نقش صدا و بیان معلم

صدای جالب و صمیمی معلم و بیان دلنشین و رسای او نقش به سزایی در برقراری ارتباط بین معلم و دانش آموزان ایفا می­کند که اگر مورد غفلت واقع شود میزان بهره­ گیری از فرایند آموزشی به میزان قابل توجهی کاهش می­یابد.

معلم باید بکوشد تا با انجام فعالیتهای زیر، دانش­آموزان را در نیل به هدفهای آموزشی یاری رساند:

  • رسا و دلنشین ساختن صدا و صمیمی کردن آن
  • تلاش در تغییر تُن صدا و اجتناب از یکنواختی
  • سعی در رعایت حالات عاطفی جملات
  • بیان هر جمله به اقتضای معنای آن
  • مطابقت دادن صدای خود با موقعیت مکانی دانش­آموزان

آماده سازی ذهنی دانش­آموزان

معمولاً در تدریس مباحث یا موضوعات جدید ، ممکن است بعضی از دانش­آموزان آمادگی ذهنی لازم را برای یادگیری مطلب تازه نداشته باشند. از این رو، معلم باید با استفاده از مقدمه­ای مناسب، زمینه یادگیری هر چه بیشتر دانش­آموزان را فراهم سازد. چینی مقدمه­ای موجب می­گردد که افکار دانش­آموزان از مشغولیات قبلی جدا شده و به موضوع درس جدید یا فعالیتهای آموزشی تازه جلب گردد.

اصولاً مقدمه­ تدریس به دو صورت مطرح است:

  • معاشرتی
  • درسی

در مقدمه­ی معاشرتی معلم با دانش­آموزان صمیمانه احوال پرسی کرده و بدین وسیله آنان را آماده­ی شنیدن مطالب جدید می­سازد و بعد از آن، درس جدید معرفی می­گردد. در مقدمه درسی ، فعالیت تدریس با مطالبی که دانش­آموزان می­دانند و یا تجربیاتی که در رابطه با آن کسب کرده­اند، شروع گشته و بدین طریق دانسته­ها به درس جدید وصل می­گردد. به کارگیری چنین تمهیداتی موجب می­گردد که :

  • توجه دانش­آموزان به درس جلب گردد،
  • کنجکاوی آنان برانگیخته شود،
  • موضوعهای تدریس به هم ارتباط پیدا کنند
  • دانش­آموزان برای یادگیری آمادگی لازم را کسب نمایند .

مهارت پرسش:

طرح پرسشهای مناسب برای دانش­آموزان و دریافت پاسخهای مطلوب از آنان، مهارتی است که معلمان به هنگام ارائه­ی مطالب اموزشی خود به آن نیاز مبرمی دارند زیرا مناسب پرسش کردن یعنی مطلوب درس دادن و از طریق پرسش کردنهای به موقع و حساب شده است که معلم قادر می­گردد دانش­آموزان را به سوی یادگیری مطلوب سوق دهد. باید در نظر داشت که نقش معلم صرفاً انتقال معلومات نیست بلکه آموختن نحوه­ی یادگیری به دانش­آموزان می­باشد. به علاوه، پرسشهای مناسب نه تنها زمینه­ی یادگیری مطلوب را فراهم می­سازد بلکه محیط کلاس را از حالت خشک و بی روح خارج ساخته و محیطی گرم و دلپذیر و پرهیجان برای درک و فهم بهتر مطالب به وجود می آورد.بررسیها نشان می­دهد که اغلب معلمان تازه کار و در پاره ای از موارد حتی معلمان مجرب و کارآزموده آنچنان که باید و شاید نحوه­ی پرسش کردن صحیح را در تدریس به طور مطلوب نمی­دانند و به این موضوع بسیار با اهمیت در تدریس، توجه کمی نشان می­دهند.

مهارتهای غیر گفتاری:

استفاده از علائم، قراردادها و حرکات خاص همانند پرسش و پاسخ مناسب، در جلب توجه و دقت دانش ­آموزان ­به فعالیتهای آموزشی، مؤثر بوده و نقش بسزایی در میزان یادگیری آنان ایفا می­کند. موارد زیر نمونه­هایی از ارتباط غیر گفتاری به شمار می­روند که قادرند ثمربخشی کار معلمان را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.

مهارت توضیح:

توضیح به مفهوم روشن کردن مشکل درسی دانش­آموز توسط معلم به هنگام ارائه­ی مطلب به منظور درک بهتر آن، آمده است. توضیح اگر ساده، مختصر و کوتاه باشد خیلی بهتر است. زیرا بدین وسیله دانش­آموز به سهولت و سرعت مطالب را درک می­کند.

مهارت تشویق و تنبیه:

تشویق و ترغیب یکی از مهمترین اصول آزمایش شده در روان­شناسی تجربی است که در سالهای اخیر معلمان در کلاس درس برای تدریس بهتر به استفاده از آن روی آورده­اند.بررسیها نشان می­دهد اگر تشویق به نحو مؤثری صورت پذیرد، نقش بسزایی در پیشرفت دانش­آموزان و توسعه رفتار مناسب آنان ایفا می­کند. تشویق و ترغیب نه تنها موجب تغییر تغییر رفتار مطلوب دانش­ آموز می­گرددبه او اعتماد به نفس بیشتری نیز می­بخشد. درحالی که فقدان آن سبب دلسردی و عدم اعتماد به نفس می­شود.

مهارت در برقراری انضباط:

در زمانهای قدیم که معلم محور تمام فعالیتها بوده و موضوع درسی اصالت داشت و روش تدریس نیز با میل و اراده­ی او تعیین می­گردد و دانش­آموزان کمتر مورد توجه قرار می­گرفتند، بین خواست معلم و همچنین نیازها، استعدادها و رغبتهای دانش­آموزان، تضاد و تناقض فراوان بود. دانش­آموزان ناگزیر بودند برنامه­ها و موضوعهای تحمیلی و روشهای تدریس معلمان را با جان و دل بپذیرند و به طور دقیق اجرا کنند و اعتراضی هم نداشته باشند. چنین امری بدون شک کنترل دقیق و همه جانبه­ی دانش­آموزان را ایجاب  می­کرد و معمولاً به پیدایش مسائل انضباطی گوناگون منجر می­گردید. ليكن از زمانی که بر اثر مجاهدتها و کوششهای علمای تربیت و پژوهشهای روان­شناسان، دانش­آموزان محور تمام فعالیتهای آموزشی قرار گرفتند و بین خواسته­های آنان و روش تدریس معلم ارتباط منطقی برقرار شد و تفاوتهای فردی کودکان مورد توجه قرار گرفت و احترام متقابل حاکم بر روابط بین معلم و دانش­آموزان گردید، بروز مسائل انضباطی روند کند و ملایمی به خود گرفت.

مهارت ترغیب و تشویق دانش­آموز به مطالعه، تمرین و تکرار:

معلم قبل از اینکه از دانش­آموزان بخواهد که مستقل کار کنند، بایستی روشهای صحیح مطالعه را به آنان بیاموزد. به اعتقاد صاحبنظران شرایط مطلوب مطالعه عبارت است از:

  • مکان مناسب
  • مشخص بودن هدف
  • داشتن روش صحیح
  • نور کافی
  • آرامش خاطر و برکنار بودن از هر گونه پریشانی
  • یادداشت برداری
  • پیروی از ساعات منظم کار می­باشد.

مهمترین هدفهای مطالعه از نظر متخصصان به قرار زیر است:

  • برانگیختن ابتکار و ذوق دانش­آموزان
  • استقلال در کار و احساس مسئولیت
  • ازدیاد تجارب دانش­آموزان
  • استفاده صحیح از اوقات فراغت
  • سرانجام، گسترش فعالیتهای آموزشی از مدرسه به خانه

مهارت جمع­ بندی

جمع­بندی به آن دسته از فعالیتها اطلاق می­شود که به وسیله معلم طراحی می­گردد تا یا کمک دانش­آموزان کلاس، آنچه را وی به­عنوان محتوا برای رسیدن به هدفی ارائه داده است به نتیجه­ای مناسب و پایانی مطلوب برساند. بدون جمع­بندی که معمولاً در کلاس به قصد آموزش و یادگیری صورت می­گیرد، آگاهی از میزان تسلط دانش­آموزان بر مطالب ارائه شده میسر نخواهد بود. اساساً جمع­بندی به منظور وصول به موارد زیر در تدریس توصیه گردیده است:

  • متمرکز ساختن حواس دانش­آموزان بر مطالب آموخته شده.
  • پایان بخشیدن به یک واحد کاری مختصر و طولانی.
  • آسان­سازی، یادگیری مفاهیم یا اصول جدید.

ایجاد حس موفقیت و کسب مهارت در دانش­آموزان

اساس جمع­بندی بر دو رکن استوار می­باشد:

  • خلاصه کردن
  • تمرین

در خلاصه کردن برای دانش آموزان فرصتی فراهم آورده می­شود تا به سازماندهی مفاهیم اصلی یا روابطی که در طول ارائه مطلب به آنها اشاره شده است، بپردازند. تمرین هم در واقع موقعیتی است که در آن دانش­آموزان می­توانند مطالب آموخته شده را بیازمایند.

مهارت دادن تکلیف شب:

تکلیف شب یا تکلیف خانه آن دسته از فعالیتها را شامل می­گردد که در راستای یادگیریهای کلاسی به منظور انجام و تمرین آنها در خارج از مدرسه برای دانش­آموزان تعیین می­گردد. بررسی و مطالعه­ی تاریخ آموزش و پرورش نشان می­دهد که تعیین تکلیف همواره به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در تحقق یادگیری مطرح بوده و در هر دوره­ای از تاریخ، متناسب با برداشتی که از یادگیری وجود داشته به شکل و نوع متفاوتی ارائه شده است. هر شغل و حرفه­ای بنا به مقتضیات خود مستلزم رفتارهای بدنی، اجتماعی، عاطفی و عقلی خاصی است که میزان موفقیت و پیشرفت فرد به چگونگی این گونه رفتارهای بستگی دارد. معلمی نیز که یکی از مهمترین وظایف اجتماعی است نمی­تواند از این قاعده مستثنی باشد.

 گیلبرت هارت ، با توجه به این مطلب معتقد است: «که معلمان برای موفقیت در کار خود باید دارای ویژگیهای زیر باشند:

  • علاقه­مندی به دانش­آموزان
  • تسلط به موضوع درس
  • شناخت تفاوتهای موجود بین دانش­آموزان و روحیه­ی هر کدام از آنان
  • انجام رابطه بین جامعه و مدرسه
  • کسب آگاهی از فنون و مهارتهای آموزشی .

این ویژگیها به معلمان کمک می­کند که به دانش­آموزان توجه بیشتری نشان داده و به کار با آنان عشق بورزند. چنانچه انسان دوستی و عشق به انسانها محور فعالیتهای آموزشی نباشد معلمان هر چند که علامه­ی دهر بوده و با فنون معلمی آشنا باشند، موفقیتی در کار اداره کلاس نخواهند داشت. همچنین معلمان بی­اطلاع از علوم رفتاری و روان­شناسی یادگیری نخواهند توانست بدون شناخت تفاوتهای فردی کودکان و خصوصیات هر کدام از دانش­آموزان، اداره­ مؤثر کلاس را به عهده داشته باشند.

به همین منوال معلمانی که در پاسخگویی به پرسشهای منطقی و سنجیده­ی دانش­آموزان احساس ناتوانی  می کنند نمی­توانند انتظار موفقیت در اداره و رهبری کلاس را داشته باشند. به علاوه اگر معلمی در زمینه فعالیتهای آموزشی خود به آگاهیهای خویش نیفزاید و ناچار به تکرار مکررات باشد، چگونه می­تواند در اداره کلاس در انتظار موفقیتهای چشمگیر باشد؟خوشبختانه تمام ویژگیهای فوق اکتسابی بوده و معلمان پس از طی آموزشهای لازم و دوره­های مربوطه قادر خواهند شد که با مهارت و تخصص کافی، وظایف خطیر خود را به نحو شایسته­ای انجام دهند. به همین سبب امروزه در بسیاری از کشورها پیش از آنکه در خصوص برنامه، ساختمان مدارس، تجهیزات و امکانات آموزشی فکر کنند، در اندیشه­ی تربیت معلم هستند زیرا هیچ یک از عوامل و عناصر تربیت نمی­تواند چون معلم تربیت شده، منشأ اثرات شایان توجه در تعلیم و تربیت باشند، از این رو معلم امروزی نمی تواند صرفاً به دلیل داشتن مدرک تحصیلات عالی و بدون هرگونه آموزش و اطلاعی از رموز تربیتی، روانه­ی کلاس گردد. زیرا در این صورت به مانند صنعتگری است که فارغ از هر وسیله و ابزاری به منظور سازندگی به سراغ مواد خام می­رود. به علاوه، معلمان حتی با وجود گذراندن برنامه­های دروس نظری ثابت و مشخص و آشنایی با روشهای تربیتی یکسان و معین، به هنگام پیاده کردن آموخته­های خود در کلاس، به ور دقیق و کامل از اصول و نظریه­های تربیتی پیروی نمی کنند بلکه هر کدام متناسب با خصوصیات جسمی و روانی و مقتضیات اجتماعی و فرهنگی در فعالیتهای آموزشی خود دخل و تصرفاتی انجام می­دهند. در این خصوص، کل شخصیت معلم نقش اساسی ایفا کرده و دیدگاه او و فلسفه­ای که به آن معتقد است شدیداً در کارش تأثیر فراوان به جای می­گذارد. بنابراین به همان اندازه که رعایت نظریه­ ها، اندیشه­ ها و اصول تربیتی در مسئولیت و اداره­ی کلاس از اهمیت والایی برخوردار می­باشد.

در جوامع مختلف و محیطهای گوناگون بعضی از سنخ­های معلمان در برخورد با دانش­آموزان و اداره کلاس نسبت به نسخ هاي دیگر موفقترند و در بین دانش­آموزان از محبوبیت خاصی برخوردار می­باشند. آگاهی از انواع گونه­های معلمان به معلم کمک می­کند تا خود را از نگاه دیگران بررسی کرده­ و خویشتن را بهتر بشناسد و در اصلاح کمبودها و کاستی­های خویش کوشش نموده و محاسن دیگر معلمان را تشخیص داده و به تقویت رفتارهای مناسب در فعالیتهای آموزشی خود اقدام کند.

منبع

حاجی زاد،محمد(1390)،مقايسه مهارتهاي حرفه اي معلمان دروس علوم پایه و علوم انسانی دوره راهنمایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0