نظریه های مربوط به سلامت روان

ابراهام مزلو: مزلو انسان سالم را خود شکوفا می داندو این گونه بیان می کند که خواستاران تحقق خود، نیازهای سطوح پایین تر خود یعنی نیازهای جسمانی،ایمنی، تعلق، محبت واحترام رابرآورده ساخته اند. روان پریش وروان نژند نیستند وسایر اختلالات روان شناختی را ندارند. آن‌ها الگوهای بلوغ وپختگی وسلامت می باشند. با حداکثر استفاده ازهمه قابلیت‌ها و توانایی‌های خود، خویشتن خویش را تحقق وفعلیت می بخشد. می دانند کیستند وچیستند و به کجا می‌روند.خواستاران تحقق خود، تکاپو نمی کنند، بلکه تکامل می یابند. ویژگیهای آن‌هاعبارتند از : ادراک صحیح واقعیت، پذیرش کلی طبیعت دیگران وخویشتن، خود انگیختگی، سادگی وطبیعی بودن، توجه به مسائل بیرون از خویشتن، نیاز به خلوت واستقلال، تازگی مداوم تجربه‌های زندگی، نوع دوستی، کنش مستقل تجربه‌های عارفانه یا تجربه‌های‌اوج ،روابط متقابل با دیگران ،تمایز میان وسیله و هدف .

ویلیام گلاسر :انسان سالم بنابر نظریه گلاسرکسی است که دارای این ویژگی‌ها باشد

  • واقعیت را انکار نکندو در رنج موقعیت‌ها را با انکار نکردن نادیده نگیرد بلکه با موقعیت‌ها واقع گرایانه روبروشود.
  • هویت موفق داشته باشد یعنی عشق ومحبت بورزد وهم عشق و محبت دریافت نماید. هم احساس ارزشمندی کند وهم دیگران احساس ارزشمندی او را تأیید کنند.
  • مسئولیت زندگی ورفتارش را بپذیرد وبه شکل مسئولانه رفتار کند، پذیرش مسئولیت کاملترین نشانه سلامت روان است.
  • توجه او به لذت درازمدت‌ ترمنطقی تر ومنطبق با واقعیت باشد.
  • برزمان حال وآینده، تأکید نماید نه برگذشته وتأکید بر آینده، نیز جنبه درون گری داشته باشد نه به صورت خیال پردازی باشد.

واقعیت درمانی گلاسر نیز بر سه اصل قبول واقعیت، قضاوت در راستی رفتار وپذیرش مسئولیت و رفتار واعمال استوار است وچنانچه این سه اصل تحقق یابد، نشان سلامت روانی است.

بک :بک ، معتقد است که شناخت‌های نادرست علت عمده‌ای برای بیماری‌های روانی به ویژه افسردگی است. او براین باور است که هیجان‌ها ورفتارافراد به میزان بسیار زیادی نتیجه‌ی نحوه‌ی تفکرآن‌ها درباره جهان پیرامونشان است. به زعم وی کاردرمانگر، عبارت از کمک به مراجع در جهت بازسازی تفکر وی وتبدیل اندیشه‌های ناسازگار برای مقابله با اوضاع واحوال استرس زا است .

گوردن آلپورت  :آلپورت از جمله روان‌شناسانی است که توجه خود را به شخصیت سالم معطوف داشت. از نظر وی افراد سالم در سطح معقول وآگاه عمل می کنند، از قید وبندهای گذشته آزادند واز نیروهایی که آن‌ها را هدایت میکنندکاملاً آگاهند و میتوانند برآنهاهاها چیره شوند. راهنمای اشخاص بالغ ،زمان حال، هدف‌ها وانتظارهایی است که از آینده دارند.

ویکتور فرانکل : فرانکل داشتن معنی در زندگی را شرط اصلی سلامت روانی می داند. به عقیده فرانکل، فقدان معنی در زندگی انسان اصلی ترین علت بروز روان رنجوری است. او تجارب اساسی خود را در مدت سه سال در اردوگاه آشوتیس بدست آورد. در شرایط بسیار سخت زندگی آن‌جا، افرادی که معنایی برای زندگی داشتند زنده ماندنداز عهده رنجها ومرارتها برآمدند وافرادیکه قادر به تحمل مشکلات نبودند با نشان دادن رفتارهای غیرعادی ازپا درآمدند.تلاش انسان برای رسیدن بهدف،بزندگی معنامیبخشد وباعث ایجادروانی سالمست.پیدا کردن معنا در زندگی  باعث تحرک وتلاش فردمیشود که این شرط لازم سلامت روان است.

 اریک فرام :بنظر فرام ، سلامت روان بسته به این است که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد را برآورده می سازد، نه اینکه فرد تاچه اندازه خود رابا جامعه سازگار کند. در نتیجه سلامت روان بیش از آنکه امری فردی باشدیک مسأله اجتماعی است. به اعتقاد فرام، تلاش برای سلامت عاطفی، گرایش یا استعدادهای نظری برای زندگی بارور وهمامنگی وعشق در نهاد همه‌ی ما وجود دارد اگر فرصت داده شود، این گرایش فطری شکوفا خواهد شد. اما تا زمانی که نیروهای اجتماعی در گرایش طبیعی برای کمال دخالت کنند، نتیجه چیزی جز یک رفتار معقول نیست. از این دو جامعه بیمار مردان بیمار به بار می آورد.

آلفرد آدلر :بنابر نظریه آدلر، فرد برخوردارازسلامت روان توان وشهامت با جرأت عمل کردن برای نیل به اهدافش را دارد. چنین فردی شاداب وجذاب است وروابط اجتماعی سازنده ومثبتی با دیگران دارد. فرد سالم به عقیده آدلر،ازمفاهیم واهداف خودش آگاهی دارد وعملکرد او مبتنی برنیرنگ وبهانه نیست. فرد دارای سلامت روان مطمئن وخوش بین است وضمن پذیرش اشتباهات خود درحد توان اقدام به رفع آن‌ها می کند. این فرد از نظر آدلرروابط خانوادگی صمیمی ومطلوبی دارد وجایگاه خودش را در خانواده وگروههای اجتماعی به درستی می شناسد.فرد سالم در زندگی هدفمند وغایت مدارست واعمال مبتنی برتعقیب این اهداف است. غایی ترین هدف شخصیت سالم به عقیده آدلر، تحقق خویشتن است.

زیگموند فروید :بعقیده فروید،ویژگی‌های خاصی برای سلامت روان شناختی ضرورت دارد, نخستین ویژگی خود آگاهی است. یعنی هرآنچه که ممکن است درناخودآگاه موجب مشکل شود بایستی خوآگاه شود.

خودآگاهی، عنصر اصلی سلامت روانشناختی است ودر شخص بالغ وپخته واپس زنی تمایلات غریزی جایگزین محکومیت آن‌ها می شود. انسان می تواند تحت راهنمایی من آگاه ومنطقی ناشادمانی‌های روان نژندانه‌ی خودش را با بدبختی مشترک نوع بشر مبادله نماید. به عقیده فروید انسان متعارف کسی است که مراحل رشد روان جنسی را با موفقیت گذرانده باشد ودر هیچ یک ازمراحل بیش ازحد تثبیت نشده باشد. به نظراو کمتر انسانی متعارف به حساب می آید وهرفردی به نحوی از انحاء نامتعارف است.

کارل راجرز :  به عقیده راجرز، اساسی ترین خصوصیت شخصیت سالم ، زندگی هستی دار است یعنی آماده است ودرهرتجربه، ساختاری را می یابدوبر اساس مقتضیات، تجربه‌ی بعدی به سادگی دگرگون می شود. انسان سالم به ارگانیسم خویش اعتماد میکند.ازویژگیهای انسان سالم عبارتند از:آمادگی کسب تجربه، زندگی هستی دار، احساس آزادی.

اریک اریکسون :اریکسون، در ارتباط با سلامت روان معتقد است که صفات خاصی وجود دارد که فرد دارای سلامت روانشناختی را از کسی که فاقد این عنصر است متمایز می سازد. به نظر اریکسون این صفات در اجتماع معنی می یابد وبراین اساس فردی که در جامعه زندگی می کند در صورتی دارای سلامت روان است‌که از تعارض عاری باشد واز استعداد وتوانایی بارزی استفاده کند، در کارش ماهرو استاد باشد، ابتکار نامحدود داشته باشد واز انجام لحظه به لحظه حرفه‌اش پسخوراند بگیرد ودر نهایت در مورد فرایند زندگی نظریه معنوی روشن وقابل درکی داشته باشد.

کورت لوین :لوین با نظریه میدانی، در بین روان‌شناسان شناخته شده است. از دیدگاه لوین نظریه میدانی تنها به حیطه خاصی محدود نمی شود، بلکه مفاهیمی را دربر می گیرد که با آن می توان حقایق روان شناختی مختلفی را نمایش داد. اما نظر لوین درارتباط با سلامت روان در این است که سلامت وکمال روانشناختی موجب افتراق وتمایز یافتگی بیشتر شخص ومحیط روان شناختی او می شودواستحکام واستواری مرزهای سیستم روانی فرد بوجود می آورد. بنابراین فرد سالم از نقطه نظرلوین کسی است که بین خود ومحیط روان شناختی خود تمایز و افتراق قائل می شود.

بنابر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی افراد دارای سلامت روان دارای خصوصیات زیر هستند:

افراد سالم از نظر روانی وذهنی احساس راحتی می کنند. آن‌ها از نظر روانی خود راآنگونه که هستند می پذیرند‌ وازاستعدادهای خود بهره‌مند می شوندودرمورد عیوب جسمانی وناتوانایی‌های خود شکیبا بوده وازآن ناراحت نمی شوند. افراد سالم دیدگاهی واقع گرایانه دارند ودشواری‌های زندگی را سهل می انگارند، وقت کمی را درنگرانی ، ترس، اضطراب ویا حسادت سپری می کنند. اغلب آرام بوده ونسبت به عقاید تازه گشاده رو ،ودارای طیب خاطرمی باشند.شوخ طبع و دارای اعتماد به نفس هستند. اگرچه از حضور درجمع لذت می برند آن‌ها به تنهابودن نیز اهمیت نمی دهند و وحشتی ندارند ویک احساس شخصی مبنی بر درست یا غلط بودن امور دارند.

افراد سالم از نظر روانی احساس خوبی نسبت به دیگران دارند.آن‌ها کوشش می کنند تا دیگران را دوست بدارند وبه آن‌ها اعتماد کنند. چراکه تمایل دارند دیگران نیز آن‌ها رادوست داشته باشندوبه آن‌ها اعتماد نمایند. چنین افرادی قادرند که بادیگران رفتار گرمی داشته باشند واین روابط را ادامه دهند. به علائق دیگران توجه می کنند واحترام می گذارند. آن‌ها به خود اجازه نمی دهند که از سود دیگران مورد حمله وفشارقرار گیرند ونیز سعی نمی کنند که به دیگران تسلط یابند.

افراد دارای سلامت روان قدرت روبروشدن نیازمندی‌های زندگی را دارند. با نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند وبه مشکلات با همان شیوه که رخ میدهد برخورد می کنند. آن‌ها دارای پندارهای واقع گرادر مورد آن‌چه که می توانند یا نمی توانند انجام دهند هستند. محیط خود را تا آن‌جا که ممکن است شکل می دهند وتا آن‌جا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند.

منبع

مستشاری،معصومه(1393)،اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی برسلامت روان دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،مشاوره وراهنمایی دانشگاه آزاداسلامی کرمانشاه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0