مفهوم تربیت و عناصر آن

واژه تربیت بر پرورش دادن استعدادهای انسان یعنی فراهم کردن زمینه رشد استعدادهای آدمی دلالت می­کند. این واژه از ریشه ((ربو)) به معنی زادت، فزونی و رشد و برآمدن گرفته‌شده است). استفاده کردن و بکار بردن از این ریشه همین معنا ((رَبَو)) نفس عمیق بلند را گویند که موجب برآمدن سینه است. ((ربوه)) یعنی سرزمین بلند و مرتفع و ((ربا)) یعنی افزودن شدن و نمو کردن که در اصطلاح شرع مخصوص افزایش سرمایه غیر سود شرعی است (( ربیت الولد فربا)) یعنی فرزند را تربیت کردم و او رشد کرد . در سوره اسراء آیه 24 قرآن کریم همین معنا یعنی بزرگ کردن در مفهوم رشد جسمی آمده است: (( قل رب ارحمها کما ربیانی صغیرا)) بگو پروردگارا آن دو((پدر و مادر)) را رحمت کن چنان‌که مرا در خردی پرورند.

همچنین در حکمت 62 نهج‌البلاغه آمده است که امام علی(ع) فرمودند (( اذا حیبت بتحیة فحی بأحسن منها و اذا اسدیت الیک یدفکا فئها لما یربی علیها، الفضل مع ذلک العبادی)) چون تو را ستودن، بهتر از آنان ستایش کن و چون به تو احسان کردن، بیشتر (افزون­تر) ببخش به‌هرحال پاداش بیشتر از آن آغازکننده است .

در اینجا واژه یربی به معنی زیادت و فزونی آمده است اما حضرت واژه ((ربو)) را به معنای سرزمین بلند و مرتفع،تپه و پشته در لغتی والا به کار گرفته و فرموده است:

(( لایحفی علیه من عباده شخوص لحظه و لاکرور لفظة و لا ازدلاف ربوه ))

(( بر خداوند پوشیده نیست خیره نگریستن بندگان و نه بازگشتن لفظی بر زبان ایشان و نه نزدیک شدنشان به پشته­ای )) .

((رب)) به معنای مالک خالق، مربی، تیم، صاحب و سرور است و نیز اصلاح‌کننده هر چیزی را ((رب)) می­گویند بنابراین (( رب)) به معنای مالک ،مدبر و تربیت‌کننده است.

راغب اصفهانی ((لغت‌شناس)) می­نویسد: الرب فئ الامل التربیه و هو انشاء الشی حالا فی لاالی حد التمام (( رب)) در اصل به معنی تربیت و پرورش است ، یعنی ایجاد کردن حالتی پس از حالت دیگر در چیزی تا به حد نهایی و تام کمال خود برسد. دانشمندی به جنبه خاصی از جنبه تربیت اخلاقی رفتار انسان، دیگری جنبه عاطفی و سومی جنبه هوشی یا ذهنی آن را مهم می‌داند و تربیت را ((پیدایش در رفتار عاطفی )) و (( پیدایش تغییر رفتار هوش)) تعریف کرده­اند. در اینجا سه تعریف را برای تربیت ذکر می­کنیم:دکتر علی قائمی تربیت را چنین تعریف می­کنند : (( تربیت عبارت است از اراده و هدایت جریان ارتقایی و رشد بشر و جهت آن به‌سوی کمال و بی­نهایت)) . شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام می­نویسد: ((تربیت عبارت است از پرورش دادن ، یعنی به فعلیت درآوردن استعدادهای درونی یک شی)) .

و در تعریف دیگر تربیت عبارت است از: ایجاد زمینه مناسب برای به فعالیت رساندن استعدادهای بالقوه و ایجاد صفات و فضایل اخلاقی در جهت نیل به کمال مطلوب ، عناصری که در این تعریف تربیت به چشم می­خورد عبارت‌اند از:

ایجاد زمینه : آنچه در تربیت مهم تلقی می­شود، تکیه به جنبه خودجوش و خود آفرین فرد است، پس از ارائه مقصد به او و ایجاد انگیزه و رغبت در پیمودن راه است که ارجحیت و اولویت می­یابد، بدین‌وسیله مقربی متکی بر مربی نخواهد بود و دارای شخصیت نسبتاً مستقل خواهد گردید .

به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه : انسان همچون بذری است سرشار از استعداد و قابلیت بالقوه که اگر در بستری مناسب و خاک حاصلخیز قرار گیرد، شکوفا شده و نهالی برومند تبدیل می­شود . ازاین‌رو ابتدا باید باور کنیم انسانی که از درون تهی نیست و کوله باری از استعداد و ذخایر بالقوه رادار است و پس‌ازآن به فعلیت رساندن استعدادها مطرح می­شود که نیاز به مربی، محیط مناسب و شرایط مطلوب دیگر دارد تا چنین تحولی در او صورت گیرد .

ایجاد صفات و فضایل اخلاقی : این باور در نزد بسیاری از مکاتب وجود دارد که استعدادهایی بالقوه متر بی، باید زمینه­اش فراهم گردد تا شکوفا گردد. ولی استعدادهای بارورشده در چه جهتی و برای کدام مقصود، باید به جریان افتد. این موضوعی است که مکاتب مختلف بر سر آن اختلاف‌نظر دارند .

 نیل به کمال مطلوب : هر مکتب و نظام تربیتی دارای برداشتی خاص از کمال مطلوب هست. در بینش اسلامی کمال مطلوب و هدف نهایی از تربیت انسان، رسیدن به مقام والا خلیفه الهی و دست یافتن به مقام بندگی و تجلی پاره­ای از صفات الهی، به‌گونه‌ای نسبی در خود هست و این جایگاهی است بس رفیع که حد و حدودی نداشته و میزان اوج گرفتن انسان و خودسازی او،چشم اندازه‌ای نوینی ارائه می­گردد.

تربیت از دیدگاه امام علی(ع) :

همان‌طور که قبلاً اشاره شد واژه تربیت از ریشه رٌبٌّو به معنای زیادت و فزونی و رشد برآمدن گرفته‌شده است. مثلاً آمده است (( ربیت الولد فربا)) یعنی فرزندم را تربیت کردم و از رشد کرده است، یعنی به زیادتی از جسم دست‌یافته است، در سخنان امام علی (ع) نیز همین‌گونه واردشده است چنان‌که فرموده است : (( اذا أسدیت الیک یدفکافئها بما یربی علیها، و الفضل مع‌ذلک للعبادی))(( چون تو را ستودند و به بهتر از آنان ستایش کن و چون به تو احساس کردند، بیشتر از آنان ببخش. به‌هرحال پاداش بیشتر از آن آغازکننده است)).

در اینجا واژه ((یربی)) به معنای زیادت و فزونی آمده است .همچنین امام در ستایش انصار، آنان را پروراننده و رشد دهنده اسلام معرفی کرده است و فرموده است:(( هم و الله ابوا الاسلام کما یربی الفو مع غنائهم، بأیدیهم السباط و السنتم السلاط))((به خدا سوگند! آن‌ها اسلام را پروراندند، چنان مادری که فرزندش را بپروراند، با توانگری، با دست­های بخشنده و زبان­های برنده و گویا))

با توجه به معنا و مفهوم یاد شده، واژه تربیت بر پرورش و استعدادهای انسانی یعنی فراهم کردن زمینه رشد و استعداد آدمی دلالت دارد. راغب اصفهانی در معنای تربیت می­گوید:الرب فی الاصل التربیة و هو انشاء الشیء حالاً الی حد التمام .رب در اصل تربیت است و تربیت یعنی ایجاد شئی به‌تدریج از حالتی به حالت دیگر تا به حد تمام برسد. در تعریف راغب: حالاً فحالاً الی حد التمام.من تدریجی بودن تربیت است و همچنین از بکار بردن کلمه((انشا)) فطری بودن مبانی تربیت مدنظر او بوده است که تربت یعنی شکوفا نمودن استعدادهای درونی و فطری انسان است.علی(ع) در انگیزه و هدف فرستادن پیامبر الهی برای مردم می­فرمایند ((فبعث فیهم رسله و واتر الیهم أنبیائه لیسنا دوهم میثاق فطرة و یذکر و هم‌نفسی نعمةو یحتجوا علیهم باالتبلیغ و یتیروالهم و فائن العقول))

((خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هرچند گاه، متناسب با خواسته­های انسان­ها رسولان خود را پی‌درپی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجوید و نعمت­های فراموش‌شده را به یادآورند و یا ابلاغ احکام الهی،حجت را بر آن‌ها تمام‌نمایند و توانمندی‌های پنهان‌شده عقل را آشکار سازند))

امام علی (ع) به فطری بودن ارزش­های وجودی انسان اشاره می­کند که خداوند با فرستادن انبیاء سعی در بازگشت انسان به فطرتش دارد که عشق کمال مطلق است و اساس و بنیان تربیت است.همه مردمان مسطور به فطرتی­اند که حقیقت آن فطرت، عشق به کمال مطلق است یعنی عشق به کمال بی‌نقص و جمال به عیب و تمام فطرت‌ها اعم از انبیاء و اولیا و مؤمنان و کافران و اشقیا و سعدا همه در این جهت مساوی­اند و هیچ تفاوتی ندارند.

حضرت در نهج‌البلاغه دراین‌باره فرموده است: ((اللهم راجی المدحوات و دائم المسموکات وجابل القلوب علی فطرتها: شقیها و سعیدا)). ((بار خدایا! ای گستران نده هر گسترده و ای نگه‌دارنده آسمان­ها و ای آفرینده دل‌ها بر فطرت­های خویش:دل­های رستگار و دل­های شقاوت­زده.))

سرنوشت همه انسان­ها به‌گونه‌ای آفریده‌شده است که عاشق و طالب مطلق است و همه تلاش آدمی در این جهت است . امام خمینی(ره) دراین‌باره چنین می­نویسد: ((بدان که خدای تبارک‌وتعالی گرچه بر ماده­هایی که قابلیت داشتند،همان را که در خورد استعداد و لیاقتشان بود،بدون اینکه – العیاذ بالله- بخلی بورزد، افاضه فرمود، ولی درعین‌حال فطرت همه را، چه سعید و چه شقی، و چه خوب و چه بد، بر فطرت الله قرار دارد و در سرنوشت همه انسان­ها عشق به کمال مطلق را سرشت؛ و ازآن‌رو همه نفوس بشری را از خرد و کلان علاقه­مند ساخت که دارای کمالی بدون نقص و خیری بدون شر و نوری بدون ظلمت و علمی بدون جهل و قدرتی بدون عجز باشند. و خلاصه مطالب آنکه فطرت آدمی عاشق کمال مطلق است)) . در منظر امام علی (ع) هر چه انسان را از فطرتش دور سازد، مانع تربیت فطری و رسیدن به کمال حقیقی است . به‌عنوان‌مثال درجایی امام دنیا را مورد مذمت و نکوهش قرار داده که عامل بازدارنده تربیت است. آنجایی که دنیا هدف باشد، موجب غرور و گمراهی و سرگرمی افراطی انسان شود و او را از یاد خدا غافل سازد. امام (ع) می­فرماید : ((حی الدنیا رأس کل خطیئه)) دوست داشتن دنیا سرمنشأ همه خطاهاست)).

هر عاملی که انسان را از فطرتش غافل سازد و او را دور کند مورد مذمت و سرزنش حضرت هست و نیز هر بستری که استعداد فطری او را شکوفا از را شکوفا سازد موردتوجه و عنایت آن حضرت قرار دارد.

منبع

هاشمی طامه  ، منصوره سادات (1393) ، تربیت اخلاقی کودکان از دیدگاه امام علی (ع) ، دانشگاه علامه طباطبایی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0