کیفیت زندگی

مفهوم کیفیت زندگی طی قرن های متمادی همواره موضوعی چالش برانگیز و متاثر از نوع جهان بینی افراد بوده است آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو ، بر می گردد او زندگی خود را معادل شادکامی می داند و در قرن های بعد این موضوع در بین فلاسفه اسلامی جایگاه ویژه ای پیدا کرد چنانکه ابن سینا در اشارات، ملاصدرا در اسفار، امام خمینی (ره) در تقریرات فلسفی درسهای اسفار و بسیاری دیگر از علمای اسلامی در باب سعادت و شادکامی بحث های مبسوطی مطرح کرده اند.

ارسطو، زندگی خوب را معادل شادکامی در نظر می گیرد و در عین حال به تفاوت این مفهوم در افراد مختلف می پردازد و ذکر می کند سلامتی که باعث رضایتمندی در یک فرد بیمار می شود با ثروت که فرد فقیری را شاد می کند یکسان نیست و بیان می دارد که شادکامی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسان نخواهد داشت .

کیفیت زندگی مفهومی چند وجهی، نسبی، متاثر از زمان، مکان و ارزش های فردی و اجتماعی است که از یک سو ابعاد عینی و بیرونی و از سویی دیگر ابعاد ذهنی و درونی دارد و با وجود این ارائه تعریفی جامع برای آن آسان نیست . با این وجود تعدادی از این تعاریف از دیدگاه افراد گوناگون مورد بررسی قرار میگیرد:

لیو، در سال 1983 کیفیت زندگی را ؛عنوانی جدید برای مفهوم قدیمی بهزیستی مادی و روانی مدم در محیط زندگی خود  توصیف کرد است، مولر، در سال 1983 کیفیت زندگی را میزان رفاه افراد و گروهها تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی عمومی تعریف می کند، فو، در سال 2000 کیفیت زندگی را رضایت کلی فرد از زندگی می داند.

پسیون، در سال 2003 کیفیت زندگی را اینگونه تعریف می کند: اصطلاح کیفیت زندگی به طور کلی به وضعیت محیطی که مردم در آن زندگی می کنند مثل : آلودگی و کیفیت مسکن و همچنین به برخی صفات و ویژگیهای خود مردم مثل : سلامت و میزان تحصیلات اشاره دارد، کوستانزا و همکاران، در سال 2007     کیفیت زندگی را به عنوان تامین نیازهای انسانی در ارتباط با ادراکات افراد درگروهها از بهزیستی ذهنی تعریف می کند، داس، کیفیت زندگی را به عنوان بهزیستی و یا عدم بهزیستی مردم و محیط زندگی آنها تعریف می کند.

پال ، در سال 2005 کیفیت زندگی را اینگونه تعریف کرده است: معیاری برای سنجش میزان تامین نیازهای روحی، روانی و مادی جامعه و خانواده که نشان دهنده ویژگیهای کلی اجتماعی و اقتصادی یک ناحیه است .

سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی در بهزیستی در حوزه های اجتماعی، روانی و فیزیکی می داند و آن را چنین تعریف می کند: کیفیت زندگی ادراکات فرد از موقعیت زندگی خود در چارچوب نظام های فرهنگی و ارزشی است که در آن زندگی می کند و با اهداف و معیارها و دغدغه های او رابطه دارد این امر بسیار گسترده است و به شیوه ای پیچیده تحت تاثیر سلامت فیزیکی، حالت روانی و میزان استقلال و روابط او با جنبه های مهم محیط وی قرار دارد .

بطور کلی کیفیت زندگی مفهوم نامشخصی است و معنی آن بستگی به بستری دارد که در آن مورد استفاده قرار می گیرد کیفیت زندگی مستقیماً قابل مشاهده و اندازه گیری با ملاکهای پذیرفته شده عموم نیست بلکه یک انتزاع فکری است که تمهید شده است تا در نظر گرفتن چگونگی زندگی مردم را در چارچوب هایی تسهیل کند که در آن داوری درباره اینکه چه چیزی می تواند بهتر یا بدتر باشد مطرح شود بنابر این مشابه مفاهیمی چون توسعه، رفاه و بهزیستی است .

در فلسفه و نظریه شناخت، منظور از کیفیت زندگی چگونگی یک چیز است در زمینه اقتصادی معادل مرغوبیت و مجموعه ای از ویژگیهای یک کالا و عرضه کننده آن که باعث فروش کالا می شود را گویند و در زمینه اجتماعی و فردی معادل با شایستگی، صلاحیت و لیاقت می باشد. مفهوم زندگی بهتر یک تجربه کاملا شخصی است نزد برخی از افراد ممکن است زندگی خوب در قالب دارایی های مادی جلوه کند و برای دیگران ممکن است زندگی خوب به معنی ارتباطات با خانواده و دوستان باشد گروههای مختلف مردم مجموعه ارزشهای گوناگونی دارند که برای مثال اشکال خاصی از تفریحات و حالات مذهبی را برای اعضای گروه حائز اهمیت بیشتر یا کمتری می سازد .

استدلال دیگر این است که برای مقایسه زندگی مردم ادراک جهانی از نیاز بشر امکان پذیر و در واقع ضروری است، انگلیسی ها، آمریکایی ها، یهودی ها و عرب ها و مردان و زنان هم می توانند تفاوتهای خود را داشته باشند بدون اینکه این امر موجب فقدان هرگونه وجه اشتراکی میان آنها باشد به عبارت دیگر می توان بر حسب برخی از نیازهای عام بشری فکر کرد بدون اینکه لازم باشد و منکر درستی بنیان فردی ملی و فرهنگی شیوه های برآوردن این نیازها شد.

کیفیت زندگی از دو بعد قابل بررسی است:

کمیت: اندازه، میزان، جنسیت پدیده و یا سامانه و … می باشد که قابل اندازه گیری است و با اعداد بیان می شود به عبارت دیگر کمیت هر پدیده تظاهر بیرونی و خنثی آن می باشد برای مثال: تعداد طبقات یک بنا قبل شمارش است.

کیفیت: چگونگی یک پدیده است که تاثیر عاطفی و عقلانی خواصی بر انسان می گذارد و خاصیت ها و ویژگیهای اصلی یک چیز را بیان می کند کیفیت نقش بسیار اساسی در تعیین و تمایز یک چیز از چیزهای دیگر دارد و شامل کیفیت ظاهری، عملکردی و زیبایی شناختی می شود .

مفهوم کیفیت زندگی از دو عنصر اصلی تشکیل شده است این فکر که مردم برای زندگی به چیزی بیش از نان و آب نیاز دارندواین فکر که آنچه بزندگی معنا میدهددرعین حال درجمع ریشه دارددرشادمانی بشری، فعالیت خلاق وحس اجتماعی بودن دست کم بهمان اندازه استاندارد مادی زندگی وشاید بیش ازآن اهمیت دارد .

کیفیت زندگی با اینکه توجه به آن قدمت بلندی دارد لیکن به دلیل ماهیت پویا و خصلت سازه ای آن از ابهام و پیچیدگی خاصی برخوردار است از یکسو کیفیت زندگی به عنوان پنداشتی از گذران زندگی فرد مطرح می شود و از بعدی موقعیت هایی نظیر محیط پیرامونی و یا فرهنگ در یک جامعه معین را نیز شامل می شود.

مفاهیم استاندارد زندگی و کیفیت زندگی تلاش مداوم ما را برای ارائه واقعیت بشری بر حسب شرایط عینی و عقلایی کردن تصمیم گیری جمعی نشان می دهد اما عبور از یکی به دیگری بیانگر تغییر در گفتمان عمومی از بهداشت فردی به بهداشت جمعی و حتی بهداشت جهانی است کیفیت زندگی برای جامعه فراصنعتی و چند فرهنگی ما همان اهمیتی را دارد که استاندارد زندگی برای جامعه صنعتی و همرنگ ساز گذشته داشت عبارت کوتاهی که برای نشان دادن درک مردم از آنچه برای یک زندگی شایسته لازم است، بکار می رود از آنجا که درک جمعی ما از ارزش بشری هم در قلمرو سیاسی و هم اقتصادی تغییر یافته است ارائه اهداف و درمانها از طرف ما نیز دگرگون شده است . به لحاظ مفهومی کاربرد این سازه را در شش حوزه مطرح نموده اند که در جدول زیر به همراه عناصر مربوط به هر کدام آورده شده است .

 کیفیت زندگی از جنبه های مختلف

حوزه کاربرد مفهومعناصر موثر در مفهوم سازی
زندگی عادیتوان تامین نیازهای اساسی، حفظ سلامت / تمرکز بر توانایی های کارکردی
مطلوبیت اجتماعیتوانایی فرد برای ایجاد یک زندگی مفید اجتماعی / ایفای نقش موثر در جامعه / برخورداری از موقعینپت مناسب شغلی
شادکامیتعامل میان احساس هیجان و افسردگی / متاثر از عوامل درونی و بیرونی / موقت و کوتاه مدت
رضایت از زندگیارزیابی مثبت فرد از کیفیت زندگی خود / معطوف به توانایی های شخصی / رضایت مندی در زمینه های مختلفی چون عشق، ازدواج، روابط دوستانه، اوقات فراغت، شغل و …
دستیابی به اهداف شخصیتوان فرد در دستیابی به اهداف / رضایت شخصی، خود باوری و رضایت مندی در هنگام مقایسه خود با دیگران / حداقل شکاف میان موقعیت واقعی و انتظارات فرد
استعدادهای ذاتیتوانایی و استعدادهای فیزیکی و ذهنی بالفعل و القوه فرد (بطور فطری)

عبارت کیفیت زندگی دوره های تاریخی زیادی را پشت سر گذاشته است و تغییرات مختلفی در مورد آن صورت گرفته است این عبارت علایق شخصی، تجارب، احساسات، دیدگاهها و عقاید راجع به ابعاد فلسفی، فرهنگی، معنوی، روانشناسی، مالی و … زندگی روزمره را شامل می شود .

در ابتدا مفهوم کیفیت زندگی در مقابل رویکرد صرف اقتصادی به توسعه شکل گرفت از دهه 1960میلادی بیشتر کشورهای پیشرفته صنعتی از لحاظ مباحث کیفیت زندگی با چالش ها و مسائل بسیاری روبرو شدند به رغم اینکه کالاها، فراورده ها و تسهیلات زندگی مادی به وفور در جامعه تولید و فراهم شده بود اما جامعه انسانی از لحاظ جنبه های بوم شناسی، روانشناسی و جامعه شناسی با مسائل بزرگی روبرو بود، آلودگی های زیست محیطی، آسیب های اجتماعی، نابرابری فرصت های زندگی، حاشیه شدن گروههای اجتماعی که امروزه به عنوان طرد و محرومیت اجتماعی شناخته می شود بویژه گروههای مهاجر، تحرکات نزولی درون شهری بر اثر فقر و ریسکهای متعدد اجتماعی فزونی گرفت از این رو بسیاری از کارشناسان وصاحب نظران مسائل توسعه در رشته های مختلف به نقد و ارزیابی هدف های رشد و توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته و صنعتی پرداختند و بر اولویت هدف های اجتماعی توسعه و کیفیت خدمات و کالا و مناسب بودن آنها با نیازها و شرایط زندگی مردم تاکید ورزیدند .

در قرن حاضر حفظ زندگی به شکل معمول مطلوب نبوده بلکه ارتقاء کیفیت زندگی در زمینه های متعدد تلاش اساسی جوامع تلقی می شود داشتن کیفیت زندگی مطلوب همواره آرزوی بشر بوده و هست در ابتدای این آرزو به بهبود وضعیت های ظاهری افراد از قبیل میزان درآمد، تحصیلات، سلامتی جسمی و مسکن محدود بود ولی اکنون به طیف های وسیعی از جمله متغیر های کیفی و ذهنی توجه می شود اگر بپذیریم که مهمترین محور توسعه، انسان و نیروی انسانی است و اگر بپذیریم که توجه مقوله کیفیت زندگی افراد یکی از مهمترین راههای رسیدن به توسعه پایدار است به راحتی می پذیریم که باید کلیه عواملی که انسان را در این راه و برای رسیدن به این هدف دچار مشکل می کند و یا با مانع روبرو می کند برطرف کنیم .

کاربرد اندازه گیری کیفیت زندگی:

  • پزشکی: این ابزار در کنار سایر اقدامات تعیین کننده می تواند اطلاعات با ارزشی در مورد مواردی که روی فرد بیشترین اثر را دارند فراهم نموده و در یافتن بهترین انتخاب در مراقبت بیمار مفید باشد.
  • بهبود روابط پزشک – بیمار : با افزایش درک پزشک از اثرات بیماری در زندگی بیمار، روابط پزشک و بیمار بهتر شده و بیمار نیز خدمات پزشکی را موثرتر احساس می کند.
  • تعیین کارایی درمانهای مختلف: جهت ارزیابی درمانهای مختلف می توان از این ابزار جهت سنجش کیفیت زندگی به عنوان یک پیامد استفاده کرد.
  • ارزیابی خدمات بهداشتی: در مورد کفایت و کیفیت خدمات پزشکی، اولویت های بیمار قطعاً مهم هستند که این ابزار، مکمل با ارزشی جهت این ارزیابی فراهم می کند.
  • تحقیقات: این ابزار بوسیله تعیین اثرات بیماری در تمام وجوه بیمار بصیرت جدیدی در مورد سیر طبیعی بیمار ایجاد می کند.
  • سیاست گذاری: در تعیین اثرا سیاستهای جدید بر کیفیت زندگی افراد می توان از این ابزار سود جست، سیاستگذاران با در نظر گرفتن این پیامد، می توانند تخصیص منابع محدود را با بینش وسیع تری انجام دهند.

آدمی از تولد تا مرگ در پی رسیدن به یک آرامش نسبی در تمامی عرصه های زندگی است و تمامی تلاشهایش در راستای تحقق این هدف است. هیچ اجتماع، شهر و یا کشوری ساخته نشده مگر برا بهبود وضعیت معیشتی و زندگی مردم. بنابراین باید تمامی اقدامات و تصمیمات در راستای تحقق این هدف باشد. برای اینکه بتوان یک زندگی مطلوب را برای مردم ایجاد کرد باید مولفه های و شاخص های مربوط به کیفیت زندگی را شناخت و برای تحقق آنها چاره اندیشی کرد.

منبع

طاهری،حسنیه(1393)، تاثـیر اسـتقرار منطـقه ویـژه اقتصـادی انـرژی پـارس بر کیـفیت زنـدگی مـردم، پایان نامه کارشناسی ارشد،تحقیقات آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0