ویژگیهایی از افراد خلاق هیجانی
افراد خلاق هیجانی بیشتر از راهحلها بهره میگیرند آنها راهحلهای خلاقانهتری را برای تعارضات بهظاهر حل نشدنی توصیف کردند و توجه تفکرانه ای به احساسات و رفتار دیگران دارند؛ حتی وقتی این احساسات غیرعادی باشد . افراد خلاق هیجانی کمتر تحت تسلط دیگران قرار میگیرند و خود استقلالی اجتماعی دارندو در یکپارچه کردن هیجاناتشان بهصورت نمادین تواناتر هستند. ارزیابی آنها از یک پدیده متناسب با حل مسئله خلاق و چندبعدی است، احتمال کمتری وجود دارد که بیش از موعود مناسب به نتیجه برسند .
در همین ارتباط در پژوهشی بهمنظور شناخت ویژگیهای فردی افراد خلاق هیجانی دریافتند هرچه نمرهی فرد در خلاقیت هیجانی بالاتر باشد بهتر به بیان هیجانات خود بهصورت خلاقانه، هم در قالب نوشتاری وهم تصویری (کلامی، غیرکلامی) قادر میباشد، آنها دریافتند که اینگونه افراد قادر هستند در داستانهای خود هیجانات متناقض (مهربانی، تنفر، سردرگمی) را باهم ترکیب کنند و راهحلهای خلاقانهتری برای تعارضات ارائه دهند که در ظاهر حلشدنی هستند. همچنین فوکس وهمکاران ، دریافتند که افرادی که دارای خلاقیت هیجانی بالاتری هستند در دوران کودکی سبکهای خلاقانه و ظرفیت خلاق (تخیلات، حافظه، رؤیاها، بازیها و تجارب حسی) بالاتری دارند.در درجهبندی توسط همتایان، افرادی که نمرهی بالاتری را در آزمون خلاقیت هیجان (ECI) کسب کرده بودند نسبت به افراد داری نمره کم ازنظر هیجانی خلاقتر معرفی شدند و آنها میتوانند داستانهایی بنویسند که برای موقعیتهای فرضی هیجانیتری باشد، هنگامیکه از آنها میخواهیم که هیجانات مختلف را ترسیم کنند، پیچیدهترین نقاشیها را ترسیم میکنند و بهترین استفاده از رنگها و فضا میکنند .
توانمندسازی روانشناختی
اسوینی، معتقد است نظریه توانمندسازی مبتنی بر روانشناسی فردی آدلر، است. اگرچه ممکن است آدلر از کلمه توانمندسازی استفاده نکرده باشد اما به نظر می رسد که یک مفهوم کاملاً آدلری باشد. در برخی پژوهش ها علاقه اجتماعی آدلر را شامل 5E می دانند که عبارتند از: همدلی، برابری، ترغیب، آموزش و توانمندسازی.
مفهوم توانمندسازی را در ادبیات روانشناسی مسائل دائمی درباره ی جبرگرایی و اختیار انسان، اراده گرایی و قصدمندی، تمایل به آزادی احاطه کرده است. همچنین روانشناسی دیدگاه مفهومی مربوط به خودکارآمدی و خودتصمیم گیری را به منظور توانمندی مطرح کرده است. کانگر و کاننگو، احساس خودکارآمدی شخصی را شاخص توانمندی فردی می دانند. توماس و ولتهوس، توانمندسازی روانشناختی را یک عامل انگیزش درونی می دانند که منعکس کننده نقش فعال کارکنان در سازمان می باشد و بین راهبردهای مدیریتی و عوامل سازمانی و ادراکات کارکنان در مورد توانمندی تفاوت قائل شده اند. آنان با تأکید بر چند وجهی بودن توانمندسازی، برای آن چهار بعد شناختی: احساس معنی در بودن، احساس شایستگی، احساس داشتن حق انتخاب و احساس مؤثر بودن را ذکر می کنند. وتن و کمرون،بر اساس تحقیق میشرا، بعد اعتماد را به ابعاد آن اضافه کردند . توانمندسازی روانشناختی را می توان در پنج بعد: احساس شایستگی، احساس مؤثر بودن، احساس معنی داری(ارزشمند بودن)، احساس خود مختاری (حق انتخاب) و احساس اعتماد اعلام کرد.
منبع
قنبری،فرزانه(1393)، اثر آموزش توانمندسازی روانشناختی بر خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید