ویژگی های برنامه ریزی فرهنگی مطلوب

در هر نوع برنامه ریزی بویژه برنامه ریزی فرهنگی  باید بعضی از نکات اساسی را مورد ملاحظه قرار داد از جمله اینکه:

  • برنامه ریزی فرهنگی باید منعطف باشد.
  • برنامه ریزی فرهنگی باید انضمامی و تجربی باشد.
  • برنامه ریزی باید خصلتی ساختاری داشته باشد نه اجباری. به عبارت دیگر، برنامه ریزی فرهنگی باید در صدد تامین فرصت های ساختاری بر آید تا مردم به روشی خاص در آن رفتار نمایند و نه اینکه مستقیما تحت فشار برای انجام کاری مجبور واقع شوند.
  • برنامه ریزی فرهنگی باید خصلت مشارکت مردمی داشته باشد
  • برنامه ریزی فرهنگی باید برای جلب مشارکت عموم حتی المقدور خصلت داوطلبانه داشته باشد. چرا که این نوع برنامه ریزی با عنصر فکر و اندیشه سرو کار دارد و این بدون مشارکت داوطلبانه مردم میسر نخواهد بود. -برنامه ریزی فرهنگی باید منطبق با وجدان عمومی جامعه باشد.
  • واقع گرایانه باشد. به عبارت دیگربا توانایی های سیستم سازگاری داشته باشد و امکانات و ظرفیت های موجود در جامعه را مد نظر قرار دهد.
  • به قلمرو ملی محدود نشود، بلکه با اتخاذ چشم اندازی وسیع مسائل بین المللی و بین منطقه ای و جهانی را نیز مد نظر قرار دهد همچنین برای همکاری با نهادها و دولت های دیگر درصدد یافتن راه های جدید باشد.
  • به امر تنوع فرهنگی، که به خلاقیت در تولیدآثارفرهنگی و هنری منجر می شود توجه ویژه ای داشته باشد.
  • باتوجه به محدودیت منابع وامکانات وهمچنین مشکلات، اولویت گذار باشد.
  • بر اساس اجماع و نوعی توافق رسمی و اتفاق نظر میان مسئولان و متوالیان امور شکل گرفته باشد و کارشناسان بخش اجرایی نیز مصمم به اجرای ان باشند “برنامه فرهنگی ملی براساس یک فرایند سیاسی است: فرایندی که سیاستمداران آن را آغاز می کنند و می کوشند تا بر آن حاکم گردند. برای تحقق اهداف فرهنگی باید میان رهبران سیاسی و برنامه ریزان پیوسته تبادل نظر صورت گیرد برنامه ریزی نمی تواند از فرایند سیاسی جدا افتد و بی توجه به آن ادامه یابد در صورتی که چه کارکنانی که برنامه را تهیه کردند و چه کارمندانی که آن را اجرا می نمایند–برای اجرای آن مشتاق نباشند برنامه باشکست مواجه می شود.
  • برنامه ریزی فرهنگی باید براساس یک رویکرد و الگوی فرهنگی کلانی شکل گیرد و درباره آن الگو و رویکرد میان مسئولان و کارشناسان اتفاق نظر وجودداشته باشد. به عبارت دیگر، انگاره نظری حاکم بر سطوح عالی برنامه ریزی و سطوح کارشناسی متفاوت نباشد. زیرا وجود شکاف نظری در اثر ابعاد محورهای انگاره نظری سطوح عالی برنامه ریزی و سطوح کار شناسی موجب ابهام مفهومی، نبود تفاهم میان سطوح عالی، میانی، اجرایی و در نتیجه ظاهر شدن گسست و بهم ریختگی در حوزه برنامه ریزی فرهنگی می شود و سیاست گذاران اهداف و راهبردهایی راتعیین می کنند که برای سطوح کارشناسی ابهام نظری دارد. متقابلا طرح ها و برنامه هایی توسط کارشناسان ارائه می شود که از نگاه سیاست گذاران مبهم ومشکوک است.

منبع

جهان تاب،زینب(1393)، نگرش دانشجویان دانشگاه نسبت به فعالیت‏های فرهنگی و هنری، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی، دانشکده علوم انساني و اجتماعي مازندران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0