نظریه ­هاي رهبري

سير تكوين نظریه­ هاي رهبري نشان مي­دهد كه نظریه خصيصه­اي در دهه 1930، نظریه  رفتاري در دهه 1950، نظریه وضعيتي در دهه 1960، مطرح شده است . در عین حال، در طبقه‌بندی نظریه‌های رهبری مي‌توان به دو طبقه اصلي اشاره نمود:

1- طبقه‌بندي نظريه‌هاي رهبري در سده بیست كه شامل رويكرد خصیصه‌ای، رويكرد وضعيتی و رويكرد مشروط می‌باشد.

2- طبقه‌بندي نظريه‌هاي رهبري رو به فردا يا نظريه‌هاي قرن 21 كه رهبري تبادلي، رهبري تحولي و رهبري خدمتگزار را شامل مي‌شود .در دهه 1960 مطالعه رهبری از تحقیق بر خصیصه، رفتارها و موقعیت‌ها که بر رهبری تأثیر می‌گذارند، به سوی یک چارچوب مفهومی پویا از رهبری پیشرفت کرده است. این چارچوب در ابتدا به وسیله برنز  1978 و سپس به وسيله بس 1985 شفاف شده است. مدل رهبري تحولي و تبادلی و پس از آن رهبری خدمتگزار بخش مهمي از تحقيقات رهبري براي بيش از 30 سال گذشته بوده است.نظریه خصيصه­اي: بيش از 50 سال عادي­ترين راه مطالعه در رهبري تكيه بر صفات مميزه رهبر بوده است. عقيده بر اين بود كه صفات و خصايص شخصي تعيين كنندة رهبري خوب است. در این گروه از نظریات برای  رهبر خصوصیاتی ذاتی ذکر می­گردد. بر اساس این نظریات رهبران ابر مردانی هستند که به علت ویژگی­هایی که موهبت الهی است شایسته رهبری گردیده­اند. به طور كلي اعتقاد بر اين بوده است كه خصوصياتي همچون هوش،‌ خلاقيت، پشتكار و ثبات عاطفي مشخصه فرد شايسته­اي است كه رهبري را اعمال مي‌‌كند .

نظریه رفتاري: تحقیقات بی­شمار در مورد خصوصیات ذاتی رهبر نتوانست ذهن پویای محققین را آرام بگذارد، لذا مسير تحقيقات به سوي شناخت سبك و روش رهبري كشانده شد. به عبارت ديگر در اين جابجايي خصوصيات رهبري، سعي مي‌‌شود كه سبك و روش رهبري شناخته شود و معلوم شود كه رهبران در برخورد با زيردستان از چه شيوه­اي استفاده مي‌كنند . نورتيس و رابينز ‌اذعان مي­دارند كه دو نوع از رفتارهاي رهبر به اثربخشي او براي رسيدن به اهداف كمك مي­كند. آنها رفتارهاي وظيفه­اي (وظيفه­مدار) و رابطه­اي (رابطه­مدار) هستند. رفتارهاي وظيفه­اي هنگامي نشان داده مي­شوند كه رهبران يك رفتار وظيفه­ مدارانه با كاركنان داشته باشند و بر كميت و كيفيت كار متمركز باشند. رفتارهاي رابطه­اي هنگامي­­ كه رهبران به صورت ملاحظه‌گرايانه (محتاط)‌ و با يك حالت پشتيبان با كاركنان رفتار مي­كنند، آشكار مي­شود. تئوری رفتاری رهبری در برگیرنده مدل­های مختلفی همچون تحقیقان دانشگاه اهایو، میشیگان، سبک­های رهبری لیکرت، شبکه مدیریت بلیک و موتون می­باشد که در زیر به دو مورد از آنها اشاره می­شود.

 مطالعات رهبري اوهايو: گروه دانشگاه اوهايو مطالعات خود را با اين فرض آغاز كردند كه تعريف رضايت‌بخشي از رهبري وجود ندارد و آنچه دانشمندان قبلي انجام داده‌اند با اين ذهنيت بوده كه رهبري يعني رهبري خوب. آنها اولين كساني بودند كه به ابعاد ساخت‌دهي و مراعات در ارزيابي رهبري توجه نمودند .

مطالعات ميشيگان: در مطالعة شركت بيمه «پرودنشنال» دوازده زوج سرپرست با بهره‌وري زياد و كم  براي آزمون انتخاب شدند. نتايج نشان داد كه سرپرستان با بهره‌وري زياد در سبك رهبري­شان بيشتر كنترل كلي اعمال مي‌كردند تا نزديك، و پيرو كارمندمداري بودند. اما سرپرستان قسمتها با بهره‌وري كم، فنون و خصوصيات كاملاً متضادي داشتند. آنان كنترل نزديك داشتند و توليدمدار بودند. نتيجة مهم ديگر اين بود كه رضايت كاركنان مستقيماً با بهره‌وري در ارتباط نبود.

نظریه وضعيتي يا اقتضايي: براي كساني ­كه در زمينه پديده رهبري مطالعه می­كنند اين مسأله بسيار روشن است كه موقعيت رهبري بسي پيچيده­تر از آن است كه تئوري رفتار فردي يا ويژگي­هاي شخصيتي را براي آن برشماريم. از آنجا كه اين پژوهشگران نتوانسته­اند به نتايج قابل قبولي دست يابند، به عوامل موقعيتي و اثرات آن توجه نموده­اند. در واقع در اين نظريه بر اساس شرايط و موقعيت­هاي مختلف شيوه مناسب رهبري تعيين مي­گردد. فردي با شيوه خاص در شرايطي ويژه موفق مي‌‌شود، ‌در حاليكه در شرايط ديگر بايد از سبك يا شيوه رهبري متفاوتي استفاده كرد، زيرا شرايط اقتضايي ايجاب مي­كند كه رهبر از سبك يا شيوه­هاي رهبري متفاوت استفاده كند . این تئوری نیز دربرگیرنده چند مدل است که در اینجا به سه مورد از آنها اشاره می­شود.افزون بر این، در گروه جدیدی از نظریه­های رهبری به ماهیت و پویایی روابط رهبر _ پیرو توجه می­شود. در واقع، روابط رهبري بر سه اصل عمده فني، رواني- انگيزه­اي و اخلاقي مبتني است. رهبر به دليل توانايي­اش در رسيدن به نتايج، استعدادها، دانش، تجربه و شبكه ارتباطي­اش جذابيت دارد. همراه با بعد فني، ‌منبع ديگر نفوذ در رفتار زيردستان ممكن است جنبه‌هاي رواني- انگيزه­اي باشد. جذابيت رهبران ناشي از ويژگي­هاي شخصيتي آنان، مهارت اجتماعي و توانايي آنان در ايجاد يك فضاي خوشايند است. نهايتاَ سومين جنبه از رهبري بعد اخلاقي است كه ممكن است به نفوذ اجتماعي رهبر كمك كند و مبتني بر نيات و درستي و راستي رهبران است.

منبع

کاظمی ، علی (1390)، نقش فاصله قدرت در پیش­بینی سبک رهبری معنوی مدیران مطالعة موردی دانشگاه فردوسی­ مشهد ، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی ،دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی،دانشگاه فردوسی مشهد

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0