پیامدهای تعلل ورزی
هرچند تعللورزی گذرا و موقتی نتایج مثبتی مانند کاهش فشار روانی زمان انجام کار و پیشگیری از بیماریهای جسمانی دارد، اما تعللورزی مداوم به نتایج و پیامدهای رفتاری همچون ارائهی دیر هنگام تکالیف، یادگیری شتابزده، اضطراب امتحان، هراس اجتماعی، استفاده از استراتژی خود پیشگویی نتیجه ؛کنترل توهمی ، ترس از شکست و پیشرفت تحصیلی پایین منجر شده و در بلندمدت به آسیبهای روانی همچون افسردگی و اضطراب منتهی میشود .
همچنین میتوان به دو نوع پیامد درونی و بیرونی که با تعللورزی مرتبط است اشاره کرد. پیامدهای درونی دامنهای از آزردگی و ندامت تا خودسرزنشی و ناامیدی شدید را شامل میشود. تعللورزی ممکن است فقط به پیامدهای درونی منجر نشود بلکه میتواند پیامدهای بیرونی را هم به دنبال داشته باشد، برخی از این پیامدها خفیف هستند مثل جریمههای کم برای تأخیر در تکالیف، اما برخی افراد تعللورز شکستهای بزرگی را در کار، دانشگاه، خانه یا در روابط اجتماعی تجربه میکنند .
لزوم غلبه بر تعلل و درمان تعللورزی
انجام دادن کارها در دقایق آخر، تقریباً توانایی فرد را برای انجام درست آن کار کاهش میدهد. تعللورزان هیچگاه کار مطلوب یا ضروری را انجام نمیدهند ؛آنها آنقدر منتظر یا معطل میکنند که دیر میشود. تعللورزی موجب افزایش استرس و کاهش بهزیستی و اعتماد بهنفس است و تأخیرهای روزانه در کارهای مطلوب یا ضروری منجر به نگرانیهای مزمن میشود. در حالی که غلبه بر تعللورزی مزایایی دارد و موجب بروز حالتهایی در فرد میشود که وی را برای ادامهی کار و فعالیت برمیانگیزد. برخی از این حالتها عبارتند از: آسودگی خیال، احساس خوشایند قدرت و کنترل اوضاع در فرد؛ فرد از اینکه بالاخره از پس کار برمیآید به خود میبالد، احساس رها شدن و آزادگی، احساس سبکبالی و پایان یافتن استرسها .
تعللورزی مجموعهی وسیعی از عناوین و اولویتهای تحقیقاتی را به خود اختصاص داده، رابطهی آن با انواع اختلالات شخصیتی به تأیید رسیده است به طوری که پیشرفت تعللورزی در کارها در درجات بالا جنبهی مرضی و بیمارگونه به خود گرفته است که نه تنها سلامت جسم و روان فرد را تهدید میکند، بلکه صدمات جبرانناپذیر اقتصادی و اجتماعی را ایجاد مینماید . تعللورزی زمانی به یک مسئله تبدیل میشود که مانع رسیدن به اهداف و فعالیتهای مهم زندگی گردد و متعاقب آن منجر به افزایش استرس و پیامدهای منفی در زندگی شخصی و شغلی افراد شود. بر این اساس شناسایی علل و استفاده مؤثر از راهبردها برای غلبه بر تعللورزی ضروری است .
علل تعللورزی برای هر فرد میتواند متفاوت باشد، روانشناسان از زوایای مختلف ؛ شناختی، رفتاری شیوههای درمانی و تکنیکهایی را برای غلبه بر تعللورزی ارائه دادهاند که در بحث درمان میتوان به شیوههایی چون: تلاش برای ایجاد انگیزه و پرهیز از تنبلی و بیحالی، پرهیز از توجیه، تلقین درمانی، تنبیه و شرطی شدن اجتنابی، تغییر محیط، ایجاد عشق و علاقه، یافتن دوست منضبط، بازی با احتمالات، خودتنظیمی و یادآورها، استفاده از شیوههای همپیمانی، عدم انتظار پیشرفت سریع، روش هیجانی غلبه بر تعللورزی اشاره کرد .
برای غلبه بر تعللورزی چهار مرحلهی اساسی مطرح شده است:
- آگاهی شخص از رفتارهای تعللورزانه.
- ایجاد رفتارهای هدفمدار برای انجام تکالیفی که از آنها اجتناب شده است.
- تعهد به تحمل ناراحتیهای کوتاهمدت به منظور رسیدن به دستاوردهای بلندمدت.
- مداومت در حفظ نگرش ضد تعللورزانه.
همچنین سولسمان و ناسان؛ به منظور کاهش و مقابله با تعللورزی راهکارهای زیر را پیشنهاد کردهاند:
حس ضرورت: یعنی داشتن انگیزهی درونی برای شروع و ادامهی یک هدف. حس ضرورت در مقابل تعلل قرار دارد و قویترین عامل برای فائق آمدن بر مشکلات میباشد. دلیل اصلی برای تعللورزی این است که هدف خاصی وجود ندارد که در فرد چنان اشتیاق شدیدی ایجاد کند که اقدام به کاری کند و تلاش کند تا آن را به اتمام برساند.
تعیین اهداف مشخص: داشتن اهداف مشخص، جهت، مسیر حرکت و تصمیمگیری را مشخص میکند. هنگامی که اهداف نامشخص است، جهتگیری صحیحی برای انجام آنها وجود ندارد. در این صورت انجام یک عمل بسیار دشوار است. تعیین اهداف بلندمدت و کوتاهمدت به فرایند تصمیمگیری و غلبه بر تعللورزی کمک شایانی میکند.
اولویتبندی اهداف: یکی از عوامل مهم در کارآیی فردی، توانایی تعیین اولویت از میان اهداف، وظایف و فعالیتهاست؛ لذا ضروریست فرد بتواند اهداف کماهمیت، مهم و فوری را از هم تفکیک کرده و آنها را رتبهبندی کند.
پرداختن به یک کار واحد: پرداختن به یک کار واحد مستلزم این است که فرد زمانی که کاری را شروع میکند، تصمیم بگیرد تا پایان انجام آن روی کار متمرکز شود. این روش یکی از مؤثرترین تکنیکهای مدیریت زمان است.
پذیرش مسؤلیت کامل نتایج: پذیرفتن مسؤلیت کامل یک تکلیف، منجر میشود که فرد بهانهها و دلایل تعللورزی را نپذیرد و روی تواناییهای خود متمرکز گردد.
تمرین تعلل سازنده: از آنجایی که افراد قادر نیستند تمام کارهایی که مجبور به انجام آن هستند در یک بازهی زمانی تمام کنند، در انجام کارها تعلل میورزند. بر این اساس میتوان با انضباط فردی کارهای کمارزش و نامربوط را برای انجام کارهای مهم و ضروری به تأخیر انداخت. تفاوت بین افراد کارآمد و ناکارآمد در این است که افراد کارآمد در تکالیفی که ارزش زیادی ندارند تعلل میورزند اما افراد ناکارآمد روی وظایفی تعلل میورزند که موجب تحول در زندگیشان میگردد .
بارتلین ؛در مورد مدیریت زمان و نحوهی کاهش تعللورزی به موارد زیر اشاره نموده است:
مدیریت زمان: زمانبندی موجب کاهش استرس و آزاد شدن انرژی میگردد. برنامهریزی و تنظیم کارهای روزانه، هفتگی و ماهانه منجر به این میشود که فرد احساس کند بر زندگی خود مسلط است. همچنین اعتماد به نفس و قدرت فردی نیز افزایش مییابد.
انجام کارها در ساعات اوج آمادگی: ساعت اوج آمادگی درونی، ساعاتی از روز است که طبق ساعت زیستی تنظیم میگردد، یعنی زمانی که در فرد بیشترین هوشیاری و آمادگی وجود دارد. ضروریست افراد از ساعت اوج آمادگی درونی خود آگاهی داشته باشند و مهمترین کارهای خود را در آن ساعت برنامهریزی کنند.
تعیین محدودیت زمانی: تعیین مهلت برای انجام وظایف و اهداف مهم، فرد را وادار میکند تا سختتر و مؤثرتر کار کند. برای تکلیفی که زمان تعیین نگردد هیچ اجباری برای پایان آن وجود ندارد و به راحتی تا آخرین لحظات به تأخیر میافتد.
مقاومت در برابر میل به کمالگرایی: یکی از دلایل مسامحه و تعلل در انجام کارها، کمالگرایی است. دانستن این نکته ضروریست که هیچ کاری بار اول کامل و بینقص نیست، اما با انجام اصلاحات و تغییرات در انجام تکلیف به مرور زمان میتوان آن را به صورت بینقص و کامل انجام داد.
پیشبینی موانع: پیشبینی نمودن، این فرصت را به افراد میدهد تا موانع و مشکلات احتمالی که ممکن است در فرایند انجام تکالیف با آن روبهرو شوند را به حداقل ممکن برسانند. همچنین قادر خواهند بود قبل از بروز مشکلات، روشهای لازم برای مقابله با آن را تعیین نماید و آمادهی مبارزه با عواملی شود که منجر به تأخیر در انجام وظایف میگردد.
بازنگری و تجدید برنامه: این مرحله چگونگی انجام کار را منعکس میکند. نظارت و بازنگری بر روند انجام تکالیف به افراد آگاهی میدهد تا حیطههایی که نیاز به اصلاح و بازنگری دارند را مشخص سازند و براساس آن اهداف و برنامههای خود را مجدد سازماندهی کنند.
منبع
سلمانی،منصور(1394)، نقش واسطهای باورهای انگیزشی در رابطه ادراک از جوّ کلاس،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی، دانشکده علومتربیتی و روانشناسی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید