نمودهای فرهنگی خانواده سالم

خانواده سالم هم یک آرمان است و هم یک واقعیت. دربارۀ چنین خانواده ای هم نظریه های مکتوب ارائه شده است و هم مطالعات تجربی به عمل آمده است. لیکن هنوز خلاءها و مطالب نا گفته ای دربارۀ خانواده های آرمانی وجود دارد، مسأله اساسی دیگر اختلاف نظری است که دربارۀ مفهوم واژۀ «سلامتی» وجود دارد،سلامتی چیزی فقدان آسیب های جسمانی و روانی است، بلکه فرآیندی تعاملی است که با روابط و نتایج مثبت مرتبط است.مطالعات متعدد انجام شده حاکی از آن است که درصد قابل ملاحظه ای از «خانواده های آمریکایی را می توان در مقاطی از زمان در زمرۀ خانواده های ناکارساز» طبقه بندی کرد. گر چه این یافته ها باید از نظر بافت و ساختار بررسی شوند، لیکن نکته حائز اهمیت این است که اکثر خانواده ها در مراحلی از دوره زندگی خانوادگی دچار سلامتی و با سلامتی می گردند.

خانواده های سالم دارای برخی خصایص مشترک می باشند. تعدادی از بر جسته ترین این خصوصیات در قالب فهرست های مختلفی گردآوری شده است. گر چه متخصصان روی تمامی خصایص مذکور اتفاق  ندارند لیکن به طور کلی جنبه هایی از موضوع را مطرح می کنند که موحب تمییز خانواده های کارساز از خانواده های ناکارساز و نه چندان سالم می گردد.به عنوان مثال، بیوار و بیوار(1982)، مدعی بودن که خانواده های سالم از اکثر خصوصیات ذیل برخوردارند:

  • مرجع قدرت مشروع و قانونی که در طول زمان ایجاد و حمایت گردیده است.
  • نظام مقرراتی پایدار که ایجاد و به طور مستمر به آن عمل شده است.
  • سهیم بودن در انجام رفتارهای ترییتی پایدار و مدام.
  • انجام اقدامات مؤثر و پایدار دربارۀ تربیت فرزند و حفظ ازدواج.
  • تعیین اهدافی که خانواده و هر یک از اعضای آن برای تحقق آنها تلاش می کنند.
  • برخوداری از انعطاف پذیری و انطباق با شرایط عادی معضلات ناشی از رشد و تکامل و همچنین بحرانهای غیر منتظره.

خانواده های موفق، شادی و قوی، از چندین نظر متعادل و متوازن هستند. مثلاً، آنها می دانند که چه موضوعاتی را چگونه مطرح کنند. به علاوه در برخورد شناختی یا عاطفی با مسائل نه افراط می کنند و نه تفریط. به منظور حل مشکلات رویارویی خود مقدار مناسبی از انرژی صرف کرده و طرحهای واقع گرایانه ای ارائه می کنند. در مجموع، در خانواده هایی که از درجه ای از رفاه برخوردارند، نیروها و عوامل چندگانه به طرز پیچیده ولی مثبتی در تقابل و تعامل با یکدیگر می باشند. یکی از حیاتی ترین این عوامل « تحکیم ازدواج » است. اگر زوجین با یکدیگر همکاری کرده و زندگی مشترک را هیجان انگیز و توأم با صداقت حفظ کنند احتمال آنکه خانواده سالم و موفق باشد بسیار افزایش خواهد یافت. تحقیقات نشان داده است که خانواده های سالم از خصایص دیگری نیز برخوردار است،  که اهم انها به قرار ذیل است:

  • خود را وقف خانواده و اعضا آن می کنند.
  • قدرت یکدیگر را می دانند(یعنی، از نظر اجتماعی با یکدیگر ارتباط دارند).
  • اوقاتی را با یکدیگر سپری می کنند.
  • الگوهای ارتباطی خوبی دارند.
  • عقاید مذهبی قوی دارند.
  • قادرند به نحو مثبتی با بحرانها مقابله کنند.
  • اعضاء خود را تشویق و ترغیب می کنند.
  • وضایف و نقش های مشخص دارند.

