نظریه های مختلف درباره طرحواره
یکی از نظریههایی که مکانیزمهای زیر بنایی و سخت تحول در پدیدآیی رفتارهای ضداجتماعی را تبیین میکند، نظریه طرحوارههای ناسازگار اولیه است. مدل درمان متمرکز بر طرحواره یانگ ؛که طرحواره درمانی و یا درمان طرحواره محور خوانده میشود؛ تلفیقی ابتکاری از رفتاردرمانیشناختی با گشتالت و روابط موضوعی رویکردهای روان کاوی محسوب میشود و در واقع گسترش مدل سنتی رفتاردرمانی شناختی است که بیشتر بر رابطه درمانی، تجربه عاطفی و بحث از تجارب اولیه زندگی تأکید دارد و نقطه مرکزی این نظریه، طرحوارههای ناسازگار اولیه است. یانگ این مدل را برای تشریح ارتباط والدین- آسیبشناسی ارائه کرده است و اساس نظری آن بر برخی مفاهیم و تحقیقات، بر مبنای تئوری دلبستگی قرار دارد و پیشنهاد میشود که یک میانجی بالقوه در روابط والدین و بروز آسیبشناسی فرزندان، ایجاد طرحوارههای ناکارآمد اولیه و یا باورهای هستهای منفی در فرزندان است .
آدلر عقیده داشت که انگارههای بشر شیوه خاص درک خود، دیگران و محیط هستند و برای هدایت احساسات، افکار و اعمالشان طبق این انگارهها حرکت میکنند. داشتن انگارهها نه تنها غیر عادی نیست بلکه، بدون انگارهها نخواهیم توانست تأثیر خود را بر جهان درک کنیم و به تجربیاتمان معنا بخشیم. تکیه صرف بر انگارههای بیاستفاده است که منجر به مشکلات روانشناختی میشود . پژوهشگران دریافتههای خود اثربخشی درمان متمرکز بر طرحواره را در کاهش نشانههای مرضی تأیید کردند .
مکانیسم های دفاعی
فروید اصطلاح مکانیسمهای دفاعی را به آن دسته از تدابیر ناهشیار اطلاق میکند که آدمی برای حل و فصل هیجانهای منفی به کار میبرد. این تدابیر هیجان مدار موقعیت تنشزا را تغییر نمیدهند بلکه فقط شیوه دریافت یا اندیشیدن شخص را به آن عوض میکنند. به این ترتیب در همه مکانیسمهای دفاعی عنصر خودفریبی در کار است . مكانيسمهاي دفاعي من فرايندهايي در ساختار شخصيت هستند كه برسازش روانشناختي تاثير ميگذارند و مسئوليت محافظت از من را در برابر شكلهاي مختلف اضطراب بر عهده دارند و برحسب نوع كنشوري ممكن است بهنجار يا نابهنجار و كارآمد یا ناكارآمد باشند . فروید سه نوع اضطراب را بر مبنای سه ساختار روانی؛ «بن»، «من» و «فرامن» مشخص کرد. در هر سه نوع اضطراب یک وجه مشترک وجود دارد و آن وجود خطری است که من را تهدید میکند.
وی اضطراب در برابر خطر واقعی، اضطراب خودکار یا روان آزرده و اضطراب اخلاقی را از یکدیگر متمایز کرده است. به نظر فروید در تعریف نوع اول اضطراب یعنی اضطراب واقعی تهدید از جانب دنیای واقعی است، مانند حمله قریبالوقوع یک حیوان وحشی، این نوع اضطراب، واکنشی فطری، همگانی و بهنجار است. اضطراب نوع دوم یعنی اضطراب روانآزرده یا خودکار، از تعارض میان بن و من ناشی میشود، به عبارت دیگر اضطرابی که از این طریق ادراک میگردد، ترس ناهشیار از تنبیهشدن به خاطر نشاندادن رفتار تکانشی تحت سلطه «بن» است. این اضطراب با فعالیت مجدد یک حالت درماندگی زیستشناختی که در نخستین ماههای زندگی فرد تجربه شده، مرتبط است . در نوع سوم اضطراب یا اضطراب اخلاقی، تعارض و کشمکش میان ؛ بن و فرامن شکل گرفته است، در اینجا اضطراب حاصل کشانندههای بن و تخطی از معیارهای اخلاقی فرامن و احساس گناه متعاقب آن میباشد.
منبع
پورتقی،لیدا(1394)، طرحوارههاي ناسازگار اوليه و مكانيسمهاي دفاعي، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاداسلامی
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید