یادگیری چندرسانه ای
نظریه شناختی یادگیری چندرسانه ای : طراحی محیط چندرسانهای در داخل اینترنت و چه در داخل سیدیها باید بر اساس اصول و استانداردهای علمی باشند و این اصول مبتنی بر اصل پردازش اطلاعات توسط انسانها است.ما بر آنیم که پیامهای چندرسانهای را مطابق با ساختار ذهنی انسان طراحی کنیم و به دنبال این امر سه نظریهی شناختی یادگیری که چندرسانهای برآن استوار است را مورد بررسی قرار میدهیم.
- نظریه ی رمزگذاری دوگانه
براساس مدل رایج حافظهی فعال، ظرفیت حافظه ی فعال بین دو کانال شنیداری و دیداری توزیع شده است برای مثال در سطح فرضیهی مجزا پیشنهاد شده است فرض بر پردازش مستقل مواد کلامی ارائه شده شنیداری و دیداری در حافظهی فعال است. نظریه رمزگذاری دوگانهی پیشنهاد میکند که اطلاعات میتوانند کدگذاری، ذخیره شوند و از دو سیستم متفاوت (یکی برای اطلاعات کلامی و دیگری برای اطلاعات تصویری) بازیابی شوند. برای مثال در حافظه فعال این سیستمها به عنوان حلقهی صوتی و دفتر طراح مشخص شده بودند حلقه صوتی اطلاعات را پردازش میکند در حالی که دفتر فضایی طراحی دیداری به اطلاعات دیداری مثل نمودارها و تصاویر رسیدگی میکند.
- نظریه ی بارشناختی
این نظریه یک نظریه طراحی آموزشی است که کاهش بارشناختی را دنبال میکندحافظه فعال فقط میتواند مقدار محدودی از اطلاعات جدید را پردازش کند اگر وظیفه ی یادگیری خیلی پیچیده باشد میتواند یک بار اضافی را نتیجه دهد. این فرض اصلی در رویکرد بارشناختی است.
- نظریه ی یادگیری ساختنگرایی
ساختنگرایان یادگیری را به طور فعال در نظر میگیرند دانش از بیرون و از فرد دیگری دریافت نمیشود بلکه دانش همان تفسیرها و پردازشهای درونی یادگیرنده است. یادگیرنده در مرکز یادگیری است و استاد نقش راهنما و تسهیل کننده را بازی میکند. باید به یادگیرنده اجازه داده شود تا دانش را بسازد .یکی از تاکیدهای عمدهی ساختنگرایان یادگیری موقتی است که یادگیرنده را زمینهای، درنظر میگیرد. اگر اطلاعات به گونهای باشد که در بسیاری از زمینهها کاربرد داشته باشد بنابراین باید از راهبردهایی استفاده شود که یادگیری چندرسانهای را ارتقاء دهد تا مطمئن شویم یادگیرندگان میتوانند اطلاعات را در سطح وسیعی به کار ببرند باید در آموزش از فعالیت یادگیری استفاده کرد که به یادگیرنده اجازه دریافت اطلاعات و کاربرد آن را در موقعیت و زمینه بدهد.
فرضیه های اساسی درباره ی نظریه شناختی یادگیری چندرسانهای : نظریه شناختی یادگیری چندرسانهای بر مبنای ظرفیت محدود حافظه فعال و نظریه کانال دوگانه، بیانگر آن است که اطلاعات کانال شنیداری و یا کانال دیداری و یا هر دو کانال، وارد حافظه فعال میشود.به طور کلی فرضیه های اساسی درباره نظریه شناختی یادگیری چندرسانهای به شرح زیر است :
- فرضیه کانال دوگانه
فرضیه کانال دوگانه عبارتنداز اینکه انسانها برای پردازش اطلاعاتی که به شکل مواد دیداری و شنیداری ارائه شده، کانال جداگانه و مجزایی را در اختیار دارند. مفهوم پردازش اطلاعات در کانال مجزا، در روانشناسی شناختی تاریخچهای طولانی دارد و اخیراً همبستگی نزدیکی با نظریه رمزگذاری دو گانه پایویو و مدل حافظه بدلی دارد.
- فرضیه ظرفیت محدود
فرضیه ظرفیت محدود حاکی از این است که انسانها میزان اطلاعاتی را که میتوانند در هر کانال و در یک زمان واحد پردازش کنند دارای محدودیت هستند. زمانی که یک تصویر و یا انیمیشن نمایش داده میشود، یادگیرنده تنها قادر است مقدار کمی از تصاویر را در حافظه فعال خود در یک زمان نگهداری کند.
- فرضیه پردازش فعال
فرضیه پردازش فعال عبارتند از اینکه انسانها در پردازش شناختی برای ایجاد یک بازنمایی منسجم و قابل فهم از تجارب خود به صورت فعالانه درگیر میشوند. این پردازش شناختی فعال شامل: توجه کردن، سازماندهی اطلاعات وارد شده ،یکپارچه سازی اطلاعات وارد شده با سایر دانشها میباشد. به طور خلاصه، انسانها پردازشگرانی فعال هستند که به دنبال معنا و مفهوم بخشیدن به نمایشهای چندرسانهای هستند. این برداشت از انسانها به عنوان پردازشگرانی فعال با برداشت معمول از انسانها به عنوان پردازشگرانی منفعل که به دنبال افزودن اطلاعات زیاد به حافظه خود تا حد امکان هستند در تضاد است طراحان آموزشی به هنگام طراحی مواد آموزشی باید متوجه ارتباط میان حافظه کوتاهمدت .
- فرضیه انتقال
دانش و مهارتهای جدید باید در هنگام عمکلرد از حافظهی بلندمدت بازیابی گردند.
فرایندهای شناختی در یادگیری چندرسانه ای
- انتخاب کلمات و تصاویر: گام اول ،توجه به کلمات و تصاویر مرتبط به هم است که در مواد آموزشی ارائه شدهاند .
- سازماندهی کلمات و تصاویر: گام دوم، سازماندهی ذهنی تصاویر و کلمات انتخاب شده در بازنماییهای کلامی و تصویری منسجم است .
- تلفیق: گام سوم و نهایی،تلفیق بازنماییهای کلامی و تصویری با یکدیگر و با دانستههای قبلی است .
وقتی که پپامهای چندرسانهایهای آموزشی بهگونهای طراحی شود که مطابق با کارکردهای ذهن انسان و اصول مبتنی بر پژوهشها باشند یادگیری معنیدار را که در گرو فرایندهای شناختی فعال دانشآموز است را در پی خواهد داشت. یادگیرندگان با برای پردازش محتوای آموزشی که به آنها ارائه میشود، ممکن است که با سه نوع پردازش شناختی روبرو شوند. با توجه به اینکه ظرفیت حافظه فعال از محدودیت برخوردار است، طراحان آموزشی به این سه نوع پردازش شناختی توجه میکنند و مطابق هر یک با آن برخورد مینمایند :
- پردازش بیرونی:پردازش شناختی است که از یادگیری محتوای آموزشی هیچ گونه حمایتی را به عمل نمی آورد و به واسطهی طراحیآموزشی ضعیف به وجود آمده است .
- پردازش اساسی : پردازش شناختی است که بازنمایی ذهنی محتوای آموزشی را مدنظر خود قرارمیدهد(عمدتا شامل انتخاب و عناصر مواد آموزشی و مرتبط ساختن آنها با یکدیگر )و از پیچیدگیهای ذاتی محتوای آموزشی نشات میگیرد .
- پردازش زایشی: پردازش شناختی است که درک و فهم عمیقتر از مواد آموزشی را مدنظر قرار میدهد (عمدتا شامل سازماندهی و تلفیق)و از انگیزه یادگیرنده برای یادگیری بهتر نشات میگیرد.
طراحان آموزشی باید محتوا و مواد آموزشیای را به وجود آورند که پردازش شناخت بیرونی را به حداقل برساند، پردازش شناخت اساسی را مدیریت کند و پردازش شناخت زایشی را به حداکثر برساند .
اصول طراحی یادگیری چند رسانها ی
- اصولی برای مدیریت کردن پردازش های درونی ذهن
اصل چند رسانه ای: به منظور رعایت این اصل میبایست کلمات و تصاویر در بخشهای مختلف نرمافزار چندرسانهای آموزشی وجد داشته باشد. کلمات شامل متون چاپی و متون گفتاری و تصاویر شامل: فیلم انیمیشن و تصاویر گرافیکی میباشد براساس این امر تلفیق تصاویر و کلمات منجر به یادگیری بهتر دانشآموزان میشود و نمیتوان به تنهایی از تصاویر استفاده کرد چرا که هنگامی که تصاویر و کلمات در کنار هم ارائه میشوند فرصت ساختن مدلهای ذهنی تصویری کلامی و نیز ایجاد ارتباط میان آنها به وجود. زمانی که تنها کلمات ارائه میشوند دانش آموز فرصت ایجاد یک مدل ذهنی کلامی را دارد اما این احتمال کمتر وجود دارد که بتواند یک مدل ذهنی تصویری را ایجاد کند و ارتباطاتی را میان مدل های ذهنی تصویری و کلامی به وجود آورد.
اصل کانال های حسی: دانشآموزان از انیمیشن و بیان شفاهی بهتر از انیمیشن و متن روی صفحه مانیتور یاد میگیرند؛ به عبارت دیگر، دانش آموزان زمانی خوب یاد میگیرند که کلمات موجود در پیامهای چندرسانهای به جای متن چاپی به صورت گفتاری ارائه شود.
منطق نظری: زمانیکه تصاویر و کلمات هر دو به صورت دیداری ارائه میشود(همانند انیمیشن ومتن چاپی) ظرفیت کانال تصویری/ دیداری پر میشود ؛ در حالی که کانال کلامی/ شنیداری بدون استفاده میماند.زمانیکه کلمات بصورت شنیداری ارائه میشود آنها میتوانند در کانال کلامی/ شنیداری پردازش شوند، بدین ترتیب کانال تصویری/ دیداری، فقط برای پردازش تصاویر اختصاص پیدا میکند.
نظریه بنیادی وزیر بنایی اثر کانال های حسی، نظریه پردازش دو کانالی است؛ ایدهای که میگوید برای پردازش مواد ارائه شده دیداری و شنیداری کانالهای مجزایی وجود دارد. نظریه رمزگردانی دوگانه پایویو تا حدی تمایز مشابه ی را نشان میدهد. دومین نظریه زیربنایی اثر کانالهای حسی، فرضیه ظرفیت محدود می باشد- عقیدهای که میگوید هر کانال در مقدار پردازش دارای محدودیت است. بالاخره سومین نظریه زیر بنایی،یادگیری فعال است- عقیدهای که میگوید یادگیری معنادار زمانی رخ می دهد که یادگیرنده عمل انتخاب، سازماندهی ویکپارچهسازی دانش کسب شده را در هر کانال انجام دهد و این فرآیندها نیاز به ظرفیت شناختی دارند.
چه ارتباطی بین اثر شناختی درک فضایی و اثر کانال حسی وجود دارد؟
در اثر شناختی درک فضایی، ارائه متن وتصویر می تواند منجر به یادگیری معنادار شود. در حالی که در اثر کانال حسی،ارائه متن(نوشتاری) وتصاویر منجر به یادگیری ضعیفتر میشود. اولاً اثر شناختی درک فضایی، محل قرارگیری متن نزدیک بخش مرتبط تصویری(یا انیمیشنی) را با قرارگیری متن دور از آن مقایسه میکند. برطبق نظریه یادگیری چندرسانهای قرارگیری متن نزدیک تصویری که آن را توضیح میدهد، شانس فراگیر را جهت ایجاد ارتباط ذهنی بین کلمات و تصاویر مرتبط؛ افزایش میدهد.دوماً اثر کانالهای حسی ارائه انیمیشن وبیان شفاهی را با ارائه انیمیشن ومتن ( چاپی) – هنگامی که متن دور از بخش انیمیشنی قرار دارد- مقایسه می نماید. به طور خلاصه، میزان اثر بخشی حافظه فعال میتواند با ارائه اطلاعات به صورت مخلوط(حالت شنیداری و دیداری) در مقایسه با حالت منفرد، افزایش مییابد.میتوانم نتیجهگیری کنم که بهترین راه برای ارائه کلمات وتصاویر متحرک در محیط مبتنی بر کامپیوتر با سرعت ارائه ثابت درقالب انیمیشن همراه با بیان شفاهی کوتاه میباشد.
اصل بخش بندی: زمانی که مطالب چندرسانهای به صورت بخشبندی ارائه می شوند نسبت به زمانی که به هم پیوسته هستند یادگیرندگان بهتر یاد خواهندگرفت.به منظور سادهتر کردن طالب پیچیده نمیتوان بسیاری از عناصر را حذف کرد چرا که صحت مطالب از بین خواهدرفت یادگیرندگان میتوانند با قطعه کردن مطاالب، پیچیدگی آنها را به سادگی حل کنند بنابراین میتواندر طراحی چندرسانهایهای دروس پیچیده، مطالب را به قسمتهای کوچکتر که قابل ارائه در یک زمان هستند تقسیم کرد .
اصل پیش آزمون: زمانی که یادگیرندگان نام و ویژگی های مفاهیم کلیدی مطرح شده را می دانند نسبت به زمانی که این مفاهیم برای آنان ناآشناست بهتر یاد خواهند گرفت. به منظور آموزش نحوی کارکرد یک نظام، قبل از مشاهدهی نحوه ی کارکرد آن در یک چندرسانه ای باید قسمت های مختلف و اجزای آن نظام مشخص شو تا یادگیرندگان با مفاهیم و اسامی کلیدی آن آشنا شوند.
- اصولی برای کاهش پردازش اضافی
اصل پیوستگی و انسجام: دانشآموزان زمانی خوب یاد میگیرند که از گنجانده شدن مواد درسی نامربوط و نامرتبط جلوگیری شود.اصل انسجام یا پیوستگی میتواند در سه تعبیر یا برگردان تکمیلی بخشبندی شود : (1) زمانیکه ارائه چندرسانهای گیرا وجالب توجه است اما تصاویر وکلمات نامرتبط اضافه شدهاند به یادگیری دانشآموز لطمه وارد می شود،(2) زمانیکه ارائه چندرسانهای گیرا وجالب توجه است اما اصوات و موسیقی نامرتبط اضافه شده است به یادگیری دانشآموز لطمه وارد میشود،(3) زمانیکه کلمات وتصاویر غیرضروری از ارائه چندرسانهای حذف شوند یادگیری دانشآموز بهبود پیدا میکند.
منطق نظری : مواد درسی نامربوط یا بیربط، منابع شناختی را در حافظه فعال به چالش میکشند ومیتوانند توجه و آگاهی را از مواد درسی مهم منحرف کنند، آنها میتوانند فرآیند سازماندهی مواد درسی را مختل سازند و همچنین میتوانند باعث شوند که یادگیرنده مواد درسی را به شکل نامناسبی سازماندهی کند.برطبق نظریه تحریک پذیری افزودن مواد جالب اما نامربوط به فراگیران انرژی می دهد طوری که آنها توجه بیشتری کرده و رویهم رفته بیشتر یاد میگیرند.در این مورد هیجان(محرک) بر شناخت تأثیر میگذارد، سطح بالاتری از لذت بوسیله جزئیات اغوا کننده القاء میشود که باعث توجه بیشتر فراگیر و رمزگردانی بیشتر او از مواد درسی میشود.
برعکس رویکرد عام، نظریه تحریکپذیری بر اساس دیدگاه کهنۀ یادگیری با عنوان «اکتساب اطلاعات» بنا شده است(همانند نظریه ارائه اطلاعات در یادگیری چندرسانهای)این عقیده که یادگیری دربر گیرنده گرفتن اطلاعات از معلم ودادن آن به فراگیر است. درمقابل نظریه شناختی یادگیری چندرسانهای براساس دیدگاه یادگیری تحت عنوان «ساخت دانش» بنا شده است- این عقیده که فراگیر به طور فعال فراگیر به طور فعال بازنماییهای ذهنی از آنچه ارائه میشود و آنچه قبلاً میدانسته است را میسازد.به طورعام، پژوهشهای اخیر روی جزئیات اغواکننده، استناد به این دارد که افزودن زمینه جذاب که با مضمون متن بیارتباط است، موجب کاهش یا عدم یادآوری ایدههای اصلی متن میشود.بهطور خلاصه، نظریه شناختی یادگیری چندرسانهای یک اثر پیوسته را پیش بینی میکند که افزودن مواد جالب- به شکل موسیقی واصوات- به یادگیری دانش آموزان لطمه میزند.
مفاهیم طراحی چندرسانهای براساس این اصول واضح هستند : (1) تصاویر وکلمات فرعی را به ارائه چند رسانهای اضافه نکنید. (2) اصوات وموسیقی که لازم نیستند را به طراحی چندرسانهای اضافه نکنید. (3) محدود کردن ارائه در قالب مطالب کوتاه ونکتهای. ارائه مختصر و موجز به فراگیران این امکان را میدهد تا یک بازنمایی ذهنی پیوسته ایجاد کنند- یعنی تمرکز روی عناصر کلیدی وسازماندهی ذهنی آنها به طریقی که منجر به ادراک شود. بهطورخلاصه، نتایج ما نشان میدهد که طراحان چندرسانهای باید با وسوسه افزودن صدای زنگ وصوتهای غیرضروری به یک ارائه آموزشی مخالفت کنند. اجتناب از کلمات، تصاویر و اصوات جالب به طور واضح، راهبرد طراحی پیوسته است که این مسئله ربطی به پیام و مفهوم اصلی درس ندارد. توضیح مورد نیاز باید بعد از اینکه فراگیر ارائه ذهنی پیوستهای از سیستم بنیادی علت ومعلولی را ساخت؛ ارائه شود به عنوان مثال بعد از یک ارائه چندرسانهای مختصر که به فراگیر کمک میکند تا مراحل اصلی روند رعد وبرق را بفهمد، مواد اضافی میتواند در هر مرحله جهت بسط مطلب ارائه شود.
اصل افزونگی و مازاد: دانشآموزان از طریق انیمیشن و بیان شفاهی بهتر از انیمیشن،بیان شفاهی و متن(چاپی) یاد میگیرند.
منطق نظری : وقتی تصاویر وکلمات هر دو بصورت دیداری ارائه می شود(همانند انیمیشن ومتن چاپ شده ) ، در این صورت امکان دارد ظرفیت کانال دیداری پر شود.منطق اضافه کردن متن بر روی صفحه نمایش در انیمیشن های مبتنی بر بیان شفاهی کوتاه، بر آنچه که میتوان آن را فرضیه ترجیحات یادگیری نامید، استوار است.افراد مختلف به شیوه های مختلف یاد می گیرند برای مثال : اگر دانش آموزی ترجیح می دهد که از کلمات گفتاری یاد بگیرد، این دانشآموز میتواند به بیان شفاهی توجه کند؛ اگر دانشآموز دیگری ترجیح میدهد که از کلمات چاپ شده یاد بگیرد، این دانشآموز میتواند به متن روی صفحه نمایش توجه کند.با بکارگیری چندین شکل ارائه آموزش دهندگان میتوانند خودشان را با هر سبک یادگیری ترجیحی دانشآموزان همسو و منطبق سازند. همانطور که میبینید فرضیه ترجیحات یادگیری مبتنی بر نظریه یادگیری اطلاعات در یادگیری چندرسانهای است
در بیشتر سطوح مقدماتی، فرضیه ترجیحات یادگیری بر نظریه ارائه اطلاعات در یادگیری چندرسانهای متکی است که یادگیری را به مثابه انتقال اطلاعات از سوی معلم به یادگیرنده درنظر میگیرد. براساس این مفهوم یادگیری زمانی رخ میدهد که اطلاعات بوسیله آموزش دهنده ارائه میشود و بوسیله دانشآموز دریافت میگردد.آنچه پیش میآید این است که؛ دریافت زمانی بهتر انجام خواهد شد که بیش از چند مسیر ارائه بکار گرفته شود، بویژه در مواردی که برخی از مسیر ها مسدود هستند.این نگرش با نظریه یادگیری چندرسانهای در تضاد است که میگوید یادگیرندگان به صورت فعال بازنماییهای ذهنی را در درون سیستمهای پردازش اطلاعات خودشان ایجاد میکنند.
یکی از موارد مخالف با اضافه شدن متن بر روی صفحه نمایش بر فرضیه ظرفیت محدود مبتنی است.افراد برای پردازش مواد شنیداری ارائه شده دارای ظرفیت محدودی هستند.فرضیه ظرفیت محدود بر اساس نظریه شناختی یادگیری چندرسانهای میباشد. زمانیکه کلمات- همانند متن روی صفحه نمایش- بصورت دیداری ارائه می شوند این کار بار اضافی را بر کانال پردازش اطلاعات وارد میکند.این بار شناختی اضافه شده در کانال دیداری ،میزان پردازشی را که افراد میتوانند در انیمیشن بکار بگیرند که آن هم از طریق کانال دیداری وارد میشود،کاهش میدهد.
وقتی که هرسه نوع تصاویر، کلمات چاپ شده وکلمات گفتاری ارائه میشود ظرفیت سیستم میتواند به دو صورت پردازش شود : اولاً؛تصاویر وکلمات چاپ شده در کانال دیداری بر سر منابع محدود شناختی با هم رقابت میکنند به خاطر اینکه هر دوی آنها از طریق چشمها وارد سیستم پردازش اطلاعات میشوند. دوماً؛وقتی که اطلاعات کلامی به هر دو صورت دیداری وشنیداری ارائه میشود ممکن است یادگیرندگان برای بدست آوردن هر دوی آنها در یک بار تلاش و تطبیق هر دو جریان اطلاعات، وسوسه و بر انگیخته شوند.این فعالیتهای اضافی و نامرتبط نیاز به منابع شناختی دارد که نتیجتاً برای پردازش انیمیشن وپیوند ذهنی آن با بیان شفاهی،منابع شناختی کافی در دسترس نیست.فرآیند یکپارچه سازی برای یادگیری معنی دار ضروری است.در مقابل؛ مؤثرترین شیوه برای ارائه مواد کلامی، ارائه بواسطه کانال شنیداری می باشد که تنها بصورت متن گفتاری صورت می گیرد.به دلیل اینکه در این شیوه مواد کلامی با تصاویر منابع شناختی در کانال دیداری رقابتی ندارد.بر اساس این نظریه ما می توانیم نشان دهیم که اثر افزونگی یا مازاد به هنگام اضافه شدن متن بر روی صفحه نمایش در یک انیمیشن مبتنی بر بیان شفاهی کوتاه، منجر به یادگیری ضعیفتری خواهد شد، همانطور که نتایج آزمون یادداری نشان می دهد و همین طور نتایج آزمون انتقال یادگیری فهم ضعیفتری را نشان می دهد.
اثر افزونگی یا مازاد این امکان را به ما میدهد که اصل دیگری به اصول طراحی چند رسانه ای اضافه سازیم.به هنگام ایجاد یک نمایش چند رسانه ای مشتمل بر انیمیشن های مبتنی بر بیان شفاهی کوتاه، متنی را بر روی صفحه نمایش اضافه نکنید درحالی که کلمات مشابه آن را هم اکنون بصورت بیان شفاهی در اختیار دارید.اثر افزونگی یا مازاد به این معنی نیست که هرگز ازمتن گفتاری و چاپ شده به همراه هم استفاده نکنیم. اصول طراحی چندرسانهای نباید بعنوان فرامین انعطاف ناپذیر تلقی شده وبکار گرفته شوند، بلکه آنها باید در ارتباط با نظریههای مختلف در مورد چگونگی یادگیری افراد تفسیر شوند.
اصل مجاورت: (مجاورت مکانی)
دانشآموزان زمانی خوب یاد میگیرند که در صفحه یا صفحه نمایشگر، تصاویر وکلماتی که مربوط به هم هستند نزدیک به هم یا در کنار هم به نمایش درآیند تا اینکه دور از هم به نمایش درآیند.
منطق نظری : وقتی بر روی صفحه یا صفحه نمایشگر، کلمات وتصاویر مربوط به هم نزدیک یکدیگر یا در کنار هم قرار دارند؛ یادگیرندگان مجبور نیستند منابع شناختی خود را برای جستجوی دیداری صفحه یا صفحه نمایشگر،صرف کنند واحتمال زیادی هست که یادگیرندگان قادر به نگهداری هردوی آنها در حافظه فعال خود در آن واحد باشند.وقتی کلمات وتصاویر مربوط به هم دور از یکدیگر بر روی صفحه یا صفحه نمایشگر قرار دارند یادگیرندگان مجبورند منابع شناختی خود را برای جستجوی دیداری صفحه یا صفحه نمایشگر، برای پیدا کردن کلمات وتصاویر مربوط به هم، صرف کنند.بنابراین؛ احتمال کمی وجود دارد که یادگیرندگان قادر باشند هر دوی آنها در حافظه فعال خود در آن واحد ،حفظ ونگهداری کنند.
فضای موجود برای ارائه مطالب چندرسانهای-کلمات وتصاویر- بر روی صفحه کامپیوتر یا صفحه کتاب درسی، محدود است.یک صفحه کامپیوتر یا صفحه کتاب فقط گنجایش مقداری محدودی مطالب شفاهی/ نوشتاری ویا دیداری را داراست. بنابراین فضای صفحه نمایش یا کاغذ به عنوان یک منبع محدود در نظر گرفته میشود که انتظار زیادی از آن میرود.تصمیم درباره طراحی چندرسانهها از جمله طراحیهای اقتصادی است که در به چگونگی تعیین فضا بر روی صفحه کاغذ یا صفحه کامپیوتر از بین موارد چندگانه توجه دارد به عنوان مثال تحلیل من از کتابهای درسی علوم نشان داده است که در حدود نیمی از فضای کتاب های درسی برای شکل ها و نیمی دیگر به کلمات اختصاص داده میشود.
نظریه شاختی یادگیری چندرسانهای بر این عقیده استوار است که یادگیری فرآیند فعالی است که فراگیر می کوشد تا از مطالب موجود مفهوم بسازد.این تلاش مفهوم سازی هنگامی که کلمات وتصاویر مرتبط بطور ذهنی در حافظۀ فعال فراگیر یکپارچه شوند، تقویت میشوند. در وضعیت یکپارچه، کلمات وتصاویر به طریقی جدا میشوند که فراگیر را به ایجاد ارتباط ذهنی بین آنها تشویق میکنند. فراگیر نباید دنبال صفحهای بگردد تا شکلی راکه مرتبط با جمله چاپ شده است، بیابد. بنابراین آنها میتوانند منابع شناختی خود را به روند یادگیری فعال که شامل ایجاد ارتباط بین کلمات وتصاویر است اختصاص دهند. بر طبق نظریه شناختی یادگیری چندرسانهای،یادگیری معنیدار چندرسانهای بستگی به ایجاد ارتباط بین بازنمایی ذهنی از تصاویر وکلمات مرتبط دارد. بنابراین ارائه یکپارچه، درکی را که در اجرای آزمونهای انتقال و به همان اندازه در آزمونهای یادداری انعکاس مییابد،پرورش میدهد.
مجاورت زمانی: زمانیکه کلمات وتصاویر مربوط به هم، به جای اینکه بصورت پیاپی وپشت سرهم ارائه شود، بصورت همزمان ارائه میشود؛دانش آموزان بهتر یاد میگیرند.
منطق نظری : زمانیکه بخش انیمیشن و بیان شفاهی( یا گفتار گوینده) مربوط به آن در یک زمان ارائه میشوند، این احتمال زیاد هست که یادگیرنده بتواند بازنمایی های ذهنی هر دو را در حافظه فعال خود در یک زمان نگهداری کند و بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که یادگیرنده قادر باشد ارتباطات یا پیوندهای ذهنی میان بازنماییهای دیداری وکلامی برقرار کند. زمانیکه بین بخش انیمیشنی و بیان شفاهی مربوط به آن از لحاظ زمانی فاصله وجود دارد احتمال کمی وجود دارد که یادگیرنده قادر باشد بازنمایی های ذهنی هر دو را در حافظه فعال خود در یک زمان نگهداری کند و بنابراین احتمال کمتری هست که او قادر باشد پیوندها یا ارتباطات ذهنی بین بازنماییهای دیداری وکلامی برقرار سازد. حتی اگر زمان میان شنیدن یک جمله ودیدن بخش انیمیشنی مربوط به آن،کوتاه باشد در این صورت نیز باز این امکان هست که یادگیرنده بتواند پیوندها یا ارتباطاتی را بین تصاویر وکلمات برقرار سازد. از طرف دیگر، اگر یادگیرنده یک متن طولانی را گوش کند و انیمیشن کاملی را در زمانهای جداگانه تماشا کند، در این صورت احتمال کمی وجود دارد که یادگیرنده بتواند پیوندهایی را بین تصاویر وکلمات برقرار سازد.
دانشآموزانی که مطالب را به صورت همزمان دریافت میکنند نسبت به دانشآموزانی که مطالب را به صورت متوالی دریافت میکنند، توضیحات را بهتر میفهمند. باید این اختلاف در اجرای آزمون انتقال یادگیری به صورت همزمان که منجر به یادگیری بهتری نسبت به ارائه متوالی مطالب میشود منعکس شود. پیش بینی در مورد آزمون یادداری وضوح کمتری دارد به خاطر اینکه نتیجه دو رقابت در عمل معلوم می شود.دانشآموزان در شرایط همزمان احتمال بیشتری جهت ایجاد مفهوم از مطالب ارائه شده دارند و بنابراین پیش بینی میشود که نسبت به دانش آموزانی که مطالب به صورت متوالی به آنها ارائه شده در آزمون یادداری بهتر عمل میکنند. اما دانشآموزان در شرایط متوالی، احتمال بیشتری جهت توجه وتمرکز بر جملهبندی ارائه کلامی مطالب دارند. بنابراین در آزمونهای یادداری کلامی بهتر عمل می کنند.روی هم رفته، من ارزش بیشتری به پردازش معنیدار قائل هستم و بنابراین پیشبینی میکنم که دانشآموزان در گروه همزمان در قسمتهای یادداری کلامی نسبت به دانشآموزان در گروه متوالی بهتر عمل خواهند کرد.
مجاورت مکانی و ومجاورت زمانی دو فرم مرتبط از مجاورت، در طراحی ارائه چندرسانهای می باشند. مجاورت مکانی یعنی قرار دادن کلمات وتصاویر مرتبط نزدیک هم بر روی صفحه میباشد درحالی که مجاورت زمانی یعنی ارائه کلمات وتصاویر مرتبط نزدیک به هم از لحاظ زمانی است. هردو آنها بر اساس یک بنیاد ومکانیسم شناختی می باشند، یعنی دانشآموزان زمانی قادرند بین کلمات وتصاویر ارتباط برقرار سازند که بتوانند از لحاظ ذهنی آنها را در یک زمان پردازش کنند.ارائه همزمان مطالب با شیوه کار ذهن انسان بسیار مطابقت دارد. بخصوص ارائه همزمان دارای مزیتهای:
- قابلیت های دو کانالی انسان برای فراهم ساختن بیان کلامی برای گوش ها وانیمیشن برای چشم ها
- قابلیت محدود هر کانال به خاطر عدم نیاز که موجب می شود فراگیران تعداد زیادی مطالب را در یکی از دو کانال نگهدارند
نیاز به پردازش شناختی فعال بوسیله تشویق فراگیران به ایجاد ارتباط بین بازنمایی های کلامی ودیداری مرتبط
اصل تفاوت های فردی : تاثیرات طراحی آموزش چندرسانهای بریادگیرندگان دارای دانش کمتر نسبت به یادگیرندگان دارای دانش بیشتر وهمچنین بر یادگیرندگان دارای درک فضایی بالا نسبت به یادگیرندگان دارای درک فضایی پایین تاثیرگذارترو موثرتراست
منطق نظری : یادگیرندگان دارای دانش بیشتر قادرند تا از دانش قبلی خودشان برای جبران فقدان راهنمایی در ارائه چندرسانهای بهره ببرند- نظیر شکل دادن مناسب ذهنی به تصاویر از طریق کلمات- در صورتی که یادگیرندگان دارای دانش کمتربه میزان کمتری احتمال دارد که قادر باشند به هنگامی که ارائه چندرسانهای فاقد راهنمایی است خود را در یک فرآیند پردازش شناختی درگیر سازند. یادگیرندگان دارای درک فضایی بالا برای یکپارچه کردن بازنمایی های دیداری وشنیداری از ارائه های چندرسانهای تأثیرگذار، ظرفیت شناختی را در اختیار دارند؛ در مقابل، یادگیرندگان دارای درک فضایی پایین باید ظرفیت شناختی خیلی زیادی را برای نگهداری تصاویر ارائه شده در حافظه خود اختصاص دهند در حالی که این احتمال کم است که آنها برای یکپارچه سازی بازنماییهای دیداری و شنیداری ظرفیت کافی را در اختیار داشته باشند.
- اصلی بر پایهی نشانههای اجتماعی
اصل شخصی سازی : اصل شخصی سازی به سه خرده اصل تقسیم میشود:
زمانی که مطالب کلامی به سبک محاورهای باشد نسبت به زمانی که سبک رسمی است، یادگیرندگان بهتر یاد خواهندگرفت. مطابق با نظریهی یادگیری ذهنی، انسان ها برای درک مطالب ارائه شده تلاش میکنند.بنابراین آموزشدهنده نباید صرفا ارائه اطلاعات را مد نظر داشته باشد بلکه مهمتر از آن این است که فرایندهای ذهنی انسان را مدنظر داشته باشد. پژوهشها نشان میدهند که انسانها هنگامی که احساس میکنند درحال مکالمه با طرف مقابل هستند تلاش بیشتری برای فهم مطالب میکنند تا زمانی که صرفا به دریافت اطاعات میپردازند.
- از شخصیت های روی صفحه برای ارتقای یادگیری استفاده کنید.
- نویسندهی محتوا را برای ارتقای یادگیری، قابل رویت سازید.
توصیه هایی برای بکارگیری اصول چندرسانهای
توصیه های اصل چند رسانه ای
ترسیمات گرافیکی و متن برای ارائه محتوای آموزشی به کار می روند.ترسیمات گرافیکی باید مرتبط با اطلاعات باشند نه اینکه جنبهی تزئینی داشته باشند.ترسیمات نماینده (معرف) برای نشان دادن واقعیت های مسلم، مفاهیم و بخش های مختلف آنها به کار میروند.از انیمیشن ها برا به نمایش گذاشتن محتوایی که نمی توانند به آسانی با مجموعهای از دیداری های ثابت به نمایش در آیند استفاده می شود.
ترسیمات سازمانی برای نشان دادن روابط بین ایده ها یا عناوین دروس یا در جایی از بخش های درون یک کل قرار می گیرند به کار می روند.ترسیمات تفسیری همچون مجموعه ای از فریم های ثابت برای چگونگی کارکرد یک سیستم یا مرئی ساختن پدیده های نامرئی به کار می روند.ترسیمات رابطه ای برای نشان دادن ارتباطات کمی میان متغیر ها به کار می روند.ترسیمات انتقالی مثل ویدئو که چگونگی راه اندازی تجهیزات را به نمایش می گذارند برای نشان دادن تغییرات در طول زمان به کار گرفته می شوند. ترسیمات گرافیکی به عنوان رابط درسی در بررسی مورد ها در دوره های طراحی شده مبتنی بر اکتشاف استفاده می شوند .
توصیه های اصل مجاورت
صفحات باید متن توصیفی را در کنار تصویر مربوطه قار داده باشند .بازخورد روی صفحه سوالات وجود داشته باشد .دستورالعمل ها روی همان صفحه ای قرار داشته باشد که مراحل به کار گرفته می شوند.اطلاعات پیوند خورده، اطلاعات مربوط را روی صفحه اولیه نپوشاند.م تن ترجیحا در کنار یا درون گرافیکها باشد تا در زیر آنها نوشتههای راهنما مختصر ترجیحا به جای آنکه از گرافیک مجزا باشددرون آنها گنجانده شوند.گفتار های مربوطه به واژه ها و گرافیکها در یک زمان ارائه شوند.
توصیه های اصل انسجام
دروس الکترونیکی نباید از تصاویر ، عکس، کلیپ ویدئویی جذاب اما غیرضروری برای یادگیری دانش و مهارت استفاده کنند .دروس الکترونیکی نباید شامل صداهای اضافی به صورت موسیقی متن و صداهای نامربوط باشند.دروس الکترونیکی نباید توضیحات یا جزئیات جذاب اما غیر ضروری برای اهداف آموزشی را در بربگیرند. دروس الکترونیکی باید محتوای اصلی را با حداقل واژه ها یا گرافیک ها مورد نیاز برای کمک به فهم نکات اصلی ارائه کنند.
توصیه های اصل کانال حسی
از گفتار برای توضیح تصاویر گرافیکی روی صفحه نمایشگر یا انیمیشن استفاده کنید.از گفتار برای راهنمایی یادگیرندکان دربارهی واژههای فنی و یا دستورالعملهای لازم درمورد تمرینات استفاده کنید.
توصیه های اصل افزونگی
تصاویرگرافیکی باید به جای گفتار و متن نوشتاری اضافی، توسط گفتار توضیح داده شوند.هنگامی که روی صفحه نمایشگر تصویری وجود ندارد متن روی صفحه میتواند به صورت گفتاری ارائه شود.هنگامی که زبان چالشانگیز است واژهها میتوانند به صورت متن نوشتاری ارائه شوند.
توصیه های اصول بخش بندی و پیش آزمون
موادی که در بخشهای قابل کنترل ارائهیمیشوند مثل انیمیشنهای گفتاری بیشتر از یک قسمت به هم پیوسته توسط یادگیرندگان کنترل خواهند شد.
توصیه های اصل شخصی سازی
برای ارائه محتوای آموزشی در زبان محاورهای باید از تو، شما، من، ات، تان، ام، امان استفاده کنید.از طریق گفتار محاورهای شخصیت های روی صفحه (عامل آموزشی)تدریس را فراهم کنید.ضرورتی برای واقعی بودن عاملها وجود ندارد.گفتگوی عامل از طریق گفتار شنیداری ارائه شود.کیفیت صدا، سناریو طبیعی و محاورهای باشد.عوامل در خدمت یک هدف آموزشی با ارزش باشند.نویسندهی دوره، دیدگاه یا تجربهی خود را به صورتی که مطابق با هدف کلی آموزش باشد بیان کند.
منبع
اسمعیلی بجدنی، زینب (1393)، تاثیر عامل آموزشی متحرک در چندرسانهای بر یادگیری، پایان نامه کارشناسی ارشد، تکنولوژی آموزشی،دانشگاه علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید