اثرگذاري فرهنگ ملي بر فرهنگ سازماني

‌‌هافستد اين‌ نكته‌ را تأكيد كرده‌ كه‌ فرهنگ‌ ملي‌ مي‌تواند بر ارزش هاي‌ كاري‌ و نگرش هاي‌ فرد اثرات‌ جدي‌ بگذارد. درواقع‌ اختلافاتي‌ كه‌ كاركنان‌ ازنظر سن، جنس‌ و تخصص‌ داشتند، مي‌توانست‌ توجيه ‌كننده‌ نوعي‌ رفتار آنان‌ نسبت‌ به‌ آن‌ چيزي‌ باشد كه‌ بيشتر بوده‌ است. او نتيجه‌ گرفت‌ مديران‌ و كاركنان‌ از چهار بعد فرهنگ‌ ملي‌ با هم‌ تفاوت‌ دارند  . رادريگز مي‌گويد: جنبه‌هاي‌ ارزش‌ فرهنگ‌ سازماني‌ به ‌وسيله‌ فرهنگ‌ ملي‌ و جنبه ‌هاي‌ نمادين‌ آن‌ به ‌وسيله‌ سازمان‌ به ‌عنوان‌ ابزار تطبيق ‌پذيري‌ نسبت‌ به‌ خواسته ‌هاي‌ محيطي‌ براي‌ تغيير تعيين‌ مي‌شود. وي‌ با اشاره‌ به‌ فرهنگ هاي‌ متعدد و تفاوت هاي‌ ناشي‌ از مدل‌ هافستد بر اين‌ باور است، فرهنگ‌ سازماني‌ به‌ دليل‌ اينكه‌ متأثر از فرهنگ‌ جامعه‌ خود است‌ با روش‌ معين‌ نمي‌توان‌ ايجاد تغيير كرد. ضمن‌ اينكه‌ هيچ‌ يك‌ از سازمان ها داراي‌ يك‌ وضعيت‌ ثابت‌ نيستند .

هافستد معتقد است‌ كه‌ اگرچه‌ روش هاي‌ تجاري‌ مورد استفاده‌ شركت ها ممكن‌ است‌ مشابه‌ هم‌ باشند، ارزش هاي‌ ملي‌ حاكم‌ بر شركت ها متفاوت‌ از يكديگر است. تفاوت هاي‌ موجود در فرهنگ هاي‌ ملي‌ بيشتر ناشي‌ از تفاوت هاي‌ موجود در ارزش هاي‌ و باورهاي‌ مقبول‌ آن‌ فرهنگ هاست،‌ درحالي‌ كه‌ تفاوت هاي‌ موجود در فرهنگ‌ سازماني‌ بيشتر ناشي‌ از روش ها و وجود تفاوت ها در تجربيات‌ جامعه‌پذيري‌ است. ارزش ها و فرضيات‌ اساسي‌ در آغاز زندگي‌ و در طول‌ مراحل‌ رشد و از طريق‌ مدارس‌ و آموزشگاه‌ كسب‌ مي‌شوند در حالي‌ كه‌ فرهنگهاي‌ سازماني‌ از طريق‌ حضور افراد در محل‌ كار و پذيرش‌ آنها توسط‌ اين‌ افراد كسب‌ مي‌شوند .

رابينز مي‌گويد: نتيجه‌ تحقيقاتي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ انجام‌ شده‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ فرهنگ‌ ملي‌ در مقايسه‌ با فرهنگ‌ سازماني‌ اثرات‌ بيشتري‌ بر كاركنان‌ دارد .درهرحال‌ نكته‌ مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ ويژگي هاي‌ فرهنگ‌ ملي‌ در هر جامعه‌ و محيط‌ بر چگونگي‌ فرهنگ‌ سازماني‌ در سازمان هاي‌ مستقر در آن‌ جامعه‌ تأثير مي‌گذارند.

فرهنگ و رفتار شهروندي سازماني

از انجام اولین تحقیقات در زمینه شناسایی عوامل پیش بینی کننده رفتار شهروندی سازمانی تاکنون، تحقیقات وسیعی حول محور شناسایی عوامل مذکور صورت گرفته است. در این رابطه متغیرهای متعددی از جمله رضایت شغلی، عدالت سازمانی، فرهنگ سازمانی، شخصیت، سبک رهبری، تعهد سازمانی، انگیزش، حمایت سازمانی، جنس و بسیاری از متغیرهای دیگر مورد بررسی قرار گرفته اند .

مدارك و شواهد گوياي اين حقيقت است كه فرهنگ سازماني پيش شرط بنيادي براي تقويت و پرورش رفتار شهروندي سازماني محسوب مي شود. كاركنان زماني از مسئوليت هاي شغلي پا را فراتر مي گذارند كه از شغل خود راضي و خرسند باشند و سرپرستان را نيز حمايت كننده و با ملاحظه تشخيص داده باشند .

در سازمان هائي كه فرهنگ آن قوي است، اعضاي سازمان از رسالت و هدف هاي سازماني آگاهي كامل داشته و نسبت به آنها تعهد دارند. به علاوه ميان اهداف كاركنان، سازمان و مديريت، همسوئي لازم مشاهده مي گردد. و در اين صورت كاركنان، حداكثر شدن منافع خود را در گرو حداكثرسازي منافع سازماني دانسته اين امر، عامل مثبتي در جهت عملكرد سازماني و اثربخشي بهتر آن خواهد بودف به علاوه بروز پيامدهاي رفتاري مثبت از سوي كاركنان از جمله؛ رفتار شهروندي سازماني نيز از نتايج مهم و شايان توجه چنين فرهنگ سازماني خواهد بود .

منبع

قلندر،مجتبی(1391)، تأثیر ابعاد فرهنگی هافستد بر رفتار شهروندی سازمان،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت دولتی، دانشكده مدیریت و حسابداری

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0