چهار مجموعه كلي فشارهاي عصبي سازماني

اين چهار مجموعه عبارتند از: الزامات وظيفه، الزامات فيزيكي، الزامات نقش، الزامات درون شخصي

الزامات شغلي :

 الزامات شغلي عوامل ايجاد فشارهاي  عصبي در مشاغل مي‌باشند شاغل جراحي كنترل ترافيك هوايي و هدايت تيمهاي فوتبال حرفه‌اي در مقايسه به شغلهايي مانند پزشك عمومي، مسئول بار هواپيما و مسئول آموزش تيم تحت فشار عصبي بيشتري هستند.ممكن است علاوه بر انچه گفته شد ساير الزامات شغلي نيز باعث به خطر افتادن سلامتي فرد شوند. چنين شرايطي را مي توان در مشاغل مانند كار در معدن زغال، حمل و نقل مواد منفجره و نظاير آن مشاهده مي‌كرد ايمني نيز يكي ديگر از ازلامات مهم شغلي است كه مي تواند باعث ايجاد فشار عصبي شود. شخصي كه درشغل به نسبت مطمئني منصوب شده است احتمالاً نگران از دست دادن آن نمي باشد. از طرف ديگر اگر امنيت شغلي به خطر بيافتد فشار عصبي مي تواند تا حد زيادي افزايش پيدا كند به عنوان مثال اين فشار عصبي به طور معمول از طريق سازمان و به هنگام كاهش تعداد كاركنان و يا يكي كردن سازمانها افزايش پيدا مي‌كند.

يكي ديگر از فشارهاي عصبي ناشي از الزامات وظيفه‌اي ميزان كار بيش از اندازه است كار اضافه زماني بوجود مي‌ايد كه كار واگذار شده به فرد خارج از توان او باشد. كار اضافي هم ممكن كمي بوده ( فرد وظايف زيادي به عهده دارد و با وقت او براي انجام اين وظايف مربوط را ندارد) به هر حال بايد توجه داشت كه سادگي كار هم ممكن است ناخوشايند باشد. همانطور كه گفته شد ساده بودن كار باعث خستگي و بي تحركي فرد شده و كار اضافي باعث ايجاد تنش و اضطراب مي شود بنابراين مقدار معيني از فشار عصبي ناشي از حجم كار به دليل آنكه مي تواند منجر به سطح بالايي از نيرو و انگيزش شود مفيد خواهد بود.

الزامات فيزيكي:

الزامات فيزيكي بستگي به مكان شغل دارد يكي از عوامل مهم درجه حرارت است به عنوان مثال ممكن است كاركردن در فضاي آزاد هنگامي كه درجه حرارت بي نهايت زياد است منجر به ايجاد فشار عصبي شود اين موضوع در مورد دفتر كاري كه حرارت نامناسب دارد و سرد است نيز صدق مي‌كند.

الزامات نقش :

الزامات نقش نيز مي تواند مبناي ايجاد فشار عصبي شود نقش عبارت است از مجموع رفتارهاي سازماني دريك گروه يا سازمان كه با يك شغل سازماني همراه باشد. فشار عصبي ممكن است ناشي از ابهام نقش ( روشن نبودن انتظاراتي كه از فرد دارند) يا تضاد نقش.

الزامات مراوده با ديگران

آخرين مجموعه از عوامل ايجاد كننده فشار عصبي از سه الزام مراوده با ديگران تشكيل شده است كه مي‌تواند در يك محيط سازماني مقابلفرد قرار گيرد. فشار براي محدود كردن توليد، فشار براي انجام هنجارهاي گروهي و نظاير آن از نوع فشارهاي گروهي مي‌باشند. سبك رهبري نيز مي تواند باعث ايجاد فشار عصبي شود. فرض كنيد فردي نيازمند حمايت اجتماعي رهبر خود باشد اگر رهبر مورد نظر تا حدودي خشن بوده و توجه و دلسوزي چنداني نسبت به او نشان ندهد احتمالاً احساس فشار عصبي خواهد كرد بالاخره شخصيت و رفتار نيز ممكن است باعث ايجاد فشار عصبي شوند. تضاد زماني بوجود مي‌آيد كه دو يا چند نفر مجبور به همكاري باشند. به عنوان مثال، فردي كه داراي منشا كنترل دروني است خواهان آن است كه چگونگي عملكرد همه امور را به كنترل خود در آورد وممكن است از كاركردن با شخصي كه داراي منشا كنترل خارجي بوده و خود را تسليم پيشامدها مي داند احساس بيهود كند. تصور كنيد كه دفتر يك فرد سيگاري و يك فرد غير سيگاري در كنار هم قرار داشته باشند وجود فشار بالقوه در هر دو نفر آنها قابل پيش‌بيني است.

منبع

برزوئی نژاد،محمدصادق(1394)،رابطه  بین استرس و فرسودگی شغلی در اداره آموزش و پرورش،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0