انواع طبقه‌بندی اجزای سرمایه فکری

به دلیل گستردگی مفهوم سرمایه فکری محققانی که در این حیطه کار کرده اند هر کدام دسته بندی خاص خود را ارائه کرده اند که برخی‌ از آن‌ها در ادامه اشاره می‌‌گردد.

  طبقه‌بندی اسویبی

نخستین دسته بندی را اسویبی  در سال ۱۹۹۷ در سه‌ حوزه انجام داد.

  • سرمایه انسانی در حوزه شایستگی فردی
  • سرمایه ساختاری در حوزه ساختار داخلی‌
  • سرمایه ارتباطی‌ در حوزه ساختار خارجی
 

 طبقه‌بندی ادوینسون و ما‌لون

ادوینسون و ما‌لون سرمایه را به دو دسته انسانی‌ و ساختاری تقسیم کرده و سرمایه مشتری و سرمایه سازمانی(مشتمل بر فرایندی و نو آوری) در داخل سرمایه ساختاری قرار می‌دهد.

 طبقه‌بندی بنتیس:

بنتیس سرمایه مشتری را جایگزین سرمایه ارتباطی‌ کرد و‌ به بررسی سرمایه فکری پرداخت. به عقیده وی در بین اجزای سرمایه فکری، سرمایه انسانی‌ مهم است به خاطر اینکه منبع نوآوری یا بازسازی(نو‌سازی)استراتژیک است.فرض اصلی‌این است که سرمایه انسانی‌ روی سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری(رابطه‌ای) اثر دارد. اما این دو از یکدیگر مستقل اند. تقویت این دو عامل باعث بهبود عملکرد می‌‌گردد.

  دلیل اندازه‌گیری سرمایه فکری توسط شرکت‌ها:

شرکت‌ها به دلایل متعددی تمایل به اندازه گیری سرمایه فکری دارند.در یک مطالعه پنج دلیل اصلی‌ به گونه زیر بیان شده است .

  • اندازه‌گیری سرمایه فکری می‌‌تواند به تدوین استراتژی تجاری برای یک سازمان کمک کند.
  • سازمان با شناسایی و توسعه سرمایه فکری‌اش می‌‌تواند یک مزیت رقابتی را به دست آورد.
  • ایجاد شاخش‌های کلیدی عملکرد که بر ارزیابی اجرای استراتژی کمک خواهد کرد.
  • استفاده از ارزیابی‌های غیر مالی‌ سرمایه فکری می‌‌تواند به طرح‌های باز پرداخت و پاداش شرکت ارتباط داده شود.
  • ارتباط با سهامداران خارجی‌ که دارایی‌های فکری شرکت‌ها را در اختیار دارند .

دلیل اول تا چهارم برای اهداف درون سازمانی و دلیل پنجم برای اهداف خارج از سازمان می‌‌باشد.

دنیل اندرسون دلایل شرکت‌ها برای اندازه گیری سرمایه فکری را این گونه مطرح می‌‌کند: بهبود مدیریت داخلی‌، بهبود گزارشات خارجی‌، رضایت عوامل اجرائی و قانونی.

 روش‌های اندازه‌گیری سرمایه فکری:

همان طور که اشاره شد حسابداری سنتی‌ ارزش‌هایی‌ مثل تجربه، مهارت، خوشنامی شرکا یا مالکان را نادیده می‌‌گیرد. لذا میان ارزش بازار و ارزش دفتری واحد‌های تجاری در عمل شکاف بزرگی‌ وجود دارد. در ادامه از بین بیش از ۳۰ مدلی‌ که برای شناخت و اندازه گیری سرمایه فکری شناسایی شده است به معرفی‌ برخی‌ از آن‌ها می‌‌پردازیم.

 مدل کارت امتیاز متوازن

این مدل مشهورتر از سایر مدل هست. هر چند گرایش اصلی‌ آن بررسی سرمایه فکری نبوده است. این مدل بین سال‌های ۱۹۹۶_۱۹۹۲ توسط کاپلان و نوترون توسعه یافت. آن‌ها کارت امتیاز متوازن (BSC) را به عنوان ابزاری برای ارتباط عملکرد مالی‌ با ابعاد عملکرد غیر مالی‌ مثل یادگیری و رشد و فرایند تجاری داخلی‌ و دیدگاه‌های مشتری استفاده می‌‌کنند .

  BSC به گونه‌ای است که سه‌ گروه استراتژیک را در نظر می‌‌گیرد و هر یک اهداف مختلفی‌ دارند، شامل مشتریان که خواستار کیفیت در محصولات و خدمات ارائه شده هستند. سرمایه گذاران که می‌‌خواهند ارزش شرکت افزایش یابد و کارکنان شرکت که به دنبال پرداختی جذاب و امنیت شغلی‌ هستند . در این مدل گروهی از شاخص‌ها را که با دیدگاه و استراتژی شرکت ادغام شده‌اند، در نظر می‌گیریم.  هر یک از شاخص‌ها روابط علت و معلولی را ایجاد می‌‌کنند و دو نوع شاخص، یعنی‌ شاخص‌های عامل و شاخص نتیجه را در نظر دارند.

 مدل چهار جنبه را در هر شاخص در نظر دارد:

  • جنبه مالی‌: شاخص‌های مالی‌ نتایج مدیریتی را نشان می‌‌دهد. و باید با معیار‌هایی‌ مثل جریانات نقدی، سودآوری خدمات و محصولات، سودآوری سرمایه و غیره همراه باشد.
  • جنبه مشتری: این حوزه در بر گیرنده تلاش‌هایی‌ است که برای تعیین ارزش‌های مرتبط با مشتریان ایجاد می شود. شاخص‌های عامل کیفیت، ارتباط با مشتری و شهرت شرکت در میان رقبایش است و شاخص‌های خروجی نتایجی‌ از جنبه‌های مالی‌ مثل سهم بازار، وفاداری مشتری و امثال این‌هاست.
  • جنبه فرایند داخلی‌ کسب و کار :این مورد تجزیه و تحلیلی از فرایند‌های داخلی‌ را در روشی‌ که آن‌ها را در زنجیره‌ ارزش ضروری می‌‌سازد فرض می‌‌کنند.
  • جنبه یادگیری و رشد: این جنبه به عنوان گروهی از ارزش هایی که قادر به توسعه و آموزش مستمر درون سازمان است شناخته می‌‌شود.

 مدل جهت‌یابی‌(هدایت گر) اسکاندیا

اسکاندیا یک شرکت خدمات مالی‌ سوئدی است که به دلیل جلودار بودن در امر اندازه گیری دانش خود به خودی برجسته شده است. اسکاندیا برای اولین بار به صورت داخلی‌ گزارش سرمایه فکری خود را توسعه داد و در سال ۱۹۹۴ به عنوان اولین شرکت بزرگ، گزارش سرمایه فکری خود را به پیوست صورت‌های مالی‌ سنتی به سهامداران عرضه کرد. اسکاندیا به طور وسیعی ابزار‌ها و روش‌های مختلف اندازه گیری سرمایه فکری را تجربه کرد و سرانجام ابزار اندازه گیری خاص خود را تحت عنوان جهت یابی‌ اسکاندیا به همراه مدل ایجاد ارزش مربوط توسعه داد. لیف ادوینسون به عنوان معمار مباحث ابتکاری فوق در شرکت اسکاندیا، یک مدل جامع و پویای گزارش‌دهی‌ سرمایه فکری که جهت‌یابی‌ اسکاندیا نام داشت را با پنج حوزه مالی‌، مشتری، فرایندی، توسعه و نوسازی و انسانی‌ مطرح نمود.

  درخت شاخص سرمایه فکری

این مدل توسط برادران روس، از موسسات خدمات سرمایه فکری لندن به وجود آمده است و در زمره رویکرد‌های کارت امتیازی قرار دارد. هدف این شاخص ایجاد تجسم و انتقال سرمایه فکری و ارزش مشتق شده از آن است. شاخص سرمایه فکری به نسل دوم از روش‌های اندازه گیری سرمایه فکری تعلق دارد که کاستی‌های شیوه‌های پیشین را رفع می‌‌کند. اين الگو، تمامي مؤلفه‌هاي سرمايه فكري را در يك شاخص سازماني گرد هم مي‌­آورد. در اين ادغام، اهميّت ضريب اثرگذاري هر كدام از نماگرها نشان داده شده است. اين شاخص مديران را به طور مستقيم قادر به تشخيص و همچنين قضاوت دربارة وضعيت سرماية فكري سازمان مي‌سازد. همچنين، زمينة مقايسه بين سازمان‌ها و واحدهاي اقتصادي را فراهم مي‌آورد.

بر مبنای این مدل، سرمايه فكري به سرمايه نيروي انساني، سرمايه سازماني و سرمايه مشتري و ارتباطات تقسيم مي‌گردد. سرماية سازماني نيز سرماية زيرساخت‌ها و سرمايه نوآوري را در برمي‌گيرد.براي تعريف شاخص سرمايه فکري سازمان، بايد مهمترين معيارهاي سرمايه فکري تعريف و فهرست شوند. سپس بايد فهرست معيارهاي اندازه گيري سرمايه فکري سازمان را ارزيابي و دسته بندي کرده و براي هر بخش از سرمايه فکري، تنها تعداد کمي از معيارهاي معنادار را انتخاب کرد. پس از کارهاي فوق معيار انتخاب شده بايد در يک جدول وزن بندي و خلاصه شوند.

براي تهيه معيارهاي مذکور در تقسيم بندي سلسله مراتبي مدل شاخص سرمايه فکري بايد  سه مرحله زير انجام گيرد: بازنگري اساسي درشاخص‌هاي موجود، ايجاد شاخص‌هايي که نشانگر وجود جريان و ارتباط بين بخش‌هاي مختلف سرمايه فکري هستند و ايجاد سلسله مراتبي از شاخص‌هاي سرمايه فکري.هرکدام از اين شاخص‌ها تحت يک شاخص اصلي طبقه بندي شده اند، اين کار بدين منظور است که  بتوان از آن براي مقايسه يک بخش درطول زمان ،روند و يا مقايسه يک بخش با ساير بخش‌ها استفاده کرد.

  • مدل حسابرسی سرمایه فکری،کارگزار تکنولوژی

این مدل توسط بروکینگ مطرح شد، او دانش سازمانی را به چهار طبقه دارایی‌های انسان محور، دارایی‌های زیر ساختی، دارایی‌های فکری و دارایی‌های بازار تقسیم می‌‌کند و ارزش سرمایه فکری سازمان را طی‌ فرایند ارزیابی مشخص می‌‌کند. هر بخش از مدل به وسیله پرسشنامه‌های ممیزی مخصوص درباره‌ متغیر ‌های مرتبط با طبقه دارایی بررسی می شود. بخش  اول پرسشنامه مشتمل بر ۳۰ سوال است که بر نیاز به تقویت سرمایه فکری تاکید دارد.

 مدل سرمایه فکری مستقیم

تاکید این روش اندازه گیری ارزش سرمایه فکری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یک از این اجزا قرار گرفته است. با تعیین اجزای سرمایه فکری ،نظیر سرمایه مشتری نظیر وفاداری مشتریان، مالکیت فکری نظیر حقوق اختراعات، دارایی‌های فنی‌  نظیر دانش فنی‌، دارایی‌های انسانی‌ نظیر آموزش و دارایی‌های ساختاری نظیر سیستم‌های اطلاعاتی‌ و تعیین ارزش هر یک از اجزا می‌‌توان ارزش کلی‌ سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود. این روش پیچیده‌ترین اما دقیق‌ترین ابزار اندازه گیری سرمایه فکری است. عیب اصلی‌ این روش در ضرورت شناسایی تعداد زیادی از اجزا و اندازه گیری  و ارزش گذاری هر یک از آن‌ها می‌‌باشد که موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش می‌‌گردد .

 روش کیو توبین

روش کیو توبین، توسط جیمز توبین ،برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. این نسبت، ارتباط بین ارزش بازار یک شرکت و ارزش جایگزین آن شرکت ،هزینه جایگزینی دارایی‌های آن‌ شرکت را اندازه گیری می‌‌کند. به صورت تئوری در بلند مدت این نسبت به سمت واحد میل می‌‌کند، اما شواهد تجربی‌ نشان می‌‌دهد  که در همین زمان این نسبت می‌‌تواند به طور معنا داری با عدد یک متفاوت باشد.برای مثال شرکت‌های نرم افزاری که به میزان زیادی از سرمایه فکری بهره می‌‌جویند، نسبتی در حدود هفت یا بالاتر دارند در حالی‌ که شرکت‌های با سرمایه فکری فیزیکی‌ زیاد نسبتی در حدود یک دارند. نسبت کیو توبین در اصل شبیه به نسبت بازار به دفتر می‌‌باشد. با این تفاوت که توبین در هنگام محاسبه، هزینه جایگزینی دارایی‌های فیزیکی‌ را به  جای ارزش دفتری دارایی‌های فیزیکی‌ به کار می‌گیرد. نسبت حاصله به این شکل به کار می‌‌رود که چنانچه نسبت کیو ی یک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار کیو رقابتی باشد، شرکت مزبور توانایی کسب سود بیشتر از شرکت‌های مشابه را دارا است. .

روش ارزش افزوده اقتصادی

ارزش افزوده اقتصادی یک شاخص بنیادی برای اندازه گیری عملکرد و ارزش واقعی شرکت بوده. این معیار نشان دهنده سود باقی‌ مانده پس از کسر هزینه‌های سرمایه‌ای است. ارزش افزود اقتصادی یک معیار عملکرد ساده تلقی‌ می شود و تصویر  واقعی از ایجاد ثروت برای سهامداران ارائه کرده و در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری و شناسایی فرصت‌هایی‌ برای بهبود و توجه به منابع کوتاه مدت همانند منابع بلند مدت به مدیران کمک می‌‌کند.از مزایای آن داشتن همبستگی‌ با قیمت سهام است و نیز با بودجه بندی، برنامه ریزی مالی‌، هدف گذاری و جبران خدمات تشویقی ارتباط دارد. اما از نقاط ضعف این روش می‌‌توان به رویه‌های تعدیل پیچیده، دارایی‌های خالص در برابر ارزش بازار دارایی‌ها، قدرت تبییینی ضعیف، پذیرش یک ساختار نظارتی تنها به نفع سهامداران اشاره کرد.

 مدل ضریب ارزش افزوده فکری

این مدل توسط پالیک مطرح شده است.این مدل مبتنی‌ بر این فرض است که اندازه‌ گیری و توسعه ارزش افزوده شرکت ممکن است بر  ارزش بازار شرکت تاثیر بگذرد. ضریب ارزش افزوده فکری ،کارایی ایجاد ارزش در شرکت‌ها را اندازه گیری و پایش می کند. کارایی سرمایه انسانی‌ به عنوان زیر مجموعه ضریب ارزش افزوده فکری، کارایی سرمایه فکری در شرکت را توصیف می‌‌نماید. ارزش ضریب ارزش افزوده فکری  بر اساس این اصل است که ایجاد ارزش، برخاسته از دو عامل اولیه‌ به عنوان منابع سرمایه‌ای فیزیکی‌ و منابع سرمایه‌ی فکری می‌‌باشد. در حقیقت این ضریب کارایی مطلق ایجاد ارزش مربوط به تمامی‌ منابع به کارگرفته شده را محاسبه می‌‌کند؛ در حالی‌ که کارایی سرمایه فکری، ارزش ایجاد شده توسط سرمایه فکری به کار گرفته شده را منعکس می‌‌کند .

هزینه استهلاک+هزینه حقوق و دستمزد کارکنان+سود عملیات=ارزش افزوده

در واقع در مدل پالیک، پرداخت بابت حقوق و دستمزد کارکنان به عنوان هزینه در نظر گرفته نمی‌‌شود بلکه به عنوان سرمایه گذاری محسوب می‌‌گردد. در مدل پالیک ضریب ارزش افزوده فکری دارای سه‌ زیر مجموعه کارایی سرمایه انسانی، کارایی سرمایه ساختاری و کارایی سرمایه به کار گرفته شده می‌‌باشد.

کارایی سرمایه انسانی‌:این نسبت نشان دهنده ارزش افزوده ایجاد شده توسط کارکنان می‌‌باشد که از تقسیم ارزش افزوده به هزینه حقوق و دستمزد کارکنان به دست می‌‌آید. و نشان دهنده این است که به ازای هر ریال هزینه حقوق و دستمزد چند ریال ارزش افزوده ایجاد شده است.

 کارایی سرمایه ساختاری:این نسبت نشان دهنده ارزش افزوده ایجاد شده ناشی‌ از فرایند‌ها و ساختارهای موجود در شرکت می‌‌باشد و از تقسیم سرمایه ساختاری به ارزش افزوده حاصل می‌‌شود.

 کارایی سرمایه به کار گرفته شده: این نسبت نشان دهنده ارزش افزوده ایجاد شده ناشی‌ از بکارگیری دارایی‌های فیزیکی‌ و مشهود می‌‌باشد.یعنی‌ به ازای یک ریال دارایی چند ریال ارزش افزوده ایجاد شده است. این نسبت از تقسیم ارزش افزوده سرمایه به کار گرفته شده حاصل می‌‌شود. در مدل پالیک سرمایه رابطه‌ای، مشتری در نظر گرفته نمی‌‌شود .

شاید دلایل زیر را بتوان عامل برتری مدل پالیک نسبت به سایر مدل‌های اندازه گیری سرمایه فکری دانست.

  • روش ضریب ارزش افزوده فکری بسیار ساده و شفاف است و مبنای استاندارد، را برای اندازه‌گیری فراهم می‌کند.
  • این مدل مبتنی‌ بر هر دو جنبه ارزیابی کارایی و خلق ارزش از دارایی‌های مشهود و نامشهود در شرکت می‌‌باشد.
  • داده‌های مورد نیاز برای محاسبه سرمایه فکری در این روش به راحتی‌ از صورت‌های مالی‌ حسابرسی شده شرکت‌ها قابل استخراج می‌‌باشد. از این رو محاسبات قابل تایید و تصدیق می‌‌باشد.
  • این مدل در تحقیقات و پژوهش‌های معتبر بیرونی مورد استفاده قرار گرفته است

منبع

ثاقب حقیقی، پریسا(1393)، تاثیر ساختار مالکیت بر کارایی سرمایه فکری،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0