کلیشه های جنسیتی در ابراز هیجان
زنان در مقایسه با مردان بازداری اجتماعی بیشتری داشته و تمایل به سرکوب هیجان های خود دارند تفاوت جنسیتی که در عامل بازداری اجتماعی و سرکوب هیجانی وجود دارد به عنوان یک عامل خطر برای سلامتی زنان محسوب می شود در کل عامل بازداری هیجانی و سرکوب هیجان ها یک عامل تهدید کننده اضافی برای سلامت زنان است . در پژوهشی که سیمپسون و استروح در سال 2004 انجام دادند به این نتیجه رسیدند که تفاوت جنس تاثیر معنا داری بر ابرازگری هیجانی می گذارد .
شاید بتوان این تفاوت در بازداری هیجانی میان زن و مرد را به گرایشات فرهنگی جامعه برای سوق دادن زنان به سوی ثبات و یکنواختی توضیح داد چرا که بشر در طی سال ها تجربه تاریخی آموخته که زنان به عنوان مادران و مراقبان کودکان همیشه باید از خطرات و هیجانات شدید دوری کنند تا بتوانند نسل بعدی را پرورش دهند و گرنه اساس خانواده و حتی بقای انسان به خطر می افتد چرا که یک مادر هیجان خواه و ماجرا طلب به علت تنوع طلبی قادر نیست در یک جا و با افراد خاصی بماند و زندگی یکنواختی را ادامه بدهد و این حیات و زندگی فرزندان را به خطر می اندازد در نتیجه جوامع زنان را به کاهش سطح هیجان خواهی سوق داده است و همین طور تقویت های اجتماعی که در بسیاری از جوامع به ویژه جوامع سنتی و مذهبی مثل جامعه ما از دیرباز انجام رفتارهای ضد هنجاری و ضد قوانین اجتماعی را برای زنان منع می کند به زنان از کودکی تبعیت جویی بالاتر، ماجرا جویی کمتر، کنترل تکانه ها و هیجانات و غرایز به دختران آموزش داده شده است و رعایت آنها وقار محسوب می شود دختران می آموزند که موازی کلیشه های جنسی خود رفتار کنند تا از سوی جامعه پذیرفته شوند .
راجر و نجاریان ، بازداری هیجانی را به منزله تمایل به بازداری و سرکوب هیجان تجربه شده تعریف می کنند نقش بازداری هیجانی به تاخیر انداختن فعال سازی فیزیولوژیکی است که موجب بهبودی تنش عضلانی تاخیری به دنبال استرس می شود که به وسیله مطالعات مستقل نشان داده شده است اصطلاح نشخوار فکری اشاره به هر نوع فکری که گرایش به تکرار شدن دارد اطلاق می گردد.بررسی ها نشان داده اند که توانمند بودن افراد از نظر هیجانی روبه رو شدن افراد را با چالش های زندگی آسان می کند و در نتیجه آن ها را از سلامت روان بیشتری برخوردار می نماید . افراد توانمند از لحاظ هیجانی احساس های خود را تشخیص می دهند مفاهیم ضمنی آن را درک می کنند و به گونه موثری حالت های هیجانی خود را با دیگران مطرح می کنند این افراد در کنار آمدن با تجربه های منفی از موفقیت بیشتری برخوردارند و سازگاری مناسب تری را در ارتباط با محیط و دیگران نشان می دهند .
مطالعات نشان می دهد که ابراز هیجان یک مولفه معتبر بین فرهنگی است و در جامعه ما که جز جوامع آسیایی با تمرکز بر جمع گرایی ست سبک ابراز هیجان متفاوتی در مقایسه با جوامع فرد گرا وجود دارد ، مطالعات زیادی نشان داده اند که آسیایی های جمع گرا در مقایسه با جوامع فرد گرای آمریکای شمالی به میزان بیشتری هیجانات خود را مهار و تعدیل می کنند کمتر واکنش های هیجانی کلامی و غیر کلامی نشان می دهند و حتی با افراد خانواده خود کمتر ابراز هیجانی و خود افشایی می کنند .
سالوی و همکاران ، معتقدند که ابراز کلامی تجارب آسیب زا فرآیند مقابله را آسان تر می کند و ابراز هیجانی را خانه تکانی شناختی میدانند.فرش واتر، معتقد است که بیان یک هیجان خود به خود و به تنهایی می تواند فرد رابه عمق آن هیجان و زیر بنای آن نزدیکتر کندچنانکه گویی با بیان هیجانهای خود به مغز اجازه دسترسی به زیر بنای آن داده میشود.امروزه نتایج بسیاری از مطالعات حاکی از این است که کیفیت ابراز هیجان در زنان و مردان تفاوت بوده است و این تفاوت در هردو جنس انطباقی بوده و به عوامل فرهنگی و موقعیتی بستگی دارد.فام به نقل از باتلر، معتقدست که تفاوت جنسی در بازداری هیجانی جهانی نیست بلکه از فرهنگ اثرمی پذیرد.
تفاوت فرهنگی در چگونگی تجربه و ابراز هیجان به پاسخ های هیجانی متفاوتی منجر می شود چنانچه مطالعات نشان داده اند که آمریکاییهای آسیایی تبار در مقایسه با آمریکایی های اروپایی تبار کنترل هیجانی بیشتری نشان می دهند زیرا کنترل هیجانی به منظور حفظ ارزش های جمعی در آنان بیشترین اهمیت را دارد . علاوه بر این آن ها به میزان بیشتری هیجانات را سرکوب کرده و تمایل بیشتری دارند تا ابراز هیجان را نامناسب تلقی کنند.برای مثال چینی ها هیجانات را خطرناک تلقی می کنند و بر تعدیل هیجانی و نظم اجتماعی تاکید دارند در حالی که آمریکایی ها تمایل به استقلال فردی دارند و برای کنترل هیجانی ارزش کمتری قائل هستند زیرا اعتقاد دارند که تجربه و بیان هیجانات قدرت جسارت به آنها می دهد و همچنین ابراز هیجان نشان دهنده سلامت روان و اصا لت فرد است .
منبع هیجان روزمره ما دیگران هستند وقتی با دیگران تعامل می کنیم نسبت به زمانی که تنها هستیم هیجان های بیشتری را تجربه می کنیم مطالعات کینگ و آمونز، راجر و نشوور، منجر به طراحی پرسشنامه هایی جهت ارزیابی هیجان با عناوین: ابراز گری هیجان، دو سو گرایی در ابراز گری هیجانی و کنترل هیجانی گردید.ابراز گری هیجانی به عنوان یک مولفه اصلی هیجان ها به نمایش بیرونی هیجان بدون توجه به ارزش، مثبت یا منفی یا روش، چهره ای کلامی یا حالت بدنی اطلاق می شود. برخی از افراد هیجان هایشان را آزادانه و بدون نگرانی از پیامد های آن ابراز می کنند این افراد دارای شیوه ی ابراز هیحان از نوع ابراز گری هیجان هستند، برخی دیگر گرایش به بازداری در ابراز پاسخ های هیجانی خود دارند این افراد دارای شیوه ابراز هیجان از نوع بازداری هیجانی هستند .
بعبارت دیگر صحبت کردن با دیگران راجع به رویدادهای استرس زا این فرصت را به شخص می دهد که اطلاعاتی درباره رویداد و مقابله موثر با آن را کسب کند و از اینکه مورد حمایت اطرافیان قرار گیرد احساس آرامش کند .
منبع
یعقوبی،پوران(1393)، سبک های ابراز هیجان و سبک اسناد کنترل در خشونتهای خانگی علیه زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشکده روان شناسی و علوم تربیتیخوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید