استرس و مفاهیم آن

برخی پژوهشگران تنیدگی را به عنوان یک محرک در نظر گرفته اند. در این دیدگاه تنیدگی چیزی است که از بیرون بر فرد تحمیل می شود و ناراحتی های روانی و جسمانی را در پی دارد. تنیدگی به منزله ی یک پاسخ توصیف شده است. این الگو که بر ، نشانگان عمومی سازش مبتنی است، تنیدگی را یک فرآیند پاسخدهی می داند. روی آورد سوم بر چگونگی ادراک فرد از موقعیت تاکید می ورزد و تنیدگی را به شبکه ی وسیع عواملی مانند محرک، پاسخ، ویژگی های فردی،ارزشیابی ها و سبکهای سازشی نسبت می دهد که بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. براساس این دیدگاه، موقعیت ها به خودی خود تنیدگی زا نیستند بلکه تنیدگی ناشی از عدم موازنه ایست که بین ادراک فرد از الزامهای محیط پیرامونی و ارزشیابی وی از توانایی خویشتن در پاسخدهی به آنها به وجود می آید.اصطلاح تنیدگی یا استرس از کلمه لاتین stringere گرفته شده است که به معنای در آغوش گرفتن، فشردن و باز فشردن است، رفتارهایی که میتوانند با احساسات متضاد همراه باشند.

برای مثال می توان کسی را در آغوش گرفت اما در همین حال ،وی را دچار اختناق کرد.فشرده شدن یا زیر فشار قرار گرفتن به اختناق منتهی می شود و احساس درماندگی و اضطرابی را به وجود می آورد که قلب و روح را در بر میگیرد .بدین ترتیب ،درماندگی یا استیصال نیز اصطلاح دیگری است که از stringere مشتق شده است و بیانگر احساس رها شدگی ،انزوا، ناتوانی و جز آن است که در موقعیت حاد؛ نیاز،خطر،رنج؛  در فرد ایجاد می شود. قبل از قرن بیستم از اصطلاح تنیدگی در زبان فرانسه استفاده نشد، در حالیکه در زبان انگلیسی از قرن هفدهم به بعد،به صورت گسترده ای از آن سود جسته اند و رنج ، محرومیت، گرفتاری ، ناراحتی و ناملایمات یعنی همه ی پیامد های یک زندگی دشوار را با این کلمه بیان کرده اند. با توجه به اینکه تعریف واحدی از تنیدگی که قبول عام یافته باشد در دست نیست در سطور زیر موضع گیری مولفان مختلف در حد خطوط کلی مطرح می شود .

با این حال ، تعریف پذیرفته شده هرچه باشد اغلب دانشمندان اتفاق نظر دارند که بروز تنیدگی فرد را وادار می کند تا در جهت تغییر موقعیت خود و یا سازش یافتگی با آن گام بردارد، سازش یافتگی که میتواند موثر یا نا موثر باشد. تعریف عامیانه فشار روانی اساسا متوجه دو عامل است.تصور فشار یا تنش و این دلالت که چنین فشاری منفی است.این تعریف اگرچه تا حدی کلی است اما تعریفی جامع تر برای بسیاری از ما نیز میسر نیست.استرس فشار است.استرس تنشی است که بوسیله فشار بوجود می آید.استرس ناخوشایند است .فشار روانی فرآیندی است که رویدادهای محیطی بهزیستی یک موجود زنده را تهدید کرده و از طریق آن موجود زنده به این تهدید پاسخ می دهد .

منابع استرس

همه كودكان و بزرگسالان استرس را تجربه مي‌كنند. منابع استرس ممكن است به موازات تحول افراد تغيير يابد، اما شرايط استرس مي‌توانند در هر زماني در پهنة زندگي رخ نمايند. در اين‌جا منابعي را مورد بررسي قرار خواهيم داد كه در درون  شخص ،  خانواده و  جامعه قرار دارند.

منابع درون فردی

گاهي منبع استرس در درون شخص قرار دارد. يكي از منابع استرس كه از درون فرد برمي‌خيزد از خلال بيماري  است. بيمار بودن الزام‌هايي را بر نظام‌هاي زيست‌شناختي و روان‌شناختي شخص تحميل مي‌كند، اگرچه ميزان استرس‌هايي كه اين الزام‌ها به وجود مي‌آورند، در ميان عوامل مختلف به وخامت بيماري و سن فرد بستگي دارد. چرا سن فرد واجد اهميت است؟ دليل اول اين است كه توانايي بدن براي مبارزه با بيماري طبيعتاً در دوره كودكي زياد است اما در كهنسالي كاهش پيدا مي‌كند .دليل ديگر اين است كه مفهوم بيماري وخيم، براي فرد با توجه به سن او متفاوت است. براي مثال كودكان خردسال دريافت محدودي از بيماري و مرگ دارند. بدين ترتيب ارزيابي ‌آن‌ها از استرس ناشي از بيماري احتمالاً متمركز بر نگراني‌هاي حال حاضر مي‌باشد، منبع ديگر استرس كه از درون شخص برمي‌خيزد از خلال ارزشيابي مبتني بر نيروهاي انگيزشي متضاد آشكار مي‌شود. يعني هنگامي‌كه فرد مجبور به انتخاب بين دو يا بيش از دو پيشنهاد شغلي يا در درمان‌هاي پزشكي مختلف يا انتخاب خانه‌اي براي خريد باشد، حالت تعارض ايجاد مي‌شود حالتي كه منبع بزرگ استرس است.

شخصیت یک فرد از محیط روزمره خانوادگی و دل مشغولیهای برون سازمانی وی جداشدنی نیست. در هر نوع بررسی درباره تنیدگی فردی ،نمیتوان مسائل خانوادگی، مشکلات مالی، تعارض بین باورهای شخصی و شیوه سازماندهی موسّسه ، تعارض بین خواسته های موسّسه و خواسته های خانواده را نادیده گرفت. پژوهش هایی که از دهه 1970 در کشورهای انگلیسی زبان انجام گرفت به وجود رفتار مشابهی در اکثر همسران کارمندان طبقه متوسط اشاره میکرد و به باور این زنان در لزوم ایفای نقش «حامی»شوهرانشان تاکید می نمود .

وقتی مساله تحرک حرفه ای به میان میآید،تحرکی که به تغییر محل سکونت، تغییر مدرسه ی فرزندان خانواده ، لزوم ایجاد ارتباطهای جدید و جز آن می انجامد، بحران تعارضهای خانوادگی تشدید می شود. سرخوردگی و انزوای مادر در کانون خانواده، که مسئولیت روان شناختی جابه جایی ها را نیز بر عهده دارد، به صورت فراوانی اعتیاد به الکل ،کناره گیری از فرزندان و رهاکردن آنان به حال خود متجلّی می شود. نتیجه چنین بازخوردی ،افزایش بزهکاری و خشونت در جوانان است.در دهه 1980، میتوان شاهد مقاومت و امتناع بیش ازپیش فزاینده خانواده ها نسبت به تغییر محل کار بود. فرهنگ و راهبرد موسّسات، به خصوص در امریکای شمالی، هنوز نتوانسته اند با این پدیده جدید کنار بیایند.

بعد بین المللی تحرّک حرفه ای و پیامدهای آن بر بازده موسّسات توسط گست و ویلیامز، در تحقیقی که نمونه آن را 1800 کارمند سازمانهای بین المللی در 70 کشور جهان تشکیل میداد مورد بررسی قرار گرفت.محققان به این نتیجه دست یافتند که دو متغیر پراهمیّت در رضایت حرفه ای این کارمندان موثّرند:موقعیت حرفه ای و سازش همسران با محیط جدید .مسلم است که نظام روابط خانوادگی و عوامل محیط کار بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و بروز هر نوع اختلال در هر یک از این زمینه ها،رفتار فرد را در زمینه ی دزگر تحت تاثیر قرار می دهد.

منبع

پشنگ زاده،فرنوش(1393)، آموزش مهارتهای معنوی بر ویژگی های استرس زای مادر- کودک  در پرستاران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0