جایگاه وجدان کاری در تئوری‌های مدیریت

جایگاه وجدان کاری در تئوری‌های مدیریت، در ضمن بحث از انسان، نیازها و ابعاد وجودی او، قابل بررسی است و از آنجا که نگرش این تئوری‌ها نسبت به انسان متفاوت است.

نظریات کلاسیک

 مفروض اساسی نظریات کلاسیک، این است که انسان منطقی است و عقلایی عمل می‌کند. انسان‌ها با انگیزه مادی به کار می‌پردازند و فرصت‌های فراهم شده برای خود را به طور منطقی بررسی می‌کنند و برای به حد اکثر رساندن منافع شخصی خود، به هر اقدامی دست می‌زنند. به همین دلیل رهیافت‌های مورد نظر این نظریات جهت نهادینه شدن وجدان کاری و به عبارت دیگر کار کشیدن از کارکنان، متمرکز بر این بود که چگونه نیازهای پولی و مادی کارکنان را تامین نمایند. در همین زمینه یکی از اصول چهارگانه نظریه تیلور بر این امر مبتنی است که برای واداشتن کارکنان به کار و افزایش بهره وری سازمان، باید زحمات کارکنان بر مبنای نتایج کارشان، به گونه‌ای که محرک عملکرد آن‌ها باشد، جبران گردد.

نظریات نئوکلاسیک

اين رويکرد بر خلاف مديريت علمي که انسان‌ها را آدمواره‌هايي صرفا حساس نسبت به محرک‌هاي مالي مي‌دانست، بر جنبه‌اي اجتماعي کار تاکيد مي‌کند. بر اساس ‌اين رويکرد براي تشويق کارکنان و بر انگيختن‌ ايشان، علاوه بر مشوق‌هاي مادي بايد به احساسات، عواطف، ارزش‌ها، هنجارهاي غير رسمي گروه‌ها و سوابق خانوادگي و اجتماعي کارکنان نيز توجه نمود. اصول مورد تاكيد ‌اين رويکرد، مبناي اصلي نظریات مثل‌ غني سازي شغلي‌، سبک‌هاي‌”مديريت مشارکتي و‌ “خود يابي” قرار گرفت.

نظریات فرانوگرا

همان‌گونه که نظریات مدرن با نقد نظریات کلاسیک پا به عرصه وجود نهادند، نظریات فرانوگرا  نیز با انگیزه‌ی ارایه معرفت تازه از سازمان و انسان و ارایه راهکارها و اصول متفاوت در باره هر کدام، به نقد نظریات مدرن پرداختند. همه نظریات طبقه بندی شده تحت عنوان پست مدرن، بر این مفروض مشترک استوار اند که جنبش روابط انسانی و نظریات کلاسیک خردگرایی بی روح و محاسباتی کارخانه را، انسانی کردند. مهم ترین انتقاد در این زمنیه این است که بر منافع اقتصادی مشروع کارکنان به طور مناسب تاکید نشده است و تضادهای واقعی منافع انکار گردیده و به صورت مسکن‌هایی ارایه شده اند. کل جنبش روابط انسانی به اصطلاح”جامعه شناسی گاو” انگ خورد و به عبارتی روشن این‌که همه تلاش های این جنبش، این گونه تلقی شد که کارکنان راضی همانند گاوهای راضی شیر بیشتر تولید کنند و روابط انسانی به عنوان پوششی بود برای این‌که بهره‌وری افزایش پیدا نماید نه این‌که به انسان، نیازهای واقعی و شخصیت او توجه شده باشد.مبانی اصلی رهیافت های جدید به مدیریت بر مبنای دو نظریه سیستمی و اقتضایی شکل می‌گیرند. نظریه پردازان اقتضایی بر این باور اند که انسان‌ها موجوداتی پیچیده و تحول پذیرند و نیازهای متعدد، متنوع و متغیر دارند. آنها گستره استعدادها و توانائی‌های آدمی را قابل بهبود و توسعه می‌دانند؛ از این رو توصیه می‌کنند که مدیران و سازمان‌ها باید متناسب با تفاوت‌های فردی کارکنانشان، مجموعه متنوعی از راهبردهای مدیریتی و فرصت‌های شغلی را فراهم نمایند.

رویکرد اسلامی

رویکرد اسلامی با رویکردهای پیشین از جهت‌های گوناگونی متمایز است. مهم‌ترین تفاوت، نگاه خاص اسلام در مورد حقیقت انسان و ابعاد وجودی او است. نظر اسلام بر این اساس مبتنی است که انسان مخلوق و عبد خداوند  بوده و مختار آفریده شده است و برای او منزلت جز خلافت الهی قابل تصور نیست. او امین خداوند است. بر اساس آيات گوناگوني قرآني از جمله آيه‌ي «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبايلا لتعارفوا ان اكرمكم عندا الله اتقيكم اجتماعي بودن در متن خلقت انسان نهاده شده است. اين آيه و آيات دیگری مانند «وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا  وَ كاَنَ رَبُّكَ قَدِيرًا،   «اهم يقسمون رحمه ربك نحن قسمنا بينهم معيشتهم في‌الحيواه الدنيا و رفعنا بعضهم فوق بعضهم درجات ليتخذ بعضهم  بعضيا سخريا و رحمه ربك خير مما يجمعون» بيان‌گر آن اند كه زندگي اجتماعي براي انسان يك امر طبيعي است، نه صرفا قرار دادي، انتخابي و يا اضطراري و تحميلي؛ زيرا بر اساس آيه اول انسان‌ها با رنگ‌ها، قبيله‌ها و طايفه‌هاي گوناگوني آفريده شده اند، تا بر اساس آن از همديگر بازشناسي شوند و روابط اجتماعي شان تسهیل شود؛ يعني اگر اين انتساب‌ها كه از جهتي وجه اشتراك و از جهت وجه افتراق آدم‌ها است، نبود بازشناسي ناممكن بود و در نتيجه زندگي اجتماعي، كه بر اساس روابط انسان‌ها با يكديگر شكل مي‌گيرد، امكان نداشت. بر اساس آيه دوم روابط نسبي و سببي كه مايه پيوند و بازشناسي افراد از يكديگر اند، به مثابه طرحي در متن خلقت لحاظ شده است و غايت آن محسوب مي‌شود. بر اساس آيه سوم، انسان‌ها از اين جهت گوناگون آفريده شده اند و هر يك از استعدادها و توانايي‌هاي متفاوتي برخوردارند كه بتوانند نيازهاي همديگر را تامين نمايند و اگر این‌گونه نبود، تامين نيازها و در نتيجه زندگي اجتماعي هم غير ممكن و بي معنا مي‌شد.

از ديد اين مكتب انسان، نه فقط يك موجودي مادي صرف و بريده از ارزش‌هاي معنوي بوده كه موجودي است داراي دو بعد مادي و معنوي يا روحي. اما اصالت نه از آن جنبه‌ي مادي انسان كه با جنبه‌اي روحي و معنوي او است. استفاده قرآن از واژه «توفي» در مورد مرگ: وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ  وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَا يُفَرِّطُونَ، به اين نكته مهم توجه مي‌دهد كه شخصيت انسان و «من» واقعي او چيزي بيش از بدن و جهازات بدني است كه در اصطلاح قرآن، به نام نفس و يا روح تعبير مي‌شود. به عبارت ديگر انسان در مقايسه خود با جانوران ويژگي‌هاي چون انديشه، استدلال و استنتاج، دور انديشي، عشق و ايمان را در خود مي‌يابد و درك مي‌كند كه اين ويژگي‌ها از جسمانيت او بر نمي‌آيند و گرنه با موجودات ديگر تفاوتي نمي‌داشت؛ به همين دليل سرچشمه همه‌ي اين امتيازات و تفاوت انسان با موجودات ديگر و انسانيت انسان در روح او است، نه در جسمانيت و وجود مادي او. بر اساس آيات قرآن حكيم، روح يك امر مجرد: و يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربي» بوده و خيلي از برنامه‌هاي زندگي انسان از ديد اسلام براي تقويت وتربيت آن لحاظ شده است. از جمله برنامه‌هاي كه براي تزكيه روح و تربيت آن در نظر گرفته شده است، خمس وزكات(خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزكيهم بها و صل عليهم ان صلوتك سكن لهم و الله سميع عليم دوري از كارهاي حرام و اكراه در معامله، پرهيز از قسم دروغ، تبليغ خلاف واقع و احتكار اند كه همگي اقتصادي بوده و براي تربيت روح انسان نازل شده اند.

منبع:

قلاوندی، حسن(1389) بررسی رابطه بین ویژگی های رهبری خدمتگزار و عدالت سازمانی ادراک شده با وجدان کاری،‌گزارش طرح تحقیاتی دانشگاه ارومیه.

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0