اثرات خودكارآمدی بر كاركردهای روان شناختی

اثر خودكارآمدی بر سطح انگیزش

خودكارآمدی درک شده نقش تعیین كننده ای بر خود انگیزشی افراد دارد. زیرا باور خودكارآمدی بر گزینش اهداف چالش آور، میزان تلاش و كوشش در انجام وظایف، میزان استقامت و پشتكاری در رویارویی با مشكلات و میزان تحمل فشارها اثر می گذارد .باور خودكارآمدی از طریق این تعیین كننده ها بر رفتار انسان نقش اساسی را ایفا می كند.برخی تعیین كننده ها به شرح زیر است:

 انتخاب اهداف: خود كارآمدی به عنوان یك عامل تعیین كننده مهم انتخاب اهداف پرچالش و فعالیت های دشوار فردی عمل می كند. یك فرد معمولاً اهدافی را انتخاب می كند كه در كسب موفقیت آمیز آنها، سطح معینی از توانایی را داشته باشد. براین اساس، افراد از فعالیت های كه توانایی انجام آنها را ندارند، اجتناب می كنند، این اجتناب به نوبه خود می تواند برای افراد در انجام فعالیت های چالش برانگیز و میزان تقویت مثبت بازخوردهای حاصل از آن محدودیت ایجاد كند. افرادی كه به کارآمدی خود باور دارند، اهداف چالش انگیز را انتخاب می كنند و از تجارب تهدید آمیز اجتناب می كنند و افراد با كار آمدی پایین از رویارویی با تكالیف، وظایف و اهداف مشكل پرهیز می كنند. افراد خود كار آمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را موظف به تعیین معیارهای عملكرد كرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت درباره نتایج عملكرد خود می پردازند و درصورت مشاهده ناهمخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملكرد، آنان احساس نارضایتی كرده و این محركی برای تعیین و اصلاح عمل در آنهاست. افراد از طریق انتخاب ها بر جریان زندگی شخصی و شغلی خود اثرمی گذارند. آنان از موقعیت ها، فعالیت ها و به‌طور كلی انتخاب هایی كه باور دارند بیش از حد توان آنهاست، اجتناب می كنند و آن دسته از فعالیت هایی را انتخاب می كنند. كه باور دارند می توانند از عهده آنان برآیند. افراد دارای احساس خودكارآمدی بالا، موقعیت ها و اهدافی را انتخاب می كنند كه ممكن است، ولی خارج از توان آنان نیست. باورهای خودكارآمدی در انتخاب های افراد همچون انتخاب رشته، حرفه، كلاس های پیشرفته تأثیر دارد و نقش مهمی در آینده شغلی و شخصی دارد.

كسب نتایج یا پیامدهای مورد انتظار: خودكارآمدی، همچنین نقش مؤثری در پیامدهای بالقوه مشوق ها و بازدارنده های مورد انتظار دارد. پیامدهای قابل پیش بینی، عمدتاً به باورهای افراد در توانایی انجام فعالیت ها در موقعیت های مختلف وابسته است. افراد دارای كارآمدی بالا انتظار پیامدهای مطلوب از طریق عملكرد خوب را دارند ولی افراد دارای كارآمدی پایین، انتظار عملكرد ضعیفی را از خود دارند و در نهایت نتایج منفی یا ضعیفی را به‌دست می آورند.

باندورا ، اظهار می كند كه فعالیت های بی شماری وجود دارد كه اگر به خوبی انجام شوند، پیامدهای مطلوبی به دنبال دارند، ولی آن فعالیت ها توسط افرادی كه به توانایی های خود در انجام موفقیت آمیز شك می كنند، پیگیری نمی شوند. بالعكس افراد با كارآمدی بالا، انتظار دارند با تلاش های خود موفقیت هایی كسب كنند و با وجود پیامدهای منفی به آسانی منصرف نمی شوند. بنابراین، نظریه خود كارآمدی بیان می كند كه باور فرد به توانائی های خود، رفتارهای موردنیاز برای كسب نتایج مثبت مورد انتظار را ایجاد می كند و موجب می شود كه فرد برای به‌كارگیری رفتار خود تلاش های مضاعفی انجام دهد.

اجرای اهداف: كارآمدی درك شده نه تنها در انتخاب اهداف بلكه بر اجرای آنها نیز اثر می گذارد. انجام یك تصمیم به هیچ وجه به افراد اطمینان نمی دهد كه رفتارهای موردنیاز را به‌طور موفقیت آمیز انجام دهند و در مواجهه با مشكلات، استقامت و پایداری داشته باشند. یك تصمیم گیری روانی به یك عمل روانی مشتق شده از باور كارآمدی بالا، نیاز دارد. شخص باید یك خود كرداری (عملكردی) را به یك خود عزمی اضافه كند، و گرنه، تصمیم گیرنده اندیشه و تفكر را به‌كار نگرفته است. باور به كارآمدی شخصی همچنین به رفتار انسان شكل می‌دهد كه آیا از فرصت ها استفاده می كند و یا از حضور آنان در شرایط مختلف زندگی جلوگیری بعمل می آورد و وجود موانع و مشكلات را دشوارتر می سازد. افراد با خودكارآمدی بالا بر فرصتهای ارتقاء شغلی و غلبه بر موانع متمركز می‌شوند، با ابتكار و پشتكار عنان كنترل بر محیط ومحدودیت ها را بدست می گیرند. افرادی كه دچار خودشكی می‌شوند، بر موانع و محدودیت ها كنترل كمی دارند و یا اصلاً كنترل ندارند و به آسانی تلاش های خود را بیهوده می شمارند. آنان از فرصت های محیطی كم استفاده می كنند.

میزان تلاش: خودكارآمدی درك شده بر میزان تلاش برای انجام یك وظیفه اثر می گذارد. افراد ی كه به كارآمدی خود باور دارند برای غلبه بر موانع و مشكلات تلاش های مضاعفی می كنند. در مقابل افرادی كه به شایستگی های خود شك می كنند و یا باور كارآمدی ضعیفی دارند، هنگام رویارویی با مشكلات، موانع و شكست ها تلاش كمی می كنند و یا منصرف می شوند و یا اینكه راه‌حل های پایین تر از حد معمول ارائه می دهند و این افراد علت شكست را به ناتوانی خویش نسبت می دهند. در آن موقع توجه آنان به جای حل مسئله، متمركز بر فقدان شایستگی خود است. ولی افراد با كارآمدی بالا علت شكست را تلاش و كوشش كم می‌دانند.

میزان استقامت و پشتكار: خودكارآمدی درك شده در میزان استقامت، جدیت و پشتكار فرد در نیل به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر می گذارد. افراد كارآمد در مواجهه با رویدادهای دشوار، استقامت و پشتكار زیادی به خرج می دهند و از منابع مختلف فردی و محیطی بازخوردهای مثبت می گیرند كه آن بازخوردها به نوبه خود به عنوان تقویت كننده یا قدرت دهنده به خودكارآمدی عمل می كنند. برعكس، افراد با خودكارآمدی پایین، و یا افرادی كه در كسب نتایج مورد انتظار تلاش نمی كنند، بازخوردهایی كه نشانگر عدم توانمندی آنان در انجام وظایف است، دریافت می كنند.

استرس و فشار روانی: خود كارآمدی بر میزان استرس و فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیت های تهدید كننده اثر می‌‌گذارد. افراد با كارآمدی بالا در موقعیت های فشار زا سطح فشار روانی خود را كاهش می دهند. ولی افراد دارای خودكارآمدی پایین، در كنترل تهدیدها، اضطراب بالایی را تجربه می كنند و عدم كارآمدی خود را گسترش می دهد و بسیاری از جنبه های محیطی را پر خطر و تهدید زا می بیند كه این امر می تواند موجب استرس و فشار روانی فرد شود. افرادی كه باور دارند می توانند تهدیدها و پافشاری های بالقوه را كنترل كنند، عوامل آشفته ساز را به ذهن خود راه نمی دهند و و در نتیجه به‌وسیله آنها آشفته نمی شوند.

خودتنظیمی: افراد، دارای نظام خود تنظیمی هستند. خود تنظیمی آنان را قادر می سازد تا بر افكار، احساسات، انگیزش و رفتار خود كنترل داشته باشند. انسان از درجه و میزان كنترل بر زندگی و رفتار خود، ادراكاتی دارد. افراد تلاش می كنند بر رویدادهایی كه زندگی را تحت تأثیر قرار می دهند كنترل داشته باشند. با اعمال نفوذ بر موقعیت ها میتوان آینده مطلوب داشت و از نتایج نامطلوب ممانعت به‌عمل آورد.

منبع

شهباز فر،رامانا(1393) ، نقش سلامت عمومی و تاب آوری بر تعهدسازمانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0