشگذاری مشابه و تعلق مشترک و تعهد مناسب داشته باشند نه اینکه واقعا وقایع مشترک داشته باشند پس هویت تاریخی را می توان آگاهی و دانش نسبت به پیشینه ی تاریخی و اعتقاد و احساس تعلق خاطر و دلبستگی بدان دانست.

3 ـ بعد جغرافیایی : محیط جغرافیایی تبلور فیزیکی ، عینی ، ملموس و مشهود هویت ملی به حساب می آید برای شکل گیری هویت واحد ملی تعیین محدوده قلمرو یک سرزمین مشخص ضرورت تام دارد . دلبستگی و تعلق خاطر به سرزمین مادری که با مرزهای معین مشخص می شود شاخص های متعدد دارد که از آن جمله اند آمادگی برای دفاع از سرزمین در زمان بروز خطر مرجع دانستن زندگی در کشور خود بر سایر نقاط جهان یا عدم تمایل به مهاجرت و پذیرفتن سرزمین مشخص به عنوان کشور علاقه مندی به یکپارچگی سرزمین در آینده رویکرد و نگرش مثبت به سرزمین خود احساس آرامش و آسایش درصورت زندگی در آن درهویت ملی فرهنگی ـ تاریخی سرزمین مورد توجه است .

4 ـ بعد فرهنگی : فرهنگ مجموعه ذهنی و روانی مشترکی است که در گذشته تاریخی شکل گرفته و طی فرآیند جامعه پذیری به نسل های بعدی منتقل گردید و نسل های نوین آن را به عنوان میراث گذشته به ارث برده اند این مجموعه شامل ارزش ها ، هنجارها شامل ارزش ها ، هنجارها ، نمادها ، اعتقادات و احساسات و رویکردهایی است که در زمینه خانواده ، اقتصاد ، سیاست مذهب ، جامعه پذیری و تفریحات در بین مردم یک جامعه به صورت وجدان جمعی درآمده است .

5 ـ بعد سیاسی : هویت سیاسی مهم ترین مولفه هویت ملی را تشکیل می دهد هویت ملی در بعد سیاسی بدین معنی است که افرادی که از لحاظ فیزیکی و قانونی عضو یک نظام یا ساختار سیاسی هستند و داخل مرزهای ملی یک کشور زندگی می کنند و موضوع یا مخاطب قوانین آن کشور هستند از لحاظ روانی هم

خود را اعضای سیستم بدانند بنابراین عشق و علاقه قلبی به یک سیستم سیاسی و مبانی ارزشی و مشروعیت آن عامل عمده ای در تقویت همبستگی و پیوند ملی خواهد بود .

هویت ملی پارامترهای بسیاری همچون سیاسی ، سرزمینی ، اکولوژیکی ، قومی ، اجتماعی مذهبی ، ادراک های ارزشی چون بقاء موفقیت ، برابری ، آزادی ، توسعه و عدالت و فهم و درک اولویت ها و مقاصد ملی  .

هویت ملی از نظر اسمیت ، باز تولید و باز تفسیر دایمی الگوی ارزش ها ، نمادها ، خاطرات اسطوره ها و سنت هایی که میراث متمایز ملت ها را تشکیل می دهند و تشخیص هویت افراد با آن الگو و میراث و با عناصر فرهنگی اش می باشد .

اسمیت ،تعریف پیشنهادی خود را فرآیند باز تفسیری می داند که از طریق آن خاطرات ، ارزش ها ، نمادها اسطوره ها که میراث متمایز ملت ها را تشکیل می دهند به صورت مداوم باز تولید و باز تفسیر می شوند اسمیت ، معتقد به تغییر در درون تعریف هویت در درون پارامترهای روشنی است که فرهنگ و سنت های ملت مورد بحث و میراث تمایز آن اجازه می دهد و تعیین میکند  .

هویت ملی مولفه بنیادی شکل گیری و بقا جامعه ملی است که تزلزل ، تجزیه و تضعیف آن موجب بی ثباتی اجتماعی می گردد اما این پدیده به لحاظ کمیت و کیفیت عناصر هم از نظر تعاریف ارائه شده و هم به تناسب زمان و مکان اجتماعی نسبی است نسبی بودن آن دلیل برانکار و یا کم اهمیت دانستن آن نیست بلکه لازم است در هر جامعه ملی مورد سنجش و ارزیابی و باز تولید قرار گیرد .

هویت خانوادگی :

نسبت تعیین پیوند فرزند با خانواده ، تربیت رفتار ، آداب و نگرش خانوادگی جوانان در شکل گیری شخصیت و هویت آنان موثرست والدین در چگونگی شکل گیری هویت آنان تاثیر زیادی دارند نوجوانانی که درک سالمی ازوالدین خوددارندحمایت عاطفی وآزادی کاوش کردن برای آنها تامین می شود.

در صورتی که خانواده پایگاه امنی باشد که نوجوانان بتوانند با اطمینان از این پایگاه بسوی دنیای بزرگتر پیش بروندرشد هویت تقویت می شود .

نوجوانانی که احساس می کنند به والدینشان دلبسته هستند اما در عین حال آزادند تا عقاید خودشان را بیان کنند هویت کسب کرده و یا در حالت وقفه هویت هستند نوجوانانی که هویت تسلیم طلب برخوردارند معمولا روابطی صمیمی با والدین دارند ، اما از فرصت جدا شدن سالم بی بهره اند و نوجوانانی که دچار پراکندگی هویت هستند از کمترین رابطه صمیمانه و ارتباط آزاد در خانواده خبر می دهند. خانواده در شکل گیری هویت نوجوانان و جوان بسیار مهم و موثر می باشد و اولین نهادی است که انسان در آن متولد می یابد و رشد پیدا می کند با شروع دوران نوجوانی خانواده باید گامهایی را بردارد تا جوان بتواند خود را بهتر دریابد و به هویت واقعی خود برسد .

منبع

مونسان،زهرا(1389)، نقش دانشگاه در شکل گیری هویت دانشجویان سال آخر دانشگاه آزاد،پایان نامه

کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه گرمسار

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0