تعریف یادگیری مادام العمر

گرچه اغلب،  يادگيري مادام العمر به عنوان مفهومي مبهم و منازعه برانگيز در نظر گرفته شده است،  اما معمولاً براي ارجاع به مجموعه گسترده اي از باورها،  اهداف و راهبردهاي متمركز بر اين عقيده كه فرصت هاي يادگيري بايد براي همه صرف نظر از سن و وضعيت،  قابل دسترس باشد،  به كار مي رود.  رويكردهاي يادگيري مادام العمر،  عموماً در دو زمينه مطرح مي شود.  رويكرد اول بر منفعت اقتصادي كشورها،  جوامع و تجارت متمركز مي شود؛ در اين رويكرد،  افراد نيازمند بايد انعطاف پذيري بيشتري در مسئوليت هاي خود در برابر تغيير نيروها و عوامل توليد حاصل از تغيير اقتصاد صنعتي به اقتصاد دانش محور داشته باشند و دانش و مهارت ها،  به صورت ويژه اي در ميان كساني كه فاقد توانمندي هاي ضروري استخدام،  ناشي از فقدان تحصيل رسمي يا تنزل دانش كسب شده قبلي اند،  برجسته مي شود.  دومين رويكرد يادگيري مادام العمر در ايده اشكال آموزش،  پايه اي براي شهروندي در جوامع ملي،  روشنفكر و دموكراتيك است.  بر اساس اين ايده،  ارتباط بين مسئوليت مدني و آموزش مشخص شده است كه توسط بيكن در قرن هفدهم و اخيراً توسط ديويي بحث شده است.

يادگيري مادام العمر،  توسعه پتانسيل انساني را از طريق يك فرايند حمايتي مستمر تحريك مي نمايد و به افراد قدرت كسب دانش،  ارزش ها،  مهارت ها و فهمي را مي دهد كه در سراسر زندگي به آنها نياز خواهند داشت و با اطمينان خلاقيت و لذت بردن از كليه وظايف،  شرايط و محيط،  آن را به كار خواهند برد.  يادگيري مادام العمر،  آرزوي مداوم يادگيري و پذيرفتن مسئوليت يادگيري فردي است.  در اين يادگيري،  فرد رويكرد زندگي،  ارزش ها و رفتارش را از نو بازبيني مي كند.  كاسكان و دميرل به نقل از كيلي و كانن عبارت يادگيري مادام العمر،  را به يادگيري در طول زندگي فرد نسبت مي دهند و آن را تنها مختص يادگيري در زمان تحصيل و يا دانش كسب شده در محيط كار نمي دانند.  مفاهيم يادگيري مادام العمر و شهروندي به مطالعات كومبس و همچنين لينگراد بر مي گردد و پس از آن درگزارشات يونسكو در مورد يادگيري براي زيستن و يادگيري به عنوان گنج درون دنبال شده است.  يادگيري در سرتاسر زندگي براي جوامع دموكراتيك لازم است.  آموزش نبايد به تحصيل رسمي ختم شود بلكه بزرگسالان بايد به آموزش در سرتاسر زندگي خود دسترسي داشته باشند.  چنين ايده اي بر مفهوم جامع يادگيري بنا شده و با كسب دانش،  تجديد و استفاده از آن مرتبط است.  يادگيري سراسر عمر،  نه تنها به اين معناست كه افراد بايد از فرصت هاي ايجاد شده توسط جامع متنفع شوند،  بلكه جوامع بايد فرصت هاي جديدي را براي افراد خود تدبير نمايد.  در اين ديدگاه جامعه بايد بر انديشه يادگيري براي زيستن با يكديگر كه در برگيرنده توسعه درك ديگران،  پيشينه و عادات آنها و ارزش هاي معنوي،  فرهنگي و اجتماعي است بنا شود،  تا افراد،  يكديگر را با درك چگونگي مديريت تضادها،  به شيوه هوشمندانه و مسالمت آميز،  تأييد نمايند

يادگيري مادام العمر مترادف نويني براي يادگيري است و دستاورد رشد تصاعدي اطلاعات است  .  توسعه دانش،  مهارت ها،  علايق و فرصت هاي يادگيري در زندگي در فرايند يادگيري مادام العمر توسط افراد حفظ مي شود.  يادگيري مادام العمر در برگيرنده فرايند يادگيري از گهواره تا گور بدون تحميل اجبار و با ميل و علاقه فردي است.  براماي در متون مربوط به يادگيري مادام العمر اين واژه را به معاني يادگيري چگونه آموختن،  يادگيري در سراسر زندگي،  يادگيري فارغ از انتخاب،  يادگيري خود راهبر يا خود حمايتي،  يادگيري بدون حد و مرز و سواد اطلاعاتي به كار مي برد.

كاتن،  فعاليت هاي ضروري براي تحكيم و قوت بخشيدن به مهارت هاي يادگيري مادام العمر را توسعه نگرش هاي مثبت به يادگيري،  خواندن،  نوشتن،  گوش دادن،  صحبت كردن و يادگيري مستقل،  مهارت هاي مطالعه و استراتژي يادگيري،  مهارت هاي عالي تفكر و فراشناخت بيان نموده است.  فيندلي به نقل از كندي،  سه جنبه از شايستگي هاي يادگيرنده مادام العمر را شامل توانمندي خود تنظيمي (مهارت هاي جستجو،  مديريت زمان،  هدف نويسي،  تفكر انتقادي و غيره)،  تسلط و جستجوي مداوم موضوعات (انس كافي با موضوعات براي توانا شدن در يادگيري خود راهبر) و اطمينان به توانايي فرد براي كنترل مؤثر عملكرد در وضعيتي مهم،  معرفي كرده است.  يزداني و همكاران در تعريفي به نقل از هاردن،  يادگيري مادام العمر و تداوم آموزشي را در ايجاد توانمندي هاي يادگيري خودراهبر،  يادگيري عميق در برابر يادگيري سطحي،  جستجو و بازيافت اطلاعات از منابع مختلف و روز آمد،  مرور نقادانه مطالب در برابر پذيرفتن كور كورانه آنها،  ادغام دانش موجود،  همراه با جستجوي ارتباطات بين آنها و خود ارزيابي يادگيري معرفي نموده اند.

در اخر می توان اضافه کرد نیاز به یادگیری مستمر و پیوسته در سراسر طول عمر از جنبه های مختلفی قابل بررسی است.  برای مثال : یکی از دلایل اساسی یادگیری مادام العمر تغییر در قوانین اجتماعی است که هر شخص از دوران طفولیت تا پیری با آن مواجه است.  از دیگر دلایل اصلی یادگیری مادام العمر رشد فیزیولوژیکی و تغییراتی است که در مراحل مختلف زندگی روی می دهد.  دلایل دیگر یادگیری مادام العمر می تواند عوامل اجتماعی ،  اقتصادی ،  فرهنگی و سایر عواملی باشد که به جامعه و شخص انسان مربوط می شود .  از جمله ضرورت کسب مهارت ،  دانش و ویژگی هایی که با آموخته های قبلی مرتبط یا نامرتبط است .  از دلایل مهمی که موجب شده است تا پدیده یادگیری مادام العمر در چند سال اخیر بسیار رواج یابد ،  می توان به گسترش تمایل به افزایش کیفیت زندگی افراد و نگرانی های جهانی در این خصوص ،  بدون توجه به اینکه در کدام محدوده از جهان ساکن هستند ،  اشاره کرد.  از دلایل دیگر رواج مفهوم یادگیری مادام العمر افزایش بسیار سریع تغییراتی است که در دامنه طول عمر افراد کنونی جوامع نسبت به گذشته روی می دهد.  انفجار دانش و ناپایدار شدن اطلاعات از نتایج این تغییرات است.

منبع

بردبار، نجمه(1394)، بررسی رابطه بین نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر با واسطه گری مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی یادگیری در دانشگاه شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه شیراز.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0