الگوی نظری مورد استفاده توانمندسازی روانشناختی
الگوی مورد استفاده در این پژوهش برگرفته از رساله دکتری عبداللهی ، با عنوان طراحی الگوی توانمندسازی روانشناختي کارشناسان حوزه ستادی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری میباشد. عبداللهی، در این پژوهش ابعاد توانمندسازی روانشناختي را به عنوان یک سازه شامل چهار بعد میداند که شامل: شایستگی، موثر بودن، معنیداری و اعتماد میباشد.
توانمندسازی روانشناختي یک مفهوم چند بعدی است. چند بعدی بودن توانمندسازی روانشناختي، با مطالعات نظری وتن و کمرون ، توماس و ولتهوس ، فوتر و فوتلر و مطالعات پژوهشی اسپریتزر ، شلتون و سیگنال و گارنر؛ هماهنگ میباشد.
عوامل مرتبط یا تاثیرگذار بر توانمندسازی روانشناختي سه دسته هستند:
- راهبردهای مدیریتی شامل متغیرهای: تفویض اختیار، فراهم نمودن اطلاعات، تشکیل گروه، مدیریت مشارکتی و دادن استقلال و آزادی عمل به کارکنان.
- شرایط سازمانی شامل متغیرهای: داشتن اهداف روشن، نظام پاداشدهی، دسترسی کارکنان به منابع و ساختار سازمانی.
- منابع خودکارآمدی شامل متغیرهای: الگو سازی، برانگیختگی هیجانی و حمایتهای اجتماعی و روانی
ابعاد توانمندسازی روانشناختي
شایستگی: شایستگی به درجهای که یک فرد میتواند وظایف شغلی را با مهارت انجام دهد اشاره دارد .
در ادبیات روانشناسی این مفهوم به نظریه شناخت اجتماعی آلبرت باندورا ، و مفاهیم خودکارآمدی، تسلط شخصی و انتظار تلاش عملکرد برمیگردد. در واقع افراد توانمند احساس شایستگی دارند و باور دارند که قابلیتها و تواناییهای لازم برای انجام موفقیتآمیز وظایف را دارند. باندورا مطرح میکند که خودکارآمدی پایین موجب میشود که افراد از موقعیتهايی که نیازمند مهارتهاي مناسب باشد، اجتناب کنند. رفتارهاي اجتنابی به نوبه خود مانع از روبرو شدن فرد با ترسها و ایجاد و بهبود شایستگیها میشوند .
وتن و کمرون ، نیزاعتقاد دارند که افراد توانمند نه تنها احساس شایستگی، بلکه احساس اطمینان میکنند و میتوانند وظایف را بطور موثر انجام دهند. بعضی از نویسندگان بر این باورند که این ویژگی، مهمترین عنصر توانمندسازی است. زیرا داشتن احساس خودکارآمدی است که تعیین میکند آیا افراد برای انجام دادن کاری دشوار خواهند کوشید و پشتکار خواهند داشت یا خیر. وقتی افراد خود را واجد شایستگی برای اداره کردن موقعیتهايی بدانند که ممکن است برای آنان تهدید کننده خواهد بود، درگیر فعالیت میشوند و با اطمینان رفتار میکنند .
موثر بودن: موثر بودن یا به قول وتن و کمرون ، پذیرفتن شخصی درجهای است که فرد میتواند بر نتایج و پیامدهای راهبردی، اداری و عملیاتی شغل اثر بگذارد و در واقع همان تاثیرگذاری کارمندان بر روند شغلشان . این بعد به درجهای اشاره دارد که رفتار فرد در اجزای اهداف شغلی متفاوت دیده شود،بدین معنی که نتایج مورد انتظار درمحیط شغلی بدست آمده است . وتن و کمرون ، معتقدند که افراد توانا احساس کنترل شخصی بر نتایج دارند. آنان باور دارند که میتوانند با تحت تاثیر قراردادن محیطی که در آن کار میکنند یا نتایجی که تولید میشوند، تغییر ایجاد کنند. بنابراین احساس داشتن کنترل بر نتایج به ادراک تاثیرگذاری اشاره دارد.
افراد توانا باور دارند که موانع محیط بیرونی، فعالیتهای آنان را کنترل نمیکند، بلکه خود میتوانند آن موانع را کنترل کنند. آنان احساس کنترل فعال دارند. محیط را با خواستههاي خود همسو میکنند، بر خلاف کنترل منفعل که خواستههاي افراد با تقاضای محیط همسو میشود. افرادی که دارای احساس پذیرش نتیجه شخصی هستند، ميکوشند به جای رفتار واکنشی در مقابل محیط، تسلط خود را بر آنچه میبینند، حفظ کنند.
احساس معنیدار بودن: معنیداربودن فرصتی است که افراد احساس کنند اهداف شغلی مهم و با ارزشی را دنبال میکنندو احساس میکنند در جادهای حرکت میکنند که وقت و نیروی آنان با ارزش است .
بامعنیبودن یعنی با ارزش بودن اهداف شغلی، و علاقه درونی شخص به شغل ، با معنیدار بودن به تناسب بین الزامات کاری با باورها، ارزشها و رفتارها اشاره دارد .
پژوهش درباره معنیدار بودن شغل حاکی از این است که درجه پایین معنیداری شغل به بی علاقگی و احساس جدایی از شغل منجر میشود و در مقابل با معنیبودن بالا به تعهد، مشارکت و تمرکز انرژی ختم میشود . افراد به هنگام اشتغال به کاری که احساس میکنند معنیدار است، بیشتر به آن متعهد و درگیر میشوند و در پیگیری اهداف مطلوب، پشتکار بیشتری نشان میدهند و نسبت به زمانی که احساس معنیدار بودن شغل پایین است، نیروی زیادتری برای آن کار متمرکز میکنند. همچنین افرادی که با احساس معنیداربودن شغل توانمند شدهاند، نوآورتر، برردههاي بالاترتاثیرگذارتر و شخصا کاراتر از کسانی هستند که از لحاظ معنیدار بودن شغل، امتیازات پایین تری دارند .
اعتماد: اعتماد به روابط بین فرادستان و زیردستان (اعتماد مدیر به کارمند و بالعکس) اشاره دارد. اعتماد به علاقهمندی، شایستگی، گشودگی و اطمینان به دیگران مربوط میشود.اعتماد همچنین، بطور ضمنی دلالت بر این دارد که افراد خود را در یک موقعیت آسیبپذیر قرار میدهند. در نتیجه افراد توانمند ایمان دارند که در نهایت هیچ آسیبی در نتیجه آن اعتماد، متوجه آنان نخواهد شد. تحقیقات در مورد اعتماد نشان دادهاند افرادی که به دیگران اعتماد میکنند، آمادگی بیشتری دارند تا صداقت و صمیمیت را جانشین تظاهر سازند. آنان بیشتر مستعد صراحت، صداقت و سازگاری هستند تا فریبکاری و ظاهر بینی. آنان همچنین، بیشتر پژوهش گرا، خود مختار، خودباور و مشتاق به یادگیری هستند. برای روابط متقابل، ظرفیت بیشتری دارند و در گروهها در مقایسه با افراد با اعتماد پایین، درجه بالاتری از همکاری و خطر پذیری را نشان میدهند. افراد دارای اعتماد، به دیگران بیشتر علاقه دارند و تلاش میکنند تا عضو موثری از گروه باشند. آنان همچنین، در ارتباطات خود صادق تر، و برای گوش دادن با دقت به دیگران، تواناترند. آنان نسبت به افراد با سطوح پایین اعتماد، در برابر تغییر کمتر مقاومت میکنند و برای انطباق با ضربههاي روانی غیر منتظره تواناترند.
منبع
کیهان فر،پیام(1393)، وضعیت توانمندسازی روانشناختی کتابداران کتابخانه های دانشگاهی،پایان نامه کارشناسی ارشد،رشته علم اطلاعات ودانش، دانشکده علوم اجتماعی شاهد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید