مدیریت زنجیره تامین

مدیریت زنجیره تامین یکی از شاخه های نوظهور مدیریت است که روز به روز در حال تکامل و پیشرفت است و به دنبال راههایی برای کاهش هرچه بیشتر سیکل تولید محصول و ارائه خدمات تا رسیدن به دست مشتری ضمن بالا بردن کیفیت محصول و خدمات مورد نظر است.مدیریت زنجیره تامین نتیجه تکاملی مدیریت انبارداری است.در دهه 60 کارشناسان با مطالعه بر روی رابطه داخلی بین انبارداری و حمل و نقل و یکپارچه سازی آنها قادر به کاهش موجودی خود شدند که حاصل این مطالعات ، مدیریت توزیع نام گرفت.این زنجیره شامل خیلی از وظایف از قبیل خرید، جریان وجوه، باربری مواد، برنامه ریزی و کنترل تولید، کنترل موجودی و  لجستیکی و توزیع و تحویل می گردد. اهداف نرم افزار  مدیریت زنجیره تامین مدرن، کاهش عدم اطمینان و ریسک در زنجیره تامین است. با وجود آن، به طور مثبتی بر سطوح موجودی، زمان چرخه، فرایندهای تجاری و سرویس های خدماتی به مشتری اثر می گذارد.این زنجیره، فرایندی پویا است که فعالیتهای همزمان، ارزیابی های مستمر از طرفین درگیر، فناوری های به کار رفته در آن و ساختار سازمانی را شامل می شود.شرایطی که باعث تعریف و طراحی مدیریت زنجیره تامین شده، افزایش روزافزون رقابت پذیری و تلاش برای بقا سازمانهاست که با توسعه روزافزون شبکه های ارتباطی و فناوری اطلاعات حاصل شده است.سازمانها رمز این بقا را در ارضای این نیازها نه فقط توسط آخرین موجودیت چسبنده به مشتری ( که محصول نهایی خروجی اوست )، بلکه توسط سایر تامین کنندگان بالا دستی، صورت می گیرد.این توالی تامین کنندگان در راستای ارضای نیاز یک مشتری، زنجیره تامین نام دارد.هدایت تمام اعضای زنجیره تامین به صورتی یکپارچه و هماهنگ را مدیریت زنجیره تامین می نامند.

با افزایش رقابت و در نتیجه آن بهبود قابلیتهای تولید در دهه 90 مدیران به تدریج دریافتند که ورودی های مواد و خدمات فراهم شده توسط تامین کنندگان، تاثیرات عمده ای در توانایی سازمان جهت پاسخگویی به نیاز مشتریان دارد و صرفا با مدیریت صحیح سازمان خود نمی توانند به این هدف دست یابند.آنها هم چنین باید در مدیریت شبکه تمام شرکتهای بالادست که ورودیها را تامین می کنند( به صورت مستقیم یا غیر مستقیم) و شبکه شرکتهای پایین دست که کار تحویل و خدمات پس از فروش را انجام می دهند، مشارکت کنند. در کتاب ” مقدمه ای بر زنجیره تامین ” ، زنجیره تامین به صورت کلیه فعالیتهای مربوط به جریان فیزیکی مواد و تبدیل آن به محصول نهایی از مواد خام تا مصرف کننده نهایی و هم چنین جریانهای اطلاعاتی مربوطه را شامل می شود، تعریف شده است.

تعریف مدیریت زنجیره تامین

اصطلاح مدیریت زنجیره تامین در اواخر دهه 80 میلادی مطرح شد و در دهه 90 به صورت گسترده ای مورد استفاده قرار گرفت.پیش از این تاریخ، عباراتی هم چون لجستیک و مدیریت عملیات به کار می رفت.برخی از تعاریف زنجیره تامین عبارتند از:

یک زنجیره تامین هم راستا سازی شرکتهایی است که محصولات یا خدماتی را به بازار عرضه می کنند.یک زنجیره تامین شامل تمام مراحلی است که به طور مستقیم، غیرمستقیم در برآورده ساختن خواست مشتری دخیل هستند.زنجیره تامین نه تنها شامل سازندگان و تامین کنندگان می شود بلکه بخش های حمل و نقل، انبار، خرده فروشان و حتی خود مشتریان را دربر می گیرد.یک زنجیره تامین شبکه ای از تجهیزات و امکانات توزیع است که عملیات های تامین مواد، تبدیل مواد محصولات  نیم ساخته و نهایی و توزیع محصولات نهایی در بین مشتریان را بر عهده دارد.

براساس تعریف های ارائه شده برای زنجیره تامین، می توان مدیریت زنجیره تامین را به صورت آنچه که برای تاثیرگذاری بر زنجیره تامین و رسیدن به نتایج مورد نظر انجام داده می شود، تعریف نمود:

هماهنگ سازی نظام مند و راهبردی بخش های سنتی کسب و کار و هم چنین تاکتیکهایی که در این بخش ها به کار می رود، اعم از درون شرکتی خاص و یا در کل زنجیره، با هدف بهبود بلندمدت عملکرد هریک از شرکتها و کل زنجیره تامین.مدیریت زنجیره تامین هماهنگ سازی تولید، موجودی، محل و موقعیت و حمل و نقل در بین اجزا یک زنجیره به بهترین ترکیب پاسخ دهی و کارایی برای بازار مورد نظر است.

بین مفهوم مدیریت زنجیره تامین و مفهوم سنتی لجستیک تفاوت وجود دارد.به طور معمول لجستیک به فعالیتهایی که در درون یک سازمان رخ می دهد اطلاق می گردد، در حالی که زنجیره تامین به شبکه هایی از شرکتها اشاره دارد که با یکدیگر کار کرده و فعالیتهای خود را به منظور تحویل محصول به بازار هماهنگ می سازد. هم چنین لجستیک سنتی بر فعالیتهایی هم چون تامین، توزیع، نگهداری و تعمیرات و مدیریت موجودی متمرکز است ولی مدیریت زنجیره تامین علاوه بر تمامی بخش های لجستیک سنتی، فعالیتهایی هم چون بازاریابی، توسعه محصول جدید، امور مالی و خدمات به مشتری را نیز در نظر می گیرد. با نگاهی وسیع‌تر از تفکر زنجیره تأمین ، این فعالیت‌های افزوده شده ، هم‌اکنون بخشی از فعالیت‌های مورد نیاز جهت برآورد نمودن خاص مشتری هستند. مدیریت زنجیره تأمین به زنجیره تأمین و سازمان‌های درون آن به صورت یک مجموعه واحد نگاه می‌کند. این مدیریت ، روشی نظام‌مند را برای اداره فعالیت‌های مختلف مورد نیاز جهت هماهنگ سازی جریان محصولات و خدمات با هدف ارائه خدمات بهتر به مشتری نهایی ایجاد می‌کند. این روش نظام‌مند ، چهارچوبی را برای پاسخ گویی مناسب‌تر به نیازهایی از کسب و کار ایجاد می‌نماید که امکان تعارض در بین آن‌ها وجود دارد . خواسته‌ها و الزامات مختلف زنجیره تأمین در یک نگاه جزئی و بخشی، اغلب دارای نیازهای متضادی هستند . برای مثال ، گیج به سطوح بالای خدمت دهی به مشتری ، سطوح بالایی از موجودی را در پی خواهد داشت ، اما نیاز به عملکردی کارا ، کاهش سطوح موجودی را می‌طلبد. تنها زمانی که این نیازها توأماً و به صورت ابزار یک تصویر بزرگ‌تر دیده شوند، می‌توان راهکارهایی برای متوازن نمودن انتظارات مختلف آن‌ها یافت .

مدیریت کارای زنجیره تأمین نیازمند بهبود هم‌زمان در صد خدمت دهی به مشتری و کارایی فعالیت‌های داخلی شرکت‌های عضو زنجیره است. سطح بالای خدمت به مشتری به معنای نرخ بالای تأمین سفارشات ، نرخ بالای تحویل به‌موقع و نرخ بسیار پایین محصولات مرجوعی از طرف مشتریان است . در مقابل ، کارایی داخلی برای سازمان‌ها یک زنجیره تأمین به معنای آن است که این سازمان‌ها نرخ بازگشت مطلوبی از سرمایه‌های خود به دست آورده و راه‌هایی را برای کاهش هزینه‌های عملیاتی و فروش خود پیدا نموده‌اند .

در ادامه ، یک الگوی پایه‌ای برای به‌کارگیری مدیریت زنجیره تأمین ارائه می‌شود . گرچه هر زنجیره تأمین انتظارات بازار و مشخصات عملیاتی منحصر به فرد خود را دارد ، اما مباحث این الگو اساساً برای هر حالتی یکسان است. شرکت‌ها در هر زنجیره تأمینی می‌بایست بر حسب نوع فعالیتشان ، شخصاً و یا به صورت مشارکتی در پنج حوزه زیر تصمیم‌گیری کنند  :

تولید : بازار به چه محصولی احتیاج دارد ؟چه مقدار از چه محصول و در چه زمانی باید تولید شود   ؟سر برنامه‌های تولید که عواملی همچون ظرفیت کارخانه ، بالانس خط ، کنترل کیفیت و نگهداری و تعمیرات تجهیزات را در نظر می‌گیرد جزء فعالیت تولید محسوب می‌شوند .

موجودی : چه نوع موجودی در کدام مرحله از زنجیره تأمین می‌بایست نگهداری شود؟ چه مقدار موجودی از مواد اولیه ، محصولات نیمه ساخته و محصولات نهایی می‌بایست نگهداری شوند؟ هدف اولیه از موجودی ، ایجاد ذخیره ای  جهت مقابله با عدم قطعیت در زنجیره تأمین است. چون نگهداری موجودی می‌تواند پرهزینه باشد، لذا باید بررسی شود که سطوح  بهینه موجودی و نقاط بهینه سفارش دهی چقدر است .

حمل‌ونقل : موجودی‌ها چگونه باید از محلی در زنجیره تأمین به محل دیگری منتقل شوند؟ باربری هوایی یا حمل توسط کامیون معمولاً سریع و قابل اطمینان اما درعین‌حال گران هستند. حمل‌ونقل ریلی و دریایی از هزینه‌های کمتری برخوردار بوده اما عمدتاً زمان زیاد و قابلیت اطمینان پائین‌تری دارند. این عدم قطعیت می‌بایست از طریق انبار کردن سطوح بالاتری از موجودی جبران شود. چه موقع بهتر است از هر کدام از روش‌های حمل‌ونقل فوق استفاده نمود؟

موقعیت و محل : تجهیزات تولید و نگهداری موجودی در چه محلی باید مستقر شوند؟ بهترین محل‌ها از نظر هزینه ای برای تولید و انبار کردن موجودی کجاست؟ آیا می‌توان از تجهیزات فعلی استفاده کرد و یا تجهیزات جدیدی باید خریداری شود؟ پس از تصمیم‌گیری درباره موارد فوق، مسیرهای ممکن و در دسترس برای حمل محصول به مشتری نهایی نیز تعیین می‌گردد.

اطلاعات : چه مقدار داده و اطلاعات می‌بایست جمع‌آوری‌شده و به اشتراک گذاشته شود؟ اطلاعات به‌موقع و دقیق، هماهنگ سازی و تصمیم‌گیری بهتر را تسهیل می‌کند. به کمک اطلاعات صحیح می‌توان تصمیمات موثری درباره اینکه چه چیزی را تولید کنیم و به چه مقدار تولید نماییم و یا اینکه موجودی را در کجا نگهداری کرده و چگونه حمل‌ونقل بهتری داشته باشیم ، اتخاذ نمود .

مجموعه این تصمیمات است که توانمندی و اثربخشی زنجیره‌ تامین را تعیین می‌کند . فعالیت‌های یک شرکت و راه‌های رقابت او در بازار، به اثربخشی زنجیره تامینش وابستگی بسیار دارد اگر استراتژی شرکت حضور در کل بازار و رقابت بر اساس قیمت است ، پس باید زنجیره تأمینی داشته باشد که بر اساس هزینه پایین بهینه شده است . اگر استراتژی شرکت حضور در بخشی از بازار و رقابت بر اساس ارائه خدمات و تسهیلات بهتر به مشتریان است، باید زنجیره تامینی داشته باشد که بر اساس پاسخ‌دهی مناسب و سریع بهینه گردیده است . زنجیره تأمین و بازار هدف یک شرکت، تعیین‌کننده مشخصات آن شرکت و چگونگی عملکرد آن است .

مراحل پنج گانه مدیریت زنجیره تامین

می توان گفت که مفهوم زنجیره تامین ترکیبی از مراحل پنج گانه مدیریت است که هریک از مراحل به اختصار توضیح داده می شوند:

تمرکز زدایی تدارکات : این مرحله در یک دوره ای از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل دهه 1960 شکل گرفت.در طول این دوره، حوزه لجستیک به عنوان یک منبع مهم، مزیت رقابتی شناخته شده بود.اساسا لجستیک به عنوان یک وظیفه واسطه با مدیریت موجودی و تحویل شناخته می شد و بنگاهها احساس می کردند که لجستیک نمی تواند باعث سودآوری شود و بنابراین، سرمایه گذاری بالا در آن ارزشمند نیست.

مدیریت هزینه : در اواسط دهه 1960 مشخص گردید که وجود ساختار و هدف در لجستیک و مدیریت متمرکز بر آن می تواند مزیت رقابتی برای یک شرکت به همراه داشته باشد.مرحله دوم در مدیریت زنجیره تامین در راستای تامل و بررسی روی دو نقطه بحرانی و اصلی شکل گرفت.کانون اول را می توان تلاش زیاد شرکتها برای متمرکز کردن فعالیتهای لجستیک در یک سیستم مدیریتی مستقل تعریف کرد.از طریق ترکیب آنچه که قبلا یکسری فعالیتهای پراکنده بود، در یک بخش مستقل، هزینه های جداگانه مرتبط با حمل و نقل، موجودی و توزیع فیزیکی کاهش می یابد و به طور همزمان بهره وری سیستم لجستیک به عنوان یک کل افزایش می یابد. نقطه بحرانی دوم را می توان امیدواری برای تمرکز بنگاهها جهت به کارگیری مفهوم هزینه کامل در لجستیک دانست.هدف این استراتژی تلاشی جهت حداقل کردن هزینه کل لجستیک به واسطه تمرکز در کاهش هزینه های یک یا دو کارکرد خاص لجستیک از قبیل حمل و نقل یا انبارداری است.

یکپارچگی کارکردها : در طول دهه 1980، مدیران اجرایی شرکتها پی بردند که تمرکز بر هزینه کل لجستیک یک شیوه مثبت برای مدیریت کانال توزیع است.تا این دوره، اغلب مدیران اجرایی به لجستیک به عنوان یک فعالیت تاکتیکی نگاه می کردند و در برنامه ریزی استراتژیک شرکت تاثیر خیلی کمی داشت.در اواسط بهبود پیوسته فرایند و یکپارچگی بیشتر با شرکا لجستیک می تواند ارزشهای استراتژیک زیادی را ایجاد کرد.

مدیریت زنجیره تامین : در طول دهه 1990، شرکتها مفاهیم لجستیک یکپارچه و مدیریت کانال تامین را برای به کارگیری واقعیات جدید بازار توسعه دادند.زنجیره تامین فراتر از لجستیک بوده و علاوه بر آن فعالیتهای دیگری را نیز از جمله نحوه برخورد با شرکتهای متعدد سازنده، بازاریابی و ارائه خدمات بهتر به مشتریان متعدد را شامل می شود.

مدیریت زنجیره تامین الکترونیک : به کمک فناوری اطلاعات حوزه عملکرد مدیریت زنجیره تامین گسترش یافته است.هدف از ایجاد مدیریت زنجیره تامین الکترونیک کاهش هزینه های نقل و انتقال اطلاعات و نهایتا محصولات از یک طرف و گسترش فرصتهای تجاری و دامنه همکاری بین شرکتها از طرف دیگر بوده است.

زنجیره تامین چابک

در آغاز قرن 21 جهان با تغییرات چشمگیری در تمامی ابعاد خصوصا رقابت و بازار نوآوری های تکنولوژیکی و نیازهای مشتریان مواجه شد.بازارهای انبوه به علت اینکه تقاضا و انتظارات مشتریان آنها به سرعت بالا می رفت به  دنبال تقسیم بندی بازارهای خود بودند.این پیشرفت موجب اصلاحات عمده ای در اولویت های کسب و کار و چشم انداز راهبردی سازمانها و شرکتها گردید.شرکتها دریافتند که چابکی برای بقا و رقابت پذیری آنها ضروری و اساسی است.به علاوه مشهود بود که هیچ شرکتی تمامی منابع لازم برای وضع هرگونه فرصتی در بازار را ندارد، بنابراین برای کسب مزیت رقابتی در بازار جهانی، شرکتها باید با تامین کنندگان و مشتریان جهت یکپارچگی عملیات همگام شده و برای کسب سطح قابل قبول از چابکی با یکدیگر مشارکت کنند که در مجموع از آن به زنجیره تامین چابک تعبیر می شود.در تحقیقات به عمل آمده از انعطاف پذیری، تطابق و پاسخگویی به عنوان ابعاد چابکی زنجیره تامین یاد شده است.

علاوه بر فاکتورهای مذکور سرعت و شایستگی نیز جز ابعاد اصلی زنجیره تامین چابک شناخته شده است.به بیان دیگر، زنجیره تامین چابک از منظر خارجی به انعطاف پذیری می نگرد و بر پاسخگویی به تغییرات غیرقابل پیش بینی بازار و سود جستن از این تغییرات به وسیله تحول سریع و انعطاف پذیری در حجم و نوع محصول متمرکز است و به این منظور از تکنولوژیها و ابزارهای جدیدی مانند فناوری های اطلاعات پیشرفته هم چون تبادل الکترونیکی داده ها و شرکت های مجازی استفاده می کند.هم چنین افراد و روابط بین سازمانی نیز اهمیت بالایی در این الگو دارند.

از نظر ژانگ و شریفی مفهوم چابکی از دو عامل اصلی تشکیل شده است، پاسخگویی به تغییرات و تبدیل نمودن آنها به فرصت.به این ترتیب چابکی پاسخی در سطح کل بنگاه به محیط متغیرو بسیار رقابتی است که از چهار اصل اساسی پیروی می کند:

اغنای مشتری، کنترل تغییر و عدم قطعیت، بالا بردن توانایی منابع انسانی و مشارکت برای رقابت

سوافورد و دیگران چابکی زنجیره تامین را قابلیت زنجیره تامین در انطباق با پاسخگویی سریع به محیطی متغیر در بازار تعریف نموده اند.چهارچوب در نظر گرفته توسط سوافورد و دیگران، رویکردی فرایند محور نسبت به زنجیره تامین سازمان را دارد که از فرایندهای کلیدی منبع یابی، تدارکات ساخت و توزیع و لجستیک تشکیل شده است.کریستوفر معتقد است که یک زنجیره تامین چابک باید ویژگیهای متمایز کننده ای را دارا باشد.

به این ترتیب چابکی را می توان «مفهوم مدیریتی در رابطه با پاسخگویی به بازارهای متلاطم و پویا و تقاضاهای مشتریان» توصیف کرد.در واقع چابکی نه تنها در رابطه با پاسخگویی به مشتری است که با بهره برداری و کسب مزیت از تغییرات نیز مرتبط می باشد.برای پاسخگویی شرکتها باید در چندین حوزه مثل توسعه محصولات، ساخت و لجستیک دارای قابلیتهای منعطف باشد.

زنجیره تامین چابک شامل شرکتهایی می شود که از نظر قانونی از یکدیگر جدا هستند ولی از نظر عملیاتی به یکدیگر وابسته اند.از جمله این شرکتها، تامین کنندگان، طراحان، تولیدکنندگان و مراکز توزیع را می توان نام برد.این شرکتها توسط جریان رو به جلو ی مواد و جریان بازخوردی اطلاعات به یکدیگر پیوند می یابند.زنجیره تامین چابک بر ارتقای انطباق پذیری و انعطاف پذیری تاکید دارد و دارای قابلیت پاسخگویی و عکس العمل سریع و موثر به بازارهای متغیر است.زنجیره تامین چابک ساختار سازمانی خطی و سنتی را کنار می گذارد و با استفاده از تکنولوژی شبکه ای، گروهی از بنگاهها را شکل می دهد.با این کار فاصله زمانی تحویل به بازار کاهش می یابد.

چابکی زنجیره تامین سازمان، امکان ایجاد موقعیتی رقابتی تر برای بنگاه را به وجود می آورد و از همین رو آن را قادر می سازد با سرعت بیشتر و اثربخش تر به تغییرات بازار و سایر عدم قطعیتها واکنش نشان دهد.به علاوه بنگاههایی که دارای فرایند زنجیره های تامین چابک هستند نسبت به بازار حساس تر بوده، قابلیت بیشتری برای همساز کردن عرضه و تقاضا دارند و قادر به رسیدن به چرخه های زمانی کوتاه نیز می باشد.با در نظر داشتن این امر که چابکی در زنجیره تامین سازمان مستقیما بر تولید محصولاتی نوآورانه و تحویل آنها به مشتریان اثر می گذارد، می توان به این نتیجه رسید که چابکی زنجیره تامین عاملی حیاتی است که بر رقابت پذیری کل موثر می باشد

شاید یکی از دلایل انتخاب چابکی در زنجیره تامین نقشی است که این موضوع در پیشبرد استراتژی های تامین و تحقق اهداف آن ایفا می نماید.مفهوم چابکی در مدیریت زنجیره تامین به توانایی در پاسخگویی تاکید دارد. ادبیات موجود در زمینه چابکی از آن به عنوان یک مفهوم کلی یاد می کند که اغلب تنها با تولید در ارتباط است.زنجیره تامین زمینه ای کاربردی را برای ارزیابی قابلیتهای چابکی فراهم می آورد

ارکان اصلی رویکرد چابکی خیلی شبیه به ارکان زنجیره تامین چابک می باشد.چابکی در پاسخگویی به مشتری، افراد و اطلاعات، همکاری درون شرکتی و بین شرکتی و آماده سازی یک شرکت برای تغییر خلاصه می شود.یک زنجیره تامین چابک به معنای واقعی لازم است ویژگیهای متمایزی هم چون حساسیت نسبت به تغییرات بازار، حضور مجازی، یکپارچگی در فرایند و شبکه ای بودن را داشته باشد.

پیشرفت های موازی در چابکی و مدیریت زنجیره تامین منجر به پیدایش زنجیره تامین چابک گردید. تاکنون چابکی به عنوان یک استراتژی موثر برای رشد شرکتها و اساس بقا در محیط های تجاری مورد پذیرش صاحبنظران قرار گرفته است.ایجاد زنجیره تامین چابک به گامی موثر در لجستیک و پشتیبانی شرکتها تبدیل شده است.

یکی دیگر از دلایل انتخاب چابکی، مقایسه آن با مقوله ناب بودن و ویژگی های خاص این مقوله است.زنجیره تامین ناب وابسته به قابلیت پیش بینی اوضاع بازار است در حالیکه زنجیره تامین چابک در بازارهای متلاطم و غیرقابل پیش بینی به جلب رضایت مشتری و رقابت با تولیدکنندگان می پردازد.تعداد مورد نیاز از یک محصول برای تولید در دوره های مشخص بر اساس تقاضای مشتریان در زنجیره تامین ناب مشخص است، محصولات از تنوع پایینی برخوردارند، چرخه عمر محصول طولانی است و مشتری تنها به قیمت توجه دارد.در حالیکه در بازارهای متغیر امروزی زنجیره تامین چابک به دلیل امکان تنوع محصولات با چرخه عمر کوتاه و لزوم دسترسی به محصولات در اسرع وقت اهمیت خاصی دارد.در این زنجیره، سرعت تغییر در بازار و نیاز مشتری زیاد و طبیعتا قیمت محصولات نیز بالا است.طراحی و تولید لباس های مد روز را می توان از محصولات تولیدی نیازمند به زنجیره تامین چابک نام برد.در این زنجیره، مشتری مایل است به جای ماهها انتظار برای ورود یک نوع لباس از کشورهای صادر کننده، طرح مورد نظر خود را تا قبل از منسوخ شدن خریداری و استفاده نماید.طبیعی است فضای رقابتی بازار منجر به تنوع محصول و پیدایش محصولات جدیدتر در هر زمان می گردد و نیاز به عکس العمل مناسب و سریع را تشدید می نماید.در چنین شرایطی پای زنجیره تامین چابک به عنوان راهکار مناسب برای بقا در محیط های تجاری به میان می آید.

بسترسازی چابکی در میان زنجیره تامین

یک زنجیره تامین برای دست یابی به چابکی، باید تعدادی از ویژگی های متمایز را داشته باشد.ارکان و توانمند سازی های اصلی زنجیره تامین چابک به چهار دسته تقسیم بندی می شود:

  1. روابط همکارانه در شبکه ها : این راهبرد زنجیره تامین عبارت است از توانایی جذب خریداران و تامین کنندگان برای کار به صورت مشارکتی و توسعه مشترک محصولات و سیستم های اطلاعاتی
  2. یکپارچگی فرایند : یکپارچگی در فرایند بدین معنا است که زنجیره تامین هسته ای از شرکا است که به یک شبکه متصل می شوند و با انجام فعالیت های مشخص، هدف خاصی را به طور مشترک دنبال می کنند.
  3. یکپارچگی اطلاعات : این مورد به عنوان زیر بنای زنجیره تامین، توانایی استفاده از فناوری اطلاعات برای تسهیم داده ها میان خریداران و تامین کنندگان و در نتیجه ایجاد یک زنجیره تامین مجازی موثر را در برمی گیرد.لازم به ذکر است زنجیره تامین مجازی مبتنی بر اطلاعات است نه مبتنی بر موجودی انبار.
  4. حساسیت نسبت به مشتری : این مورد به عنوان اساس و محور زنجیره تامین، توانایی ادراک، شناخت و پاسخگویی به نیازهای جاری مشتریان و نیز تغییر و عدم اطمینان را شامل می شود.

چارچوب مفهومی زنجیره تامین چابک

پیشرفت‌های موازی در حوزه‌های چابکی و مدیریت زنجیره تأمین منجر به معرفی یک زنجیره ی تامین چابک شده است. درحالی‌که چابکی به شکل گسترده ای به عنوان یک استراتژی برنده برای رشد مورد پذیرش قرار گرفته است ، حتی به عنوان مبنایی برای بقا در بعضی از محیط‌های کسب و کار خاص تلقی شده و ایده ایجاد زنجیره ی تأمین چابک به عنوان یک گام منطقی برای سازمان‌ها مطرح شده است چابکی در یک زنجیرة تامین با توجه به نظریه اسماعیل و شریفی، عبارت است از توانایی کل زنجیره تأمین و اعضای آن برای هماهنگی سریع با شبکه‌ها و عملیات مربوط برای انطباق با الزامات و نیازمندی‌های متلاطم و پویای مشتریان . عمده‌ترین تمرکز بر اجرای فعالیت‌های کسب و کار در ساختارهای شبکه‌ای و با در نظر گرفتن سطح کافی از چابکی برای پاسخ‌گویی به تغییرات به شکلی است که به صورت کنشی (پیش دستانه) قادر به پیش‌بینی تغییرات بوده و فرصت‌های نوظهور را جستجو ‌کند.

براساس بررسی اجمالی بر ادبیات پژوهش موجود ،لین و همکارانش  یک چهارچوب مفهومی از زنجیره تأمین چابک را طراحی ‌کردند که بسیاری از پیشنهادهای پژوهش‌های گذشته در آن گنجانده شده است.هدف نهایی زنجیره تأمین  چابک ، غنی‌سازی و ارضای مشتریان است. در چهارچوب لین و همکارانش ، اهداف ارضا شده مشتری از چهار منظر نشان داده شده است که شامل هزینه ، زمان ، عملکرد و ثبات و پایداری است. عمده‌ترین نیروی پیش‌برنده چابکی نیروی تغییر است . محرک‌های چابکی عبارتند از تغییرات یا فشارهای محیط کسب و کار که سازمان‌ها را مجبور می‌کنند در پی روش‌های جدیدی از کسب و کار باشند که از این طریق بتوانند مزیت رقابتی خود را حفظ کنند . محرک‌های تغییر نقطه آغاز این کار  مفهومی محسوب می‌شود . محرک‌های طبیعی را می‌توان با پنج عنصر توصیف نمود:

تغییرات در بازار مانند رشد بازارهای تخصصی ، افزایش نرخ رشد در مدل‌های محصول ، کوتاه شدن سیکل عمرمحصول

تغییرات در نیازمندی‌ها و خواسته‌های مشتری مانند تقاضا برای سفارشی شدن محصولات و خدمات ، زمان تحویل سریع‌تر و کوتاه‌تر شدن زمان طراحی تا تحویل محصول به بازار و افزایش انتظارات کیفی

تغییر در معیارهای رقابتی مانند شکل‌گیری سازمان‌های جدید ، روش‌های همکاری (به‌طور مثال افزایش فشارهای مربوط به بهای تمام شده ،افزایش نرخ نوآوری، افزایش فشار رقابت جهانی بازار )

تغییرات تکنولوژی مانند محصولات جدید مواد، روش‌های تولید ، ابزارهای طراحی به‌طور مثال معرفی امکانات تولیدی کاراتر ، سریع‌تر و اقتصادی تر،معرفی تکنولوژی‌های جدید نرم‌افزاری و معرفی مواد اولیه جدید  .

تغییر در ساختارهای اجتماعی مانند رفاه مردم و استاندارد زندگی ، سیاست ، قوانین (به‌طور مثال فشارهای مربوط به محیط زیست ، تغییرات قراردادهای اجتماعی ، انتظارات نیروی کار ، انتظارات مربوط به محیط کار و مشکلات فرهنگی ) .

اینکه تغییرات خارجی و محیطی چگونه منجر به احساس نیاز سازمان برای توسعه سازمان ، فراینده نیروی انسانی و نظایر این‌ها برای دستیابی به چابکی می‌شود را می‌توان با مراجعه به اطلاعات حاصل از معیارهای بهینه کاری که توسط گلدمن و همکارانش ارائه ‌شده آزمون نمود . گلدمن در این سند 10 نیروی مجزا را ذکر می‌کند که سازمان را به سمت چابکی هدایت می‌کنند. این نیروها عبارتند از :

  • بخش بخش شدن بازار
  • تولید برحسب سفارش در اندازه‌های تولید ‌دلخواه
  • ظرفیت اطلاعاتی برای مدیریت انبوهی از مشتریان به صورت کاملاً مجزا
  • کوتاه شدن سیکل عمر محصول
  • هم‌پوشانی محصولات و خدمات
  • شبکه‌های تولید جهانی
  • همکاری و رقابت هم‌زمان بین شرکت‌ها
  • زیرساخت‌های توزیع شده برای سفارشی سازی در سطح انبوه
  • سازماندهی مجدد شرکت‌ها
  • فشار برای درونی کردن ارزش‌ها اجتماعی حاکم

براساس چارچوب مفهومی لین و همکارانش ، یک زنجیره تأمین چابک قابلیت مجزاست تا بتواند مشتریان را غنی ساخته و آن‌ها را ارضا کند . این قابلیت‌های کلیدی شامل چهار عنصر اساسی است :

پاسخ‌گویی : که عبارت است از توانایی شناسایی تغییرات و پاسخ‌گویی سریع به آن‌ها که خواه به صورت کششی یا واکنشی انجام می‌شود و همچنین پوشش شرایط حاصل از تغییر

شایستگی : که عبارت است از توانایی درک کارا و مؤثر اهداف سازمانی

انعطاف‌پذیری و انطباق‌پذیری : که عبارت است از توانایی سازمان برای اجرای فرایندهای مختلف و استفاده از امکانات گوناگون برای تحقق اهداف یکسان

سرعت : که عبارت است از توانایی سازمان برای انجام یک فعالیت در سریع‌ترین زمان ممکن

لین و همکارانش چنین ادامه می‌دهند ، برای داشتن یک زنجیره تأمین واقعاً  چابک باید عناصر کلیدی به چهار گروه طبقه بندی شوند که عبارتند از :

  • روابط مشارکتی تحت عنوان استراتژی زنجیره تأمین
  • یکپارچگی فرآیند به عنوان مبنای زنجیره تأمین
  • یکپارچگی اطلاعاتی به عنوان زیربنای زنجیره تأمین
  • حساسیت مشتری و بازار و فرایند بازاریابی به عنوان مکانیزم زنجیره تأمین

ماهیت زنجیره تامین چابک

تاکنون چیزی که از زنجیره ی تأمین درک شده است ، همکاری بالادست با تأمین کنندگان است. در حال حاضر تعداد تأکید زیادی بر همکاری پایین دستی با مشتریان و همکاری افقی با رقبا به عنوان وسیله و ابزاری برای یکپارچگی فرآیند خلق ارزش کلی ، شده است . بنابراین یک زنجیره ی تأمین ، مجموعه از فعالیت‌های به هم مرتبط شرکت‌ها را برای همکاری و مشارکت در فرایند طراحی ، تولید و تحویل محصولات و خدمات تشریح و توصیف می‌کند . چابکی زنجیره تأمین را می‌توان در قالب دو بعد دامنه و میزان دستیابی به فعالیت‌هایی که به وسیله شبکه بین شرکت‌ها پوشش داده می‌شوند ، مورد بحث قرار داد.

یک زنجیره ی تأمین چابک باید در هر دو گسترده در حالت حداکثر قرار داشته باشد . در این حالت جریان عملیات داخلی برای مشتریان و تأمین کنندگان کاملاً شفاف و روشن خواهد بود. همچنین تیم‌های جزیره‌ای کارکنان قادر خواهند بود جهانی بیاندیشند .

بعلاوه با نگرش دوبعدی وسعت و دامنه ،چابکی و قابلیت زنجیره ی تأمین را می‌توان با مراحل دستیابی به سه بعد وابسته از بلوغ زنجیره تأمین تشخیص داد. ونکاترامان در جدول زیر ، سه بعد تحت عناوین تعامل با مشتری ،پیکره بندی دارایی و اهرم دانش نشان داده شده است.یکی از چالش‌های زنجیره تامین چابک بهبود و اطمینان برقراری توازن بین سه بعد اشاره شده است.جدول زیر همچنین سه مرحله‌ای که برای ارزیابی پیشرفت هر یک از سه بعد بلوغ زنجیره تأمین  می‌تواند به کار رود را نشان می‌دهد .

جدول: سه بعد و مرحله در بلوغ زنجیره تأمین

مرحله 3مرحله  2 

مرحله 1

 

ابعاد زنجیره تامین چابک
انجمن و اجتماعانطباق پویاتجربه کنترل از راه دور محصولاتتعامل با مشتری
ائتلاف و پیوستگی منابعهمبستگی فرآیندهابرون سپاریپیکره بندی دارایی
اجتماع خبرگان حرفه ایدارایی های سازمانتجربه واحد کاراهرم دانش

عناصر یک زنجیره تامین چابک

برای اینکه زنجیره تامین واقعا چابک باشد، باید مشخصات زیر را دارا باشد:

زنجیره تامین چابک حساس به بازار است و این بدان معنی است که زنجیره تامین قادر است تقاضای واقعی را تشخیص داده و به آن پاسخ دهد.در یک زنجیره تامین چابک اغلب سازمان ها تقاضا محور هستند زیرا آنها پیش خورد اندکی از بازار دارند.در گذشته سازمان ها با بررسی اسناد و مدارک مربوط به سالها و دهه های گذشته و بررسی نقطه فروش و … تقاضای بازار را پیش بینی می کردند، اما امروزه این موضوع تغییر شکل داده است.در یک زنجیره تامین چابک سازمان ها قادر هستند به صدای بازار گوش دهند و بلافاصله به آن پاسخ دهند.

مجازی بودن : استفاده از تکنولوژی اطلاعات و سیستم اطلاعات بین خریداران و تامین کنندگان باعث ایجاد یک زنجیره تامین مجازی می شود.زنجیره تامین چابک بیشتر مبتنی بر اطلاعات است تا موجودی.

ادغام فرایندها : سیستم اطلاعات بین شرکا در زنجیره تامین باعث یکپارچگی کامل فرایندها می شود.ادغام فرایندها به معنی کار مشارکتی بین خریداران و تامین کنندگان، توسعه مشترک محصولات و سیستم اطلاعات می باشد.این شکل از همکاری در زنجیره تامین روز به روز در حال متداول تر شدن است.

مبتنی بر شبکه : در یک زنجیره تامین شرکا به صورتی پیوسته، متحد و هماهنگ در یک شبکه به همدیگر متصل می شوند و از طریق چهارمین مشخصه یک زنجیره تامین چابک شکل میگیرد.

شاخص های زنجیره تامین چابک

شاخص های تعیین کننده در زنجیره تامین چابک در جدول به اختصار بیان شده اند:

شاخصهای تعیین کنندهزنجیره تامین چابک
هدف اصلیبرآورد تقاضا با بیشترین سرعت
نوع محصولکالاهای مد
تقاضای بازارفرار و بی ثبات
تنوع محصولزیاد
حاشیه سودبالا
هزینه قالبهزینه های حضور در بازار
استراتژی تولیدظرفیت تولید بسیار منعطف جهت پاسخ به نوسانات تقاضا
استراتژی کنترل موجودینگهداری موجودی و اطمینان جهت برآورد تقاضاهای پیش بینی نشده
استراتژی موعد تحویلکاهش بسیار زیاد در موعد تحویل حتی اگر موجب افزایش هزینه شود
استراتژی تامین موادانتخاب تامین کننده بر مبنای کیفیت، انعطاف پذیری و سرعت عمل
استراتژی حمل و نقلانتخاب روشهای حمل و نقل سریع و قابل اطمینان

مدل های زنجیره تامین چابک

یاری از محققان مجموعه ای از نگرش های مفهومی را در زمینه چابک سازی زنجیره های تامین مطرح نموده اند، که مراجع مختلف و مدل های تکامل یافته گوناگونی را در بر می گیرد.

مدل 1 : مدل کریستوفر و ون هوک

کریستوفر و ون هوک چابکی زنجیره تامین را بر اساس مدل ارائه شده سنجیده اند.لذا، بر مبنای سایر آثار مربوطه، ارکان و توانمند سازی های اصلی چابکی را به چهار دسته تقسیم می کند:

روابط همکارانه : این استراتژی زنجیره تامین عبارت است از توانایی برای جذب خریداران و تامین کنندگان برای کار به صورت همکاری، و مشترکا توسعه محصولات و سیستم اطلاعات

یکپارچگی فرایند : یکپارچگی فرایند به عنوان اساس زنجیره تامین بدین معناست که زنجیره تامین محور و مرکز ی از شرکاست که به یک شبکه متصل می شوند و با انجام فعالیتهای مشخص، هدف خاصی را به طور مشترک دنبال می کنند.

یکپارچگی اطلاعات : این مورد به عنوان زیر بنای زنجیره تامین، توانایی استفاده از فناوری اطلاعات برای تسهیم داده ها میان خریداران و تامین کنندگان و در نتیجه ایجاد موثر زنجیره های تامین مجازی را در بر می گیرد.گفتنی است زنجیره تامین مجازی مبتنی بر اطلاعات هستند نه مبتنی بر موجودی انبار.

حساسیت نسبت به مشتری : این مورد به عنوان اساس و محور زنجیره تامین، توانایی ادراک یا شناخت و پاسخگویی به نیازهای جاری مشتری و نیز تغییر جامع و عدم اطمینان را شامل می شود.

مدل 2 : مدل ون هوک و همکارانش

اجزای زنجیره تامین چابک از دیدگاه ون هوک و همکارانش در سال 2001 به شرح زیر است:

  • حساسیت مشتری که بر روی مشتری ها و بازار تاکید دارد.
  • یکپارچه سازی مجازی که بر دستیابی، تفسیر و پاسخگویی به تقاضای آنی تاکید دارد.
  • یکپارچه سازی فرایند که بر بیشینه کردن خودمختاری و پاسخگویی سریع بر عملکرد خودمدیریتی بودن تاکید دارد.
  • یکپارچه سازی شبکه که بر خوشه های سیال ارتباطات شبکه ای تکیه می کند.

مدل 3 : مدل زئین و همکارانش

زئین و همکارانش در مدل خود یک چهارچوب پنج عاملی را با نگاهی به مدل گلدمن در مورد ارزشیابی چابکی زنجیره تامین ارائه کرده اند.موارد این چهارچوب عبارتند از:

  • غنی سازی مشتریان
  • سازماندهی برای ایجاد مزیت رقابتی
  • همراستایی افراد و اطلاعات
  • پاسخگویی

 مدل 4 : مدل کریستوفر و تویل

این مدل توسط کریستوفر و تویل در سال 2001 ارائه شد.آنان مدلی ادغامی برای طراحی زنجیره تامین چابک ارائه دادند. مدلی سه سطحی است که مفاهیم مرتبط با زنجیره تامین چابک را خلاصه می نماید.در این مدل سطح یک مفاهیم اساسی دربرگیرنده زنجیره تامین چابک را شامل می شود.سطح دوم برنامه های جداگانه ای مثل تولید ناب، چابکی سازمانی و پاسخگویی سریع را در بر می گیرد، که اجرای آنها برای رسیدن به اصول مطرح شده در سطح یک ضروری تلقی می شود.سطح سوم اقدامات جداگانه ای است که برای پشتیبانی از برنامه های سطح دوم انجام می گردد.ممکن است تمامی اجزای نشان داده شده در این مدل، در یک بازار یا زمینه تولیدی خاص ضروری نباشد.با این حال احتمال اینکه یک زنجیره تامین چابک شامل بسیاری از این اجزا باشد، بسیار است.

مدل 5 : مدل پاور و سوهال

پاور و سوهال در مقاله خود نتایج حاصل از 962 شرکت صنعتی استرالیایی  را به منظور شناسایی برخی از فاکتورهای حیاتی برای موفقیت در چابکی زنجیره تامین را تجزیه و تحلیل نمودند و عوامل کلیدی موفقیت و حفظ زنجیره تامین چابک را اینگونه برشمردند:

  • سبک رهبری مشارکتی
  • تکنولوژی های مبتنی بر کامپیوتر
  • مدیریت منابع
  • توانمندسازهای بهبود مستمر
  • ارتباط با تامین کنندگان
  • روش تولید بهنگام
  • استفاده یا مطلوبیت تکنولوژی

این دو در بررسی خود دریافتند که رعایت فاکتورهای فوق الذکر به ایجاد و حفظ زنجیره تامین چابک یاری می رساند. طبق مقاله پاور و سوهال رعایت فاکتورهای گفته شده که همان متغیرهای مستقل هستند، خود متغیرهای وابسته ای را ایجاد می کنند که عبارتند از:

  1. سطح عملکرد فعلی شرکت از لحاز رضایت مشتری
  2. سطح عملکرد فعلی شرکت از لحاظ میانگین زمان تغییر فرایند
  3. وضعیت فعلی شرکت از لحاظ بهره وری
  4. سطح عملکرد فعلی شرکت از لحاظ تحویل دقیقا به موقع
  5. سطح عملکرد فعلی شرکت از لحاظ نسبت تکنولوژی رقابتی
  6. وضعیت فعلی شرکت از لحاظ نسبت فروش سالیانه به کل میانگین انبار
  7. مزیت رقابتی از لحاظ تکنولوژی فرایند
  8. مزیت رقابتی از لحاظ توانایی توسعه محصول جدید
  9. درجه عملکرد در حوزه نوآوری محصول

پاور و سوهال در مقاله خود همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته را در سازمانهای خیلی چابک و کمتر چابک سنجیده اند.

مدل 6 : مدل ون هوک و همکارانش

ون هوک مشاهده می کند که سه مشخصه و ویژگی، عملیات زنجیره تامین را می تواند مستقیما با چابک شدن مرتبط کند و این این سه مشخصه را در مدل خود مطرح می نماید :

  • مهارت در استفاده و بهره وری از نوسانات
  • پاسخگویی سریع
  • پاسخگویی منحصر به فرد یا پاسخگویی حتی در حجم های محدود

مدل 7 : مدل لین و همکارانش                                           

لین و همکارانش برمبنای مرور ادبیات تحقیق، مدل مفهومی زنجیره تامین چابک در سال 2006 را متشکل از چهار بخش اصلی یعنی محرکها، قابلیتها، توانمند سازها و اهداف چابکی را پیشنهاد کردند.حوزه های عمومی تغییر در محیط کسب و کار شامل:

  1. ناپایداری در بازار
  2. رقابت شدید
  3. تغییرات در نیازهای مشتری
  4. سریع تر شدن تغییر تکنولوژی
  5. تغییر در عوامل اجتماعی

می باشند.بر پایه ارزیابی محیط کسب و کار، سطحی از چابکی که مورد نیاز است توسط سازمان میتواند مشخص شود.زنجیره تامین چابک به تغییر، عدم قطعیت و غیر قابل پیش بینی بودن در محیط کسب و کار توجه می کند و پاسخگویی مناسب به تغییر را ایجاد می کند.بنابرین یک زنجیره تامین چابک نیازمند قابلیتهای مجزایی است.در واقع قابلیتها عبارتست از توانایی هایی که باید در سازمان ایجاد شودتا سازمان از قدرت مورد نیاز برای پاسخگویی به تغییرات برخوردار باشد.این قابلیتها، بر مبنای تحقیقات قبلی شامل چهار عنصر اصلی هستند که عبارتند از:

  • پاسخگویی، که توانایی شناسایی تغییرات و واکنش سریع و بهره گیری از آنها است.
  • شایستگی، شامل مجموعه گسترده ای از توانایی هاست که بهره وری و کارایی و اثربخشی فعالیتها در جهت اهداف و مقاصد سازمان را فراهم می کند.
  • انعطاف پذیری، که توانایی پردازش محصولات متفاوت و نیل به مقاصد مختلف با همان امکانات است.
  • سرعت، توانایی انجام وظایف و عملیات در کمترین زمان ممکن است.

ویژگی های توانمند سازهای (ارکان) چابکی، جنبه های محتوایی چابکی فرض شده اند و برای تعیین رفتار زنجیره تامین کل معین گردیده اند.بر پایه تحقیقات قبلی و یافته های این مطالعات، توانمند سازهای (ارکان) چابکی زنجیره تامین به چهار طبقه دسته بندی شده اند که عبارتند از :

روابط مشارکتی : این استراتژی زنجیره تامین جهت جذب خریداران و تامین کنندگان برای کار به صورت مشارکتی، توسعه محصول به طور مشارکتی و تسهیم اطلاعات است.

یکپارچگی اطلاعات : به عنوان زیر ساختی از زنجیره تامین، شامل توانایی جهت استفاده تکنولوژی اطلاعاتی در تسهیم داده ها بین خریداران و تامین کنندگان است.بنابراین به طور موثر یک زنجیره تامین مجازی ایجاد می کند.

یکپارچگی فرایند : به عنوان مبنای زنجیره تامین، یکپارچگی فرایند به معنای آن است که زنجیره تامین اتحادی از اعضای بهم مرتبط در یک شبکه است.

حساسیت به مشتری و بازاریابی : به عنوان مکانیزم زنجیره تامین، شامل توانایی جهت شناسایی و پاسخگویی به نیازمندیهای واقعی مشتری می باشد.هم چنین جهت ماهر شدن در تغییر و عدم اطمینان است.

مدل 8 : مدل اگراویل و همکارانش

اگراویل و همکارانش در سال 2006 با استفاده از طوفان مغزی در کارخانه اتومبیل سازی اقدام به تعیین متغیرهای زنجیره تامین نموده اند.هدف از جلسات طوفان مغزی آنان، تعیین روابط بین متغیرهای زنجیره تامین بوده است. در این تحقیق 15 متغیر مرتبط با چابکی زنجیره تامین شناسایی شده اند که عبارتند از :

  1. حساسیت به بازار : زنجیره تامین قادر به پیش بینی و پاسخگویی به پاسخگویی به تقاضای واقعی باشد.
  2. سرعت تحویل : توانایی تحویل کالا یا خدمات با سرعتی بیشتر از رقبا باز می گردد.
  3. صحت داده ای : صحت داده ای یکی از عوامل مهمی است که بر عملکرد زنجیره تامین اثر می گذارد و به صحت داده ای بر می گردد که توسط شرکای تجاری مختلف در تصمیم گیری هایشان مورد استفاده قرار می گیرد.
  4. معرفی محصول جدید : توانایی معرفی محصول جدید برای زنجیره های تامینی که خواهان برتری رقابتی هستند بسیار مهم شده است.
  5. برنامه ریزی متمرکز مشارکتی : یکپارچه سازی و هماهنگی اثربخش زنجیره تامین از میزان موجودی اضافی می کاهد، فواصل زمانی تحویل را کاهش می دهد، فروش و خدمات به مشتریان را افزایش می دهد.
  6. یکپارچه سازی فرایند : اطلاعات مشترک موجود بین اعضا زنجیره با استفاده از یکپارچگی فرایند حاصل می شود.
  7. استفاده از ابزارهای تکنولوژی اطلاعات : استفاده از تکنولوژی اطلاعات برای تسهیم داده ها در بین خریداران و تامین کنندگان در واقع یک زنجیره تامین مجازی را به وجود می آورد.
  8. کاهش فواصل زمانی تحویل : کاهش فواصل زمانی تحویل، زمانی که از صدور سفارش تا تحویل سپری می شود، در زنجیره تامین مکانیزمی برای رقابت مبتنی بر زمان است.
  9. ارتقای سطح خدمت : ارتقا در سطح خدماتی که به مشتری ارائه می شود منجر به ارتقای عملکرد زنجیره تامین می شود.
  10. حداقل کردن هزینه : حداقل کردن هزینه با شناسایی راههایی که تبادلات بنگاهها را کاراتر می سازد و با کمک به بنگاهها و شرکایشان در پیدا کردن راههای دیگری برای کاهش هزینه های تولید محصولات، در کاهش هزینه ها به بنگاهها کمک می نماید.
  11. رضایت مشتری : رضایت مشتری تحت تاثیر میزان درک ارزش دریافت شده و نیز درک ارزش محصولات ارائه شده توسط رقباست.
  12. ارتقاء کیفیت : ارتقاء کیفیت به عنوان الزامی برای موفقیت در بازار بین المللی رقابت توسط مدیریت بنگاههای کسب و کار در تمام دنیا شناخته شده است.
  13. کمینه سازی عدم قطعیت : عدم قطعیت در طول زنجیره تامین گسترش می یابد و منجر به پردازش ناکارا و انجام فعالیتهای بدون ارزش افزوده می شود.
  14. افزایش اعتماد : اعتماد بین اعضای تجاری در رابطه با روابط درون سازمانی، ارتباطات و گفتمان را ارتقا می بخشد و چشم اندازهای استراتژیک مشترکی را خلق می کند.
  15. حداقل کردن مقاومت در برابر تغییر : مقاومت همواره به عنوان دلیل اصلی تعارض شناخته می شود که خود عامل نامطلوب است و برای سلامت هر سازمان مهم می باشد.

مدل 9 : مدل گاناسکاران و همکارانش

عوامل کلیدی موفقیت زنجیره تامین پاسخگو نیز از نظر گاناسکاران و همکارانش عبارتند از :

  • تسهیم به موقع اطلاعات
  • کاهش کل چرخه عمر
  • هماهنگی نیروی کار در بخش های مختلف زنجیره تامین
  • سیستم پشتیبانی تصمیم مطلوب
  • کاهش زمان تاخیر در جریان اطلاعات مواد
  • یکپارچه سازی اطلاعات در حوزه عملیات و ظرفیت انعطا

مدل 10 : مدل سوافورد و همکارانش

این مدل زنجیره تامین چابک را در انعطاف پذیری پنج بعد تعریف کرده است.سوافورد و همکارانش در مدل خود در  سال 2006 زنجیره تامین چابک را به عنوان معیاری برای سنجش توانایی زنجیره تامین جهت انطباق پذیری کارا با تغییرات محیط رقابتی جهت ارائه محصولات و خدمات تعریف نموده اند.بر پایه این تحقیقات، ساختارهای انعطاف پذیری شناسایی شده که بر چابکی زنجیره تامین اثر گذار است عبارتند از:

  1. انعطاف پذیری توسعه محصول
  2. انعطاف پذیری تولید و ساخت
  3. انعطاف پذیری فناوری اطلاعات
  4. انعطاف پذیری لجستیک
  5. انعطاف پذیری تدارکات

مبتنی بر مفهوم ارائه شده از اسلاک در 1983 که انعطاف پذیری را دارای دو بعد تعریف کرده است، در مدل سوافورد و همکارانش دو بعد دامنه تغییرات و انطباق پذیری برای انعطاف پذیری انتخاب شده است.در این مدل دامنه تغییرات، تعداد وضعیت های متفاوت یا انتخاب های انعطاف پذیر در هر کدام از ابعاد زنجیره تامین که با منابع موجود بدست می آیند تعریف شده است و انطباق پذیری به صورت توانایی جهت تغییر تعداد حالات موجود در هر کدام از ابعاد زنجیره تامین که منجر به انعطاف پذیری بیشتر می شود، تعریف شده است.معیارهای های انعطاف پذیری در این مدل هر کدام از زیر معیارهای بیشتری تشکیل شده اند که عبارتند از:

  1. انعطاف پذیری توسعه محصول
  • تعدادی از تکنولوژی های مورد استفاده توسط تولید فعلی
  • سطح مدولار
  • تعداد محصول معرفی شده در هر سال
  • تعداد سیستم عامل های مختلف در طراحی در یک زمان معین
  • تعداد نسل محصول در طراحی در یک زمان معین
  • تعداد پروژه های مختلف در طراحی در یک زمان معین
  • درصد دارایی ها با امکان استفاده مجدد
  • تعداد فناوری مورد استفاده در محصول
  • درجه اشتراک هربخش
  • قابلیت اختصاص منابع توسعه در سطح جهانی
  • توانایی طراحی محصولات متعدد
  • قابلیت مقیاس محصول
  • امکان کاهش چرخه عمر توسعه محصول
  • توانایی انجام فعالیت های طراحی به طور همزمان
  • قابلیت به تعویق انداختن تمایز محصول در زنجیره تامین جهانی
  • قابلیت به تعویق انداختن تصمیمات طراحی
  • قابلیت برون سپاری طراحی ها
  • قابلیت طراحی محصولات جهانی
  • توانایی سازگاری طرح محصول برای بازارهای جهانی
  1. انعطاف پذیری ساخت و تولید
  • طیف وسیعی از سطوح حجم که در آن تولید می تواند عمل کند
  • تعداد روش های در دسترس جهت افزایش ظرفیت
  • تعداد محصولات مختلف تولیدی
  • تعداد گزینه های تولید برای هر محصول
  • تعداد فرآیندهای در دسترس برای تولید محصولات
  • تعداد محصولات تولید شده در هر تاسیسات
  • تعداد تغییرات محصول در هر ماه و در هر تاسیسات
  • طیف وسیعی از قابلیت های نیروی کار
  • امکان تغییر حجم
  • امکان تغییر ترکیب محصول
  • توانایی پیاده سازی ECOs
  • قابلیت تولید محصولات جدید به سرعت
  • امکان تغییر توان زمان تولید
  • امکان تغییر ویژگی و قابلیت فرایند
  • امکان تغییر قابلیت نیروی کار
  • قابلیت جابجایی و نقل مکان محصولات در میان تاسیسات جهانی
  • قابلیت جابجایی و نقل مکان فرایندها در میان تاسیسات جهانی
  1. انعطاف پذیری فناوری اطلاعات
  • درصدی از زنجیره تامین جهانی که به طور مستقیم توسط IT پشتیبانی می شود
  • درجه اشتراک سیستم IT برای انعطاف پذیری توسعه محصول
  • درجه اشتراک سیستم IT برای انعطاف پذیری تدارکات
  • درجه اشتراک سیستم IT برای انعطاف پذیری ساخت و تولید
  • درجه اشتراک سیستم IT برای انعطاف پذیری لجستیک
  • تعداد چهار انعطاف پذیری پشتیبانی شده توسط IT
  • تعدادی روش های مورد حمایت IT در جهت تجزیه و تحلیل محیط رقابتی جهانی
  • توانایی سیستم IT در زمینه تطبیق پذیری در جهت حمایت از نیازهای متغیر
  • توانایی سیستم IT در زمینه تطبیق پذیری در جهت حمایت از محصولات جدید
  • توانایی سیستم IT در ایجاد ارتباط با سیستم های دیگر (به عنوان مثال .. اینترنت)
  • توانایی سیستم IT در زمینه تطبیق پذیری در جهت استفاده از تامین کنندگان در سرتاسر جهان
  • توانایی سیستم IT در زمینه تطبیق پذیری در جهت حمایت از کانال های توزیع جهانی
  • توانایی سیستم IT در زمینه تطبیق پذیری در جهت حمایت از امکانات تولید جدید در سطح جهانی
  1. انعطاف پذیری لجستیک
  • تعداد حالت های تحویل برای هر محصول
  • محدوده ظرفیت ذخیره سازی جهانی
  • تعداد سیاست های تحویل
  • تعداد محصولات در هر حالت تحویل
  • تعداد حمل کنندگان در هر حالت تحویل
  • تعداد آیتم های هر تاسیسات
  • تعداد امکانات ذخیره سازی در سراسر جهان
  • محدوده بخش های صف در هر ظرفیت سفارش
  • تعدادی مشتریانی که در هر در مرکز خدمت رسانی می شوند
  • تعداد کانال های توزیع
  • توانایی اضافه کردن / حذف بخش های تحویل
  • توانایی اضافه کردن / حذف حالت های تحویل
  • توانایی تغییر سیاست های تحویل
  • توانایی تغییر حالت های تحویل برنامه ریزی شده
  • توانایی تغییر زمان تحویل برنامه ریزی شده
  • توانایی ردیابی محموله های سراسر جهان
  • قابلیت پر کردن سفارشات از امکانات جهانی متناوب
  • امکان تغییر ظرفیت ذخیره سازی کل
  • امکان تغییر ظرفیت تحویل
  • توانایی حرکت دادن محصول در سراسر تجهیزات ذخیره سازی جهانی
  1. انعطاف پذیری تدارکات
  • طیف وسیعی از اندازه سفارش (دقیقه.، حداکثر، تعداد حالات)
  • طیف وسیعی از فرکانس های تحویل
  • تعداد قسمت های مختلف
  • تعدادی از گزینه های ارتباط عرضه کننده کالا- خریدار
  • تعداد تامین کنندگان (ردیف 1و ردیف 2 جهانی و یا محلی)
  • سطح ارتباط استراتژیک بین خرید و ساخت
  • توانایی خرید برای مخزن تقاضای جهانی برای سفارشات
  • توانایی دریافت اندازه سفارش متغیر
  • توانایی دریافت برنامه تحویل متغیر
  • توانایی تأثیرگذاری بر عملکرد عرضه کننده کالا
  • امکان تغییر تامین کنندگان در سراسر جهان
  • توانایی دریافت ECOs اجرا
  • قابلیت برون سپاری فناوری
  • قابلیت حفظ تامین کنندگان در بلند مدت
  • تدارکات در سطح جهانی

مدل 11 : مدل فیصل و همکارانش

فیصل و همکارانش در مدل خود در سال 2007 دسته بندی زیر را در رابطه با شاخص های مرتبط با توانمند سازهای چابکی زنجیره تامین ایجاد کرده اند:

  • یکپارچه سازی در فرایند شامل :

برنامه ریزی مشارکتی، دسترسی به اطلاعات و دانش از طریق اینترنت و اطلاعات برای همگان در هر زمانی به روز شود، داده های مرتبط با فروش لحظه ای، پاسخگویی کارا به مشتری، قابلیتهای داده کاوی، اعتقادات و اهداف مشترک، میزان هماهنگی بالا، تاکید بر برون سپاری، تبادلات بدون استفاده از کاغذ، نسل جدید نرم افزارهای تحت شبکه

  • اتحاد در فرایند شامل :

 توسعه محصول به صورت مشترک، عدم وجود ذخیره در زنجیره تامین، تیم های چند وظیفه ای، موجودی چند مدیریتی، زیرساختی برای تشویق به نوآوری، به روز رسانی ترکیب فرایندهای تولیدی موجود در زنجیره تامین

  • یکپارچه سازی شبکه شامل :

 تعهد مدیریت ارشد به اقدامات چابک، تصمیم گیری غیر متمرکز، تاکید بر شایستگی های اصلی، اهداف و معیارهای مبتنی بر اعتماد، روابط مبتنی بر اعتماد

  • حساسیت بازار شامل:

معرفی سریع محصول جدید، پاسخگویی به تقاضای واقعی، تقاضا برای محصولات سفارشی، حفظ و افزایش سطح روابط مشتری، معیارهای مشتری محوری، بهبود کیفیت، کاهش هزینه ها، افزایش فراوانی، بهبود محصول

منبع

 اکبری، الهام (1393)، اولویت بندی استراتژی های پیاده سازی زنجیره تامین چابک، پايان نامه كارشناسي ارشد، مدیریت صنعتی، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0