بررسی و آسیب شناسی شخصیت نوجوان

زندگی نامه‌های خود نوشته و دیگر نوشته

این مدرک بیش از داده های دیگر به مشاهده مستقیم نزدیکند زیرا تمامی زندگی یک فرد را در مهمترین جنبه‌های آن در بر می‌گیرد اما ممکن است از فاعلی نگریهایی متأثر باشند. معذلک وسعت مشاهدات می‌تواند به طور جزئی این عیوب را جبران کند.

پرسشنامه‌ها

برای احتراز از داوری درباره یک شخص بر مبنای چند مشاهده مجزا مشاهداتی که شاید به آشکار ساختن رفتاری فاقد ویژگی کافی منتهی گردد به روش پرسشنامه متوسل می‌شوند. پاسخ‌هایی که به پرسشنامه‌ها داده می‌شود بیشتر از مشاهدات اتفاقی به آشکار ساختن ویژگی‌هایی که پایدارترند و کمتر جنبه تصادفی دارند ،می‌شود.

موقعیت‌های آزمایشی

راه دیگری برای رهایی از جنبه تصادفی مشاهدات اتفاقی ایجاد موقعیتهای تجربی است. موقعیتهایی که دقیقاً برای تمام آزمودنی‌ها یکسان باشند این روش از مزیت عینی برخوردار است اما متأسفانه میدان تفحص را بسیار محدود می‌کند و نه تنها کاربرد آن پیچیده و طولانی است بلکه انتخاب موقعیتها نیز اجباراً محدود است.

تست

تست‌های فرا فکن به معنای بسیار مبهم بازتاباندن شخصیت را به اصطلاح فرافکنی اطلاق می‌کنند آنچه که خاصه این تستها است ماهیت کم سازمان یافته لوازم آنهاست. بر اثر همین ویژگی است که در حد زیادی صفات آزمودنی‌ها تعیین کننده پاسخ‌ها هستندو این پاسخ‌ها را به منزله بازتابها یا فرافکنی تمامی شخصیت می‌دانند در کنار این تست‌های کلی می‌توان به تست‌های تحلیلی اندیشید که فقط خاصه روشن ساختن یک جنبه یا یک صفت مشخص از شخصیت‌اند مانند برون‌گرایی ، تصمیم‌گیری و …

مراحل رشد شخصیت:

الف) تمایز بین گیرنده درونی و گیرنده برونی

بیشتر دانشمندان در این باره اتفاق نظر دارند که نوزاد تا دومین یا سومین ماه زندگی هنوز نمی‌تواند تجارب مربوط به تحریک تا گیرندگان درونی و گیرندگان برونی را از هم ممییز دهد. از نظر هیجانی در این دوره حالات آرامشی و ایمنی احتمالاً رضایت یا نارضایتی تابع حالت بدنی دارند.بدون آنکه با ادراکات برونی رابطه داشته باشند در حدود چهار ماهگی به گونه‌ای منظم لبخند در برابر اشخاص ظاهر می‌گردد و فرم‌های زمان بر حسب نظر مای‌لی جلوه‌های اضطراب ظاهرمی‌گردد. این واکنش‌ها، واکنش‌های جدیداند. پاسخ‌های آزمودنی به تحریک‌هایی هستند که فرد را از بیرون تحت تأثیر قرار می‌دهند. این نقطه شروع سازمان یافتگی کلی تجارب و در نتیجه سازمان یافتگی شخصیت است.

ب) تشکیل من

در حول و حوش 8 تا 10 ماهگی است که رفتارهای مربوط به جست و جوی یک شیء مفقود در کودک ما را وادار به قبول یک ساخت بندی منسجم‌تر و پایدارتر می‌نماید در همین دوره یک پدیده هیجانی کاملاً شناخته شده و بسیار مشخص کننده آشکار می‌شود و آن ترس در مقابل اشخاص بیگانه است. از نظر اشپیتز « بروز ترس از غریبه دارای این معنی است که برای کودک مادر به صورت یک شيئ یا موضوع درآمده که کانون نیازهای عاطفی شده است. تشکیل شی به این معنی نمایانگر مرحله مهمی در پدیده آنی شخصیت است. تمام رفتارهایی که در دومین سال زندگی به تعداد آنها افزوده می‌شود نشان می‌دهند که واکنش‌های کودکان دیگر منحصراً تابع موقعیتهای لحظه‌ای نیستند. نظام فاعلی که پس از سه ماهگی پی‌ریزی آن تازه آغاز شده تازه از نظام عینی مربوط به جهان بیرونی متمایز شده و در نتیجه واجد استحکام بیشتر و ساختار پیشرفته‌تری گردیده است . این نظام به همین صورت بیش از پیش در اعمال واکنش‌های کودک در امیال و کامیافتگی‌ها و سرخوردگی‌های وی جایگزین شده است. چیزی را که در این دوره تشکیل می‌شود می‌توان ساختار من نامید.

اشپیتز: زمان محدودیت بین خود و اطرافیان، بین من و من تمایز نظام خاص در داخل من را در هنگام می‌داند.

ج) یادگیری قواعد و فرامن

فرآیند تقلید و همسان سازی مسلماً نقش عمده‌ای در آغاز تشکیل فرامن ایفا می‌کند در همین دوره می‌توان شاهد بود که کودک غالباً کاری را که آغاز کرده معلق می‌گذارد و با نگاههای استفهامی به بزرگسالان می‌نگرد اغلب یک کلمه «نه»،«نه» با حالت بازداری از عمل همراه استیک کشش اولیه برای عمل توسط ثانویه متوقف میگردد و این آموختن قواعد و ایجاد فرامن می‌باشد.

د) نقش‌ها و هویت جویی

در بین رفتارهای جدیدی که ویژه این دوره‌اند می‌توان به تحکیم، شرم، به کوششهایی که برای اثبات و اجرای قدرت خود برای جلب نظر دیگران به عمل می‌آید و به خشم‌های شدیدی که به نحوی که در حکم تظاهراتی شکست این خواسته‌هاست اشاره کرد همچنین این دوره را دوره منفی بافی یا دوره تضاد ورزی می‌نامند زیرا اگر کودک می‌گوید «نه» و در مقابل مداخلات دیگران ایستادگی می‌کند در واقع به منظور اثبات شخصیت و برای خود ارزنده سازی است در این دوره کودک نقشی را که پدر و مادر ایفا می‌کنند ادراک می کند از آنها تقلید کرده و خود را با یکی از آنها همسان می‌سازد. پس در این دوره ساخت شخصیت تثبیت نشده و نیز شکل مشخص تری به خود نگرفته بلکه حالت شروع هوشیاری نسبت به خود پدید آمده و فقط این حالت است می‌تواند خواست واقعی چیزی بودن را تبیین کند و از این دوره به بعد است که می‌توان هویت جویی یا استحکام شخصیت یا تعادل جویی و غیره صحبت کرد.

باتولوژی یا آسیب شناسی نوجوانی

اختلالهای نوجوانی:

این مبحث به بررسی نوجوانانی می‌پردازد که رفتار آنها از حالت طبیعی انحراف پیدا می‌کند.

فنیچ از خلال تجربیاتش استنتاج می‌کند که طبقه‌بندی براساس 5 مقوله زیر اکثریت اختلالهای روانی را در نوجوانان شامل می‌شود:

  1. واکنشهای سازگاری: با اختلالهای شخصیتی نا پایداری درگیر می‌شوند و تشکیل یک اختلال بزرگ را نمی‌دهند.
  2. روان رنجوری(پیسکونوروز): با واکنش‌های افسرده ساز کمیاب و استثنایی همراه است و غالباً در نوجوانان و در بزرگسالان به صورت مشابه‌ای آشکار می‌شود.
  3. اختلالهی روانی فیزیولوژی: در زمره این اختلالات می‌توان از چاقی مرضی مان برد که به خصوص با مسائل نوجوانان ترکیب می‌شود.
  4. اختلالهای شخصیتی: از جمله آنان بزهکاری می‌باشد و به خصوص در میان نوجوانان 13 تا 19 سال شایع است و حائز اهمیت است.
  5. اختلالهای روان‌پریشی یا پیسکوتیک: که اسکیزوفرنی عمومی‌ترین آنهاست

منبع

شريفي، سيمين (1391)، رابطه اختلالات شخصيتي و فرار دختران، پایان نامه کارشناسی، علوم تربيتي ،دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0