ديدگاه ها و مدلهای مختلف در مورد هوش اخلاقی

با مرور مطالعات و پژوهش های صورت گرفته می توان بیان داشت که سه ديدگاه و مدل پايه اي در مورد هوش اخلاقی و رفتار متناسب با آن وجود دارد:

مدل استدلال اخلاقی: این مدل می تواند به نام منفعت طلبی نامیده شود که بامنافع و مضرات بالقوه هرعمل سروکاردارد. طبق این مدل، هرعمل که منافع را حداکثر و زیانها را حداقل نماید، به عنوان عمل اخلاقی شمرده می­شود.

مدل كانتی یا مدل حقوق اساسي: این مدل حكم مي كند كه تمام مردم داراي حقوقي بنيادي هستند كه بايد مورد رعايت و احترام قرار گيرند، بنابراين عملي از نظر اخلاقي صحيح است كه حقوق همه افراد را در يك وضعيت خاص، تا حداقل ممكن نقض نمايد.

مدل دلبستگي شخصي روشن بينانه: این مدل كه تركيبي از هر دو مدل قبلي است، بر این اصل استوار است که يك عمل در صورتي از نظر اخلاقي صحيح است كه منافع افراد مربوط را زياد كند، بدون اينكه حقوق ديگران را نقض كند يا باعث زيان آنها گردد.

  تاثیر هوش اخلاقی بر عملکرد سازمان

هوش اخلاقی به طرق مختلف در عملکرد و موفقیت سازمان می تواند موثر واقع شود. که به طور خلاصه در زیر بدانها اشاره می شود:

  • توجه به منافع ذینفعان:

علاوه بر سهامداران و مسئولان اصلی شرکت، گروه های دیگری نیز وجود دارند که از اقدامات سازمان تاثیر می پذیرند و دارای منافع مشروعی در سازمان هستند. از جمله این گروه ها می توان به مشتریان، تامین کنندگان مواد اولیه، دولت و جامعه اشاره کرد. تامین منافع سهامداران بدون در نظر گرفتن منافع سایر ذینفعان شیوه ای غیراخلاقی در مدیریت است.

  • افزایش سود و مزیت رقابتی

توجه به تمام افراد و گروه هایی که ذینغع تلقی می شوند، میزان سود شرکت ها را در بلند مدت افزایش می دهد، زیرا موجب انگیزش نیروی انسانی، افزایش حسن نیت اجتماعی و اعتماد مردم و نیز کاهش جریمه ها می شود. کی و پایکین ، در این خصوص بیان می دارد که تجزیه و تحلیل شکست شرکت­ها و خسارات وارده به آنها نشان می دهد که در نهایت لحاظ کردن اخلاقیات و حساسیت های اجتماعی در فرآیند تصمیم گیری و تدوین استراتژی موجب افزایش سودآوری شرکت خواهد شد. باکلی، اذعان نموده است که طبق گزارش مجله فورچون، 63 درصد مدیران عالی شرکت های برتر تجاری بر این باورند که رعایت اصول اخلاقی موجب افزایش تصویر مثبت و شهرت سازمان شده، و منبعی برای افزایش مزیت رقابتی بشمار می آید.

  • افزایش تنوع طلبی:

لیو و ادریس؛ اذعان داشته اند که نیروی کار به گونه ای روزافزون، متنوع تر خواهد شد و شرکت هایی که بتوانند نیازهای این افراد متنوع را درک کرده، از این تنوع به خوبی بهره گیرند، موفق خواهند بود. بنابراین مدیران اداره افراد با جنسیت، سن، قومیت، نژاد، فرهنگ و ملیت های مختلف را بایستی داشته باشند. رعایت عدالت و اخلاق در برخورد با این افراد در محیط کار، مدیریت آنها را تسهیل می کند و این امکان را برای سازمان فراهم می سازد که از مزایای نیروی کار متنوع بهره گیرند.

  •  افزایش تعهد و مسئولیت پذیری کارکنان:

دونالدسون و دیویس؛بر این باورند که مدیریت ارزشهای اخلاقی در محیط کار موجب مشروعیت اقدامات مدیریتی شده و انسجام و تعادل فرهنگ سازمانی را تقویت می کند، اعتماد در روابط بین افراد و گروه­ها را بهبود می بخشد و با پیروی بیشتر از استانداردها، موجب بهبود کیفیت محصولات و در نهایت افزایش سود خواهد شد. عدم رعایت ارزش های اخلاقی در اموری مانند جذب و گزینش، اقدامات خلاف اخلاق و خلاف قانون را در سازمان فراهم می سازد. رعایت ملاحظات اخلاقی در گزینش و استخدام، ارزیابی عملکرد، نظام پاداش­ها، اخراج وکوچک سازی سازمان، باعث کاهش بدبینی و پرخاشگری و تعارض، مسئولیت پذیری بیشتر، افزایش تنوع طلبی و در نهایت افزایش ارزش و سود و درآمد شده، رفاه بیشتر سرمایه گذاران، مشتریان و کارمندان را موجب می شود .

  • افزایش مشروعیت سازمان:

امروزه در شرایط جهانی شدن و گسترش شبکه های اطلاعاتی، از سازمانها انتظار می رود در برابر مسائل محیط زیست، رعایت منافع جامعه، حقوق اقلیتها و … حساسیت داشته و واکنش نشان دهند. به علاوه این شبکه گسترده، تمام فعالیت های سازمانها را زیر نظر دارد و به راحتی می تواند از  راه انجمن ها و مجامع مختلف، چهره سازمانها را در انظار عمومی تغییر دهد. بنابراین سازمانها ناچار  به انجام اقدامات وسیع و گسترده برای جلب افکار عمومی هستند که وجه غالب آنها نشان دادن وجهه اخلاقی کارهای سازمان است.  طی بررسی چندین سازمان، به این نتیجه رسید که سازمانهایی که رفتار اخلاقی دارند. دارای شانس موفقیت بیشتری نسبت به سازمانهایی که در رفتار غیراخلاقی و غیرصادقانه وارد می شود، هستند. موفقترین سازمانها دارای فرهنگی هستند که همسو با ارزش های قوی اخلاقی اند. رفتار غیر اخلاقی، محیط کسب و کار را بر ضد خود تحریک کرده، موجب شکست سازمان می شود. وجود توجیهات اخلاقی برای اقداماتی که سازمانها در داخل خود انجام می دهند و نشان دادن تعهدات اخلاقی سازمان به افکار عمومی، بخش جدایی ناپذیر از فعالیت های سازمانها برای بهبود عملکرد و کسب موفقیت است .

  • کاهش هزینه ناشی از کنترل:

ترویج خودکنترلی در سازمان به عنوان یکی از مکانیزم های اصلی کنترل از مباحثی است که بنیاد آن بر اعتماد، اخلاق و ارزش های فردی قرار دارد. ترویج خودکنترلی باعث کاهش هزینه های ناشی از روش های کنترل مستقیم شده و موجب افزایش سود می شود. این امر مستلزم تعهد کامل اعضا به تیم، مسئولیت پذیری همه اعضای تیم و احترام و اعتماد بین آنها و مدیریت است .

  • بهبود روابط، افزایش جو تفاهم و کاهش تعارضات:

یکی از نتایج رعایت اخلاق کاری در سازمان، تنظیم بهتر روابط در سازمان است که این به نوبه خود باعث افزایش جو تفاهم درسازمان و کاهش تعارضات بین افراد و گروه­ها شده، عملکرد تیمی را بهبود می بخشد. شاید بیشترین تاثیرات اصول اخلاقی مربوط به رفتار نیروی انسانی است. از آنجا که اخلاق، بخشی از فرهنگ است. بیشتر نظریه­هایی که بر رابطه بین فرهنگی در سازمان تاکید می کنند، خود به خود بر اهمیت نقش اخلاق در این زمینه توجه دارند. فرهنگ سازمانی در یک سازمان می­تواند کارکنان را به افرادی پیرو قانون یا قانون شکن تبدیل کند.

منبع    

نظری،آمنه(1393)، تأثیر بازاریابی داخلی بر رفتار شهروندی مشتری،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشکده علوم انسانی

  از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0