دارایی‌هاي معنوي و سرمایه فکری

دارایی‌هاي معنوي به مجموعه دارایی‌هاي غیر مشهودي اطلاق میشود که در جریان ایجاد سود در کسب و کار مورد استفاده قرار می‌گیرد. به طورکلی هر کسب و کاري داراي سه نوع دارایی، دارایی‌هاي پولی، دارایی‌هاي فیزیکی ودارایی‌هاي معنوي است. دارائیهاي پولی شامل پول و اعتبار است. دارایی‌هاي فیزیکی شامل تجهیزات، زمین، ساختمان، کالا و موجودي انبار است و لذا هر نوع دارایی  غیر فیزیکی دیگر در زیرمجموعه داراییهاي معنوي قرار میگیرد. به طور کلی میتوان دارائیهاي معنوي را در سه گروه عمده طبقه بندي کرد که عبارتند از: دانش فنی، اطلاعات اختصاصی و بانک اطلاعاتی تجاري و همچنین شیوه‌ها، ایده‌ها و یا طرح‌هاي اصلی و جدید.  برداشت کلی از دارایی‌هاي معنوي می‌تواند کلیه دارایی‌های غیر مشهودي را شامل شود که یک کسب و کار را از رقبایش متمایز میسازد.

تاریخچه شکل گیری مسائل مرتبط با سرمایه فکری

در اقتصاد جدید تبادل دانش و اطلاعات، بیش از محصولات و خدمات موجب اعتلای سازمانها شده است، به گونه ای که با بررسی شرکت های با رشد سریع در می یابیم که گروه اعظمی از این شرکت‌هابه تجارت بوسیله دانش کارکنان خود پرداخته اند. بنابراین با چنین روندی تعیین معیار و اصولی برای ارزش گذاری سرمایه فکری به عنوان دارایی مهم و کلیدی از اهمیت به سزایی برخورداراست.

در سال 1979، حسابداری سوئدی به نام کارال اریک سیوبی که بعد ها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت دانش شناخته شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید.او با بررسی دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبه های معروف سازمانی که در آن کار می کرد دریافت که دفاتر ارزش دفتری سازمان را تنها یک کرون ارزش را نشان می داد، در حالی که ارزش واقعی سازمان به مراتب بیش از اینها بود. در این هنگام وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت او، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را که شامل چند میز و ماشین تحریر بود نمایش می دهد و ارزش واقعی سازمان وابسته به شایستگی کارکنان سازمان و چیزی را که جمع کارمندان سازمان به عنوان یک دفتر و مغز(تفکر) جمعی تشکیل می دهند، است.

در دهه ی 1980 اولین تلاش ها برای اندازه گیری سرمایه ی فکری آغاز گردید و تلاش براي نوشتن و تدوین حسابها و اندازه گیري سرمایه فکري و گزارش به گروه‌هاي بیرونی مد نظر قرار گرفته است.با مشروعیت یافتن نقش مدیریت با تخصیص یک پست سازمانی ومعرفی کارت امتیاز دهی متوازن توسط کاپلان و نورتن در سال 1992  اذعان داشته‌اند که سرمایه فکري تفاوت همان چیزي است که شما اندازه می گیرید و همان چیزی است که بدست میاورید.

در سال 1994 ابزار شبیه سازي با نام تانگو روانه بازار شد که درباره اهمیت عوامل ناملموس بوده است و گزارش سالانه شرکت اسکاندیا درباره سرمایه فکري  در سال 1994 را نشان میدهد.در اوایل سال2000 ، اولین مجله معتبر در ارتباط با سرمایه فکري انتشار میابد و اولین استانداردهاي حسابداري سرمایه فکري توسط دولت دانمارك تدوین شده و اتحادیه اروپا اولین گزارش خود را منتشر میکنند.چن نیز در سال 2004 همبستگی میان سرمایه فکری وعملکرد شرکتها را در صنعت بانکداری مورد آزمون قرار داده است و در نتیجه آن بیان میکند که سرمایه فکری شاخصی قوی برای سنجش عملکرد سازمان می‌باشد.جدول زمانی زیر مهمترین رویدادها و وقایع حساس در بحث سرمایه های فکری را نشان می دهد:

جدول : جدول زمانی مهمترین رویدادها و وقایع حساس سرمايه فكري

دورهرویداد
1980معرفی مفهوم کلی ارزش های نامشهود که اغلب تحت عنوان سرقفلی شناخته می شود.
تألیف کتاب “تجهیز و ارزیابی دارایی های ناملموس در ژاپن” توسط Itami
1981تأسیس کمپانی تحقیقات تجاری بر ارزش های فکری توسط Hall
1986ارائه ترازنامه نامشهود توسط Sveiby
1988اولین تلاش در جهت تهیه صورت های سرمایه فکری توسط Sveiby
تلاش هایی در جهت اندازه گیری سرمایه های فکری
1989ابداع روش ترازنامه نامرئی توسط Sveiby
1990تألیف کتاب “مدیریت دانش” توسط Sveiby
1991تأسیس شرکت اسکاندیا، اولین شرکت به عملکرد سنجش سرمایه فکری توسط Edvinsson VP
1992استفاده از روش BSC (کارت امتیازی متوازن) برای سنجش سرمایه فکری توسط Kaplan&Norton
1993ابداع مفهوم سرمایه ارتباطی (سرمایه مشتری) توسط St.Onge
1994تألیف مقاله ” سرمایه فکری ” در مجله فورچون توسط Stewart
تشکیل انجمن گروه مدیران سرمایه فکری توسط Sullivan, Petrash, Edvinsson
1995اولین گزارش اسکاندیا از سرمایه فکری توسط Edvinsson
1997تألیف کتاب ” دارایی های سازمانهای جدید ” توسط Sveiby
تألیف کتاب ” سرمایه فکری ” توسط Edvinsson&Malone
تألیف کتاب ” سرمایه فکری ” توسط Stewart
1998تألیف کتاب ” سودآوری از سرمایه فکری ” توسط Sullivan
1999تألیف مقاله ” اندازه گیری عملکرد برای افزایش سرمایه فکری ” توسط Knight
2000کنفرانس بین المللی سرمایه های فکری در آمستردام هلند
تألیف مقاله ” نسل بعدی از اندازه گیری سرمایه فکری: چشم انداز سرمایه فکری دیجیتالی ” توسط Edvinsson و دیگران
تألیف مقاله ” چشم اندازی بر سرمایه فکری و سرمایه ناملموس ” توسط Edvinsson
تألیف مقاله ” روش های جدید سرمایه فکری، ارزیابی و حسابداری ناملموس ” توسط Stanfield, K
2001تألیف مقاله ” سرمایه فکری، منبعی استراتژیک ” توسط Bollinger و دیگران
2003کسب اولین درجه دکتری در مدیریت سرمایه فکری
2004تألیف کتاب ” ایجاد مفهوم طراحی سرمایه فکری، روشی برای ارزیابی دارائی های ناملموس” توسط Daniel Andriessen
2005تألیف کتاب ” چشم اندازی بر چند وجهی سرمایه فکری داخلی، مدیریت، ارزیابی و گزارش دهی ” توسط Bernard Marr
تألیف کتاب ” سرمایه فکری در سطح سازمانی، شهری و ملی ” توسط Edvinsson و دیگران

اجزای سرمایه فکری:

بوزو جلسیس، اجزای سرمایه فکری را به دو دسته اصلی سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تقسیم بندی کرده اند. سپس سرمایه ساختاری را به دو دسته سرمایه مشتری و سرمایه سازمانی تقسیم کرده اند. جلسیس سرمایه انسانی را به معنای وجود مزیت رقابت، ارتباط و ارزش های متعلق به کارکنان سازمان معرفی کرده است. مزیت رقابتی در قدم بعدی به اجزای کوچکتر از جمله مزیت حرفه ای، مزیت اجتماعی، مزیت تبلیغاتی و مزیت احساسی تقسیم میشود. هر چه مزایای موجود توسط افراد سازمان بهتر نشان داده شود، روابط میان همکاران، مشتریان، شرکا و دیگر افراد مرتبط با حرفه بهتر خواهد شد. در نتیجه، این موضوع باعث بالا رفتن کارایی سازمان می شود.از طرفی بونتیس اذعان می دارد که یک مشخصه مخصوص سرمایه فکری این است که باعث کاهش خروج افراد از سازمان میشود.

ادوینسونو سالیوان‌ گفته اند که سرمایه ساختاری به عنوان منبعی پشتیبانی کننده شناخته میشود، و(به صورت مستقیم یا غیر مستقیم) پروسه تبدیل خلاقیت فردی به محصول می باشد. پشتیبانی انجام شده میتواند به صورت مشهود یا غیر مشهود باشد.می‌توان گفت که سرمایه ساختاری میتواند محیط را برای سرمایه انسانی فراهم کند تا بتوان برای سازمان ارزش آفرین باشد. از طرف دیگر، سرمایه انسانی به ما این امکان را میدهد تا بتوان سرمایه ساختاری را گسترش داد و در نهایت به ارزش آفرینی دست یافت و در نتیجه این دو سرمایه همدیگر را پشتیبانی می کنند.بروکینگ سرمایه ساختاری را متفاوت با سرمایه انسانی میداند، به این دلیل که سرمایه انسانی به منزله دانش متعلق به سازمان به عنوان یک مجموعه واحد است و می تواند از سازمان خارج شود، در حالی که سرمایه ساختاری در سازمان ماندگار است. ادوینسون و جلسیس در ادامه گفته اند که میتوان سرمایه ساختاری را در قدم بعدی به سرمایه مشتری و سرمایه سازمانی تقسیم بندی کرد.

بر اساس گفته های جلسیس،  سرمایه سازمانی به شرکت ها این امکان را میدهد تا بتوانند در مسیر سیستماتیک پیش بروند.بر اساس گفته‌های جلسیس، آلبور و کانان این سرمایه در مرحله بعدی شامل ابتکار، پروسه انجام کار، فرهنگ و رهبری میشود. سرمایه مشتری ارزش آفرینی انجام شده از طریق رابطه ایجاد شده بین سازمان و مشتری، تامین کنندگان، اتحادیه های صنعتی و بازار است. مثال هایی از سرمایه مشتری به قرار زیر است: تصویر سازمان، وفاداری مشتری، رضایت مشتری، ارتباطات  با تامین کنندگان، قدرت اقتصادی، ظرفیت چانه زنی و تعامل با هویت های اقتصادی و فعالیت های محیطی.در این راستا استوارت اذعان داشته است که سرمایه‌گذاری تنها در یک بخش از اجزای سرمایه فکری کافی نیست به این دلیل که این اجزا همدیگر را برای رسیدن به سرمایه فکری پشتیبانی میکنند. در نتیجه، هر سازمان دارای سه جزء از سرمایه فکری ولی با نسبت های متفاوت است. در زمان انتخاب و سرمایه‌گذاری، آنالیزورهای مالی به اطلاعات مربوط به سرمایه فکری توجه نمیکنند و تنها به مدیریت سازمان، استراتژی، و محیط تجارت توجه می کنند و مسائل مدیریتی تاثیرگذارترین فاکتور در تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری و انتخابهای منطقی آنالیزورها است. از این رو نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری یک سهم به عنوان معیار خوبی برای پاسخ گویی سرمایه گذاران معرفی شده است. هر چه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهم بیشتر باشد بازار با دید بهتری به آن سهم نگاه می کند.

به صورت خلاصه میتوان اجزای سرمایه فکری را به صورت زیر معرفی و تعریف نمود:

سرمایه انسانی: شامل دانش، مهارت و توانایی کارکنان سازمان می‌شود. محققان عموما بر اهمیت بیشتر سرمایه انسانی نسبت به دو نوع دیگر سرمایه‌هاي فکري(سرمایه ساختاري و سازمانی) تاکید کرده‌اند. چرا که سرمایه انسانی، تاثیر قابل توجهی بر سرمایه ساختاري و سرمایه مشتري دارد. سرمایه انسانی میتواند ازطریق قرار گرفتن افراد در گروههاي کاري، سازمانها، دسته‌ها و شبکه‌ها ایجاد شده و ارتقا یابد.

سرمایه ساختاري: سرمایه و دارایی تحت تملک سازمان است و حتی زمانی که کارکنان سازمان را ترك میکنند در سازمان وجود دارد سرمایه ساختاري عبارتست از هر آنچه که در شرکت باقی می ماند پس از آنکه کارکنان به هنگام شب به خانه میروند .

سرمایه رابطه‌اي یا سرمایه مشتري:  شامل دانش موجود در همه روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تامین‌کنندگان، انجمنهاي تجاري یا دولت برقرار میکند و عاملی تعیین کننده در تبدیل سرمایه فکري به ارزش بازاراست.

تعاریفی از سرمایه فکری

مطالعات زیادی بر روی رابطه ارزش شرکت‌ها با اطلاعات غیر اقتصادی از جمله سرمایه فکری بر روی تصمیم‌گیریهای سرمایه‌گذاری انجام گرفته است.در مورد سرمایه فکری، تعریف مشترکی وجود ندارد و پژوهشگران تعاریف گوناگونی ارائه داده‌اند، که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:

بر اساس گفته های بونتیس در سال 1996 سرمایه فکری یک موجودیت پیچیده و گریزان  است اما زمانیکه کشف شود و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یک منبع جدید در محیط رقابت کند. بر اساس گفته های وی سرمایه فکری تشکیل شده از دارایی هایی است که نمیتوان بر روی آنها قیمت گذاشت، که از جمله آنها تجربه، دانش و توانایی یادگیری سازمانی است.از نظر بروکینگ سرمایه فکری به تركيب دارايي هاي نامشهود شرکت گفته مي شود كه شرکت را قادر به عمل كردن مي كند.

روس و همکارانش در سال 1997 سرمایه فکری را اینگونه معرفی کرده‌اند سرمایه فکری شامل کلیه فرآیندها و دارایی‌هایی است که بطور معمولی و سنتی در ترازنامه نشان داده نمی‌شود و همچنین شامل آن دسته از دارایی‌های نامشهود (مانند علایم تجاری،برند یا نام‌های تجاری و حق امتیاز) میشود که روش‌های حسابداری مدرن آنها را در نظر می‌گیرد. آنها همچنین اذعان داشته‌اند که سرمایه فکری حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و کاربرد عملی آن است.

طبق تعریف بونتیسدر سال 1998 سرمایه فکری جستجو و پیگیری و استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام) است.وی همچنین به طور ساده‌تر گفته که سرمایه فکری را میتوان با استفاده از اختلاف ارزش دفتری و ارزش بازار شرکت بیان کرد.از نظر موریتسن سرمایه فکری دانش سازمانی وسیع و گسترده ای است که برای هر شرکت منحصر بفرد است و به شرکت اجازه می دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد.

هانسن در سال 1999 سرمایه فکری را اینگونه تعریف کرده: سرمایه فکری دانش موجود در سازمان است و در دو سطح فردی و سازمانی مطرح می شود که سطح فردی شامل دانش، مهارت و استعداد بوده و در سطح سازمانی شامل مواردی مانند پایگاه داده خاص هر مشتری، تکنولوژی و روشها و فرایندهای سازمانی و فرهنگی است.بر اساس گفته های گوپتاو همکارانش در سال 2001 سرمایه فکری به مجموعه منحصر بفردی از منابع مشهود و نامشهود شرکت اطلاق می‌گردد.

طبق گفته های سیسارمان و همکارانش در سال 2002 سرمایه فکری تفاوت میان ارزش بازار و هزینه جایگزینی دارایی‌های سازمان خواهد بود.بونتیس اذعان داشته که اندازه گیری دارایی‌های نامحسوس غالباً دشوار است و مستلزم شمار زیادی از متغیرهای سازمانی و فردی می باشد. هم چنین او معتقد است که سرمایه انسانی بر ارزش تجمعی سرمایه‌گذاری، شایستگی و آینده کارکنان دلالت می کند و این اصطلاح بر ارزشی که فرد می‌تواند بیآفریند تمرکز دارد. از این رو سرمایه انسانی شامل ارزش آفرینی فردی در یک عرصه اقتصادی می‌باشد.

مر و همکارانش سرمایه فکری را به صورت گروهی از دارایی های دانشی توصیف می‌کنند که به یک سازمان اختصاص دارند و جزء ویژگی های یک سازمان محسوب می شوند و به طور قابل ملاحظه ای از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می شود.

به تجربه ثابت شده است که شایستگی های سازمان عمدتاً با تجربه و تخصص افراد داخل سازمان مرتبط است. در واقع این دانش و تجربه افراد است که می تواند ارزش ایجاد کند. این مسئله از طریق فرایندهای مبادله و خلق دانش صورت می گیرد و باید توجه داشت که این شایستگی‌ها تنها بوسیله افراد و در داخل سازمان ایجاد نمی‌شود بلکه ممکن است به واسطه محیطی که سازمان در آن قرار دارد خلق شود (به طور مثال شبکه همکاری بین شرکتها در یک منطقه خاص).به طور كلي مي توان گفت سرمايه فكري عبارتي است كه براي تعبيرتركيبي از دارايي هاي نامشهود كه سازمان را قادر به عمليات خلق ارزش مي‌نماید اطلاق مي شود.

رويكرد پراهميت ديگر در تعريف و طبقه بندي سرمايه فكري، رويكردي است كه از نقطه نظر توجه به ارزش اقتصادي پنهان و آشكار بر سرمايه فكري مي نگرد. براساس تعريف سازمان همكاري و توسعه اقتصادي(OECD) سرمايه فكري، ارزش اقتصادي دو دسته از دارايي هاي نامشهود  در سازمان را شامل مي گردد. سرمايه سازماني (ساختاري) و سرمايه انساني.به طور دقیق تر سرمایه ساختاری به چیز هایی شبیه سیستم های نرم افزاری اختصاصی، شبکه های توزیع و زنجیره های تامین دلالت می کند و سرمایه انسانی شامل منابع انسانی در درون سازمان (مثلا کارکنان) و منابع خارج از سازمان ( مثلا مشتریان و مصرف کنندگان) است.

به طور كلي مي‌توان گفت سرمايه فكري از نقطه نظر ايجاد امكان برقراري سامانه‌اي جهت به كارگيري اثربخش و كارای دارايي‌هاي نامشهود براي سازمان‌ها بسيار پر اهميت و گران بهاست. اين مفهوم به سازمان كمك مي كند تا بر پايه سامانه‌اي طبيعي به عملكرد متوازن در به كارگيري دارايي‌هاي نامشهود، مشهود و مالي خود در فضايي هماهنگ و درون بازارهاي تجاري دست يابند. طبيعت مفهومي سرمايه فكري به سازمان اين امكان را مي دهد تا بتواند درك درستي از مديريت تعاملات پويا و پيچيده سرمايه انساني، ساختاري و مشتريان دست يابد و در عين حال بتواند تبادل و تعامل مناسبي ميان اين سرمايه‌ها و منابع مشهود مالي سازماني ايجاد نمايد. البته در كنار منافعي كه سرمايه فكري براي سازمان به ارمغان مي آورد بايستي به تنگناهايي كه مفهوم سرمايه فكري در حل مسائل سازماني داراست نيز اشاره نمود.

منبع

پورسلیمان امیری، محمد مهدی (1393)، اثر سرمایه فکری بر تصمیمات سرمایه‌گذارای سهام‌داران شرکت‌های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار ، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرایی،دانشگاه علوم وفنون مازندران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0