نظریه بیکروبراون یست ؟
بیکر و براون در مفهوم سازی فراشناخت، آن را به دو حیطه طبقه بندی نمودهاند:
الف) دانش دربارهی شناخت و ب) تنظیم شناخت. این نظریهپردازان بر این باورند که فراشناخت دارای دو بخش است:
– آگاهی و بازبینی دانش حقیقی یا بیانی برای تکمیل و به پایان رساندن یک کار ویژه
– آگاهی و بازبینی فرآیندها و جریانهای مورد نیاز یا داشتن روش برای انجام دادن یک کار ویژه
به نظر آنها، آگاهی و بازبینی، به بازنگری فعال، دانش اطلاق میشود. با این حال آنها مدعیاند که پدیدههایی که نوعاً در حیطهی فراشناخت میگنجد، ممکن است بسیار ناهمگن و از لحاظ ماهیت و دورهی رشد بسیار متفاوت باشند، به گونهای که استفاده از هر گونه اصطلاح واحد از قبیل فراشناخت در مورد آنها مشکل باشد. از این رو، آنها ترجیح میدهند که به جای مفهوم فراشناخت، از اصطلاح فرآیندهای اجرایی استفاده کنند و از این طریق به مطالعه اشکال مختلف تنظیم شناختی نظیر بازبینی، خودتنظیمی، بپردازند. به عبارت دیگرفراشناخت دومولفه دارد: دانش (آگاهی) وکنترل(تنظیم) اولی ناظراست برآگاهی ازمهارتها، راهبردها و منابعی که لازمه عملکرد موثر در یک تکلیف و مولفه دوم لازمه توانایی استفاده از مکانیسمهای خودتنظیمی است تا از تکمیل موفق تکلیف اطمینان حاصل آید. اینکار شامل وارسی پیامد، تلاشهای مسئله گشایی برنامه ریزی و ارزشیابی ثمربخش کنش انجام شده ،آزمون و تجدید نظر در راهبردهای مورد استفاده در یادگیری و اقدام به کنش جبرانی برای چیرگی برمشکلات میشود . به سخن دیگر، فراشناخت از یک سو شامل دانش روشها و فرآیندهای شناختی یادگیری و از سوی دیگر شامل روشهای کنترل و نظارت بر یادگیری است.
منابع
مفاخری ،عبدالله (1393) ،اثربخشی آموزش فراشناخت وذهن آگاهی بر نگرش های زیست محیطی ،رفتار شهروندی سازمانی و بهزیستی اجتماعی ، پایان نامه دکترای تخصصی روانشناسی عمومی ، دانشگاه پیام نور
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید