چهار فاکتور کلیدی موثر توسعه محصولات جدید
تكنولوژي
تكنولوژي يا فناوري هنر استفاده از دانشها، مهارتها و تجارب سازماني است تا با توليد و به كارگيري كالاها و خدمات نيازهاي رو به گسترش انسان برآورده شود. انتقال تكنولوژي، شامل تمام نظامهاي حمايتي و سازوكارهاي مورد نياز براي توسعه يك محصول، فرايند يا خدمات است كه به اين منظور ميتوان از تبادل دانشها، مهارتها و تجارت سازماني استفاده نمود. تكنولوژي تركيبي است از دو واژة يوناني: Techne به معناي هر آنچه كه در طبيعت وجود نداشته باشد و Logie به معناي هر آنچه كه مبتني بر عقل و منطق باشد. واژة تكنولوژي راهي بس طولاني را در طول تاريخ پيموده، تا امروز بدين شكل در ادبيات مدرن امروزي مطرح گرديده است. در طول تاريخ واژة تكنولوژي را ميتوان به انحاء مختلف در زبانهاي گوناگون مشاهده نمود. در يونان τέχη معمولاً به معناي «هنر»، «صنعت» يا «مهارت» ترجمه شده است. ريشة اين كلمه در زبان هند و اروپايي tekhn احتمالاً به معناي «كارِ چوبي» و يا «نجاري» بوده است. در زبان سانسكريت كلمة taksati به معناي «ساختمان» و يا «سازه» به كار رفته است كه احتمالاً از كلمة tekton يوناني مشتق شده است.
تجاری سازی
همانطور كه واژه هاي معادل متعددي در ادبيات براي تجاري سازي وجود دارد، تعاريف متفاوتي نيز از تجاريسازي ارائه شده است. با نگاهي اجمالي به تعاريف ارايه شده مجلات، كتب و متون تخصصي حوزه مديريت تكنولوژي، مي توان سه ديدگاه كاملا متمايز را از يكديگر تميز داد. ديدگاه اول نظر متخصصانيست كه تجاري سازي را بصورت يك زنجيره متصل به هم از خلق ايده تا فروش و بكارگيري فناوری توسط مشتري نهايي در نظر مي گيرند. به عنوان مثال گلد اسميث تجاریسازی را در معنای وسیع کلمه، به فرایند توسعه یک کسب و کار از طریق مطالعه امکانسنجی يك ایده و کاربرد آن تا پذیرش آن در بازار اطلاق كرده است.از اين ديدگاه، تجاریسازی فرایندی است که فناوری به محصولات اقتصادی موفق تبدیل می شود. در همين راستا، تجاری سازي یک محصول، فرایند توسعه یک محصول از ایده و مفهوم تا پذیرش آن در یک بازار خاص میباشد. تجاریسازی هماهنگی فرایندهای تصمیمگیری فنی و تجاری (و نتایج منبعث از این تصمیمات) است که برای انتقال موفق یک محصول یا خدمت جدید از خلق ایده تا خرید در بازار صورت میگیرد. چارچوب تجاریسازی محصول آرایش اصلي کلیه مراحل جداییناپذیر در فرایند توسعه یک محصول را در بر مي گيرد. تجاريسازي فرايند انتقال تكنولوژي يا يك مفهوم نوآورانه از مرحله ايده تا بازار است. به عبارت ديگر، تجاريسازي تكنولوژي معمولا بهعنوان فرايند ايجاد محصولي كه مناسب براي بازاري خاص با قيمت قابل قبول كه ميتواند نيازهاي بازار را مرتفع سازد، تعريف ميشود.متخصصان طرفدار ديدگاه دوم تجاري سازي، آن را مترادف با انتقال تكنولوژي قلمداد كرده اند. به عنوان مثال جين تجاري سازي تكنولوژي را استاندارد سازي عمليات توليد به منظور ارائه و انتقال دانش به سايرين دانسته و آن را انتقال دانش و تكنولوژي از يك فرد يا گروه به فرد يا گروه ديگري به منظور استفاده از آن در نظام، فرايند، محصول يا يك روش انجام كار تعريف كرده است.
ديدگاه سوم به متخصصان حوزه بازاريابي و يا توسعه محصول جديد در شركتها اختصاص دارد. اين متخصصان تجاري سازي را آخرين فعاليت چرخه توسعه محصول جديد قلمداد مي كنند. از معروفترين افراد طرفدار اين ديدگاه، مي توان به فليپ كاتلر اشاره نمود.از ديدگاه كاتلر(1994) تجاري سازي فرايندي است كه آخرين مرحله از مراحل 8 گانه فرايند توسعه محصول جديد را شامل مي شود.از اين ديدگاه ايده توليد محصول جديد از مراحل مختلف عبور كرده و در طي اين مراحل شركت بررسي ميكند كه اين ايده بايد بيشتر توسعه يابد يا اينكه فرايند توسعه آن متوقف شود. اما در مرحله تجاريسازي، محصول براي ورود به بازار آماده ميگردد. در اين مرحله مديريت شركت بايد تصميم بگيرد كه چه زماني، كجا، به چه كسي و چگونه محصول را معرفي نمايد.
بازاریابی
تعریف لغت نامه ای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.» بازاریابی شامل درک خواسته های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرآیند سودآوری برای شرکت است.بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارشهای آینده می شود. بازاریابی درباره داشتن برنامه ها و ترویج ها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، بازاریابی یعنی نشستن آدم ها روی صندلی ها بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است.بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد. به عبارت دیگر بازاریابی، بخشهایی از بازار را به عنوان مناسبترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص میکند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی میکند.
واژه بازاريابى نبايد به معنى قديمى آن، يعنى صرفاً فروختن، معنى و تعبير گردد ومعناى جديد اين واژه همانا تأمين نيازهاى مشترى است. شرکتهاى امروزى با رقابت شديد روبهرو هستند و پاداش از آن شرکتى خواهد بود که بتواند به بهترين نحو ممکن، خواستهاى مشترى را درک و بالاترين منفعت را براى مشتريان هدف خود تأمين کند. در محدوده بازار، اين مهارتهاى بازاريابى است که شرکتهاى حرفهاى را از شرکتهاى غيرحرفهاى تفکيک مىکند.بازاريابى بعنوان فرآيندى مديريتى – اجتماعى تعريف مىشود که بوسيله آن افراد و گروهها از طريق توليد و مبادله کالا با يکديگر، به امر تأمين نيازها و خواستههاى خود اقدام مىکنند.
تیم توسعه مدیریت محصول
به تعداد محدود از افراد با مهارت های مکملند که به منظور هدف مشترک و اهداف عملیاتی وبا رویکرد مسئولیت متقابل در برابر یکدیگر دور هم جمع شده اند، وبرای رسیدن به اهداف سازمان در توسعه محصولات جدید تلاش می کنند مه دارای خصوصیات زیر هستند
- خلاق _ نوآوری
- تحلیلگر
- کاشف
- سازنده-سازمان دهنده
- نتیجه گر-تولید کننده
- کنترل کننده- بازرس
- نگهدارنده
- گزارشگر_مشاور
- هماهنگ کننده.
منبع
آرامی، سپیده(1397)، بررسی و رتبه بندی عوامل موثر بر توسعه محصول جدید در شرکتهای دانش بنیان حوزه سلامت در پارک فناوری پردیس تهران، پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.
دیدگاهی بنویسید