انواع رفتارهای پرخاشگرانه

طبق نظر مویر، پاسخ های پرخاشگرانه انواع گوناگون دارد که محرک های درونی و بیرونی مختلف آنها را بوجود می آورد. به دلیل همپوشی این طبقات امکان تمایز میان انواع این رفتارها به سهولت امکان پذیر نیست، لذا این احتمال وجود دارد که رفتار پرخاشگرانه، حاصل تلفیقی از دو یا چند عامل زیر باشد. پرخاشجوئی خشمگینانه :طبق نظر دارلی و همکاران ، این نوع پرخاشگری نوع اصیل و شناخته  شده­ی پرخاشگری است. هنگامی که مردم کلمه­ی پرخاشگری را می شنوند این نوع خاص فوراً به ذهن آنها متبادر می شود. این نوع پرخاشگری عموماً با نشانه هایی از برانگیختگی هیجانی توأم بوده و علت آن غالباً درد یا ناکامی است. برای مثال اگر دو موش را در قفس رها کنیم سپس ضربه های برقی متناوب و مختصری به آنان وارد شود پس از آن به یکدیگر حمله می کنند. در این حالت اگر حتی یک موش وجود داشته باشد مثلاً به عروسک حمله ور می شود. بروز ناکامی عدم موفقیت در یک رفتار هدف گرا می باشدمثلا: پیشگیری ازدستیابی حیوان به غذا معمولاً رفتارپرخاشگرانه میشود.کبوتری که یاد گرفته است برای دریافت دانه به کلیدی نوک بزند اگر دانه ای دریافت نکند به کبوتر دیگر حمله خواهد کرد.

پرخاشجوئی تجاوزکارانه :گاهی اوقات یک حیوان آرام و پاورچین به حیوان گوشتخواهر دیگری مانند شغال- گرگ و یا یکی از جانوران رده گربه سانان حمله می کند. البته تردید وجود دارد که این رفتار پرخاشگرانه باشد. بنابراین برچسب، جستجوی غذا احتمالاً مناسب تر است. کیو، معتقد بود برخی از موجودات از طریق تقلید این رفتار را می آموزد. بچه گربه در چهار ماهگی حمله و کشتن موشها را فرا می گیرد که بتواند به طور طبیعی کشتن را توسط مادرش ببیند .

پرخاشجوئی کنشگر :طبق نظر لوراس ،هر موجود زنده ممکن است به دلیل دریافت پاداش از انجام عمل پرخاشگرانه به این رفتار مبادرت ورزد. بزرگسالان و کودکانی که به اظهارنظرهای خصمانه تشویق شده اند تمایل به رفتارهای پرخاشگرانه در آنان بیشتر دیده می شود. اشخاصی که برای کشتن پول دریافت می کنند از این نوع پرخاشگری هستند. در انواع شرطی شدن کنشگر نیازی نیست که برای تقویت رفتار پرخاشگرانه هر پاسخی را پیگیری کنیم. هنگام که رفتاری آموخته شود پاداش ها و تنبیه های گاه و بی گاه برای تثبیت و نگهداری آن کفایت می کند و این مسأله مخصوصاً در پدیده­ی پرخاشگری فرمانبردارانه، کاملاً روشن و مسلم است. در این نوع پرخاشگری شخص به کسی حمله می کند و یا او را به قتل می رساند زیرا به وی دستور انجام ان ابلاغ شده است و به دنبال چنین رفتاری پاداشی دریافت می کند که باعث تقویت رفتار می شود.

پرخاشگری خط قلمرو :کردار شناسان این نوع از رفتار پرخاشگرانه را به صورت گسترده، مورد بررسی و مطالعه قرار داده اند,  بعنوان مثال: برخی از کردارشناسان معتقدند که هم انسان و هم حیوان بطور فطری پرخاشگرند. اما درحیوانات بمرور مکانیسمهایی برای کنترل تکانه های پرخاشگرانه بوجود آمده درحالیکه آدمیان فاقدچنین مکانیسمهاییند.

لورنتس ، معتقد است پرخاشگری غریزه ای خطری است که باید راهی برای خود پیدا کند. نسخه ای که او برای جامعه برخوردار از صلح و صفا تجویز می کند متضمن ایجاد راه هایی بی خطر برای ابراز پرخاشگری است : مثل شرکت در مسابقه­ی ورزشی گسترش قبیله و قلمرو، به نحوی که مثال افرادی بیش تری شود وشناخت محرکهایی که رها سازنده­ی پرخاشگری هستند مثلاً وجود افراددرونگرای موردتهدید یا برونگرای موردنفرت وسرایت هیجان درگروهی ازمردم خشمگین که بطور جمعی عمل می کنند.

 پرخاشگری نوع دوستانه :پرخاشگری یک پرنده یا محافظت مادری از فرزند خود و دفاع زنبوران سرباز از لانه­ی خود نمونه هایی از پرخاشگری نوع دوستانه هستند. مویر، اصطلاح پرخاشگری مادرانه را برای توصیف رفتار خشمگینانه­ی ماده پستانداری استفاده می کند که خانه و کاشانه­ی خود را در خطر می بیند.محققانی مثل ویلسون، دوور،  بک ، و … بررسی های مفصلی درخصوص رفتارنوع دوستانه انجام داده اند ومعتقدند که برخی ازابعاد اجتماعی،مبانی ژنتیکی دارندوبطور طبیعی شکل می گیرند.

از این دیدگاه چنین رفتاری صرفاً برای بقای شخص نیست بلکه برای گروه هدف ومنظوراصلی رفتار پرخاشگرانه است .

پرخاشگری ناشی از نر بودن

راباتز، معتقد است در بعضی از گونه ها واکنش یک نر بالغ به نر بالغ و ناآشنایی دیگر واکنش خصمانه است. در واقع حیوان دائماً بدون تحریک حمله می کند. این رفتار از آن جهت با پرخاشگری مربوط به قلمرو تفاوت دارد که در هر ناحیه و منطقه ای روی می دهد. مطالعه بر روی موشها نشان داده است محرکی که باعث حمله می شود بوی حیوان نر دیگری است که اگر این بود به هر طریقی مثل عمل جراحی یا استفاده از نقاب از بین برود احتمالاً حمله ای صورت نخواهد گرفت. ظاهراً هورمون تستوسترون نرینه اهمیت ویژه ای در این منطقه از پرخاشگری دارد. تستوسترون هورمونی مردانه است که بسیاری از خصوصیات جسمانی نرینه را تعیین می کند. تحقیقات اخیر حاکی از آن است که در آدمیان نیز زیاد بودن تستوسترون با پرخاشگری بیشتر همراه است. در یک آزمایش برای تعیین میزان تستوسترون خود افراد پرخاشگر از آنها نمونه خون گرفته شد. کسانی که میزان تستوسترون در آنها زیاد بود تا حدی سابقه پرخاشگری نیز داشتند. از آنجا که رفتار پرخاشگرانه در مردها گاهی به رفتارهای ضداجتماعی می انجامد می تواند انتظار داشت که زیادی تستوسترون به دلیل افزایش رفتار پرخاشگرانه سد راه موفقیت اشخاص در جامعه آمریکا شده است. به عنوان مثال در این تحقیق مشخص شده کسانی که میزان تستوسترون آنها زیاد بود در مقایسه با دیگران موقعیت شغلی پایین تری داشتند .

منبع

محرم زاده،بهراد(1390)، اثربخشی آموزش تاب­آوری برمیزان پرخاشگری و احساس تنهایی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی تنکابن

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

  

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0