مهارتهاي سياسي

رفتار سياسي اغلب به عنوان توانايي براي نفوذ مؤثر بر ديگران تعريف مي شود. به هر حال مهارت سياسي در هر سازماني وجود دارد و افرادي که در به کار گيري اين مهارت موفق هستند اغلب بهترين اعتبار (شهرت) را در ميان همکارانشان دارند. يک ويژگي مشترک رهبران موفق چيرگي(کارداني) سياسي شان است. آن‌ها قادرند تا ديگران را درک کنند و دانشي را به کار گيرند تا در تفکرات و اقدامات ديگران نفوذ کنند. پژوهشها نشان داده است که رهبري که کارگران به او اطمينان داشته، او را دوست دارند، پيروان بيشتري خواهد داشت.

رهبران نياز دارند تا به تيم براي کار در راستاي يک هدف مشترک الهام ببخشند. يک رهبر، با مهارت هاي سياسي بالا مي تواند کارکنان را بر انگيزند تا فراتر از معمول کار کنند، زيرا متقاعد شده‌اند که کار آن‌ها به سازمان کمک خواهد کرد. در واقع مهارت سياسي براي هر فردي در سازمان مفيد است نه فقط براي رهبران. بنابراين داشتن چنين تواناييهايي، اغلب يک عنصر کليدي براي پيشرفت در سازمان محسوب مي شود. افراد داراي مهارت سياسي، با مردم خوب هستند و مي‌توانند آن‌ها را وادارند تا عقايد و هدف‌شان را بپذيرند. چنين افرادي معمولاً تا پستهاي بالاي رهبري در سازمان‌ها ارتقاء مي يابند.

    آيا هر فردي مي تواند مهارت هاي سياسي خود را بهبود بخشد؟ مهارت سياسي درحقيقت هم ذاتي و هم اکتسابي است. مهارت سياسي براي افراد با شخصيتهاي برون گرا، ساده تر است اما هر شخصي مي تواند مهارتهاي سياسي را از راه تجربه‌هايش بياموزد. همچنين اين مهارتها قابل آموختن به افراد مي باشند. جلسه هاي کارورزي، مربيگري اجرايي و کتابهاي رهبري مي تواند براي افرادي که در صدد كسب مهارتهاي سياسي هستند، مفيد باشد. پژوهش ها چهار ويژگي را شناسايي کرده است که چيرگي سياسي فرد را تعريف مي کند.

  • زيرکي (تيز فهمي) اجتماعي: به توانايي درک آنچه که در اطراف شما جريان دارد و به درستي قدرت مشاهده ديگران را داشتن، اطلاق مي شود.
  • نفوذ بين شخصي: به داشتن يک شخصيت متقاعد کننده و بهبود سبکي که براي ديگران خوشايند است، گفته مي‌شود.
  • توانايي شبکه سازي: افرادي که مهارتهاي سياسي قوي دارند در گسترش ارتباطهايي که مي تواند به آن‌ها کمک کند، کار آزموده هستند.

داشتن توانايي انتقال (ابلاغ) برداشت صادقانه (صميمانه)

مهارت سياسي، مي تواند يک شمشير دو لبه باشد: توان بالقوه اي دارد تا براي سازمان مفيد يا زيان‌آور باشد و اين بستگي به آن دارد که چگونه فرد آن را به کار مي گيرد. به هر حال از آن جا که رفتار سياسي يک حقيقت زندگي در بيشتر سازمان‌هاست، کارکنان زماني که آغاز گر آن را يک شخص معتبر و مشهور درمي‌يابند، رفتار سياسي برايشان قابل قبولتر خواهد بود.

سطوح عمل سياسي

گرچه بيشتر مانورهاي سياسي در سطح فردي رخ مي دهند ولي مي توانند در سطح گروهي يا جمعي نيز صورت پذيرند . سه سطح مختلف عمل سياسي يعني رفتارهاي سياسي در سطح فردي ، سطح ائتلاف يا گروه و سطح شبكه يا كل سازمان در نمودار بالا نشان داده شده‌است . هر سطح ويژگيهاي بر جسته خاص خود را دارد . در سطح فردي ، افراد به دنبال منافع فردي حود هستند . ولي ابعاد سياسي ائتلافها و شبكه ها به روشني عمل سياسي در سطح فردي نيست . در قالب سازمان يك ائتلاف  يك گروه غير رسمي است  كه براي پيگيري يك موضوع به هم پيوسته‌اند . ائتلافها مي توانند با عضويت در گروه غير رسمي تقارن داشته يا نداشته باشند.

هنگامي كه موضوع مورد نظر حل شد ائتلاف از هم مي پاشد . صاحبنظران ياد آور مي شوند كه ائتلافهاي سياسي « مرزهاي نا معيني » دارند بدين معني كه عضويت سيال هستند . از نظر ساختار منعطف‌اند و دوره ائتلاف آن‌ها نيز موقتي است . ائتلافها يك نيروي سياسي بالقوه در سازمان به شمار مي ايند . سطح سوم عمل سياسي ، سطح شبكه هاست . بر خلاف ائتلافها كه حول محور مسائل خاص دور مي زند شبكه ها ، اجتماعات غير منسجم افرادي هستند كه براي منافع كلي خود به دنبال حمايت اجتماعي مي باشند . از نظر سياسي ، شبكه ها مردم‌گرا هستند در حالي كه ائتلافها موضوع گرا هستند. شبكه ها دستور كار گسترده و بلند مدت تري نسبت به ائتلافها دارند مانند قانون هماهنك پرداختها كه نمايندگان مجلس نيز ذي نفع بودند و در تصويب آن سرعت عمل نشان دادند.

منبع

رستمی،شهرام(1392)، ارتباط بین تعهد سازمانی کارکنان  و رفتار سیاسی و رویکرد عقلائی،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرائی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0