کیفیت زندگی( Quality of life)
آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو، باز میگردد که در کتاب نیکو ماخس، به موضوع سعادت انسانی می پردازد اینکه سعادت چیست ؟ عبارت از چه فعالیتهایی است و چگونه میتوان سعادتمند شد ؟
اوزندگی خوب را عادل شادکامی در نظر میگیردو در عین حال به تفاوت این مفهوم در افراد مختلف می پردازد و ذکر میکند سلامتی که باعث رضایتمندی در یک فرد بیمار میشود با ثروت که فرد فقیر را شاد میکند یکسان نیست و بیان میدارد که شادکامی نه تنها برای افراد مختلف معایب دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت. رویکرد آکادمیک به کیفیت زندگی از سال 1920میلادی محققان امریکایی به ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق مختلف کشور خود پرداختند و پس از ان این مفهوم مورد توجه دانشمندان روانشناسی،اقتصاد،سیاسیت،جامعه شناسی،پزشکی به صورت یک موضوعیان رشتهای قرار گرفت .
ارتباط کیفیت زندگی با سلامتی
سلامتی یکی از مجموعه ها و اجزاء کیفیت زندگی استولی معادل و مساوی ان نیست چرا که سلامتی طبق
تعریف سازمان بهداشت جهانی فقدان هرگونه نقس جسمی ، روانی و اجتماعی است ,حال انکه کیفیت زندگی احساس رضایت از زندگی است و این زندگی ممکن است با سلامتی همراه باشد یا نباشد پس کیفیت زندگی مفهوم وسیعی دارد که شامل همه ی ابعاد زندگی میگردد و سلامت مرکز ثقل کیفیت زندگی است.
کیفیت زندگی
در خصوص مفهوم کیفیت زندگی مطالب زیادی نوشته شده است.در ابتدا این مفهوم در حوزه جامعه شناسی مطرح شده ولی امروزه در حوزه های متعددی کاربرد دارد استفاده از این مفهوم در حوزه پزشکی کاربرد بسیاری دارد از جمله توجه به تاثیر بیماری بر فرد بیمار. مفهوم کیفیت زندگی یک مفهوم جدید و تازه ای نیست،به این اصطلاح در فلسفه ی یونان و نوشته های ارسطو اشاره شده است لیندهولت و همکاران، برنقش بزرگانی از قبیل سارتر ، مازلو، فرانکل هنگام توصیف حالات درونی اشاره کرده است که بر مفهوم کیفیت زندگی تاکید داشته اند. تعاریف در خصوص کیفیت زندگی در طول تاریخ وجود داشته است. پس از جنگ جهانی دوم و بهبود وضعیت اقتصادی، استانداردهای حاکم بر زندگی نیز به طبع ان افزایش یافت و باعث افزایش انتظارات افراد در خصوص میزان خرسندی،بهزیستی و کامیابی روانشناسی شد. پس از سال( 1964،)تلاشهای زیادی برای افزایش سطح کیفیت زندگی به صورت بهبود برنامه های اجتماعی ازقبیل تحصیل،نیروهای انسانی، توسعه شهری،مسکن و بخش سلامت و رفاه شهروندی صورت گرفت .رابرتزو گلیتون، اعتقاد دارند که منظور از کیفیت زندگی ، میزان خرسندی یا احساس بهزیستی است که افراد تجربه میکنند . مفهوم کیفیت زندگی همچنین در مورد کودکان ، بزرگسالان و افراد مسن کاربرد دارد در همین خصوص جزاک و نافل ، مفهوم کیفیت زندگی خانوادگی را مطرح کرد.که مفهوم جامع تر از کیفیت زندگی می باشد.کارک و جایرانمن، در کیفیت زندگی و ارتباطش با تکنولوژی بحث میکنند. انها اعتقاد دارند که عدم دسترسی به یک سیستم مراقبتی )بهداشتی(با کیفیت بالا مسلما بر کیفیت زندگی افراد اثر میگذارند. بارگر ،در مطالعه خود نشان داده است که حفظ عادات طبیعی، حذف الودگی شهری، بهبود وضعیت تحصیلی همیگی بر سطح کیفیت زندگی اثردارند.سازمان بهداشت جهانی،کیفیت زندگی را این گونه تعریف میکند:تصورات فرد از وضعیت زندگی اش در نظامهای ارزشی و فرهنگی حاکم در رابطه با اهداف،انتظارات،استانداردهاو نگرانیهایش. با این حال ، لپلک و هانت نقل از برگلند و ناروم، اظهار کرده اند که بخاطر تفاوت میان فرهنگها ،از فردی به فرد دیگر حتی در مورد یک فرد در طول سیر زمانی ،تلاش برای تعریف کیفیت زندگی بیهوده خواهد بود.
منبع
بادروزه،معصومه(1392)، معنا درما ني گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی گیلان
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید