نظریات درباره صفات شخصیتی

زیگموند فروید معقتد بود که صفات شخصیتی به تثبیت در یکی از مراحل رشد روانی جنسی مربوطند. بسیاری از مردم به خصوص افراد تنها، غریب و ترسو که غالباً برچسب اسکیزوئید و اسکیزوتایپال به آن ها زده می شوند از مکانیسم دفاعی خیال پردازی به حد افراط استفاده می کند. آن ها آرامش و رضایت را در اندرون خود و با ساختن دنیایی خیالی، به خصوص دوستان خیالی، می جویند. غالباً افرادی بسیار کناره گیر و منزوی به نظر می رسند .

کودکان دارای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیز نشانه های شبیه به اختلالات دسته A دارند. این کودکان ممکن است گوشه گیر به نظر آیند، روابط اجتماعی کمی داشته باشند، دچار  اضطراب اجتماعی شدید شوند و نسبت به انتقاد بسیار حساس باشند. علاوه بر این، آنها ممکن است خیال پردازی های عجیب و غریب داشته باشند و از زبان خاص استفاده کنند، ویژگی هایی که ممکن است موجب شود توسط همسالانشان دست انداخته شوند.

اين افراد به دليل نحوه ي تفكر،  طرز رفتار، ارتباط با ديگران و نحوه لباس پوشيدن، عجيب و غريب به نظر مي رسند. آن ها از ديگران فاصله مي گيرند و از مردم جدا هستند، به جاي توجه به محرك هاي محيطي بيشتر جذب محرك هاي دروني خود مي شوند و نسبت به آن ها واكنش نشان مي دهند، به همين دليل افكار و گفتارشان از انسجام لازم برخوردار نيست. در هنگام ارتباط با ديگران حواسشان جمع نيست و از موضوعي به موضوع ديگر مي پرند. هيجان هايي كه ابراز مي كنند متناسب با محرك های هيجاني نيست.

به تله پاتي و غيبت گويي بسيار معتقدند و به ديگران مشكوكند و افكار عاطفي دارند ، افكار انتساب يعني اين كه تصور مي كنند رفتار ديگران و رويدادهاي تعادلي به آن ها اشاره دارد, در كنار هيچ كس احساس راحتي نمي كنند و به همين دليل با ديگران رابطه نزديك ندارند. در پاسخ به سوالات ساده بسيار فلسفه بافي مي كنند  و پاسخ هاي عجيب و غريب مي دهند، آنها از نوعي تجربيات ادراكي صحبت مي كنند كه ممكن است حتما به شكل توهم جلوه گر شود. احساس مي كنند قدرت هاي فراحسی دارند.  معمولا”، وقتي از نظر اجتماعي مضطرب مي شوند براي حمايت و محافظت از خويش تصور مي كنند ادراك هاي فراحسي مانند تله پاتي و پيش نويس كردن وقايع مي تواند به آن ها كمك و از خطر حفظ شان كند.

این ویژگی ها و نشانه ها در کودکی جزء علائم و نشانه های پیش از بیماری هستند و قبل از آن که فرآیند بیماری خود را آشکار کننددر فرد وجود دارند. علائم و نشانه های مقدماتی بخشی از اختلال در جریان تکوین است که این نشان دهنده اختلال شخصیت اسکیزوئید یا اسکیزوتایپال در کودک است که می تواند زمینه ساز اختلال اسکیزوفرنی می تواند باشد. این کودک شخصیتی درونگرا، فعل پذیر و آرام دارد و صاحب دوستان معدودی است. از بازی های تیمی پرهیز می کند و از فعالیت های اجتماعی کناره گیری می کند.

از جمله ويژگي هاي اصلي اختلال شخصيت اسكيزوتايپي، يك الگوي فراگير از كاستي های اجتماعي و بين فردي است كه علاوه بر تحريف هاي شناختي يا ادراكي و رفتارهاي عجيب و غريب با ناراحتي حاد و ظريف براي برقراري روابط صميمانه مشخص مي شود. اين الگو از جواني آغاز مي شود. افراد مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوتايپي، اغلب افكار عطفي دارند، يعني تغبيرهاي نادرستی از حوادث و رويدادهاي علي بيروني دارد كه به ويژه براي خود فرد معناي مخصوص و غير عادي دارد. اين گونه افكار را بايد از هذيان هاي انتساب كه در آن ها اين باورها با اعتقاد راسخ هذياني حفظ مي شوند، تفكيك كرد. اين افراد خرافاتي هستند و نسبت به پديده هاي  غير طبيعي كه فراتر از هنجارهاي خرده فرهنگي آنها است اشتغال ذهني دارند.

آنها ممكن است احساس كنند كه قدرتهاي ويژه اي براي پيش بيني حوادث قبل از رخداد آنها و يا خواندن انديشه هاي ديگران دارند. اين افراد ممكن است معتقد باشند كه روي ديگران كنترل جادويي دارند كه مي تواند مستقيا” اعمال شود يا غير مستقيم از طريق انجام آداب جادويي صورت گيرد. اين افراد دگرگوني هايي ادراكي دارند، گفتار آنها حاوي جمله ها و ساخت غير معمول و عجيب می باشد. اين گفتار اغلب نا مربوط ، مبهم ولي بدون انحراف از مسير يا به صورت گسته گويي است. پاسخها در اين افراد كاملا عيني يا كاملا انتزاعي است و واژه ها و مفاهيم گاهي به شيوه هاي غير عادي بكار مي روند.اين افراددر همنوايي بين فردي دچار مشكل هستند ،در برقراري ارتباط با ديگران راحت نيستند.آنها در موقعيت هاي اجتماعي، به  ويژه در حضور افراد غريبه مضطرب مي شوند .

در تفكيك كودكان مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوتايپي از گروه ناهمگون كودكان منزوي و عجيب كه رفتارشان با انزواي اجتماعي بارز، غير عادي بودن يا زبان غريب مشخص مي شوند و ممكن است تشخيص هايي از انواع خفيف تر اختلال اتيستيك، اختلال آسپرژر، اختلال زبان بياني و اختلال زباني دريافتي – بياني مختلط در موردشان صدق مي كند .مرز بین روان آزردگی، روان گسستگی و اختلالات شخصیت با عبارات مختلفی بیان شده است: اسکیزوفرنی، شبه روان آزردگی، روان آزردگی ضد اجتماعی کاذب، پیش روان آزردگی، اسکیزوفرنی مرزی، روان گسستگی نهفته، اسکیزوفرنی نهفته، اسکیزوفرنی سرپایی و نهایتا اسکیزوتایپی .

در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی مانند افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا احتمال وجود نقایص عصب روان شناختی در تعدادی از توانایی های شناختی از جمله حافظه، توانایی های روانی حرکتی، توجه و دشواری در تغییر دادن آمایه پاسخ وجود دارد.علاوه بر  این، شواهد زیادی حاکی از این است که بسیاری از این نقایص در نخستین رویداد روان پریشی و پیش از درمان شدن به وسیله داروهای ضد روان پریشی، در آن دسته از افراد دچار اسکیزوفرنیا که از نظر بالینی در حال بهبود هستند، افراد دارای ویژگی های اسکیزوتایپال و هم چنین در خویشاوندان درجه اول سالم آنان یافت می شود .

افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپی نیز مانند افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است این نقایص عصب- روان شناختی را داشته باشند. این نقایص از نظر بالینی به این دلیل معنادار هستند که با اندازه دشواری برخی از این افراد و افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در فعالیت های زندگی روزمره و هم چنین توانایی کسب مهارت ها در توان بخشی روانی اجتماعی رابطه دارند. ترکیب شدت نقایص عصب روان شناختی پیش بینی کننده نسبتاً نیرومندی برای فرجام اجتماعی و شغلی است .

بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا با آسیب های اساسی در چندین حیطه از کارکرد شناختی مشخص می باشند. برای مشخص کردن ابعاد عصب شناختی که بازتابی از پیوستگی و ناپیوستگی بین اسکیزوتیپی و اسکیزوفرنیا می باشد، کانن و دیگران ، در مطالعه ای خانوادگی و به دنبال آن مطالعه ای را نیز بر روی دوقلوها انجام دادند. در مطالعه اول، مجموعه آزمون های جامع عصب روان شناختی بر روی 15 پروباند اسکیزوفرنیک، 16 نفر از همشیرهای سالم و 31 نفر گروه کنترل سالم اجرا شد. آزمون ها در محدوده های هفتگانه طبقه بندی شدند: انتزاع، توجه، حافظه کلامی، حافظه فضایی، زبان، توانایی استدلال دیداری فضایی و کارکرد حسی حرکتی.

هم بیماران اسکیزوفرنیک و هم همشیرهای آن ها در مقایسه با گروه کنترل دارای آسیب های عصب روان شناختی بودند ،گروه کنترل ؛ همشیرها -پروباندها. هم چنین، پروباندهای همشیرها، الگوهای نقایص شناختی اشان مشابه هم بود. کنش های مربوط به انتزاع، توجه، حافظه کلامی و زبان به طور معنی داری بیشتر از کنش های مربوط به توانایی استدلال فضایی، حافظه ضمنی دیداری- فضایی و حسی- حرکتی آسیب دیده بودند. این نتایج بیانگر آن هستند که پردازش اطلاعات آسیب دیده در محدوده هایی خاص، ممکن است منعکس کننده ژن بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا با آسیب های اساسی در چندین حیطه از کارکرد شناختی مشخص می باشند.

نتایج دلگرم کننده مطالعات خانوادگی، محققان ، را برانگیخت تا مطالعه دوقلویی در یک مقیاس بزرگ را برای تعیین این که آسیب های شناختی دیده شده در خویشاوندان بیماران، واقعا” منعکس کننده آسیب پذیری ژنتیک می باشد یا نه، تدارک بینند. محققین، مجموعه آزمون های جامع عصب روان شناختی را بر روی دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی غیر اسکیزوفرنیک، بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا که نسبت آن ها 2 به 1 بود اجرا کردند. یافته های مطالعات خانوادگی در این تحقیق نیز تأیید شد. دوقلوهای یک تخمکی بیماران اسکیزوفرنیایی در مقایسه با دوقلوهای دو تخمکی، نقایص عصب روان شناختی بیشتری نشان دادند.افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال و افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا در انجام تکالیفی که نیازمند توجه و تمرکز است نیز مشکل دارند .

بخشی از همگرایی تحقیقات مربوط به اسکیزوفرنیا و اسکیزوتیپی به عامل های خطر ناشی از تحول نابهنجار مربوط می شوند. این به ویژه با ابزارهای سنجش عصب – روان شناختی و نامتقارنی  مغزی و جانبی شدن مغز بیشتر  مشخص می باشد . تصور بر این است که کاهش هوش عمومی، نقایص حافظه و نقص در کنش های اجرایی اسکیزوفرنیا ناشی از اختلال عصبی – تحولی باشد .ارتباط نقایص شناختی به ویژه با بعد علائم منفی و آشفته قوی تر می باشد . مطالعات متعددی پیشنهاد کرده اند که سنجش عصب – روان شناختی مشابه، به ویژه در حیطه کنش های اجرایی آسیب دیده نیز اسکیزوتیپی را از گروه کنترل متمایز می کند .

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در بسیاری از قابلیت های وراثتی خود با اسکیزوفرنیا سهیم است .همچنین شواهد مشابهی هم وجود دارد که ابعاد غیر مثبت اسکیزوتیپی رابطه قویتری با انحرافات عصب – روان شناختی دارند.بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال شخصیت اسکیزوتایپال از جهات دیگری نیز با هم مشابهت هایی دارند. اختلال حرکت چشمی را می توان یک نشانگر خصلتی برای اسکیزوفرنی دانست. چون ارتباطی با درمان داروئی و حالت بالینی ندارد. این اختلال در بستگان درجه اول بیماران اسکیزوفرنیک نیز مشاهده می شود .

شواهد معتبری دال بر اختلال و اشکال در تعقیب یا ردیابی اشیاء متحرک با چشم در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیک وجود دارد. براساس مطالعاتی در دانشجویان مبتلا به اختلال اسکیزوتایپال نیز اشکال در ردیابی اشیاء متحرک با چشم داشتند.همچنین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی دارای اختلالات فکر، بیشتر احتمال دارد که اختلالات حرکات تعقیبی چشم را داشته باشند و تقریبا” نیمی از خویشاوندان نزدیک آن ها نیز اختلالات عملکرد در حرکات تعقیبی چشم را دارند. علاوه بر این، آزمونی هایی که در حرکات تعقیبی چشم کمترین دقت را داشتند بیشترین احتمال بروز اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را داشتند .براساس دیدگاه پیوستاری ویژگی های روان پزشکی، صفات اسکیزوتیپی و روان پریشی اسکیزوفرنی به عنوان نقاط مختلفی بر روی یک پیوستار مفهوم سازی شده اند که بر طبق مفروضه های مدل استرس – آسیب پذیری مبین درجاتی از خطر می باشند و مطابق با آن ابعاد مشابهی برای اسکیزوفرنیا و اسکیزوتیپی پیشنهاد شده است. بررسی ها پیشنهاد کرده اند که علائم خوشه های اسکیزوفرنیا در سه بعد قرار دارند ، این ابعاد شامل :

  • نشانگان فقر روانی حرکتی که با علائم منفی اسکیزوفرنیا مشخص می شوند.
  • نشانگان اختلال در واقعیت آزمایی که شامل علائم مثبت اسکیزوفرنیا می باشند
  • نشانگان آشفتگی که با اختلال تفکر، غرابت رفتاری و عاطفه نامتناسب مشخص می شوند.

بطریقی مشابه اسکیزوتیپی هم تظاهرات چند بعدی دارد که شبیه خوشه های نشانه ای اسکیزوفرنیا میباشد،سه بعد که شبیه ابعاد اسکیزوفرنیا هستند، در اسکیزوتیپی هم مطرح می باشند:

  1. بعد مثبت
  2. بعد منفی / بین فردی
  3. بعد آشفتگی

در واقع، این تشابهات پیشنهاد می کنند که اسکیزوتیپی با اسکیزوفرنیا در یک پیوستار قرار دارند، اگر چه تفاوت هایی هم ممکن است وجود داشته باشد.

منبع

خادمی محمود آباد،زینب(1390)، بررسي مسير مگنوسلولار مغز در افراد داراي ويژگي­هاي شخصيتي،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،واحدبین الملل دانشگاه شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0