تعهد

یکی از کارهای که خانواده سالم انجام می دهد،احساس تعهد (در قبال دیگر اعضای خانواده) است. « در خانواده های قوی، اعضاء نه تنها خود را وقف آسایش و بهزیستی خانواده، بلکه رشد و تعالی هر یک از اعضای آن می کنند». متعهد بودن در قبال خانواده، مبنای صرف زمان و انرژی اعضای خانواده برای فعایت هایی است که به نحوی به خانواده مرتبط می گردد.« تعهد » یعنی وفاداری به خانواده و اعضای آن، هنگام غم و شادی و وقایع خوشایند و ناخوشایند زندگی. تعهد هم بر مینای احساس و عاطفه و هم بر پایه قصد و نیت استوار است. زوجین و افرادب که در مورد تعهد خود در قبال دیگری و دیگران به بلوغ فکری لازم نرسیده و رفتاری دوسوگرانه را تعقیب می کنند، درازدواج و در کار کردن با دیگران دچار مشکل خواهند شد. نتیجه ی امر غالباً، بی وفایی خواهد بود.

قدردانی

تعهدی که خانواده در قبال یگدیگر دارند، به هنگامی که اعضای خانواده قدردانی خود را نسبت به یکدیگر ابراز کرده و یا ثابت می کنند، تقویت می شود. در خانواده های کارساز «زوجین از طریق ابراز عشق و علاقه و احترام متقابل در صدد احترام گذاشتن به طرف مقابل هستند. در خانواده ناکارساز مناقشات و اختلافات به صورت حملات شخصی اعضاء نسبت به یکدیگر به میزان چشمگیری وجود دارد. در حد افراط آن، اعضای خانواده ناکارساز نسبت به یکدیگر رفتارهای خشونت آمیز نیز روا می دارند.

تمایل به صرف وقت با یکدیگر

خانواده های سالم هم از کمی و هم از نظر کیفی، اوقاتی را با یکدیگر سپری می کنند « اوقاتی که آنها با یکدیگر می گذرانند باید الزاماً اوقات خوشی باشد، هیچکس از اوقاتی که با دعوا و منازعه، جر و بحث و اظهار نارضایتی از زندگی می گذرد، لذت نخواهد برد. این زمان باید به میزان کافی نیز در نظر گرفته شده باشد. نشست و برخاسته هایی که تنها چند دقیقه به طول انجامد، احتمالاً مؤثر نخواهد افتاد » .

نمونه مواردی که شامل صرف کمی و کیفی  زمان می باشند، فراوانند. این موارد می تواند از پیک نیک های خانوادگی تا شب را در چادری واقع در خارج از منزل گذراندن، از تعطیلات سالیانه تا شبهای بخصوصی بیرون رفتن، مثلاً برای تماشای یک نمایشنامه، یک مسابقه ورزشی یا یک کنسرت موسیقی متفاوت باشد. ایده ای مه در پس اوقاتی را با هم گذراندن نهفته است، عبارتست از در میان گذاشتن موضوعات مورد علاقه یکدیگر. اعضای خانواده به این تفکر وادار می شوند که خود را به صورت یک واحد لاینفک از یکدیگر تلقی کنند نه افرادی که به طور اتفاقی یک گروه را تشکیل داده اند.

الگوهای مؤثر ارتباطی

«ارتباط عبارتست از رد و بدل شدن اطلاعات به طور شفاهی و غیرشفاهی بین اعضای خانواده که شامل مهارت هایی برای تبادل الگوهای اطلاعات در درون سیستم خانواده می باشد». هنگامی که خانواده ها سالم اند،اعضاء پیام یکدیگر را که بعضاً حاوی نکات ظریف و واضح و بدیهی هستند، می کیرند. در خانواده های ناکارساز غالباً سکوت در بین اعضای خانواده حکمفرماست. پیام ها ارسال می شوند، اما بندرت با اشتیاق دریافت می گردند. پژوهشگران خصوصیات، شرایط و وضعیت های ارتباطی بهینه یک خانواده را مشخص کرده اند. آنها می گویند در بهترین شرایط، ارتباطات گسترده ای بین اعضای خانواده برقرار بوده که از الگوهای همدم طلبی و در غم و شادی یکدیگر سهیم بودن، پیروی می کنند. پیام هایی که بین اعضای خانواده رد و بدل می شوند روشن و همخوان هستند. مضافاً، در خانواده های سالم به جای آنکه سکوت برقرار باشد، درباره موضوعات مختلف و زیادی صحبت می شوند. در هنگام بروز اختلافات و مناقشه، چنین خانواده هایی سعی می کنند که در مورد اختلاف را با گفتگو حل و فصل کنند. اعضای خانواده خواهان حل مشکل می باشند و لحن کلام ایشان در هنگام برقراری ارتباط لفظی مثبت است.

جهت گیری دینی یا معنوی

برخورداری از تمایلات مذهبی یا معنوی یکی از خصوصیات زندگی «دخیل عظیمی از خانواده ها در سراسر دنیا است». درگیر شدن در بعد مذهبی یا روحانی زندگی، به نحوی در ارتباط با جنبه ی کلی سلامت و بهزیستی خانوادگی است. بر اساس تحقیقات به عمل آمده، دینداری و معنویت به طور متعارف نقش عمده تری در زندگی برخی از گروه ها، بع عنوان مثال امریکاییهای آفریقایی تبار ایفاء می کند. عقاید دینی برای افراد چنین گروههایی که مراحل سرکوب شدن در دوران بردگی تا « جنبش حقوق مدنی » را تجربه کرده اند، همچون تکیه گاهی است.

در طول دهه ی 1990، تمایلات دینداری چه به صورت تشکیلهای منظم و چه به صورت تلاشهای سازمان نیافته، تداوم داشته است. سالمندان و نوجوانان، حتی اگر سخنی از میانسالان به میان نیاوریم، مکرراً در زندگی خود فعالیت هایی انجام می دهند که به بهریمن نحو می تواند به عنوان فعالیت های مذهبی تعریف شوند. به علاوه، اعضای خانواده ها غالباً در مواقعی چون فوت، تولد و ازدواج، به صورت گروهی به پاسخگویی به سؤالات دینی می پردازند. زوجینی که هم مذهب بوده یا جهت گیری مذهبی یکسان و مشابهی دارند،نسبت به آنهایی که در این باره اختلاف عقیده دارند، از روابط خود با یکدیگر بیشتر ابراز رضایت می کنند. اشخاصی که دین و آیین متفاوتی نیست به همسر یا خانواده خود دارند از ازدواج و روابط خانوادگی خود کمتر ابراز رضایت می کنند.

توانایی مقابله مثبت با بحران

در طول عمر خانواده ها، بحرانهای مختلف بر خانواده ها اثر می گذارند. نوعی از این بحرانها وقایع قابل انتظارند که به صور متفاوت بروز می کنند و دو نوع آن عبارتند از:الف) عدم امکان دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده ب) واقعه فعال. نمونه ای از بحران نوع الف) هنگامی بروز می کند که زوجین صاحب فرزند و یا صاحب فرزند به تعداد دلخواه نشده اند. در چنین شرایطی خانواده های سالم از طریق ابراز عواطف و حمایت از یکدیگر با وضعیت های (نامطلوب) به وجود آمده مقابله می کنند. از سوی دیگر، خانواده ناسالم و دچار مشکلات افراد درون چارچوب خانواده را سرزنش کرده و به آنها حمله می کنند.بحران قابل انتظار که به صورت «بحران فعال» مشخص می شود، بحرانی است که قابل پیش بینی بوده و عملاً اتفاق افتاده باشد. به عنوان مثال، ترک خانوادۀ  اصلی با هدف تشکیل زندگی برای خود، از جمله بحران هایی است که اکثر جوانان با آن مواجهه می شوند. به همین تربیت، ازدواج کردن و یا بچه دار شدن نیز بحران تلقی می گردد. در چنین شرایطی، ماهیت کلی واقعه شناخته شده است لیکن جزئیات هر یک منحصر بفرد می باشد. خانواده هایی که عملکرد صحیحی دارند برای حل بحران از استراتژیهایی چون مذاکره، در خواست مشاوره از افراد با تجربه تر، بازگو کردن، شوخی کردن، مزاح و بذله گویی و ابراز احساسات و عواطف، به منظور گذر از چنین مراحلی استفاده می کنند.

تشویق و ترغیب افراد

چون خانواده ها به صورت یک نظام واحد کار می کنند، میزان قدرتشان تنها به اندازه توان ضعیف ترین عضو خانواده است. لذا، به نفع خانواده خواهد بود که با تشویق موجب شکوفایی استعدادها و توانایی های هر یک از اعضای خود گردند. چنین فرآیندی عموماً به طور منظم، در طول مدت دوره زندگی خانوادگی صورت می گیرد. تشویق و ترغیب در برخی از مراحل دوره زندگی، از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از مراحلی که در آن بیش از سایر مراحل نیاز به تشویق وترغیب احساس می شود سنین مدرسه رفتن کودکان و در طی فر آیند تحصیل است. نوجوانان با مشکلاتی چون خودنمایی و مسائل مربوط به گروههای هم سن و سال خود مواجهند در حالی که جوانان با خروج از منزل پدری به فضاهای روان شناختی و جسمانی پر از آرزو و نگرانیهای دوران پس از آن نقل مکان می کنند.

نقش ها و وظایف روشن و تعریف شده

وظایف و نقش هایی که در یک خانواده بر عهدۀ افراد گذارده می شود رفتارهایی تعریف شده و تکراری هستند که یک رشته فعالیت های مکرر با یکدیگر اعضای خانواده را شامل می شوند. نقش ها و وظایف در خانواده های سالم به نحوی روشن، مقتضی و به گونه ی مناسبی با رضایت طرفین محول شده، یکپارچه و تصویب شده ان. انجام برخی از وظایف نظیر تهیه منابع اساسی لازم می باشند در حالی که گروهی دیگر از وظایف،بی نظیر و یا غیر ضروری اند، مانند جمع آوی سکه برای کلکسیون و آلبوم سکه. نقش ها و وظایف دقیقی که در چارچوب خانواده باید انجام شود با عواملی نظیر سن، فرهنگ، سنت تعریف می گردن. «علائم مرضی اغلب در اعضاییی از خانواده بروز می کنند که بنا به ماهیت نظام خانوادگی از اخلاق و خصوصیات ویژه ای برخوردارند. نتیجتاً، خانواده های سالم سعی می کنند که نقش ها و وظایف محوله حتی الامکان تعویض پذیر و منعطف باشند.

ساختار تکامل زا و الگو های رشد و تکامل

خانواده سالم به روشی روشن و شفاف، مقتضی و مناسب و مولد رشد، سازمان می یابند. هیچ گونه ائتلاف های بین نسلی ( همچون ائتلاف مادر و دختر علیه افراد دیگر خانواده) یامثلث های تعارض آمیز ( نظیر ائتلاف پدر و مادر دربارۀ  چگونگی برخورد با پسر یاغی شان ) صورت نمی گیرد تا بدین ترتیب انسجام خانواده حفظ گردد.در عوض، والدین مسئول و متصدی امور هستند ( و در مورد خانواده های تک والدینی، پدر یا مادر مسئول و متصدی امور خواهد بود). زیر منظومه ها نظیر آنهایی که متشکل از گروههای کوچکی از همسالان یا هم قطاران مانند همسران یا فرزندان هستند وظایف لازوم الاجرا مانند ایفای نقش والدین را انجام می دهند.چون ساختار روشن است، محدوده ها (عوامل فیزیکی و روان شناختی که موجب جدایی یا سازمان یافتن اشخاص می گردند) نیز مشخص و تعریف شده می باشند. وقتی فردی پای خود را فراتر از حدود خود می گذارد و کسی از محدوده فراتر می رود، فشار وارده از سوی خانواده، فرد خاطی و متعدّی را ( از طریق پدیده ای که « تعادل حیاتی » خوانده می شود و عبارتست از تمایل به مقاومت در مقابل تغییرات و حفظ شرایط موجود)به جایگاه واقعی باز می گرداند. به عنوان مثال،اگر یک نوجوان 13 یا 19 ساله ای مقررات منع رفت و آمد را نقض کند، والدین می توانند نوجوان را به مدت یک هفته و یا تا زمانی که احساس مسئولیت کند که باید به موقع به منزل باز گردد خانه نشین کنند. از جمله ویژگیهای بر جسته خانواده های سالم که در حول و حوش ساختار خانوادگی متمرکز است می توتن از ویژگیهایی نام برد که در ارتباط با تشکیل و بروز علائم مرضی می باشند. برخی از حالات نامطلوب فردی، نظیر افسردگی، عدم قاطعیت در مورد انتخاب حرفه و سوءاستفاده از موادمخدر به ساختار خانوادگی مربوط می باشند. در چنین شرایطی معمولاً سازمان خانواده یا بسیار سختگیر و یا بسیار بی تفاوت عمل می کند.

منبع

افتخاری، عبدالله(1396)، بررسی تاثیر شبکه های مجازی بر فرهنگ خانواده های شهرستان ایوان غرب، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیک.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0