از منابع عمده تعارض کدامند ؟

بافت اجتماعی: تغییر یک فرایند غیر قابل اجتناب است که می‌تواند هم فرصتهایی را برای رشد و سازگاری ایجاد کند یا منجر به حالت تدافعی و انزوا شود. به هر حال تغییر در ابتدا برای افراد و روابط استرس زاست. تغییر روابط و نقش‌ها برای زوجین امروزی چالش انگیز است. تغییرات اجتماعی مثل دو شغله بودن، تقسیم مسئولیت‌های والدین، عوامل استرس‎زای اقتصادی، بی ثباتی اجتماعی، منابع بالقوه تعارض می‌باشند.

استرس موقعیتی: گاهی اوقات، وقایع پیش بینی شده و پیش بینی نشده احتیاج به سازگار شدن دارند و ممکن است ایجاد تعارض کنند. بیماریهای مزمن، مرگ والدین سالمند، بحران‌های مالی، مشکلات مربوط به فرزندان، اغلب ایجاد کننده تعارض هستند. درجه و شدت اثر این عوامل بستگی به مهارت زوجین در چگونگی مواجه با این عوامل دارد.

نظریه تفاوتهای ادراکی: یک منبع ایجاد تعارض این است که طرفین یک موقعیت را به‌طور متناوب موردتوجه قرار می‌دهند. تعارض با تفاوت ادراک و فهم و مو ضوع شروع و به‌صورت رفتاری و هیجانی اشکار می‌شود. به‌طورکلی دو دیدگاه با نظریه ادراکی وجود دارد: مدل متمرکز به هیجان و مدل متمرکز بر عمل. در الگوی متمرکز برهیجان علت تعارض و حالتهای روان‌شناختی را در نظر می‌گیرند، در حالیکه در الگوی متمرکز بر عمل رفتار را به‌عنوان کانون اساسی و مهم در نظر می‌گیرد .

نظریه برابری : درک افراد از برابری در روابط، بوسیله ارزیابی از نتایج مشخص می‌شود؛ به عبارت دیگر شخص به آنچه که از روابط به دست آورده و آنچه همسرش دریافت کرده است، توجه می‌کند. اگر یکی از آن‌ها احساس کند روابط غیر عادلانه و نابرابر شده است منجر به تنشهای روان‌شناختی می‌شود و این تنشها باعث بروز تعارض می‌شود. برای مثال در یک زوج دو شغلی، یک شخص ممکن است در توزیع مسئولیت‌های منزل، احساس بی‌عدالتی کند.تئوری برابری فرض می‌کند که اشخاص در روابط غیرمنصفانه مشارکت می‌کنند احتمالا از آن روابط ناراضی هستند هنگامی که فرد در شرایطی قرار می‌گیرد که برای یکی از قواعد برابری بی فایدگی را تجربه می‌کند احساس نارضایتی کرده و بیشتر بر پایان رابطه توجه دارند..

نظریه تبادل (معاوضه): تئوری مبادله درزمینهی تعارض، تحلیلی شبه اقتصادی از تعامل بین دو نفر ارایه می‌کند. تعامل در قالب هزینه ها وپاداشتهایی که این دو نفر برای یکدیگر بوجود می‌آورند نگریسته می‌شود و جنبه دو طرفه پاداشها، تنبیه‌ها یا هزینه‌ها توجه می‌شود .

تعارض و اختلافات زناشویی، از ابتدا به‌عنوان تابعی از نرخهای تقویت و تنبیه مفهوم سازی می‌شود. شاید مناسب‌ترین واژه برای تقویت یا پاداش واژه رضایت و برای تنبیه یا هزینه واژه نارضایتی باشد؛ بنابراین نظریه مبادله بر این باور است که افراد می‌کوشند تا میزان رضایت (پاداش) را به حداکثر و میزان نارضایتی (هزینه) را به حداقل برسانند. بعضی از پاداشتهایی که زوجها مبادله می‌کنند شامل پول، اجناس، عشق، مقام اجتماعی و اطلاعات است.فرضیه کلی این تئوری این است که افراد در جستجوی موقعیتهایی هستند که در آن پاداشها از هزینه ها بیشتر باشد و از رفتارهایی که مستلزم هزینه زیاد است اجتناب کنند ؛ بنابراین فرد A تاجایی نسبت به فردB قدرت دارد و می‌تواند بر رفتارهای او تأثیر بگذارد که قادر باشد پاداشها و هزینه‌هایی که برای فرد B وجود دارد کنترل یا تعیین کند. آنچه که یک شخص در یک رابطه دریافت می دارد. با آنچه در آن رابطه هزینه کرده است باید تا حدودی برابر باشد. عدم تعادل هزینه ها و دریافت ها باعث تعارض و عدم رضایت فردی که سهم کمتری از منابع را می‌برد می‌شود و می‌تواند وضعیت کل خانواده را به مخاطره بیاندازد.

نظریه اسناد : این نظریه نشانگر آن است که واکنش مردم به یک مشکل، بر مبنای عقایدشان در مورد علت مشکل است. در زندگی زناشویی علت مشکل را به همسر نسبت دادن و مسئولیت شخصی را برای ایجاد تعارض نپذیرفتن یک روش معمولی است تا شخص نسبت به خود احساس بهتری داشته باشد بدون اینکه تعارض را حل کند.جاکوبسن و دیگران دریافتند که زوجهای درمانده، رفتار منفی و همراه با عدم همکاری همسران خود را به عوامل درونی اسناد می‌دهند و از این طریق حداکثر برخورد منفی خود را تضمین می‌کند. بالعکس احتمال می‌رود که زوجهای غیر درمانده رفتارهای پاداش دهنده و مثبت همسران خود را بیشتر به عوامل درونی نسبت دهند.درواقع زوجهای درمانده بر رفتار منفی همسران خود تاکید می‌کنند و رفتار مثبت آنان را به حساب نمی‌آورند در حالی که زوجهای غیر درمانده بر اعمال مثبت تاکید می نمایند و اعمال منفی که ممکن است انجام شود را موردتوجه قرار نمی‌دهند.گاهی به‌جای تلاش برای تغییر رفتار نامطلوب همسر، باید انتظارات و باورهای همسر ناراضی دوباره بررسی و احتمالا اصلاح شوند. مطلاعات میدانی و پژوهشهای آزمایشگاهی روی تعارض نشان داده که وقتی افراد بدانند در حل مسایل کنترل دارند، به‌طور موثرتری با حوادث و رویدادهای منفی زندگی سازگار می‌شوند.

نظریه رفتاری: در مقابل تئوری اداراکی، تئوری رفتاری تعارض معتقدند که فهم و درک عمل و رفتار همسر در زمان تعارض و نیز جستجوی رفتارهای جدید برای کنترل تعارض مهم است .کنترل و مدیریت موفق آمیز موارد زیر را شامل می‌شود: روشن شدن وظایف و تعهدها، تعیین مرزهای بین شخصی، کمک به سهیم شدن در تصمیم گیری ها و استفاده از رابطه باز.موقعیتی که این نظریه را روشن می‌سازد این است که همسری که دیگری را تحقیر می‌کند و مورد انتقاد قرارمی‌دهد و او بجای اینکه با رفتار کلامی برخورد کند خانه را ترک می‌کند و این ترک خانه منجر به افزایش تعارض می‌شود تا حل آن. تمرکز تئوریهای رفتاری بر تغییر رفتار در هر دو همسر است.

نظریه رشد: مطابق این نظریه، تعارض نتیجه تجارب زوجین درزمینهی استرس پیش بینی شده و پیش بینینشده در مراحل تکامل هست. بدین معنی که در جریان انتقال از یک مرحله رشدی به مرحله دیگر مشکلاتی بروز پیدا می‌کند. تولد و پرورش یک کودک تغییرات زیادی در ساختار و استقلال درون خانواده ایجاد می‌کند که این مستلزم سازگاری در تمام اعضای خانواده است.گذر از یک مرحله رشدی به مرحله دیگر پیشرفت خانواده را در بالاترین سطح استرس قرار می‌دهد. این استرس‌ها و تغییرات برای سازگاری موفقیت‌آمیزساختار جدید مورد نیاز است. انتقال ها لزوما استرس زا نیستند و در محدوده طبقه بندی مراحلی که شخص در دوره زندگی اتخاذ می‌کند قرار نمی‌گیرند. سازگاری با استرس بر این مسئله تکیه دارد که خانواده در برخورد با شرایطی که با آن مواجه می‌شود چگونه می اندیشد و چه می‌کند و نحوه سازگاری با موقعیتهای استرس آور تحت تأثیر ارزیابی ضرورتها، وظایف آن‌ها و نیز منابع موجود (منابع مادی، فیزیکی، روانی، اجتماعی) قرار دارد

نظریه مذاکره: نظریه گفتگو مربوط به درک علت تعارض زوجهاست. نظریه گفتگو تعارض را درنتیجه شکست استراتژی گفتگو می داند. استراتژی گفتگو و نحوه عمل مثل تشویقهای کلامی در رابطه می‌تواند مؤثر باشد؛ بنابراین شیوه ها و رفتارهای گفتگو بجای نیازهای واقعی علت تعارض می‌شود؛ مثلا زن دوست دارد که شوهرش عصر در خانه باشد، بنابراین او شوهر را با فعالیت جنسی به خاطر ماندن در خانه پاداش می‌دهد. زن تلاش می‌کند که نیازهای شوهرش را برآورده کند و او را بازی فعالیت جنسی بیشتر بعنوان راه حلی که به نفع هر دوی آنهاست در خانه نگه می دارد. اگر موفق نشود وقتی شوهرش با دوستانش بیرون می‌رود شروع به شکایت و انتقاد می‌کند و درنتیجه شوهر بیشتر به دوستانش تمایل پیدا می‌کند، زن نیز ممکن است با کاهش فعالیت جنسی رفتار شوهرش را تلافی کند و با این روش او را وادار به پذیرفتن راه‌حل خویش کند

منبع

جلیلی راد ، سید احمد (1393 ) ، بررسی رابطه بین ارضا نیازهای بنیادین روان شناختی و خود شناسی انسجامی با رضایت زناشویی در فرهنگسان سبزوار ،پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره ، دانشگاه آزاد اسلامی قوچان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0