کارآفرینی شرکتی چیست؟

کارآفرینی شرکتی فرآیندی است که تحول سازمان از طریق نوسازی ایده‌های کلیدی که کسب‌و‌کار براساس آنها ساخته می‌شود و تولد کسب‌وکارهای جدید در سازمان‌های موجود را شامل می‌شود. درواقع کارآفرینی شرکتی امکان و قابلیت برتری رقابتی را برای یک شرکت فراهم می‌آورد. این خود در حالی است که مزیت رقابتی متعلق به شرکت‌ها و مدیرانی خواهد بود که خود را مرتباً نوسازی کنند.

مزیت رقابتی از پنج توانمندی کلیدی سازمانی ناشی می‌شود که این پنج توانمندی عبارت است از: قابلیت سازگاری (با فناوری‌های جدید، نیازهای مشتریان، قوانین موجود و دیگر تغییرات در وضعیت شرکت بدون از دست دادن تمرکز یا وقفه در فعالیت‌های اصلی‌ و تعهدات آن)؛ انعطاف‌پذیری (توان طراحی راهبردهای شرکت، فرآیند‌ها و رویکردهای عملیاتی که می‌توانند همزمان نیازهای متنوع و رو به تکامل مشتریان، توزیع‌کننده‌ها، تامین کننده‌ها، حامیان مالی و قانون‌گذاران را تامین کند)؛ سرعت (توان اقدام سریع در هنگام بروز فرصت‌های جدید، توسعه سریع محصولات و خدمات جدید و اخذ تصمیمات اساسی برای شرکت اما بدون اتلاف وقت)؛ برخورد تهاجمی (شیوه‌ای متمرکز و قوی برای حذف رقبا، راضی کردن مشتریان و رشد کارکنان) و نوآوری (دادن اولویت به توسعه و راه‌اندازی محصولات، خدمات، فرآیندها، بازارها و فناوری‌های جدید و پیشرو در بازار).

 کارآفرینی شرکتی این پتانسیل را دارد که در عرصه‌های مذکور شرکت را توانمند ساخته و آن را در بازار پر از رقابت امروز پیشرو و رهبر سازد. این در حالی است که کسب‌و‌کارهای بزرگ با وجود ابتکارات راهبردی جدید مدیریتی مانند اصلاح اندازه، تمرکز بر فعالیت اصلی، مهندسی فرآیندکسب‌وکار، مدیریت کیفیت‌جامع، مسطح کردن‌ساختارها، تصمیم‌گیری غیر‌متمرکز، برون‌سپاری، ایجاد تیم‌های‌کاری مستقل و…، خود را در معرض بسته شدن کارخانه‌ها، انتقال عملیات به کشورهای کم‌هزینه‌تر و تلاش برای کوچک‌تر شدن می‌بینند. اگر چه آنها باید بیاموزند که: تلاطم در محیط بیرونی موجب تحولات شگرف در محیط داخلی می‌شود و برای موفقیت در این محیط رقابتی هیچ راه‌حل ساده و بی‌نظیری وجود ندارد.

 همچنین مواردی همچون اصلاح ساختار، رویکرد کنترل، سبک رهبری، و روش‌های پاداش، در حد آزمایش هستند و از دیگر سو محیط بیرونی؛ پویا، متخاصم و بسیار پیچیده شده است. اما در واقع حقیقت این است که برای کسب‌وکارهای بزرگ به‌دلیل سلسه مراتب اداری (یا بروکراتیک) تلفیق روح کارآفرینی با ویژگی‌های آنان دشوار بوده و ایجاد روحیه کارآفرینی برای رسیدن به رشد و نوآوری در آنها اندکی سخت و دشوار است. این در حالی است که مشکلات موجود در کسب‌وکارهای بزرگ، معمولا مانع خلاقیت و نوآوری و رشد ناشی از آن شده و این اوضاع در شرکت‌های بزرگ با یکپارچگی عمودی سخت و دشوار به نظر می‌رسد.

 ولی در عین حال سازمان‌های کوچکی که پس از تقسیم یک شرکت بزرگ به چند شرکت کوچک پا به عرصه حیات می‌گذارند، معمولا در بازار رقابتی از کسب‌وکارهای کوچک‌تر موجود در فضای کسب‌وکار کارآمد‌تر بوده و مقاومت در برابر انعطاف، رشد و تنوع با توسعه روح کارآفرینی در این شرکت‌های کوچک تازه به استقلال رسیده تا اندازه زیادی حل شده و این معنای حقیقی کارآفرینی شرکتی است که معمولا در کسب‌وکارهای کوچک به نسبت کسب‌وکارهای بزرگ این نکته را بهتر آموخته‌اند که برای هماهنگ سازی خود با تعارضات روز افزون دنیای کسب‌وکار نیازمند تفکری غیرسنتی هستند.

 در واقع کارآفرینی شرکتی مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و اقدامات با مزایای محسوس و واقعی است. این کارآفرینی می‌تواند منشأ برتری رقابتی در سطح شرکت و سازمان شود. این در حالی است که در شیوه سنتی برتری رقابتی از طریق داشتن هزینه‌های کمتر نسبت به رقیب، دستیابی به کیفیت برتر و کارآیی بهتر محصول، افزایش ویژگی‌های جدید به محصول یا ارائه خدمات بهتر به مشتری به‌دست می‌آمد. اما این شیوه‌ها امروزه دیگر متضمن مزیت برتر نبوده و برای موفقیت در عرصه کسب‌وکار با‌ید به‌طور مداوم هزینه‌ها را کاهش داده، کیفیت را بهتر و خدمات به مشتری را تقویت‌کرد. این‌ بهینه‌سازی پیوسته، حداقل معیار برای ماندن در بازار ‌رقابتی امروز است.

با توجه با جایگاه کارآفرینی شرکتی از جمله مزایای القای آن می‌توان به حفظ برتری رقابتی در تمامی سطوح کاری، احیا و جوان‌سازی کسب‌وکارهای موجود، توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید، پیگیری فرصت‌های کارآفرینانه، ایجاد کسب‌و‌کار‌ جدید، ارائه راهبردهای جدید، بهبود رشد و سوددهی، تداوم برتری رقابتی، افزایش کارآیی مالی و خلق ثروت اشاره کرد. کسب‌و‌کارهای خوش ساختار و نوپا در این عرصه باید راه‌های جدید سازماندهی و ساختارهای سازمانی را که امکان نوآوری را بسیار بیشتر می‌کنند، امتحان کنند و از کارآفرینی شرکتی به‌عنوان ابزاری برای توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید بهره ببرند.

مسأله:

کارآفرینی شرکتی عاملی مهم در توسعه و بهبود سازمانی و اقتصادی، عملکرد و خلق ثروت است و می‌تواند در رونق بخشیدن به کسب‌وکار و عملکرد یک سازمان نقش بسیار مهمی ایفا کند. کارآفرینی شرکتی ابزاری مهم برای بهبود بلندمدت عملکرد مالی سازمان و فعالیت در عرصه‌های رقابتی است و اثر مثبتی بر معیارهای عملکرد مالی شرکت می‌گذارد. کارآفرینی شرکتی فرآیند ایجاد کسب‌وکار جدید در داخل یک شرکت به‌منظور بهبود سازمانی و افزایش سوددهی و تقویت موقعیت رقابتی آن شرکت بوده و شامل افزایش دامنه‌ توانایی ‌و ‌مجموعه فرصت‌های متناظر ‌یک شرکت از طریق ترکیبات جدید از منابع است که این منابع معمولا در درون شرکت و به صورت داخلی ایجاد می‌شوند. با این وجود مدیران باید این امر را مد نظر قرار دهند که نوآوری و نوسازی را نمی‌توان به همان طریق اقدامات عملیاتی برنامه‌ریزی و مدیریت کرد.

در سطح یک سازمان، کارآفرینی شرکتی به انواع کسب‌وکارهای موجود در آن سازمان کمک می‌کند که آمیزه‌ای متشکل از کارها و اقدامات خود و چگونگی مدیریت آنها به شیوه‌ای خلاقانه و توام با نوآوری در اختیار داشته باشند. در سطح یک واحد کسب و کار کوچک یا متوسط، کارآفرینی شرکتی کمک می‌کند که هر کسب‌وکار یک یا چند مزیت رقابتی را توسعه داده و از آن به‌عنوان شاه کلید اجرایی استراتژی‌هایی مانند رهبری هزینه یا متمایز کردن محصول خود استفاده شود. مطالعات كارآفريني جهاني اصولاً به اين محورعلاقمند است كه چرا، چه وقت وچگونه فعاليت­هاي كارآفرينانه در بازارهاي جهاني كشف و بهره برداري مي­شوند. در اين راستا مديريت زنجيره تامين اغلب مي تواند بعنوان يك پلتفرم و خط مشي براي كسب منابع، توسعه بازار و كاهنده مخاطرات عمل نمايد. طبق مطالعات انجام شده، SCM توسط كارآفرينان براي توسعه كارآفريني به دو شكل ادغام افقي و عمودي (رو به جلو يا رو به عقب) توسط شركت­هاي خصوصي داخلي در سراسر زنجيره تامين مورد استفاده قرار مي­گيرد. كارآفرينان به شبكه هاي زنجيره تامين موجود استناد نموده تا فرصتهاي مخاطره آميز جديد را كشف نمايند.

اما “مزيت رقابتي” در اين بين، همكاري ميان رقبا درخوشه هاي تامين كنندگان، نكته ي حائز اهميتي است. در سالهاي اخير ارزش مديريت تامين بعنوان نقش كليدي توزيع كننده در مزيت رقابتي در ميان شاخصهاي هوشمندي بازار، منبع يابي استراتژيكي ومديريت ارتباط با تامين كنندگان احراز گرديده است. همچنين، تحقيقات اخير نشان مي­دهد كه فعاليت تامين كنندگان، در زمينه جستجوي فرصتهاي منبع­يابي جهاني، شناسايي تكنولوژيهاي جديد و معرفي اين بينش به سازمان به منظور اتخاذ وبهره برداري، افزايش يافته است. اين خصوصيات بسيار شبيه محققان كارآفريني سازماني است و در واقع، بسياري از اين صفات، از خصوصيات مشترك كارآفرينان مي باشد.

 برخي رفتارهاي خاص مديران استراتژيك در زنجيره تامين در خلق ارزش سازماني توسط نقشهاي كارآفرينانه تبيين مي گردد. عملكرد مديران موفق تامين كننده، بيانگر رفتاري به سبك كارآفرينانه در مديريت تامين كنندگان خارجي و سهامداران داخلي است. بعنوان مثال، توانايي استفاده اطلاعات خارجي در درون شركت توسط مديران تامين كننده همان ويژگي پيشگامي(شكل دادن به محيط با معرفي محصولات جديد، تكنولوژي وتكنيك هاي اجرايي درون سازماني) كارآفرينان سازماني است.

لازم است بدانيم كه اولاً اين رويكرد مستلزم تصرف فرصتهاي جديد محيطي و اقدام پيشگيرانه در پاسخ به درك فرصتهاست، ثانياً درك نيازهاي ذي نفعان براي تامين بازار، شناسايي فرصتها، ارتباطات متراكم وسيستم هاي اجرايي در طول فعاليتهاي زنجيره تامين يك شركت، محرك تصميم گيري است. همچنين نوآوري كارآفرينانه بر روابط كيفي شركاي منبع يابي در طول چرخه زمان تاثير گذار مي باشد. ادبيات كارآفرينانه به چگونگي روابطي پيچيده و فراگيري فرايندهايي كه وابسته به شبكه هاي اجتماعي بيروني است و در كسب مهارتهاي تخصصي حياتي مي باشند، اهميت ميدهد.

در همين راستا از اين رابطه ميتوان اينگونه فرض كرد و به نتيجه رسيد  هنگامي كه مديريت تامين و عمليات از عامل اعتبار به عنوان يك منبع ارزش افزوده در روند برنامه­ريزي استراتژيك بهره مي برد، اعتبار بيشتري را در تعامل با عرضه كنندگان خارجي/ بيروني به دست خواهد آورد. اين شبكه قابليتها و توانائيها به توانمندي­هاي مديران تأمين كننده براي هماهنگي، مهارت­هاي ارتباطي، دانش بازار و ارتباطات داخلي، وابسته مي­باشد. از این رو دغدغه و مسأله اصلی این پژوهش بررسی تأثیر شایستگی های مدیریت زنجیره تأمین کارآفرینانه بر استراتژی های بازاریابی و هویت برند در شرکت های تولید کننده مواد غذایی شهر کرمانشاه می باشد.

اهمیت موضوع:

جهاني شدن و تغييرات ناشي از آن موجب الزام سازمان‌ها به نوآوري و كارآفريني شده است. همچنين ماهيت پوياي سازمان‌ها و فعاليت آنها در عرصه رقابت جهاني، الزام ارائه ايده‌هاي نو، راه‌حل‌هاي جديد و افكار تازه را جهت توليد محصولات با كيفيت بالا، قيمت مناسب، متنوع و در حداقل زمان، ممكن كرده است تا مزيت رقابتي را كسب و حفظ كنند. بر همين اساس اعتقاد به كارآفريني در سازمان‌ها از اهميت زيادي برخوردار بوده و امروزه سازمان‌ها ياد گرفته‌اند كه بايد خلاق، نوآور و كارآفرين باشند؛ به‌طوري‌كه كارآفريني به‌عنوان موتور رشد و توسعه سازمان‌ها و جوامع شناخته مي‌شود. كارآفريني عبارت است از شناسايي به‌موقع فرصت‌ها و بهره‌برداري از محصولات جديد كه با پذيرش ريسك منطقي آن انجام مي‌پذيرد.

در واقع كارآفريني سازماني، فرآيندي است كه در آن محصولات يا فرآيندهاي نوآوري شده از طريق القا و ايجاد فرهنگ كارآفرينانه در يك سازمان از قبل تاسيس شده به ظهور مي‌رسند.در اين ميان يكي از ديدگاه‌هاي مهم كه فرآيند كارآفريني را به استراتژي‌هاي سازمان پيوند مي‌دهد، گرايش به كارآفريني است. در واقع گرايش به كارآفريني يك نگرش استراتژيك است كه بر نوآوري، ابتكار عمل و ريسك‌پذيري تاكيد دارد. در اين راستا بررسي عملكرد سازمان‌هاي كشور، بيانگر عدم كارآيي و موفقيت آنها در به‌كارگيري موثر و كارآمد منابع انساني و مادي جهت ارائه محصولات (كالا و يا خدمات) جديد و با كيفيت بالا و قيمت مناسب است و سازمان‌ها با اين پرسش اساسي مواجه هستند كه چرا با وجود داشتن منابع مادي و انساني، توانايي ارائه سيستم‌ها و فرآيندهاي كاري نوين، خدمات جديد و محصولات نوآور در سطح داخلي و جهاني را ندارند و اينكه چرا در سازمان‌هاي كشور به‌رغم اينكه مراكز كارآفريني راه‌اندازي شده و منابع مادي و انساني قابل توجهي را در اين مراكز به‌كار گرفته‌اند؛ اما نتايج و آثار كارآفرينانه در سازمان‌ها كمتر به چشم مي‌خورد. از آنجاكه يكي از علل اصلي عدم موفقيت كارآفريني در سازمان‌ها مي‌تواند نبود شرايط و گرايش كارآفريني در آنها باشد، بنابراين به‌منظور رفع اين مشكلات و تدوين يك استراتژي مناسب براي بهبود عملكرد سازمان‌ها، مطالعه و تبيين مفهوم گرايش به كارآفريني و نيز عوامل موثر بر آن از اهميت بالايي برخوردار است تا مشكلات ورود اثربخش به فرآيند كارآفريني در سازمان‌هاي كشور تبيين و شناسايي شود. و سازمان‌ها بتوانند به‌طور اثربخش وارد فرآيند كارآفريني شوند و محصولاتي جديد و منحصربه‌فرد از طريق به‌كارگيري فرآيندهاي نوين كاري، تكنولوژي‌هاي اطلاعاتي و ارتباطي پيشرفته متناسب با نياز بازارهاي محصول توليد كنند تا سهم بيشتري از بازار محصول را به خودشان اختصاص دهند.

بنابراين گرایش به کارآفرینی به‌عنوان رفتار استراتژيك تعريف مي‌شود كه با اشتياق به سرمايه‌گذاري در نوآوري يا در توسعه محصول جديد و تغييراتي در محصول درگير است و از طريق شناسايي فرصت‌ها و بهره‌برداري از آن و نيز تاكيد بر آينده‌نگري و ترسيم چشم‌انداز كسب و كار به‌منظور كسب مزيت رقابتي شناخته مي‌شود. كارآفريني بر ورود به بازارهاي جديد به‌منظور كسب رشد اقتصادي متمركز است. از سوي ديگر گرايش به كارآفريني يك بنيان رفتاري است كه فرآيند ايجاد كسب و كارهاي كارآفرينانه جديد را تشريح مي‌كند. كارآفرينان از طريق ارائه تكنيك‌هاي جديد توليد، تخصيص منابع به فرصت‌هاي جديد، ورود به بازارهاي جديد و وارد كردن فشارهاي رقابتي جديد بر رشد شرکت تاثير مي‌گذارند. از این رو ضرورت انجام این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر کارآفرینی در زنجیره تأمین و بررسی تأثیر آن بر استراتژی بازاریابی و هویت برند شرکت می باشد.

منبع

مصطفایی، زهرا (1394)، بررسی تأثیر شایستگی های مدیریت زنجیره تأمین کارآفرینانه بر استراتژی های بازاریابی و هویت برند، پایان نامه کارشناسی ارشد ، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0