وظایف مدیران و سازماندهی
وظايف منتخب عبارتند از: برنامهريزي، سازماندهي، هماهنگي، تحكيم روابط انساني. امروز درباره عناصر مديريت و يا وظايفي كه مدير به اعتبار مقام و موقعيت سازماني خود انجام ميدهد وحدت نظري وجود دارد.
برنامهريزي
براي برنامهريزي تعاريف متعددي وجود دارد كه هر يك از آنها با توجه به ديدگاه، ويژه تعريف كننده و وابستگي او به حوزه علم و دانش خود است. مثلاً: برنامهريزي شامل تعيين هدف و وضع خط مشي، تبديل هدف به صورت برنامه عمليات و پيشبيني چگونگي اجراي آنها ميشود به عبارت ديگر برنامهريزي براساس پيشبيني، دورنگري درباره اين كه براي رسيدن به هدف معيني چه كاري، چگونه و در طي چه مدت زمان و به وسيله چه افرادي بايستي انجام شود استوار است.
برنامهريزي فراگردي است مداوم، حساب شده و منطقي، جهتدار و درونگر، به منظور ارشاد و هدايت فعاليتهاي جمعي براي رسيدن به هدف مطلوب. اصولاً برنامهريزي به مديران و كاركنان سازمان اين امكان را ميدهد كه با آزادي بيشتر آنچه را كه خواستارند بدست آورند و مديران موفق براي برنامهريزي اهميت و ارزش فوقالعادهاي قائل هستند و از آن به عنوان بزرگترين اهرم آن براي پيشبيني صحيح فعاليتهاي مثمر به ثمر ميباشد.
الواني براي يك برنامهريزي جامع مراحل زير را مورد توجه قرار ميدهد:
- تعيين و تدوين اهداف و آينده سازمان
- شناخت اهداف و استراتژيهاي موجود در سازمان
- تجزيه و تحليل شرايط محيطي سازمان
- شناخت وضع موجود سازمان
- تعيين تغييرات مورد لزوم
- تصميمگيري در مورد استراتژيهاي مطلوب
- اجراي استراتژيهاي جديد
- كنترل و سنجش استراتژيهاي جديد در عمل
اما دكتر اقتداري، برنامهريزي را شامل سه مرحله زير ميداند: برنامهريزي شامل تعيين و وضع خط مشي، تبديل هدف به صورت برنامه عمليات و پيشبيني چگونگي اجراي آنها ميباشد. بنابراين تعيين هدفها و خط مشيهاي سازمان يكي از مسائل اساسي برنامهريزي است كه اين هدفها و خط مشيهاي كلي بايد به هدفهاي متعدد و جزئي تجزيه شوند تا جهت فعاليتهاي روزانه افراد و واحدهاي مختلف دستگاه را تعيين كنند.
سازماندهي
قبل از پرداختن به سازماندهي به عنوان يكي ديگر از وظايف مدير، ذكر تعاريفي چند از سازمان ضرورت دارد. سازمان عبارتست از اجتماع ياز انسانهايي با عقايد و ايدئولوژيهاي مختلف كه همگي متفقالقول براي به ثمر رساندن يك و يا چند هدف مشخص و معين با يكديگر همگامي و همكاري نموده از كليه امكانات تكنولوژي جديد نيروي انساني استفاده ميكنند. دكتر عسگريان ، در كتاب سازمان و مديريت آموزش و پرورش ضمن بيان تعريفي از سازمان معتقد است كه سازمانها در هر جامعهاي متاثر از هر شرايطي كه باشند، بايد ويژگيهايي داشته باشند كه پارهاي از آنها را به شرح زير بيان ميكند:
- كاملاً ساده و از ايجاد مخارج گزاف به دور باشد.
- وظايف اعضاء را روش و كامل در اختيارشان قرار دهد.
- انجام امور را تسريع كند.
- امكانات انجام امور را تدارك ديده و كاركنان را ا زبيكاري دور سازد.
سازماندهي را ميتوان تقسيم كار و قرار دادن اشخاص بر حسب ملاكهاي اجرايي پست و مشخص نمودن روابط بين آنها و تامين و تجهيز وسايل و امكانات لازم براي ه رمسئوليت و وظيفه تعريف كرد.
هماهنگي
يكي از وظايف مهم مدير هماهنگي است. اهميت اين موضوع به حدي است كه گروهي از صاحبنظران مديريت را علم هماهنگي منابع انساني و مادي تعريف كردهاند. دكتر اقتداري در اين مورد مينويسد: اگر بخواهيم مديريت را بر حسب عناصر تشكيل دهنده آن و يا وظايف مدير تعريف كنيم مديريت را ميتوان علم و هنر متشكل و هماهنگ كردن رهبري و كنترل فعاليتهاي دستهجمعي براي نيل به هدفهاي مطلوب با حداكثر كارايي تعريف كرد. از وظايف مهم مدير ايجاد موازنه و تطبيق وظايف متعددي است كه واحدهاي مختلف سازمان به منظور تامين هدف مشترك انجام ميدهند.
در تشكيل سازمان، وظايف بين واحدهاي مختلف سازمان به منظور تامين تقسيم كار و وظايف انجام ميشود و به فرض اين كه با رعايت اصول طبقهبندي منطقي صورت گرفته باشد به خودي خود تحقق هدف يا هدفهاي عمومي سازمان را تضمين نميكند. زيرا اين امر مستلزم برقراري تعادل و تطبيق لازم بين وظايفي است كه ميان واحدهاي مختلف سازمان تقسيم شده است. سازمان مانند ماشيني است كه هر قسمت آن وظيفه خاصي را انجام ميدهد و هماهنگي ميان اجزاء مختلف ماشين ضروري است. به همين ترتيب انطباق و تعادل وظايف واحدهاي متعدد سازمان براي تعيين هدفهاي مشترك لازم است.
تحكيم روابط انساني
يكي از وظايف مهم و اساسي مدير هدايت گروههاي انساني سازمان به سوي اهداف مشترك است. هر چه مديربتواند با روشهاي دوستانه و تحكيم روابط بين خود و كاركنان و با نفوذ شخصي بيشتر كه ناشي از برخوردهاي عاقلانه و عملكردهاي مدبرانه است، اعمال مديريت كند كاركنان او را بهتر ميپذيرند و در جهت تحقق اهداف سازماني بيشتر تلاش ميكنند. بهرنگي در كتاب مديريت آموزشي مينويسد: قسمت اعظم موفقيت مديران مبتني بر نفوذ آنان در فكر و ذهن كاركنان و اشخاص ميباشد.
براي مديران درك وعمل به مهارتهايي كه بتوانند افراد رابرانگيزد و هماهنگي لازم ميان شخصيت ونيازانسان برقراركند واجد اهميت اساسي است. بخش عمده مديريت فراهم آوردن محيط مناسب كار و گردآوري كاركنان به صورت گروههايي است كه در حصول به اهداف مشترك خود و سازمان همكاري نمايند. بنابراين براي موفقيت مدير شناخت انگيزهها ,عوامل برانگيزاننده، در كاركنان براي كار مناسب سازمان ضروري است.
منبع
يزدانينژاد،افروز(1388)، انطباق عملكرد جاري مديران بر وظايف مديران آموزشي دوره ابتدايي، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید