راهبردهای انگیزش تحصیلی برای یادگیری

آن دسته از رفتارهایی گفته می شود كه با يادگيري و پيشرفت در ارتباط هستند. انگيزش پيشرفت تحصيلي را براساس رويكردهاي گوناگوني تعريف نموده اند. بعضي از اين رويكردها به انگيزش هایي مربوط به موفقيت به طور عام  مي پردازند. يكي از آنها رويكرد هدف هاست. رويكرد هدف ها براساس انگيزش هاي سازگارانه و ناسازگارانه پديد آمده است.

تحقيق ها در زمينة رويكرد هدف ها نشان داده است كه افراد با توانايي هاي يكسان، هنگامي كه با مشكلات يادگيري روبه رو مي شوند، انواع پاسخ ها را ارائه مي دهند. بعضي از افراد با وجود توانايي هاي سطح بالا، دشواري ها را آنچنان بزرگ جلوه مي دهند كه به نظر مي رسد توانايي آنها محدود است و از اينكه تلاش هاي آنها به موفقيت بينجامد، نااميد هستند. اين نحوه رفتار گاهي در قالب الگوي درماندگي آموخته شده تفسير مي شود كه به نوعي ناسازگارانه است، زيرا در مقابل رسيدن افراد به اهداف ارزشمند مانع ايجاد مي كند. در مقابل افراد ديگري هستند كه مشكلات موجود در سر راه را حل شدني دانسته و از آنها ناراحت نمي شوند و حتي در وجود خود احساس لذت فايق آمدن بر چالش دارند. آنها به تغيير دادن راهبردها با حداكثر تلاش توجه نموده و توان حل مسأله خود را تقويت مي نمايند. در واقع اين واكنش ها را پاسخ هايي با جهت گيري تسلط می نامند.بنابراین راهبردهای انگیزش تحصیلی، یکی از اصلی ترین مولفه های اثرگذار بر یادگیری موفق بوده و در صورت توجه آموزش دهندگان به این مولفه، محیط های یادگیری برای یادگیرندگان جذاب تر و بانشاط تر خواهد بود. بعد از بررسی مفهوم انگیزش تحصیلی، در بخش بعدی به بررسی دیگر مفاهیم مورد پژوهش یعنی توانایی فراشناختی پرداخته می شود.

 توانایی فراشناختی

الگوي يادگيري و پردازش اطلاعات واينشتاين و مایر فرایند يادگيري را مشتمل بر سه محور شناخت، فراشناخت و منابع مدیریت و نظارت می داند. اجزای فراشناختی اين الگو مشتمل بر راهبردهايي است كه به فراگيرنده كمك مي كند تا شناخت خود را هدايت، نظارت و مهار نمايد. مديريت تلاش و زمان در اين مقوله قرار مي گيرد.

اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره ی فرایندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آن ها برای رسیدن به هدف های یاد گیری گفته می شود. فراشناخت روش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او و یا دانستن درباره ی دانستن است.

براون فرا شناخت را به دو صورت زیر معرفی کرده است:

  • آگاهی فرد از فعالیت ها یا فرایندهای شناختی خود او
  • روش های مورد استفاده فرد برای تنظیم فرایندهای شناختی خودش

به سخن دیگر فراشناخت از یک سو شامل دانش روش ها و فرایندهای شناختی یادگیری و از سوی دیگر شامل روش های کنترل و نظارت بر یادگیری است. رابطه  مفهوم فراشناخت،  به عنوان مفهومي متداول در تعليم و  تربيت  با  فرآيند يادگيري  انکارناپذير  است.  محققان  و  متخصصان  تعليم  و  تربيت به طور گسترده  به  نوع و سطح دانش مورد  نياز  فراگيران  علاقمندند و  اين مستلزم تاکيد  نظام هاي آموزشي بر آموزش هاي فراشناختي و يادگيري “چگونه يادگرفتن است تا  فراگيران  بتوانند در  برخورد  با مسايل گوناگون  به طور  مستقل بينديشند.  فراشناخت  به استعداد  درک و کنترل مطلب  مورد  يادگيري گفته مي شود و  نقش  بسيار مهمي در بهبود و گسترش  عملکردهاي  شناختي دارد و  مي تواند  مهارت هاي يادگيري فراگيران را  توسعه  بخشد.  فراشناخت،  نقشی اساسي در يادگيري موفقيت آميز ايفا مي کند و هرچه توانايي هاي شناختي فراگير  بالاتر  باشد، فرآيند يادگيري  موفقيت آميزتر  خواهد  بود. به عبارتي فراگير بايد در يادگيري خود  نقش فعالي  ايفا کند و  ياد بگيرد که يادگيري خود را ارزيابي کند و اگر راهبردهاي يادگيري اش موفق نبود، از راهبردهاي جديد استفاده کند.

هدف اساسي آموزش فراشناختي، خودکنترلي و خودآموزي  است تا فراگيران ، يادگيرندگان مستقلي شوند که بتوانند فرآيندهاي شناختي و يادگيري شان را در جهت اهداف تعيين شده خود،  هدايت،  نظارت و اصلاح کنند.بسياری از  مشکلات  يادگيري و  انتقال  يادگيري  ناشي از فقدان توانایی ها و  راهبردهاي  فراشناختي است.  مهارت ها و راهبردهاي يادشده  به فرد امکان انتخاب، کنترل،  نظارت،  مديريت و در نتيجه  بهبود  فرآيندهاي شناختي را  مي دهد.  بنابراين لازم  است فراگيران  در زمينه  مهارت هايي  از  قبيل  نظام دهي،  نظارت  بر خود، برنامه ريزي و تعيين هدف، آموزش لازم را  ببينند  تا  بر راهبردهاي شناختي تصميم يافته مسلط شوند و  پايه يادگيري هاي جديد ايجاد شود.  در غير اين صورت حل تکاليف جديد که قبلا  با  آن مواجه نشده اند،  برايشان مشکل است.

فراشناخت

فراشناخت یکی از تازه ترین شعارهای روز در روانشناسی و تعلیم وتربیت است. اگر چه بیش از دو دهه از حضور فراشناخت در فرهنگ واژگان روانشناسی نمی گذرد اما شواهد گسترده، حاکی از جایگاه ویژه ی آن نزد محققان و صاحب نظران بین المللی است.هدف اصلی آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت این است که در رفتار فرد، یعنی در دانش، مهارت ها، عادات و نگرش های او تغییر مثبت ایجاد کند. برای رسیدن به این هدف اتخاذ شیوه ها و روش های نوین لازم و ضروری است. برای افزایش کارایی و بهره وری در تدریس و مشاوره، دانشمندان علوم رفتاری نظریه ها و روش های مختلفی را پیشنهاد کرده اند که متناسب با تحولات دانش تعلیم و تربیت است برخی از این روش ها جدید و نوین هستندکه فرا شناخت یکی از این شیوه ها است. یافته های پژوهشی وسیعی درباره نقش      فرا شناخت در زمینه هایی نظیر حل مسأله، خواندن، نگارش، یادگیری و … حکایت از آن دارد که نظام فعلی آموزش و پرورش را باید در جهت تاکید بر فراشناخت حرکت داد. اگر آموزش و پرورش به دنبال تربیت دانش آموزانی است که بتوانند از عهده ی حل مسایل مختلف جامعه ی متحول فردا برآیند و مسئولیت یادگیری خویش را برعهده گیرند باید فراشناخت را در برنامه های خود وارد کنند و به گسترش مهارت های فراشناختی بپردازند. زیرا مهارتهای فراشناختی به افراد کمک می کند تا خودشان را با موقعیت های جدید سازگارکنند. بسیاری از صاحبنظران از جمله جکوبسن بر این عقیده هستند که هرگونه اصلاح در نظام تربیتی، مستلزم در نظر گرفتن یافته های پژوهش های فراشناختی و استفاده از آنها در برنامه های آموزشی است.دانش آموزان با استفاده از این شیوه ها می توانند در فرایند یاددهی-یادگیری، خودآغازگری، خود مشاهده گری و خود قضاوتی فعالانه مشارکت می کنند و در نهایت به انسان توسعه یافته مبدل می گردند.

مفهوم فراشناخت

اين اصطلاح به عنوان هر گونه دانش و فعاليت شناختي كه موضوع آن هر جنبه‌اي از اقدامات شناختي و تنظيم آن است، تعريف شده است. گمان مي‌رود كه توانایی فراشناختي نقش مهمي ‌در انواع فعاليت‌هاي شناختي، از جمله رد و بدل كردن اطلاعات به صورت كلامي، ترغيب كلامي، درك و مفهوم مطالب، خو‌‌اندن، نوشتن‌، توجه، ادراك، حافظه، فراگيري زبان، حل مسأله، ‌شناخت اجتماعي و اشكال مختلف خودآموزي و كنترل خودبازي مي‌كند. فراشناخت با مفاهيم وابسته (براي مثال فرآيند‌هاي اجرايي) نيز در ميدان‌‌هاي روان‌شناسي شناختي، رشد شخصيت، پيري‌شناسي، و تعليم و تربيت و نيز رشد شناختي كودك به كار گرفته شده است. امروزه فراشناخت و وابستگان مفهومي ‌آن در روان‌شناسي و تعليم و تربيت بسيار مطرح هستند.

فراشناخت، آن چنان كه روان‌شناسان مطرح كرده‌اند، دانش درباره فعاليت‌هاي تفكر و يادگيري و كنترل آنهايا بررسي دانش فرد، فرآيند‌هاي شناختي، توليدات، يا آنچه بدان مربوط است، مي‌باشد.

فراشناخت عبارت است از هر گونه دانش يا فعاليت شناختي كه يك موضوع شناختي را در بر مي‌گيرد و يا يك فعاليت شناختي را نظم مي‌دهد، فراشناخت مربوط مي‌شود به دانش مردم، در مورد ماهيت مردم به عنوان يك نظام شناختي و نيز دانش در مورد ماهيت تكاليف شناختي متفاوت.

فراشناخت به دانش فرد درباره نظام شناختي خود و چگونگي كنترل آن گفته مي‌شود. فراشناخت، شناختي است وراي شناخت و تفكر عادي و به آگاهي فرد از شناخت، يادگيري و نحوه تفكر خود اطلاق مي‌شود.

فراشناخت يا فراسوي شناخت به معرفت يا شناختي گفته مي‌شود كه هر كس درباره نظام شناختي خودش دارد. فراشناخت از جمله راه‌‌هاي معني‌دار ساختن يادگيري است. فراشناخت كه نوعي مهارت است و “‌‌انديشيدن درباره انديشيدن” خوانده مي‌شود، به مهارت‌هايي نظارت دارد كه در طول يادگيري و آموزش فعال است.

فراشناخت توانايي فرد براي تفكر درباره فرآيند‌هاي فكري خودش، توجه دقيق به آنها به خصوص تلاش فرد براي توانايي شناختي بالاتر است.

اصطلاح فراشناخت، “به دانش ما درباره فرآيند‌هاي شناختي خودمان و چگونگي استفاده بهينه از آنها براي رسيدن به هدف‌‌هاي يادگيري گفته مي‌شود”. به سخن ديگر، فراشناخت دانش يا آگاهي فرد از نظام شناختي خود او يا دانستن درباره دانستن است. دانش فراشناختي ما را ياري مي‌دهد تا به هنگام يادگيري و دانستن امور، پيشرفت خود را زير نظر بگيريم. همچنين اين دانش به ما كمك مي‌كند تا نتايج تلاش‌هاي‌مان را ارزيابي كنيم و ميزان تسلط خود را بر مطالبي كه خو‌‌اند‌ه‌ايم، بسنجيم. دانش فراشناختي به ما مي‌گويد كه راه‌‌هاي مختلفي براي سازمان دادن مطالب به منظور سهولت بخشيدن به يادگيري و يادآوري آنها وجود دارند. مي‌توان به گونه‌اي ديگر به فراشناخت نگريست، بدين صورت كه آن را “شناخت شناخت” دانست. از آنجا كه شناخت را به دانستن و يادگيري معني كرديم، پس مي‌توانيم فراشناخت را به دانستن درباره نحوه يادگيري و تفكر خود معني كنيم. به همين سبب، يكي از تعابير بسيار نزديك به فراشناخت “يادگرفتن يادگيري ” است.

نخستين بار هارلومفهوم يادگرفتن يادگيري را در يك رشته آزمايش كه با ميمون‌ها انجام داد، مطرح ساخت. در اين آزمايش‌ها ميمون‌ها وادار مي‌شدند تا مسائلي را كه به آنها داده مي‌شد، حل كنند. يافته جالب هارلو اين بود كه ميمون‌ها هر چه مسائل بيشتري حل مي‌كردند در حل مسأله تواناتر مي‌شدند. يعني حيوان‌ها ياد مي‌گرفتند كه چگونه ياد بگيرند. روان‌شناسان پيرو رويكرد خبرپردازي در دهه‌‌هاي اخير، به جاي مفهوم يادگرفتن هارلو، از اصطلاح فراشناخت استفاده كرده‌اند. هم يادگرفتن يادگيري و هم فراشناخت به اين واقعيت اشاره مي‌كند كه بر اثر پيشرفت يادگيري، يادگيرندگان نه تنها دانش شناختي كسب مي‌كنند بلكه بر چگونگي شناخت خود نيز آگاه مي‌شوند، يعني به دانش‌ فراشناختي نيز دست مي‌يابند.

براون فراشناخت را به دو صورت زير معرفي كرده است:

-آگاهي فرد از فعاليت‌ها يا فرآيند‌هاي شناختي خود او.

-روش‌هاي مورد استفاده فرد براي تنظيم فرآيند‌هاي شناختي خودش. به سخن ديگر، فراشناخت از يك سو شامل دانش روش‌ها و فرآيند‌هاي شناختي يادگيري و از سوي ديگر شامل روش‌هاي كنترل و نظارت بر يادگيري است.

دمبو مي‌گويد دانش فراشناخت به سه چيز اشاره مي‌كند:

-دانش مربوط به خود يادگيرنده (مانند آگاهي از رجحان‌ها، علاقه‌ها، نقاط قوت، نقاط ضعف و عادت‌‌هاي مطالعه).

-دانش مربوط به تكليف يادگيري (از جمله اطلاعات مربوط به دشواري تكاليف مختلف و مقدار كوشش مورد نياز براي انجام تكاليف تحصيلي).

-دانش مربوط به راهبرد‌هاي يادگيري و چگونگي استفاده از آنها.

هولت ضمن مشاهدات خود از رفتار دانش‌آموزان مختلف، در رابطه با اهميت دانش فوق به نتيجه‌گيري زير دست يافته است: ممكن است دانش‌آموز خوب كسي باشد كه مي‌گويد من نفهميدم، زيرا او دائماً بر ميزان درك و فهم خود نظارت دارد. دانش‌آموز ضعيف كسي است كه از ميزان درك و فهم خود آگاه نيست و غالبا” نمي‌د‌‌اند كه مي‌فهمد يا نمي‌فهمد. در نتيجه مسأله اين نيست كه از يادگيرندگان بخواهيم آنچه را كه نمي‌دانند از ما بپرسند بلكه مسأله اين است كه آنان را از تفاوت بين آنچه مي‌دانند و آنچه نمي‌دانند، آگاه سازيم.

اولین بار فلاول این اصطلاح را به کار برد. به نظر فلاول فراشناخت به معنای دانش درباره ی شناخت، فرایندهی شناختی و هرآنچه مربوط به آن است و همچنین به معنای بازبینی، تنظیم وارزیابی فعالانه ی فعالیت های شناختی است. به بیان فلاول فراشناخت هم شامل دانش فراشناختی و هم شامل تجربه، تنظیم یا کنترل فراشناختی است.

 به عقیده براون فراشناخت به معنی تفکر درباره ی تفکر است. به عبارت ساده تر، نگرش فراشناختی به شناخت و آگاهی انسان از شناسایی ها و آگاهی های وی اطلاق می شود و سه مؤلفه:

-دانش بیانی (دانشی که با حقایق واطلاعات سروکار دارد).

-دانش رویه ای (دانشی که مشتمل بر برعملیت و فعالیت هایی است که برای انجام کار ووظیفه انجام می گیرد و آن چگونه دانستن است).

-دانش بافتی یا زمینه ای (دانشی که مربوط به دانستن چرایی هادر یک بافت وزمینه است).

جزء ابعاد اساسی فراشناخت تلقی می گردند.

به طور ساده فراشناخت به شناخت شناخت یا دانستن درباره ی دانستن گفته می شود. به طور دقیق تر، فراشناخت عبارت است از دانش فرد درباره ی چگونگی یادگیری خودش .مهمترین امتیاز دانش فراشناختی این است که یادگیرنده را قادر می سازد تا لحظه به لحظه از فعالیت یادگیری خود و چگونگی پیشرفت کارش آگاه باشد و هم نقاط قوت وضعف خودش را تشخیص دهد.

منبع

توحیدی ،یوسف (1393)،رابطه خود کار آمدی ،توانایی فراشناختی و انگیزش تحصیلی با عملکرد ریاضی دانش آموزان دبیرستانی شیبکوه ،پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی ،دانشگاه آزاد اسلامی هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0