نگرش نسبت به تبلیغات
نگرش عبارت است از ساماندهی بلندمدت فرآیندهای انگیزشی، احساسی، ادراکی و شناختی با توجه به برخی جنبههای محیطی که فرد در آن قرار گرفته است. بر همین اساس، نگرش یک فرد بیانگر شیوه تفکر، احساس و واکنشهایی است که نسبت به محیط اطراف خود (مثلاً نسبت به خودروی مورد علاقه اش) داد. درمورد تعریف نگرش، موارد گوناگونی مطرح شده است. تورثون نگرش را میزان شدت احساساتی که فرد درمورد یک محرک دارد، تعریف میکند. نگرشها به واسطه عواملی مانند عوامل درونی و شخصیتی مانند باور و تمایلات فردی آن ها سرچشمه گرفته و گاهی از عوامل بیرونی مثل درآمد، تأثیرگذاران خارجی و عوامل اقتصادی متأثر میشود.
از نقطه نظر تاریخی دو گرایش عمده در مطالعه نگرشها وجود داشته است. گرایش اول به دیدگاه سه بُعدی و در دیدگاه دوم نگرش به یک ساختار مجرد احساسی در نظر گرفته شده است. در گرایش اول که مبنای نظری این پژوهش را تعیین میکند، ابعاد نگرش شامل عنصر شناختی، عنصر احساسی و عنصر رفتاری است. عنصر شناختی از باورها و دانش مصرف کننده نسبت به یک شی تشکیل شده است. درمورد هر شی باورها و و اعتقادهایی وجود دارد که هرکدام منعکس کننده دانش فرد درمورد ویژگیهای کالا است. مصرف کننده با استفاده از باورهای خود، کالا یا خدمات را ارزیابی میکند. عنصر دوم واکنشهای احساسی درمورد یک کالا است که بُعد عاطفی نگرش نامیده میشود، با ابراز احساسات یک فرد نسبت به یک کالا و مثبت و یا منفی نگریستن به آن، درواقع ارزشیابی عاطفی خود را برای توصیف کالا اعلام کرده است. در عنصر سوم نیز همانگونه که فکر میکند و تمایل دارد، تصمیمها و تمایلات خود را عملی میکند .
نگرش نسبت به تبلیغات این گونه تعریف شده است: زمینه برای پاسخ به یک محرک تبلیغاتی خاص به صورت مطلوب طی یک موقعیت خاص است. نگرشهایی که نسبت به تبلیغات شکل میگیرند بر روی نگرش مشتریان نسبت به نام تجاری وهم چنین هدف خرید مشتریان تاثیرگذار است. اگر هدف نهایی تبلیغات ایجاد نگرش مثبت نسبت به تبلیغات ونام تجاری باشد. افزایش احتمال خرید با یک پاسخ احساسی مثبت به تبلیغ رابطه مثبت و مستقیمی با شناخت نام تجاری و نگرش مثبت نسبت به نام تجاری واهداف خرید مشتریان دارد. آنچه به نظر می رسد این است که هنگامی که مشتریان یک تبلیغ مشخصی را میپسندند، احتمالاً آن نام تجاری تبلیغ شده را دوست خواهند داشت و مشتریان برای خرید آن نام تجاری آمادهتر خواهد شد.
پاسخهای عاطفی
پیشرفت و توسعه بیمه با توسعه اقتصادي کشورها متقارن است. بهبود وضعیت اقتصادي، افزایش مبادلات و بهبود سطح استانداردهاي زندگی موجب پیشرفت وتوسعه بیمه خواهد شد و متقابلاً پیشرفت و اشاعه بیمه نیز در بهبود وضع معیشت افرادو توسعه اقتصادي کشورها مؤثر خواهد بود و اگر اقتصاد یک کشور متکی به بیمه وتأمین ناشی از آن نباشد قطعاً در معرض تهدید و خطرهاي بیشماري قرار خواهد گرفت. از طرفی دیگر امروزه شاهد تغييرات بسياري در ارزشها و فرهنگ مصرفكنندگان هستيم. در گذشته مصرفكنندگان اغلب به محصولات و يا نام و نشانهاي تجاري خاصي وفادار بودند و از آنها براي ارضاي نيازهاي زيستي خود استفاده ميكردند و فقط در صورت ايجاد نارضايتي از آن محصولات دست به تعويض آنها ميزدند. همچنين جنبههاي مربوط به ارزشهاي لذت جويانه، سرگرمي، هيجان و …هنگام استفاده از محصولات اهميت چنداني نداشت. اما در دنياي رقابتي امروز، اين ارزشها و انتظارات تغيير يافته است.
لذت
محرک بهعنوان یک پیشبینیکننده پاسخهای عاطفی، مانند لذت یا برانگیختگی و همچنین عامل مهمی در پیشبینی رفتار مصرفکننده میباشد .امروزه ارزشهاي لذت جويانه در خريد محصولات براي مصرف كنندگان اهميت ويژهاي پيدا كرده است. اين ارزشها بر رفتار مصرفكنندگان و انتخاب محصولات و نام و نشانهاي تجاري توسط آنها تاثير بسزايي داشته است. باتوجهبه اينكه ارزشهاي مصرفي شامل هر دو ارزش لذت جويانه و فايده باور ميباشد، تفاوت افراد در انتخاب اين ارزشها و اهميت آنها هنگام خريد محصولات قابل توجه ميباشد. مطالعات گذشته مصرف لذتجويانه را بهعنوان بخشي از رفتار مصرف كننده كه با احساسات، توانايي خيالپردازي و جنبههاي احساسي از تجربه فردي از محصولات يا خريد كردن ارتباط دارد، تعریف کردهاند. اغلب مصرفكنندگان دلايل لذت جويانه خريد را نسبت به دلايل فايده باور آن ترجيح دادهاند كه اين مطلب در مورد نسل جوان به راحتي قابل مشاهده ميباشد .
بدون شك رضايت مشتري يكي ازموضوعات بسيار راهبردي در دهه اخير ميباشد. محققان بيان ميكنند كه رضايت با ارزيابي محصولات و ارزشهاي لذت جويانه وفايده باور در ارتباط است. اين محققان نشان دادند كه ارزيابي محصولات لذت جویانه (چه مقدار مورد علاقه، مثبت و جذاب است) به تاثير مثبت منجر ميشود واحساس مصرف مثبت يك نتيجه از قضاوت اوليه در ارتباط با ويژگيهاي يك محصول است كه اگر مصرف كننده ازويژگيهاي محصول كسب رضايت كند، احساس مصرف مثبت به دنبال خواهد داشت و اگر ناراضي شود، احساس مصرف منفي بههمراه ميآورد .در دنياي رقابتي امروز اين مهم بهنظر ميرسد كه توجه به مشتري و نيازها و سلايقش يك امر ضروري تلقي نمود.
افرادي كه بر ارزشهاي لذتجويانه تمركز ميكنند، مصرفكنندگان مدرني هستند كه تمايل دارند درآمد اضافه خود را بهمنظور لذت بردن، رضايت و رسيدن به مطلوبيتهاي جديد از مصرف كردن، به مصرف برسانند. به همين دليل مصرف كنندگان با ارزشهاي لذتجويانه قويتر ممكن است فقط از ارزش عملكردي محصولات رضايت نداشته باشند. در مقابل آنها بيشتر از كيفيت و قيمت محصولات به ارزش احساسي آنها مانند نام تجاري، طراحي، ظاهر و بسته بندي محصولات علاقهمند ميباشند كه اين موارد از لذت آني ايجاد شده از تجربه خريد لذتجويانه توسط آنها ناشي ميشود. محققان تاثيرات متفاوت انواع محصول بر رفتار مصرفکننده را تشخیص دادهاند و راههای متنوعی برای طبقهبندي محصولات توسعه دادهاند. از نظر هلبروک و هیرشمن، محصولات لذتجویانه، كه داراي ويژگيهاي ذهني و غيرمحسوس است و يك واكنش لذتبخش را براي مصرف كننده ايجاد ميكند. مصرف لذتجويانه بهدنبال تفريح، سرگرمي، خيال و توهم، برانگيختگي، انگيزش حسی و لذت میباشد. مصرف محصولات لذتجويانه ابتدا به وسيله يك تجربه موثر مشخص ميشود .
نفوذ
کارشناسان فعال در صنعت بیمه بر این نکته تاکید میکنند که شرکتهای بیمه برای جذب مشتری و فروش بیشتر باید بر تبلیغات بیشتر از گذشته متمرکز شوند. اکثر مردم در کشورهای در حال توسعه هنوز به اهمیت داشتن بیمهنامههای متعدد پی نبردهاند و بر این باورند که داشتن بیمه درمان کفایت میکند؛ این باور در کشورهای خاورمیانه و به ویژه شهروندان در جهان عرب بیشتر دیده میشود و آنان تنها تن به خرید بیمهنامههایی میدهند که از سوی دولتها اجباری شده است.
کارشناسان معتقدند که نقطه ضعف اصلی که سبب پایین بودن ضریب نفوذ بیمه در کشورهای جهان سوم شده است، نا آشنایی مردم باصنعت بیمه است و بیشک وظیفه اصلی شرکتهای بیمه شناساندن این صنعت به جامعه است. آنان تاکید میکنند با پایان رکود اقتصادی و رشد تجاری در اکثر کشورهای جهان، مردم با خوشبینی بیشتری به زندگی و فعالیت اقتصادی میپردازند و به صنعت بیمه احساس نیاز نمیکنند .
تبلیغات یکی از عوامل اساسی در برقراري ارتباط است که توسط آن پیامهاي دیدنی و شنیدنی به اطلاع مردم رسانیده میشود تا از طریق نفوذ در ذهن مخاطب، آنان را وادار به خرید کالا یا خدمات نماید. تبلیغات، توجه، تمایل و علاقه افراد را نسبت افکار، نظرات، اعتبار و اشخاص مورد نظر بوسیله رسانهها، فراهم مینماید. یکی از علل کم بودن ضریب نفوذ بیمه، نبود برنامههای صحیح بازاریابی و تبلیغات است. نفوذ با فروش به دست میآید و فروش نیز بدون بازاریابی حرفهای و تخصصی ممکن نیست .
برانگیختگی
تاثیر نافذ واکنشهاي هیجانی از قبیل تبلیغات تجاري، مصرف محصول و خرید، در متون مختلف توسط پژوهشگران بازاریابی مورد شناسایی واقع شده است. بویژه پژوهش خرده فروشان پیشین نشان میدهد که جو فروشگاه میتواند واکنشهاي هیجانی خریداران را بدنبال داشته باشد. به طور مشابه میتوان در مورد احساسات تجربه شده توسط یک فرد در قبال مشاهده وب سایت یک فروشنده الکترونیکی صحبت کرد. آگاهی از هیجانات مثبت تحت عنوان برانگیختگی از آن یاد می شود. برانگیختگی به نوبه خود منجر به دو هدف رفتاری میگردد:
- تمایل به بازگشت : به واسطه کسب محصولات، خدمات و اطلاعات، منجر به انجام خرید بهتر شده و در نتیجه ارزش خرید مبنی بر سود افزایش مییابد. از طرفی دیگر هم تمایل به بازگشت در ارتباط با ارزشهای لذتبخش را نیز بهدنبال خواهد داشت.
- ارتباطات شفاهی مثبت: ارتباط کلامی فرد با فرد، بین یک گیرنده و فرستنده پیام، که فرد گیرنده درک غیرتجاری در ارتباط با نشان تجاری، محصول یا خدمت دارد. به طور کلی برانگیختگی مصرفکننده میتواند پیامهای مهمی برای ارتباط کلامی مثبت به همراه داشته باشد.
مطالعات نشان داده است که اشتیاق بیشترین عامل اثرگذار بر برانگیختگی مصرف کننده میباشد.
تداعی برند
تداعي (یادآوری) برند، كه هويت برند را تشكيل ميدهد، به چيزي اطلاق ميشود كه بهصورت مستقيم يا غيرمستقيم در ذهن مشتري با برند مرتبط است و يك دارايي است كه ميتواند دلايل متمايز براي خريد ايجاد كند، بر احساسات دربارهي يك محصول تأثير بگذارد و پايههاي گسترش برند را ايجاد كند. تداعيگرهاي برند شامل كيفيتهاي عملكردي، مزايا، وضعيتهاي خريد و مصرف است .
این الگو تقریباً تازه توسعه پیدا کرده است و هنوز به بلوغ نرسیده است. در این الگو تعلق احساسی و تداعی برند به عنوان عامل اصلی در توسعه روابط بین برند و مصرف کننده معرفی میشود .در این الگو رابطه عاطفی یک جزء اصلی دلبستگی مشتری به اراده دهنده خدمت است و دلبستگی کارکنان نیز میتواند به سطح دلبستگی به شرکت ارتقاء یابد.
پیوندهای عاطفی میتواند طی برخوردهای رودررو یا طی برخوردهای با واسطه تکنولوژی نیز ایجاد شوند .ويژگيهاي لمسي و حسي محصول، فوايد درك شده و هم چنين نمادها و تصاويري كه در ذهن مصرف كننده تداعي ميكند، بهطور گستردهاي مهم هستند و ممكن است يك وابستگي و دلبستگي عميق احساسي در مصرف كننده وجود داشته باشد .تداعي اشاره به ارتباط بين برند و استفاده شامل ميل به خريد مصرف كنندگان و توصيه به ديگران دارد.
نيرويي كه باعث ميشود برند در افكار مصرفكنندگان نشيند و تحت تاثير قرار دهد بيشتر در اثر تجربه استفاده میباشد. هر چه فرد در زمينهي اطلاعات مرتبط با يك محصول عميقتر بينديشد و ميان اين اطلاعات با دانستههاي فعلي خود از برند، نزديكي و رابطه برقرار كند، تداعيات قدرتمندتري از آن برند در ذهنش شكل ميگيرد.
دو عاملي كه تداعيات از اطلاعات گوناگون را در ذهن فرد تقويت ميكنند، رابطهي اين اطلاعات با جزييات زندگي فرد و ميزان سازگاري ميان آنها در طول زمان است. به گونهاي ديگر، بازشناسي برند و وفاداري بستگي به تداعي برند مصرف كننده دارد. گرايش به خريد مجدد يا وفاداري ابزاري مهم براي اندازهگيري ارزش ويژه برند است بهعبارت دیگر منحصربفرد بودن برند شرکت و یا مزایای رقابتی بادوام دلیل خوبی برای خرید برند مزبور میباشد.
پاسخهای محیطی
محیط عامل مهم در روانشناسی مصرف و رفتار مصرف به شمار میآید. محیط نه تنها میتواند واکنشهای عاطفی (لذت، انگیختگی) و پاسخهای رفتاری مصرف کننده را تحت تاثیر قرار دهد، بلکه او را وادار به پاسخهای شناختی یا ادراکی مینماید، که پاسخها به سه حالت برای مصرف کننده رخ میدهد: اگر محیط از حد انتظار ذهنی مشتری بالاتر باشد تصورات ذهنی مثبت و رضایت ایجاد میشود و اگر پایینتر از حد انتظار ذهنی مشتری باشد تصورات ذهنی منفی و نارضایتی ایجاد میشود و اگر منطبق با انتظارات ذهنی باشد حالت تایید و خنثی ایجاد میگردد .
نگرشهای محیطی از لحاظ تئوری نگرشی مفهومسازی میشود چون آنها از اعتقادات تشکیل شدهاند. ارتباط محیطی بهعنوان یک اعتقاد خاص ظاهر میشود که جمعیت زیادی در ساختار ادراکی تنظیم میشود و باید بهعنوان یک ایده در نظر گرفته شود تا یک نگرش. متغیرهای محیطی میتوانند بر رفتارهای خرید مصرفکننده تاثیر بگذارند .محرک محیطی منجر به واکنش عاطفی و آن نیز به نوبه خود پاسخ رفتاری مشتریان را تحت تاثیر قرار میدهد. ويژگيهاي متعددي از محيط شرکت یا سازمان، خريد مشتری را تقويت ميكند.
بسیاری از مطالعات بر مبنای فرض آنان نشان داد که محیط پیشبینیکننده پاسخهای هیجانی است، همچنان که لذت یا برانگیختگی پیشبینیکننده رفتارهای مشتریان است. مهمترین عاملی که اثربخشی پیام وابسته به آن است، یعنی همان چیزی که عامل نهایی کارا بودن هر پیامی است، میزان اطلاعاتی است که به مخاطب پیام انتقال داده میشود، تا بر اساس آن تصمیم رضایتآمیز و خشنودکننده را اتخاذ کند.
ارتباطات نه تنها وظایف مدیر را آسان میکند، بلکه وسیلهای است که سازمان را با محیط خارج مربوط میسازد. از راه تبادل اطلاعات، مدیران از نیازهای مراجعهکنندهها یا مشتریان، در دسترس نبودن مواد اولیه، ادعاهای سهامداران، مقررات دولتی و مسائل موردعلاقه جامعه آگاه میشوند. باید گفت که، از راه ارتباطات، هر سازمانی بهصورت سیستمی باز در میآید و با محیط خارج تعامل برقرار میکند. در واقع بدون ارتباطات مؤثر، انجام وظایف سازمان و ادامه حیات آن امکانپذیر نخواهد بود .از این عوامل در این پژوهش شبیهسازی و میزان اطلاعات بیان شده است.
شبیه سازی و میزان اطلاعات
شبیهسازی میتواند نوعی مکانیزم کنترل برای رفتار مشتریان باشد. افراد از طریق شبیهسازی نیز اطلاعاتی از محصول به دست میآورند که میتوانند مکانیزم های خود کنترلی را کاهش دهند که این می تواند توانایی مصرف کنند گان در برابر مقاومت وسوسه در درگیری در لحظه ی خواستن را ممانعت کند یا حتی کاهش دهد .مصرف کننده بهمنظور خرید یک محصول یا خدمت، مجموعه اقداماتی را تحت عنوان فرایند تصمیمگیری انجام میدهد. او پس از تشخیص نیاز خود، به جمعآوری اطلاعات میپردازد و بر اساس این اطلاعات گزینههای خرید را ارزیابی کرده و در نهایت اقدام به تصمیمگیری مینماید .
خریدارانی که برای خرید محصولی برنامهریزی میکنند ممکن است درباره ویژگیهایی که میخواهند تصمیم نگرفته باشند اینها بهعنوان انگیزه اطلاعاتی در نظر گرفته میشوند . انگیزه اطلاعاتی است که برخاسته از نیاز واقعی است و با پردازش اطلاعات در رابطه است و در صورت داشتن اعتبار در شکلگیري نگرش به محصول اثر میگذارد. تفکر مخاطب، به عنوان متغیر اصلی براي متقاعد شدن در نظر گرفته میشود و هرگونه متقاعد شدن به شیوه تفکر و نحوه پردازش اطلاعات بستگی پیدا میکند.
هر چه کوشش براي پردازش اطلاعات بیشتر باشد، مخاطبان براي رسیدن به نتیجه دقت بیشتري میکنند تا با نگرش مستقل، متقاعد گردند. مشتری و مخاطب باید با بررسی و یا در معرض قرار گرفتن تولیدات و تبلیغات مرتبط با آنها، احساس جدید بودن و متفاوت بودن را در محصولات بیابند. ولی مهمترین عاملی که اثربخشی پیام وابسته به آن است، یعنی همان چیزی که عامل نهایی کارا بودن هر پیامی است (پاداش در نظر گرفته شده برای توجه و عمل بر اساس آن) میزان اطلاعاتی است که به مخاطب پیام انتقال داده میشود، تا بر اساس آن تصمیم رضایتآمیز و خشنودکننده را اتخاذ کند .
شییهسازی و میزان اطلاعاتی مدل روانشناسی محیطی را بهوجود میآورد که عبارتند از: صدا ، بصری و لمسکردن که میتوانند بر تجربه کاربر تاثیر بگذارند. نسبت اطلاعات میتواند به کاربر برای به دست آوردن یک آگهی از تبلیغات تاثیر بگذارد. مدل روانشناسی محیطی یک محیطی پیشنهاد می دهد مثل فروشگاههای خرده فروشی که یک حالت احساسی در یک شخص به وجود میآورند که میتواند بهعنوان لذت، تحریک یا تسلط در شرایط خرید دسته بندی شوند .
منبع
اصغری، سیده مرسده(1394)، تاثیر عوامل عاطفی و محیطی از تبلیغات بر رفتارهای خرید مشتریان بیمه، پاياننامه كارشناسي ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید