مفاهیم ومبانی مدیریت دانش

تاریخچه مدیریت دانش

تعداد زیادی از تئوریسین‌های مدیریت دانش تکامل بحث مدیریت را به عهده داشتند که در میان آنان برجستگانی همچون پیتر درلکه، پاول استرلوس و پیتر سنگه از آمریکا را می‌توان نام برد. درلکه و استر لوس بیشتر درزمینه‌ی اهمیت ارتقا اطلاعات و دانش ساده به‌عنوان منابع سازمانی و پیتر سنگه با تمرکز بر روی سازمان‌های یادگیرنده ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را به وجود آورده‌اند.

اورت راجرز در دانشگاه استنفورد با نفوذ در بحث نوآوری و نیز توماس آلن در دانشگاهMIT در خصوص انتقال اطلاعات و فن‌آوری، تحقیقات زیادی را طی سال‌های 1970 و 71 به انجام رسانیدند که کمک بزرگی را در جهت درک و فهم اینکه مدیریت دانش چیست؟ دانش چگونه تولید می‌شود؟ چگونه استفاده می‌شود؟ و به چه طریقی در سازمان‌ها نفوذ می‌کند؟ و … را ارائه داده‌اند.

در اواسط سال 1980 اهمیت دانش به‌عنوان دارایی رقابت در بین سازمان‌ها مشهور گردید.در سال‌های بعد توسعه سیستم‌های مدیریت دانش به وجود آمدند که با استفاده از کارهای انجام‌شده درزمینه‌ی هوش مصنوعی و سیستم‌های هوشمند باعث شدند تا مفاهیم تازه‌ای به‌عنوان دانش اکتسابی مهندسی دانش، سیستم‌های بر پایه دانش و هستی‌شناسی بر پایه کامپیوتر به جهان عرضه شود.

اخیراً واژه مدیریت دانش در فرهنگ لغات جای گرفته است. در سال 1989 برای آماده‌سازی مدیریت دانش بر پایه فن‌آوری، کنسرسیومی از سازمان‌ها در آمریکا کار خود را آغاز نمود تا پیشگامی خود را برای منظور نمودن مدیریت دانش به‌عنوان سرمایه در سازمان‌ها اعلان نماید. در سال 1991 و برای اولین بار مطالبی درباره مدیریت دانش در مراکز انتشاراتی مشهور به چاپ رسید.شاید بتوان گفت که وسیع‌ترین کار تحقیقاتی درزمینه‌ی مدیریت دانش تا امروز در سال 1995 توسط سه تن از محققان به نام‌های کوجیه، نافوکا و هیروتاکاتاکی در سازمان خلق دانش بنام «چگونه شرکت‌های ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می‌آورند؟» صورت پذیرفته است .

اهمیت دانش

عصر حاضر، عصر تغییر و تحول سریع دانش است. هر پنج سال و نیم حجم دانش دو برابر می‌شود، درحالی‌که عمر متوسط آن کمتر از چهار سال است. در چنین شرایطی دانش به‌عنوان یک دارایی و منبع ارزشمند استراتژیک مطرح می‌شود که نیازمند مدیریت است. با توجه به شرایط فوق اگر رقابت شدید موجود در بازارهای جهان را نیز اضافه نماییم، اهمیت دانش‌ سازمان به‌عنوان یک مزیت رقابتی در اقتصاد دانش‌محور کنونی دوچندان می‌شود. هرچه حجم و پیچیدگی عملیات سازمانی وسیع‌تر گردد، اهمیت دانش بیشتر و نیاز به اداره شدن در سطح وسیع‌تری را پیدا می‌کند.

امروزه سازمان‌ها سخت تلاش می‌کنند تا به‌عنوان پیشگامان مهارت‌های مدیریت دانش شناخته شوند و از این طریق مزد تلاش و کوشش خود را بگیرند. این مهم از طریق کاربرد دانش برای مقاصد نوآوری امکان‌پذیر است. امروزه در سازمان‌های پیشرو دانش به‌عنوان یک عنصر توانمند ساز شناخته می‌شود که می‌تواند سازمان را آن‌چنان متحول کند که قادر باشد قابلیت‌های شگرفی را از دیدگاه بهره‌وری و کارایی ارائه دهد.

تعریف دانش

قبل از توضیح دانش، لازم است که بین «داده» و «اطلاعات» که القاکننده مفهوم دانش هستند، تفاوت قائل شویم.

داده‌ها

داده‌ها جنبه‌هایی از واقعیت‌های عینی و مجرد درباره پدیده‌ها هستند. داده‌ها تصاویر کمی و کیفی از جنبه‌های پدیده‌ها است و آن‌ها را نمی‌توان به‌تنهایی مربوط به حوزه خاص تصمیم سازی هدف‌دار دانست زیرا آن‌ها را باید با واحدهای مختلف سازمانی به سامانه فن‌آوری ذخیره (پایگاه داده‌ها ) تزریق کرد. داده‌ها فاقد معنی قابل‌استفاده بوده و تنها بخشی از واقعیت را نشان می‌دهند. داده‌ها فاقد طبقه‌بندی، ‌هدف و پیام ویژه‌ای هستند.

اطلاعات

اطلاعات درواقع همان داده‌های پردازش شده‌اند که هدف‌دار و مربوط شده‌اند و حاوی نوعی معنا و پیام می‌باشند. ماهیت اطلاعات قابل‌انتقال در شبکه ارسال و مبادله، بیش از آنکه به فرستنده مربوط باشد، با گیرنده و دریافت‌کننده آن تعیین می‌شود و اگر معنی اطلاعات را دقیق‌تر و سخت‌گیرانه‌تر روشن کنیم باید بگوییم «تنها گیرنده می‌تواند مشخص کند که دریافتی‌های او واقعاً اطلاعات بوده و او را تحت تأثیر قرار داده است یا خیر».

دانش

دانش،‌ اطلاعاتی سازمانی یافته، تلفیقی یا طبقه‌بندی‌شده محسوب می‌شود که جامعیت داشته و آگاهی یا فهم را افزایش می‌دهد. دانش را می‌توان وسیع‌تر، ‌عمیق‌تر و غنی‌تر از داده و اطلاعات دانست. دانش از ذهن پویای انسان‌ها نشأت می‌گیرد که صاحب علم و تخصصی خاص هستند. وقتی‌که اطلاعات تحلیل، پردازش و وارد متن می‌شوند تبدیل به دانش می‌شوند. دانش در برخورد با اطلاعات و موقعیت‌های جدید خود را پالایش و تصحیح می‌کند و درواقع دانش در تعامل با محیط رشد کرده و بهبود می‌یابد.

انواع دانش

دانش به دو نوع مشهود (آشکار) و نامشهود (ضمنی) طبقه‌بندی و عرضه می‌شود:

  • دانش مشهود (آشکار یا صریح)

این نوع دانش مجموعه‌ای از فرایندها و روش‌های کار، آئین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌ها، شیوه‌های مکتوب و پایگاه‌ها، اطلاعات سازمان‌یافته، طراحی‌های انجام‌شده، یادداشت‌های تنظیم‌شده اشخاص مختلف، گزارش‌ها، کتاب‌ها و اسناد تهیه‌شده است. این به‌طورمعمول هم به‌خوبی قابل ثبت و هم قابل‌دسترسی است.

  • دانش نامشهود (ضمنی)

این دانش مجموعه‌ای از دانش کسب‌شده است که تجلی نیافته است، جنبه نهفته دارد و دیگران از آن‌ها چندان اطلاعی ندارند این دانش در چارچوب منابع انسانی هم شناخته می‌شود دانش ضمنی معمولاً در قلمرو دانش شخصی، شناختی و تجربی قرار می‌گیرد.

در تمایز گذاری میان دو نوع دانش می‌توان گفت، بیان کردن دانش ضمنی با واژه‌ها دشوار است. سازمان‌ها اکنون دریافته‌اند که برای انجام مؤثر کارهایشان نیازمند یکپارچه کردن هر دو نوع دانش هستند.

  • تعریف مدیریت دانش

مدیریت دانش، مفهومی پیچیده و گسترده است و به همین دلیل صاحب‌نظران مختلف از زوایای گوناگون به آن نگریسته‌اند. استیو هالس  مفهوم مدیریت دانش را در ارتباط با مفاهیم داده، اطلاعات و دانش مطرح می‌سازد. وی معتقد است مشکل اصلی درزمینه‌ی مدیریت دانش این است که سازمان‌ها نمی‌دانند چگونه داده‌ها را به اطلاعات و اطلاعات را به دانش تبدیل کنند، لذا بسیاری از سازمان‌ها در حد مدیریت داده و مدیریت اطلاعات باقی‌مانده‌اند. هالس، مدیریت دانش را فرآیندی می‌داند که سازمان‌ها به‌واسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیداکرده و همچنین قادرند دانش کسب‌شده را به‌گونه‌ای مؤثر در تصمیم‌های خود به‌کارگیرند.

از منظری دیگر هانس مدیریت دانش را فرایندی می‌داند که مبتنی بر چهار رکن: محتوا، مهارت، فرهنگ و سازمان‌دهی است. محتوا به نوع دانش (صریح یا ضمنی) مربوط می‌شود؛ مهارت بیانگر دستیابی به مهارت‌هایی جهت استخراج دانش است؛ فرهنگ مبین این مطلب است که سازمان‌ها باید مشوق توزیع دانش و اطلاعات باشند و سازمان‌دهی به سامان بخشی دانش‌های موجود اشاره دارد.

ویگ معتقد است مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانش‌های موردنیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آن‌ها به تصمیم‌ها و اقدامات سازمان و افراد. بلانت  مدیریت دانش را فرایندی می‌داند که سازمان‌ها از آن طریق اطلاعات جمع‌آوری‌شده خود را به کار می‌گیرند. از دید مال هوترا مدیریت دانش، فرایندی است که به‌وسیله آن سازمان‌ها درزمینه‌ی یادگیری، کدگذاری دانش، توزیع و انتقال دانش، کسب مهارت می‌کنند. لای بس کایند بر این باور است که مدیریت دانش عبارت از سیستمی برای اداره، جمع‌آوری، اصلاح و اشاعه دانش در تمام اشکال آن در یک سازمان است.

با توجه به تعاریف مطروحه، می‌توان گفت موضوع مدیریت دانش بیشتر اجتماعی و در قالب پدیده‌های اجتماعی نمود می‌یابد؛ ازاین‌رو، رایانه، فن‌آوری اطلاعات و نظایر این‌ها به‌تنهایی تضمین‌کننده موفقیت مدیریت دانش نیستند و چرخه مدیریت دانش، پایان‌ناپذیر است، زیرا حرکت از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد و کارکنان و مدیران سازمانی (محیط درونی) و ارباب‌رجوع و سایر ذینفعان (محیط بیرونی) در قلمرو مدیریت دانش قرار می‌گیرند.

اهداف مدیریت دانش

بیشتر افراد و سازمان‌ها مدیریت دانش را به دلایل زیر به کار می‌گیرند:

  • افزایش همکاری؛
  • بهبود بهره‌وری؛
  • تشویق و قادر ساختن فرآوری؛
  • غلبه بر اطلاعات زیادی و تحویل فقط آنچه موردنیاز است؛
  • تسهیل جریان دانش مناسب از تأمین‌کنندگان به دریافت‌کنندگان بدون محدودیت زمان و فضا؛
  • تسهیل اشتراک دانش میان کارمندان؛
  • افزایش آگاهی سازمانی از خلأهای دانش سازمانی؛ و
  • بهبود خدمات مشتری

مدیریت دانش در سازمان

سازمان مبتنی بر دانش، تفاوت‌هایی با سازمان‌های نسل‌های پیش از خود دارد. این نوع سازمان به لحاظ نوع ساختار به‌گونه‌ای طراحی‌شده که تولید دانش مطلوب، دسترسی، تسهیم و به‌کارگیری آن را حداکثر می‌نماید. همچنین در چنین سازمان‌هایی علاوه بر شکل‌گیری فرهنگ دانشی، واحدها و فرآیندهای دانش‌پرور، تسهیل‌کننده روابط دانش و افزایش‌دهنده دانش شکل می‌گیرد. پیاده‌سازی مدیریت دانش درسطح سازمان اگرچه ممکن است هزینه‌بر باشد، اما در عوض سرمایه‌های دانشی و متعاقب آن سایر سرمایه‌ها را بخصوص در مراحل ابتدایی به‌سرعت افزایش می‌دهد .در ادامه به‌صورت خلاصه برخی از راهکارها و روش‌های پیاده‌سازی مدیریت دانش در سازمان ذکر می‌گردد و پس‌ازآن تجربه‌های مربوط به آن و همچنین نتایج بررسی وضعیت شرکت‌های ایرانی به‌اختصار خواهد آمد.

تدوین برنامه‌های استراتژیک بر مبنای دانش

بسیاری از سازمان‌ها برای تعیین هدف و دستیابی به آن از برنامه‌های استراتژیک سود می‌برند. توجه به مدیریت دانش در تدوین برنامه‌های استراتژیک و چشم‌انداز، باعث قرار گرفتن بندهای بسیار کلیدی در اهداف سازمان می‌شود که گاهی پیروزی‌های آینده شرکت را رغم می‌زند و نیز عدم توجه به آن در بازار رقابتی و دانشی امروز، باعث شکست‌های جبران‌ناپذیر می‌گردد. روش تدوین برنامه‌های استراتژیک بر مبنای دانش، همانند روش‌های مرسوم در برنامه‌ریزی، اما با لحاظ کردن توجه به سرمایه‌های دانشی و فکری و آینده‌نگاری‌های فنّاورانه و دانشی می‌باشد. این کار به‌وسیله حضور گروه دانش در این برنامه‌ریزی‌ها ممکن می‌گردد.

شکل‌دهی گروه‌های دانشی

گروه‌های دانشی در سازمان‌ها، مهم‌ترین مجریان مدیریت دانش در سازمان هستند.گروه‌های دانشی، قرار است که به خلق، کسب، ذخیره‌سازی، انتشار و به‌کارگیری دانش در سازمان کمک کنند.این گروه‌ها، در حقیقت خط‌شکن‌هایی هستند که در سازمان، قدم‌به‌قدم، مدیریت دانش را توسعه می‌دهند. به‌طورکلی گروه‌های دانش در سطوح مختلف سازمان تشکیل می‌شوند. در سطح مدیریت عالی، مدیران با حفظ سمت‏های خود، اعضای گروه دانش عالی سازمان را شکل می‌دهند.

این افراد تدوین استراتژی دانشی سازمان را با همکاری دیگر گروه‌ها در سطوح بعدی بر عهده‌دارند. همچنین همه گروه‌های دانش دارای ترکیبی تعریف‌شده و اعضایی همچون مدیر ارشد دانش و … می‏باشند. هرکدام از این اعضا در گروه وظایفی مشخص و نیز خصوصیاتی برای عضویت دارند. گروه‌های مدیریت دانش سطوح پایین‌تر سازمان، معمولاً ترکیبی از خبرگان امور کاری سازمان به همراه مشاوران خارجی خواهند بود.همه گروه‌ها به‌صورت هماهنگ دستیابی به اهداف دانشی و رقابتی سازمان را پیگیری می‌کنند. طراحی آیین‌نامه‌های مدیریت دانش در سازمان بر عهده این گروه‌ها می‌باشد.

نظام پاداش‌ده‌ی و دستمزد مبتنی بر دانش

بخشی از نظام‌های جبران دستمزد می‌تواند بر اساس دانش و میزان تولید، توسعه یا تسهیم و تبادل آن شکل گیرد. سازمان‌های دانش‌محور با ایجاد رویه‌ها و چک‌لیست‌هایی برای سنجش مقادیر مذکور برای هر یک از کارکنان، از اهرم انگیزش برای پیاده‌سازی مدیریت دانش استفاده می‌نمایند. مدل‌های مختلف مورداستفاده برای انجام این کار به نوع فعالیت سازمان وابسته است. به‌عنوان‌مثال، در برنامه توسعه سازمان ملل هرکدام از کارکنان، بر اساس میزان تلاشی که در به اشتراک‌گذاری دانش خود با همکارانش دارد، پاداش می‌گیرد.

سیستم‌های ارزیابی دانش سازمان

سازمان‌ها سیستم‌های گوناگونی برای ارزیابی خوددارند. ارزیابی بر اساس مدل تعالی سازمانی، کارت امتیازی متوازن و … ازاین‌گونه‌اند. هر یک از این سیستم‌های ارزیابی با مطرح کردن معیارهای سنجش سازمان و با استفاده از اطلاعات به‌دست‌آمده از فعالیت سالانه سازمان سطح سازمان را در مسئله موردنظر سنجیده و برای اصلاح آن پیشنهاد‌هایی ارائه می‌دهد.مدیریت دانش نیز در سال‌های اخیر به ابزارهای مختلفی برای سنجش مجهز شده است.

شکل‌گیری ترازنامه منابع انسانی، ترازنامه سرمایه فکری، روش‌های اندازه‌گیری نقش دانش در ارزش‌افزوده، سیستم‌های دینامیک ارزیابی دانش باعث می‌شود که مدیران سازمان قابلیت مقایسه خود را به جهت سرمایه‌های فکری و دانشی، با دیگر سازمان‌ها پیداکرده و رشد سازمان خود را در این سرمایه‌های تعیین‌کننده ارزیابی نموده و بهبود بخشند.

مدل عمومی دانش در سازمان

این مدل از چهار فعالیت اصلی تشکیل‌شده است:

  1. ایجاد دانش

این مرحله شامل تمام فعالیت‌هایی است که دانش یا دانش‌های جدید را به سیستم وارد می‌کند. در اینجا فعالیت‌هایی نظیر کشف، ایجاد و یا توسعه دانش،‌ حائز اهمیت است. چنانکه داونپورت و پروساک نیز گفته‌اند به هنگام صحبت درباره دانش‌آفرینی، همان اندازه که منظورمان «دانش کسب‌شده» به‌وسیله سازمان است، «دانش خلق‌شده» درون آن نیز موردنظر است. در حقیقت، همه سازمان‌های سالم، دانش را خلق و از آن استفاده می‌‌کنند. آن‌ها بدون دانش جدید نمی‌توانند پویایی خود را حفظ کنند.

  1. حفظ و نگهداری دانش

در اینجا فعالیت‌هایی موردنظر است که دانش را در سازمان ماندگار می‌کند. در این راستا می‌توان به حافظه سازمانی اشاره کرد. مهم‌ترین وظیفه حافظه سازمانی، نگهداری از دانش سازمانی است؛ اما باید توجه داشت که حافظه سازمانی، صرفاً توانایی نگهداری دانش‌های صریح را دارد. در کنار حافظه سازمانی باید حافظه فردی را که محل نگهداری دانش‌های نهفته است، موردتوجه قرارداد. برای اثربخشی برنامه‌های مدیریت دانش، باید میان این دو نوع حافظه پیوندی تنگاتنگ برقرار کرد.

  1. تبدیل و انتقال دانش

یکی از مشکلات و چالش‌های اصلی مدیریت دانش تبدیل و انتقال دانش نهفته به دانش صریح است. در اینجا فعالیت‌هایی مطرح می‌شود که با جریان دانش از شکلی به شکل دیگر و یا از فردی یا گروهی به فرد یا گروهی دیگر، در ارتباط است، فعالیت‌هایی نظیر کدگذاری دانش و تشکیل گروه‌های تبادل دانش در این مرحله حائز اهمیت است نکته قابل‌توجه انتقال دانش این است که انتقال دانش این است که انتقال باید با جذب دانش همراه باشد.

  1. به‌کارگیری دانش

دانش، زمانی ارزشمند است که به کار گرفته شود، فعالیت‌های مدیریت دانش باید طوری باشد که نه‌تنها اقدامات و برنامه‌های کلان سازمان را تحت تأثیر قرار دهد بلکه آثار آن در فعالیت‌های روزمره سازمان مشاهده شود.

اهمیت نیاز به مدیریت دانش برای دولت

مدیریت دانش دارای یک اهمیت فزاینده برای دولت جهت مواجهه با مخاطراتی است که توسط اقتصاد دانش‌محور ایجاد می‌شود. این مخاطرات در جنبه‌های زیر موردتوجه قرار می‌گیرند.

دانش به یک عامل حیاتی تعیین‌کننده برای رقابت‌پذیری در بخش دولتی تبدیل‌شده است. خدمات‌رسانی و سیاست‌گذاری دو فعالیت اصلی دولت‌ها هستند. در یک اقتصاد دانش‌محور، شدت در هر دو زمینه با رقابت بین‌المللی و حتی ملی مواجه شده‌اند. برای مثال در سطح بین‌المللی، سازمان‌های غیردولتی و دولت‌ها با سازمان‌های خارجی که خدمات مشابه ارائه می‌دهند در حال رقابت هستند. مؤسسات تحقیقاتی برای جذب بهترین محققان و سرمایه‌گذاران در حال رقابت با یکدیگرند درحالی‌که دانشگاه‌ها نیز به دنبال به دست آوردن بهترین سرمایه‌گذاری‌ها، دانشجویان و استادان هستند. در سطح ملی نیز رقابت افزایش‌یافته است. در بخش دولتی کالاها و سرمایه‌ها آن‌قدر که در بخش خصوصی دارای اهمیت هستند، مهم شمرده نمی‌شوند، بلکه این دانش است که به‌عنوان مهم‌ترین فاکتور رقابتی شناخته می‌شود. دانش مهم‌ترین فاکتور رقابت و منبع اصلی و مرکزی دولت است. کارکرد اثربخش دولت درگرو انتشار دقیق و مؤثر دانش است.

 شرکت‌های خصوصی به تولید کالا و خدماتی می‌پردازند که مستقیماً در رقابت با کالا و خدمات بخش دولتی است. آموزش، دانش، امنیت و علم ازجمله زمینه‌های رقابت بین این دو بخش است. برای مثال آموزش از راه دور و به‌ویژه آموزش از طریق اینترنت توسط شرکت‌های خصوصی، ارائه خدمات آموزشی توسط دولت را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است. وقتی مشتریان بتوانند نیازهای خود را به‌صورت کاملاً دلخواه و سفارشی توسط بخش خصوصی برطرف کنند. ناخودآگاه چنین انتظاری را از بخش دولتی نیز خواهند داشت.

 بازنشسته شدن کارمندان دولت و همچنین انتقال آن‌ها بین بخش‌های مختلف، چالش جدیدی برای ابقای دانش و حفظ حافظه سازمانی و متعاقب آن آموزش کارکنان جدید ایجاد می‌کند. به‌مرورزمان کارمندان فعلی دولت تا چند سال آینده بازنشسته خواهند شد. این به‌عنوان یک مشکل اصلی پیش روی بسیاری از دولت‌هاست. سازمان‌های دولتی نیازمند این هستند که با ابتکار عمل، دانش کارکنان ارشد را حفظ کنند زیرا در غیر این صورت ارائه خدمات به بخش عمومی دچار مشکل خواهد شد. بنابراین، کسب دانش از کارکنان ارشد و سپس انتقال آن به سایر کارکنان و همچنین روزآمد کردن آموخته‌ها طی زمان امری بسیار حیاتی است. افزایش روزافزون شهروندان دانش‌مدار، دولت را مجبور می‌کند تا در رأس دانش‌های ایجادشده و به‌روز قرار گیرد. مدیریت دانش بیان می‌کند که مهم‌ترین منابع ارزشمند هر سازمان، دانش کارکنان آن است. این تأکید و تمرکز با توجه به‌شتاب روزافزون تغییرات در سازمان و در کل جامعه انجام می‌گیرد. مدیریت دانش بیان می‌کند که امروزه تقریباً تمامی امور مستلزم انجام کار دانش‌محور هستند و لذا تمامی کارکنان باید به‌نوعی به کارکنان دانش‌محور تبدیل شوند. (کار انجام‌شده توسط کارکنان به‌جای اینکه به نیروی بازوی آن‌ها وابسته باشد به دانش آن‌ها متکی است) این بدین معناست که دولت‌ها به خلق، تسهیم و استفاده از دانش یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های هر فرد در هر سازمان است .

کارکنان دانش‌محور

کارکنان دانش‌محور، مهم‌ترین ابزار اجرای رهیافت مدیریت دانش در هر سازمانی به شمار می‌روند. این کارکنان از یک‌سو بر ارزش فعالیت‌های سازمان می‌افزایند و از سوی دیگر ممکن است نابودی و شکست را برای سازمان‌ها به ارمغان بیاورند.

  • مدیریت روابط کارکنان دانش‌مدار

 کارکنان دانش‌مدار سازمان، مجموعه‌ای از شایستگی‌ها –شامل ترکیبی از مهارت‌ها، آگاهی‌ها و نگرش‌ها را برای سازمان به ارمغان می‌آورند و در قبال آن انتظار دریافت حقوق و مزایای جانبی مناسب، اعتبار، احساس مشارکت در ایجاد و خلق چیزی فراتر از توانایی خود، احساس و رضایت از خویشتن، فرصت یادگیری از دیگران و در بسیاری از سازمان‌های دانش‌محور انتظار دریافت آموزش‌های پیشرفته را دارند. علیرغم محدودیت‌هایی که از جانب اتحادیه‌های کارگری و دولت در جهت تنظیم روابط صنعتی میان کارمند و سرپرست یا مدیر اعمال می‌شود و موجب وضع قوانینی در رابطه با استخدام و اخراج کارکنان می‏شود، اما چگونگی تنظیم روابط با کارکنان دانش‌مدار سازمان در اختیار مدیریت سازمان قرار داشته و هیچ‌گونه محدودیت و الزام قانونی در این زمینه وجود ندارد.

  • آموزش کارکنان دانش‌مدار

در اغلب سازمان‌های دانش‌محور، اطلاعات نه‌تنها از جانب کارکنان دانش‌مدار به سطوح دیگر سازمان جریان می‌یابد، بلکه جریان مشابهی از اطلاعات و دانش تخصصی از جانب مسئولان شرکت به‌سوی کارکنان جریان دارد. شرکت از طریق آماده‌سازی بستر مناسب جهت مشارکت‌های غیررسمی در سازمان زمینه ایجاد چنین جریانی از اطلاعات را تسهیل می‌کند که طی آن، کلیه افراد سازمان از طریق شرکت در جلسات متعدد و همکاری در طرح‌های مشترک، اطلاعات موردنیاز خود را دریافت می‌کنند و بر دانش خود می‌افزایند. باوجود این، باید گفت که مهم‌ترین جریان اطلاعاتی درون سازمان، جریان انتقال رسمی اطلاعات از طریق برگزاری جلسات آموزشی برای کارکنان دانش‌مدار سازمان می‌باشد که اغلب، هزینه زیادی بر سازمان تحمیل می‌کند. به علت لزوم صرف هزینه زیاد در این زمینه لازم به نظر می‌رسد که مدیران، نرخ بازگشت سرمایه را قبل از صرف هزینه و انجام سرمایه‌گذاری در این حوزه محاسبه کنند

ابزارهای لازم برای مدیریت دانش

  • گروه‌افزار

نرم‌افزاری است که همکاری گروهی را بر روی یک شبکه امکان‌پذیر می‌سازد. مثال‌هایی از گروه‌افزارها شامل ابزارهای مشترک خلق اطلاعات، وایت بردهای الکترونیکی، کنفرانس‌های تصویری، گردهمایی بر خط، پست الکترونیکی و صفحه‌نمایش مشترک بر خط و کنفرانس‌های چندوجهی است. هرکدام از این فناوری‌ها این قابلیت را دارند تا همکاری و مشارکت را از فواصل دور امکان‌پذیر سازند و هزینه‌های سفر و اتلاف زمان کارکنان دانش‌مدار را کاهش دهند.

ابزارهای مشترک خلق اطلاعات شامل برنامه‌های عمومی پردازش لغت، برنامه‌های گرافیکی و امکانات تنظیم صدا هستند. اگرچه اغلب به‌تنهایی از ارزش زیادی برخوردار نیستند، اما بسیاری از برنامه‌های کاربردی اگر بتوانند به اسنادی بر روی شبکه یا یک سرور عمومی دست پیداکرده و آن را اصلاح کنند، می‌توانند به‌عنوان گروه‌افزار در نظر گرفته شوند. غالب ابزارهای مشترک خلق اطلاعات باید به‌صورت غیر همزمان مورداستفاده قرار بگیرند، زیرا فقط یک نفر در یک‌زمان مشخص می‌تواند تغییراتی در سند ایجاد کند.

سیستم پست الکترونیک که از ارتباطات متنی غیر همزمان پشتیبانی می‌کند، به‌عنوان پرکاربردترین نوع گروه‌افزار محسوب می‌شود. گردهمایی‌هایی بر خط سیستم، تبادلات متنی بهنگامی محسوب می‌شوند که ارسال و دریافت پیام متنی را برای اعضای گروه فراهم می‌کنند.

صفحه‌نمایش مشترک، با امتیاز دسترسی مناسب به «کاربر» اجازه می‌دهد تا به رایانه‌های شخصی از راه دور متصل شده و آن‌ها را کنترل نماید. صفحه‌نمایش مشترک به‌ویژه در تهیه برنامه‌های آموزشی و حل مشکلات و مسائل جاری سازمان، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

قسمت اصلی نردبان تکامل گروه‌افزار، وایت برد الکترونیکی می‌باشد. این فناوری که به‌طور خاص برای همکاری گروهی طراحی‌شده است، یک وایت برد مجازی است که ترسیم‌کننده فضایی است که در آن، همکاران مختلف به ایجاد و اصلاح کارهای گرافیکی دست‌ساز، برجسته کردن قسمت‌های جالب بر روی تصاویر دیجیتالی یا ارسال ساده یک اسلاید برای ارائه می‌پردازند. وایت بردها اغلب در ترکیب با دیگر برنامه‏ها از قبیل کنفرانس‌های ویدئویی و اجرای برنامه‌های چندگانه صوتی و تصویری به‌کاربرده می‌شود.

  • سیستم‌های خبره

انطباق رهیافت فناوری بنیادی است که زیربنای سیستم خبره را تشکیل می‌دهد. (سیستم‌های خبره برنامه‌هایی هستند که می‌توانند تصمیماتی همانند انسان بگیرند؛ به‌ویژه تصمیماتی معقول در شرایط عدم قطعیت). سیستم‌های خبره همچنین در کمک به متخصصان برای کاربر روی فرآیندهایی همچون تشخیص بیماری‌ها می‌توانند مفید واقع شوند. زمانی که فرآیند از قوانین استنتاج شد، استدلال و منطق با محیط برنامه‌ریزی استاندارد تلفیق می‌شود و یا به‌صورت نمودار گرافیکی تصمیم ارائه می‌شود.

  • سیستم‌های هوشمند

سیستم هوشمند که به‌عنوان روبات‌ها یا روبات‌های نرم‌افزاری شناخته‌شده‌اند، از فناوری همانندسازی مدل برای انجام وظایفشان استفاده می‌کنند. سیستم‌های هوشمند مخصوصاً در به دست آوردن اطلاعات از شبکه، پایگاه‌های داده تجاری و اینترنت داخلی یا اینترانت‌های شرکتی، بسیار فعال عمل می‌کنند. سیستم‌های هوشمند که می‌توانند بر روی رایانه‌های شخصی یا شبکه قرار بگیرند، سؤالات کاربر را پذیرفته، آن‌ها را به زبان مناسبی تهیه‌کرده و سپس آن‌ها را به موتورهای جستجوی مناسبی واگذار می‌کند. سیستم‌های هوشمند درنهایت نسخه‌های اضافی را حذف می‌کنند، نتایج نهایی را در قالب‌های استاندارد تهیه‌کرده و آن‌ها را طبقه‌بندی می‌کنند.

  • پایگاه داده حرفه‌ای

پایگاه داده حرفه‌ای تجاری و موتورهای جستجو به کسب دانش در هر سازمان دانش‌محور کمک می‌کنند. سازمان‌ها با دسترسی به این پایگاه داده، حرفه‌ای می‌توانند به‌ صرفه‌جویی در صرف زمان و پول بپردازند که در غیر این صورت، به دلیل دوباره‌کاری و تلاش برای یافتن اطلاعات، بسیاری از منابع تلف می‌شدند. علاوه بر این، شرکت‌ها ممکن است استانداردهای کیفی لازم را که توسط شرکت‌های حرفه‌ای ارائه‌دهنده خدمات مربوط وضع‌شده است، رعایت نکنند. متخصصان درون شرکت با دستیابی مناسب به پایگاه داده و ابزارهای جستجو می‌توانند به‌سرعت به اخذ دانش از منابع بیرونی بپردازند. برای دسترسی به پایگاه داده‌ای که در آن هزاران مقاله و اطلاعات ویژه صنعتی وجود دارد، هزینه‌های هنگفتی باید صرف شود.

  • شبیه‌سازی

شاید قدرتمندترین ابزار مدیریت دانش، شبیه‌سازی باشد (برنامه‌ای که از طریق فناوری پیچیده نقاشی متحرک، واقعیتی را نشان می‌دهد). شبیه‌سازی، به‌ویژه برای تفهیم روابط پیچیده به کارکنان دانش مداری که در فهم جداول اعداد و معادلات با مشکلاتی روبه‌رو هستند، بسیار مفید است. شبیه‌سازی ابزار فوق‌العاده‌ای برای شناسایی دستورالعمل‌ها در ارتباطات و تعاملات متقابل است، زیرا فرآیندهای پیچیده را به شکلی ساده و قابل‌فهم نشان می‌دهد.

  • ابزارهای تجسم / مجسم سازی

معمولاً ارائه مطالب همراه با اسلاید، نمودار و تصاویر جانبی و قابل‌فهم‌تر از ارائه ساده متن است. اگر تصاویر گرافیکی و نقاشی‌های متحرک به شکل مناسبی طراحی شوند، می‌توانند زمان موردنیاز کارکنان دانش‌مدار را برای فهمیدن فرآیندهای پیچیده کاهش دهند و برای افراد غیرمتخصص نیز این امکان را فراهم می‌آورند تا درستی روابطی که توصیف آن را جداول داده مشکل می‌نماید را بررسی کنند. نقاشی‌های متحرک مبتنی بر شبیه‌سازی، به‌ویژه در بیان روابط پویای بین متغیرها بسیار مناسب هستند. نمونه‌هایی از ابزار تجسم، از بسته‌های گرافیکی سه‌بعدی تا نمودار دایره‌ای ساده و نمودار هیستوگرام مربوط به برنامه صفحه گسترده تا دیگر برنامه‌های قدیمی اداری متفاوت هستند.

مزایای مدیریت دانش

 اندازه‌گیری مزایای سرمایه‌های مرتبط بادانش، به یکی از مشکل‌ترین و چالشی‌ترین مباحث کسب‌وکارهای امروزی مبتنی بر دانش تبدیل‌شده است.کمی کردن دانش، غیرممکن و اندازه‌گیری نتایج مستقیم مدیریت دانش چندان ساده نیست. مزایای به‌کارگیری فعالیت‌های مدیریت دانش، از سطح فنی تا سطح استراتژیک، بر فرهنگ و بهره‌وری کل سازمان مؤثر خواهد بود. برخی مزایا عبارت‌اند از:

بهبود پاسخ رقابتی: توانمند ساختن سازمان‌ها برای پاسخگویی به تغییرات بازار و تسریع زمان ارائه محصولات مدیر به بازار.

  • کاهش هزینه‌ها و اجتناب از هدر رفتن سرمایه‌های ذهنی: در اختیار گرفتن دانش ضمنی این اجازه را به سازمان می‌دهد تا آن دانش را به کار ببرد تا فرآیندها را برای کاربردهای آتی حفظ کرده و هزینه‌های آموزش مجدد کارکنان و متخصصان را از میان بردارد.
  • برطرف کردن نیاز برای جهانی عمل کردن: عملیاتی که ازنظر جغرافیایی پراکنده‌اند چالش‌های خاصی را درزمینه‌ی فرهنگی و مدیریت دانش می‌طلبد. سازمان‌هایی که دارای فرهنگ اثربخش درزمینه‌ی مدیریت دانش هستند، می‌توانند به روحیه “آن‌ها و ما ” خاتمه داده، هر آنچه هست “ما ” شود و استفاده کارآمد از منابع پراکنده را حداکثر سازد.
  • اثربخشی شغل: به‌کارگیری زیرساخت مدیریت دانش، محدودیت‌های سنتی را از بین برده، تسهیم دانش را در میان کارکنان افزایش داده و درنتیجه اثربخشی را ارتقا می‌دهد.
  • اثربخشی سازمان: ابزارها، الگوها و بهترین کاربردهای مدیریت دانش که بافرهنگ تسهیم دانش همراه است. یک محیط همکاری را شکل داده و اثربخشی سازمان را افزایش می‌دهد.

تعیین جهت استراتژیک: استفاده از فرهنگ دانش، خلاقیت و نوآوری را ارتقاء داده و درنتیجه بر جهت استراتژیک تأثیر می‌گذارد

از مزایای عمده دست‌یافتنی دیگر مدیریت دانش می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تسهیم و کسب توانایی رقابت گسترده؛
  • ارتقای کیفیت و مهارت تصمیم‌گیری و پرهیز از هر زمان و انجام دوباره‌کاری‌ها؛
  • ارتقای سطح پاسخگویی به مشتریان؛
  • ارتقای اثربخشی افراد، عملکردها، محصولات و خدمات بهتر؛
  • ایجاد فرصت‌های جدید؛
  • ‌بازار و فرصت‌های جدید مشخص می‌شوند؛
  • تداوم دانش سازمانی: در سازمان‌هایی که نرخ جابجایی کارکنان بالاست، مدیریت دانش، سازوکارهای اثربخش است که می‌تواند دانش را از کارکنان باتجربه به کارکنان جدید منتقل کند تا دوام کار حفظ شود.

منبع

صابر هشجین، محسن(1394)، تأثیر فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات بر پیاده‌سازی مدیریت دانش، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مدیریت اجرایی (گرایش استراتژیک)، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0