کارکردهای رفتار شهروندی سازمانی در سازمان و مدیریت
ارگان ؛ معتقد است در صورت تقویت رفتارهای شهروندی در سازمانها، کارکنان به دنبال اصلاح عملکرد خود در حین انجام وظایف و فعالیتهای سازمانی خواهد بود و نقش خود را به خوبی ایفا خواهند کرد. به زعم جوت، اسکولار و میلر ؛ فرض بر این است که اگر کارکنان در رفتارهای شهروندی سازمانی سهیم باشند و در بهبود آن مشارکت ورزند، موقعیت کاری اثر بخشتر، و کارها روانتر انجام می شود. پادساکف، منکنزی، مورمن و فیتر ؛ نیز به هفت کارکرد رفتار شهروندی سازمانی در سازمان و مدیریت اشاره می کنند. از نظر آنان، رفتار شهروندی سازمانی:
- موجب افزایش همکاری و بهره وری مدیریتی می شود.
- نیاز به تخصیص منابع کمیاب را برای حفاظت از منابع سازمان، نظارت و کنترل بر اجرا و انجام وظایف روزمره کاهش می دهد.
- باعث آزادی منابع جهت اهداف تحقق می شود.
- هماهنگی فعالیتها را بین اعضای تیم و گروههای کاری تسهیل می کند.
- سازمانها را قادر می سازد تا از طریق خوشایندتر کردن محیط کاری، کارکنانی با کیفیت بالا را جذب و حفظ کنند.
- با کاهش تغییرپذیری در عملکرد واحدهای کاری عملکرد سازمانی را افزایش می دهد.
- توانایی سازمان را در تطبیق با تغییر محیطی افزایش می دهد .
از این مطالعات مشخص می گردد که رفتار شهروندی بر عملکرد سازمانی تاًثیر دارد. برخی از محققان مطرح کرده اند که رفتارهای شهروندی، عملکرد سازمانی را به وسیله گریسکاری ماشین اجتماعی سازمانها تسهیل می کند .
عوامل موثر بر رفتار شهروندی سازمانی
جدای از این که رفتار شهروندی سازمانی به عنوان یک سازه مکنون و یا یک سازه متراکم در نظر گرفته شود؛ نکته حائز اهمیت، شناسایی عوامل مؤثر بر بروز این گونه رفتارها می باشد. صاحب نظران معتقدند که مجموعه ای از شرایط می بایست در سازمان مهیا باشد تا امکان بروز این چنین رفتارهایی از سوی کارکنان فراهم آید. بطور کلی مشخص شده است که مفاهیم گسترده ای مانند کارکنان، وظیفه، ویژگی های سازمانی و رهبری در مشاغل مختلف، انواع رفتارهای سازمانی را پیش بینی میکنند . اسمیت و همکاران و باتمن و ارگان ؛ اولین بررسی در زمینه پیشآیندهای رفتار شهروندی سازمانی را ترتیب دادند و دریافتند که رضایت شغلی بهترین پیش بین است. پس از دو دهه تحقیق، رضایت شغلی هنوز پیش بین اصلی رفتار شهروندی سازمانی است .
اما بررسی فراتحلیلی در خصوص ارتباط بین OCB و عوامل تأثیر گذار بر آن بیانگر این واقعیت است که چهار دسته از این عوامل مورد تأکید تحقیقات بوده است که عبارتند از:
ویژگی های فردی کارکنان: تحقیقات اولیه در این حوزه که توسط ارگان و همکارانش صورت گرفته، عمدتاً بر نگرش های کارکنان، گرایشات و حمایت گری رهبر متمرکز بوده است. پژوهش های بعدی در حوزه رهبری که بوسیله پادساکف و همکارانش انجام یافته، قلمرو انواع رفتارهای رهبری را به انواع مختلف رفتارهای رهبری تعاملی و تحول گرا بسط داده اند. اثرات ویژگی های شغلی و سازمانی عمدتاً در تئوری های مربوط به جایگزین های رهبری مطرح شده که توسط صاحبنظران مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است .پژوهش های اولیه که ویژگی های فردی را مورد توجه قرار می دهد، بر دو محور اصلی متمرکز است: اولاً که این عامل کلی موثر بر روحیه را ارگان و ریان ؛ به عنوان زیربنای رضایت کارکنان، تعهد سازمانی، ادارکات از عدالت و ادرکات از حمایت گری رهبری تلقی می کنند و ثانیاً تحقیقات محققان نشانگر ارتباط معنادار آنها با رفتار شهروندی سازمانی است ؛ البته میزان همبستگی ها متفاوت بوده است که بیانگر اهمیت این متغیرها در تعیین کنندگی رفتار شهروندی سازمانی می باشد .
ویژگی های شغلی: در خصوص متغیرهای شغلی، تحقیقات عمدتاً حول مبحث تئوری جانشین های رهبری بوده است که نتایج بیانگر ارتباط مستمر ویژگی های شغلی با رفتار شهروندی است. علاوه بر آن، هر سه نوع ویژگی های شغلی در برگیرنده ادبات تئوری جایگزین های رهبری ؛ بازخور شغلی، تکراری بودن شغلی، رضایتمندی درونی شغلی ، به طور معناداری با مولفه های مختلف رفتار شهروندی سازمانی ؛ نوع دوستی، نزاکت، وجدان کاری، جوانمردی و آداب اجتماعی ، ارتباط داشته اند؛ به گونه ای که بازخور شغلی و رضایت مندی درونی شغلی ارتباط منفی با OCB نشان می دهد.
ویژگیهای سازمانی: روابط بین ویژگی های سازمانی و رفتارهای شهروندی سازمانی تا اندازه ای دارای به هم ریختگی است. به گونه ای که نه رسمیت سازمانی، انعطاف ناپذیری سازمانی، حمایت ستادی و نه فاصله فضایی، ارتباط مستمری با رفتارهای شهروندی سازمانی نداشته اند. ولی به هر حال مولفه همبستگی گروهی با تمام مولفه های رفتار شهروندی سازمانی دارای ارتباط مثبت بوده است، و حمایت سازمانی ادراک شده با نوع دوستی کارکنان ارتباط معناداری داشته است. علاوه بر آن، پاداش های خارج از کنترل رهبران و با مولفه های نوع دوستی، نزاکت و وجدان کاری ارتباط منفی داشته اند.
ویژگیهای رهبری: دسته دیگر عوامل تأثیر گذار بر OCB که شامل رفتارهای رهبری است، در قالب دو دسته رفتارها تقسیم شده است که عبارتند از : رفتارهای رهبری تحول آفرین ؛رفتارهای تحولی اساسی، تعیین چشم انداز، ایجاد مدل مناسب، ارتقاء پذیرش اهداف گروهی، انتظارات عملکردی بالا و تحریک معنوی ، و رفتارهای تعاملی ؛ رفتارهای پاداش دهی تنبیهی اقتضایی، رفتارهای پاداش دهی و تنبیهی غیر اقتضایی . در مجموع، رفتارهای رهبری تحول آفرین با هر پنج مولفه رفتارهای شهروندی سازمانی ارتباط معنادار مثبتی دارد و از میان رفتارهای رهبری تعامل گرا، دو نوع این رفتارها دارای ارتباط معنادار با عناصر پنج گانه رفتار شهروندی سازمانی می باشند؛ که عبارتند از: رفتار پاداش دهی اقتضایی که دارای ارتباط مثبت و رفتار تنبیهی غیر اقتضایی که دارای ارتباط منفی می باشد. از میان ابعاد مربوط به تئوری رهبری مسیر؛ هدف ، رفتار رهبری حمایتی با مولفه های رفتار شهروندی دارای ارتباط مثبت است، و تشریح نقش رهبر فقط با مولفه های نوع دوستی، نزاکت، وجدان کاری و جوانمردی رابطه معنادار مثبت دارد و نهایتاً تئوری مبادله رهبر؛ عضو با تمامی مولفه های رفتار شهروندی دارای ارتباط معنادار مثبت است .
منبع
قادری،معروف(1393)، تاثیر ارتباطات سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی،پایان کارشناسی ارشد،مدیریت دولتی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید