نظريه فرانکل
نظريه فرانکل بر معناجويی افراد در زندگی تاکيد دارد. او معتقد است، که رفتار انسانها نه بر پايه لذت گرايی نظريه روانکاوی فرويد و نه بر پايه نظريه قدرت طلبی آدلر است، بلکه انسانها در زندگی به دنبال معنا و مفهومی برای زندگی خود می باشند. اگر فردی نتواند معنايی در زندگی خويش بيابد، احساس پوچی به او دست می دهد و از زندگی نااميد می شود و ملالت و خستگی از زندگی تمام وجودش را فرا می گيرد. الزاما” اين حس منجر به بيماری روانی نمی شود، بلکه پيش آگهی بدی برای ابتلا به اين اختلالات است. بنابراين فرانکل بهزيستی را در يافتن معناو مفهوم در زندگی می داند.
نظریه ويسينگ و وان دان
ويسينگ ، و وان دان ؛ به نقل از زنجانی طبسی ، يک سازه بهزيستی، روانشناختی کلی را معرفی کردند که بوسيله احساس انسجام و پيوستگی در زندگی، تعادل عاطفی و رضايت کلی از زندگی، مشخص و اندازه گيری می شود. آنها تاکيد می کنند که بهزيستی روانی، سازه ای چند بعدی يا چند وجهی است و اين حيطه ها را در بر می گيرد:
- عاطفه:در افراد بهزيست يا خوشبخت، احساس مثبت بر احساسات منفی غلبه دارد.
- شناخت:اين افرادرضايت اززندگی راتجربه میکنند. بنظر آنها زندگی قابل درک و کنترل است.
- رفتار: افراد بهزيست، چالشهای زندگی رامی پذيرند و به کار و فعاليت علاقه دارند.
- روابط بين فردی:افراد بهزيست به ديگران اعتماد می کنند و از تعامل اجتماعی نيز برخوردارند.
از نظر كيز، افرادى كه سطوح مطلوبى از اين بعد بهزيستى اجتماعى را دارا مى باشند ديد مثبتى به ذات بشر دارند، به افراد ديگر اعتماد مى كنند و معتقدند مردم قادرند خوب باشند. شناخت و پذيرش ديگران، عنصر پذيرش و ارزش فرد بعنوان يك شريك اجتماع، عنصر تشريك مساعى و سرانجام باور به تحول مثبت اجتماعى،عنصر شكوفايى بهزيستى است و اين عناصر مى توانند وحدت اجتماعى،پيوند اجتماعى و حسن ظرفيت براى رشد مداوم جامعه و ميزان راحتى افراد در پذيرش ديگران را ارزیابی کند.
منبع
کریمپور،جاسم(1393)،اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی برکیفیت زندگی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه پیام نور هرمزگان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید