استرس وزندگی امروزه
استرس از مسائل عادي و معمولي زندگي صنعتي امروز مي باشد كه بايد تفاوت هاي موجود بين استرس هاي منطقي و استرس هاي بسيار بالا و حساسيت ها را تجربه نمود تا توانايي مقاومت تقويت گردد. البته اگر سازمان فاقد عوامل تحريك كننده باشد، سطح كارآیی پايين آمده و افراد دچار كسالت و خستگي می شوند كه اين حالت براي سازمان نامطلوب است .تئوری خوداتکایی نیز به نقش داشتن اعتماد بنفس در انجام رفتارهای خواسته شده ، اهمیت می دهد. فردی با خودکارآمدی پایین کمتر احتمال دارد که سعی در انجام رفتار بهداشتی جدید یا تغییر رفتاری که برایش عادت شده، نماید.
استرس و عوامل استرس زای شغلی
استرس با نوعي قيد و بند يا خواست هايي همراه است كه مانع رسيدن فرد به چيزي مي شود كه مورد نظر يا تمناي وي است كه از دست رفته و براي اين كه استرس به صورت واقعي درآيد نخست بايد نتيجه كار نامشخص يا نامطمئن باشد و دوم آن كه نتيجه بايد از اهميت زيادي برخوردار باشد. لذا استرس زماني وجود خواهد داشت كه ترديد يا عدم اطمينان وجود داشته باشد و كساني كه نسبت به برد و باخت نامطمئن هستند داراي بيشترين ميزان استرس مي باشند. اگر نتيجه بي اهميت باشد در آن صورت هيچ استرسي وجود نخواهدداشت . از طرفي استرس يك حالت ارگانيك است كه معمولاً با افزايش تنفس، افزايش فشارخون و ضربان قلب، پريدگي رنگ چهره، تنش و انقباض عضلاني و نشستن عرق سرد بر پيشاني همراه مي باشد و تحت شرايط مناسب مي تواند موجب تغييرات در عملكرد جسماني شود .
استرس وضعيت و حالتي است كه از دخالت متغيرهای مختلف رواني فيزيولوژيكي بر دو عامل محيط كار و سلامتي جسمي و احساسي فرد بروز مي كند كه مجموعه اي از واكنش هاي عمومي و شخصي نسبت به عوامل ناسازگار و غيرمنتظره محيط است كه موجب اختلال در سيستم سازگاري و تطبيق بدن آدمي با محيط خارجي مي گردد و او را وادار مي كند با اتخاذ روش جنگ يا گريز، با خطر مقابله نموده و يا از آن دور شود. بررسي هاي جديد وتئوري هاي جامع استرس، بر تعامل فرد و محيط تأكيد دارد و عكس العمل فرد در برابر استرس بستگي به تفسير و ارزيابي آگاهانه و يا ناآگاهانه، اهميت حوادث زيان آور، تهديدآميز و داراي چالش دارد.
هرچند فشار عصبي به شكل هاي مختلف تعريف شده اما زمينه مشترك همه تعاريف اين است كه علت ايجاد فشار عصبي، وجود محركي به صورت فيزيكي يا رواني است و فرد به طريقي خاص نسبت به آن عكس العمل نشان مي دهد. در اين بحث، استرس به عنوان عكس العمل فرد براي سازگاري نسبت به محركي كه الزامات فيزيكي و رواني گسترد هاي براي وي به وجود مي آورد، در نظرگرفته شده كه شخص خودرا به طُرُق متعدد با شرايط توام با فشاررواني تطبيق مي دهد و محرك ها عامل ايجاد استرس فيزيكي يا رواني محسوب و زماني به وجود مي آيند كه فرد احساس كند از او چيزي خواسته شده كه از عهده انجام آن بر نمي آید . فشارعصبي يكي از پديده هاي اجتماعي و سازماني است كه به طور گسترد هاي بر فضاي سازمان، روابط انسانها و بهداشت رواني آن ها تأثير مي گذارد.
اگر چه عده اي از صاحبنظران، فشار رواني را الزاماً مخرب نمي دانند اما اكثر پژوهشگران معتقدند كه فشار رواني برهم زننده بهداشت رواني است و در شرايط فعلي سازمان ها، يكي از مشكلات مديران مي باشد كه تا حدود زيادي بازدهي و بهروري راكاهش داده وسبب مشكلات رفتاري وتعارض در سازمان ها شده و به عنوان موضوعي فراگير و نفوذكننده، درهمه جوانب و زواياي سازمان مانند شرايط فيزيكي، نوع كار، مسئووليت، ارزشيابي، ساختار، نقش، نوع شخصيت، فرآيند توليد يا عمليات، ارتباطات وغيره قابل بررسي است.
منبع
قربانی، داریوش(1393)، اهمیت نسبی عوامل استرس زای چالشی در خوداتکایی با تأکید بر تیپ شخصیتی،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اجرائی، دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید