منزلت اجتماعی چیست؟
منزلت اجتماعی قضاوتی است که به موجب آن جامعه حیثیت و محبوبیت بیشتری به فلان موقعیت یا به فلان پایگاه اجتماعی میدهدو به طورکلی آنها را به هر دلیلی به موقعیتها و پایگاههای اجتماعی دیگر ترجیح میدهد.نظریه پردازانی همچون دورکیم، پارسونز و گیدنز؛ در پی تدقیق ماهیت منزلت اجتماعی و شناسایی و معرفی عوامل مؤثر بر آن بر آمدهاند. این اندیشمندان جامعه شناس، اغلب منزلت اجتماعی را مترادف با پایگاه های اجتماعی تلقی میکنند و آن را جایگاهی میدانند که فرد در گروه یا در مرتبه و موقعیت اجتماعی یک گروه، کسب میکند و بر اساس آن از برخی مزایا و ویژگی ها، برخوردار میگردد. اما مؤلفان و محققان متأخر منزلت اجتماعی را نوعی شأن، اعتبار، عزت و احترامی میدانند که جامعه برای افراد یک گروه، یا نهاد و شغل قائل میشوند. اسکینر، نیز تعریفی کمابیش شبیه تعریف بروئن، پیرامون شأن و منزلت به دست میدهد. به زعم او شأن، اعتبار و حرمتی است که افراد جامعه برای گروههای مختلف قائل هستند و بر اساس آن، از آنان انتظار رفتارهای خاصی را دارند.
منزلت اجتماعی پلیس
منزلت شغلی پلیس به معنی میزان ارزش و احترامی است که افراد جامعه برای شغل پلیس در مقایسه با مشاغل موجود در جامعه قائل هستند. منزلت اجتماعی نیز شامل متغیرهایی نظیر رفتار و منش، نحوه عملکرد مأموران نیروی انتظامی، قدرت و فعالیت آنان، میزان همکاری مردم با نیروی انتظامی و میزان احترام و اعتماد مأموران نیروی انتظامی در بین مردم میباشد. بیشتر فعالیتهای پلیس، نوعی خدمت به جامعه است، حفظ آرامش و حل و فصل منازعات و پیشگیری از وقوع جرم، از مهمترین وظایف پلیس است. منزلت اجتماعي، متغيري اثرگذار در نحوه انجام مأموریتها و وظايف نيروي پليس میباشد؛ چرا كه اين نيرو مستقیماً با مردم در تماس بوده و فقط در صورتي میتواند از منزلت اجتماعي مناسبي برخوردار باشد كه در انجام مأموریتهای خود موفقيت مطلوبي را كسب كند.
مبانی نظری منزلت اجتماعی پلیس
مرور ادبیات پژوهشی منزلت اجتماعی آشکار میسازد که گر چه این قلمرو مطالعاتی و پژوهشی، از ادبیات فربهی برخوردار است و کاوش نظاممند پیرامون عوامل مؤثر براین ویژگی، سابقهای دیرینه دارد، اما تنها در سالیان اخیر است که منزلت پلیس و عوامل مؤثر بر آن، نظر محققان و اندیشمندان را معطوف خود ساخته است، از همین روی، ادبیات پژوهشی این قلمرو همچنان نحیف است. با وجود این، پژوهشهای محدودی که در این حوزه صورت گرفته توانسته است برخی از ابهامات را در این قلمرو بزداید و برخی از عوامل مرتبط با آن را نمایان سازد. در سطوری که در پی میآید برخی از این پژوهشها مرور میشوند.منینگ و دیگران،نشان دادند که منزلت اجتماعی پلیس و نظامیان جامعه متأثر از سه دسته عوامل است. آنان این سه دسته را چنین برشمردهاند:
- عوامل جامعه ای
- عوامل فردی
- عوامل سازمانی.
به زعم این محققان زمانی که افراد جامعه:
- ارزش و اهمیت بالایی برای کار پلیس قائل باشند،
- نگرش مطلوب و مثبتی به آنان داشته باشند،
- آنان را کارآمد وتوانا ارزیابی نمایند،
منزلت اجتماعی فزونتری برای آنان قائل خواهند شد.
همچنین، از نظر منینگ و همکارانش هر چقدر افراد پلیس:
- جذابتر،
- داناتر،
- ورزیدهتر،
- مجهزتر،
- خوش خلقتر و
- مرفهتر ،
باشند جامعه منزلت بیشتری برای آنان قائل خواهد شد.
سرانجام از نظر منینگ ودیگران، سازمان پلیس و ارتش، نقش پراهمیتی در منزلت اجتماعی افراد خویش دارند. این محققان از بین عوامل سازمانی، نقش عواملی نظیر فرماندهی، تجهیزات، کیفیت سرویسدهی به مردم، شیوهی تعامل بامردم، سرعت عمل و عملکرد را پراهمیتتر از سایر عوامل میدانند. کاسل و دیگران، در یک بررسی آزمایشی تأثیر افزایش عملکرد پلیس را بر احساس امنیت شهروندان جامعه مورد مطالعه قرار داده است. این محققان میزان احساس امنیت شهروندان یک شهر اروپایی را در؛ دوره عملکرد عادی پلیس اندازه گیری نمودهاند. سپس، پس از یک وهله عملکرد ویژه پلیس، باردیگر احساس امنیت شهروندان آن شهر را مورد سنجش قرار دادهاند. یافتههای آنان آشکار ساخته است فزونی عملکرد پلیس، که با شاخصهایی نظیر افزایش سرعت عمل دستگیری مجرمین، مداخلهی سریع تردر حوادث رانندگی و افزایش حضور ؛محسوس یا نامحسوس در سطح شهر مشخص شده بود، موجب افزایش معنیدار احساس امنیت شهروندان جامعه میگردد. به باور کاسل و همکارانش، افزایش احساس امنیت شهروندان نیز به نوبهی خود، شأن و منزلت پلیس را فزونی میبخشد، چه شهروند برخوردار از احساس ایمنی، امنیت خود را مرهون اقتدار و سرعت عمل پلیس میداند و در نتیجه اورا سودمندتر از پیش ارزیابی میکند. افزون بر آن، این محققان تأکید کردهاند که با افزایش کارایی و سرعت عمل پلیس به ویژه در کاهش جرایم و افزایش احساس امنیت شهروندان، برمیزان اعتماد آنان نسبت به پلیس افزوده میشود.
نقش منزلت اجتماعی بر روند زندگی افراد جامعه
نابرابری اجتماعی یکی از تاثیر گذارترین و پرنفوذترین واقعیتهای اجتماعی است که از دیرباز منشاء مناقشات جدی در جوامع بوده است. جامعه شناسان بسیاری از جمله وبر، پارسونز، وبلن و مخصوصا مارکس،در این رابطه سخن گفتهاند. مارکس جامعهشناس بلامنازع نظریات طبقات اجتماعی است. همانطور که در مانیفست کمونیست گفته است: «تاریخ تمامی جوامع تا به امروز، تاریخ منازعه طبقاتی بوده است….. …… عقاید سوسیالیستهای فرانسه مانند سن سیمون، فوریه و پرودن بر او اثر گذاشته است و در واقع پس از آشنا شدن با عقاید این صاحب نظران اجتماعی بود که مارکس به سوسیالیسم گرایش پیدا کرد و طرح جامعه بیطبقه خود را بر مبنای آن استوار ساخت،…… اما یکی از نکاتی که فیلم محیا به وسیله آن شکاف و تعارض منزلتی را رد میکند ضرورت کارکردی نقشها برای جامعه است. از این رو میتوانیم به نظریات دورکیم در این باره مراجعه کنیم.
وی معتقد است: جامعه، بنابر رویکردی کارکردی، کلی است که افراد، گروهها، سازمانها و نهادهای اجتماعی اجزای آن را تشکیل میدهند. نقش جامعه، از نظر جامعه شناسانی که از این رویکرد بهره میگیرند، اجرای کارکردهای ضروری است برای رفع نیازهایی چون دفاع ملی، برقراری نظم اجتماعی داخلی، تولید و توزیع کالاها، تأمین خوراک و پوشاک، سرپناه لازم برای افراد و غیره. ……دورکیم، بنابر ایده کارکردی اش، جامعه را یک سیستم میدانست که اجزای آن ؛نهادهای اجتماعی در ایجاد ثبات و بقای آن سهیم اند. در مورد تأثیرپذیری و شکلگیری پایگاه اجتماعی، کارکردگرایان ساختاری بر پایگاه نقش شخص در قلمرو شغلی تأکید میکنند. آنان مدعیاند که شغل مهمترین معرف رتبهی کلی قشربندی است. این ادعا تا اندازهای برایناساس است که شغل با متغییرهایی همچون درآمد و میزان تحصیلات که اساس رتبه بندیهای دیگر را تشکیل میدهد همبستگی دارد. ولی دلیل اصلی این ادعا این است که شغل، در مورد اکثر مردم، نمایانگر نقش اجتماعیای است که به لحاظ کارکردی اهمیت فراوان دارد.
این رویکرد بدین معنی است که در دیدگاه کارکردگرایی ساختاری نظام قشربندی در حقیقت پیامدی است از قضاوت های جمعی که به وسیله آن جامعه؛ احتمالاً کل مردم ارزش فرد را بر حسب اهمیت و میزان مشارکت وی در اجتماع ارزیابی میکنند. یکی از کسانی که به این نظرات باور دارد پارسونزاست.یکی دیگر از صاحب نظرانی که در اینجا میتوان به نظر او استناد کرد جورج هربرت مید است. مید ؛ برای فهم نحوه شکل گیری خود، به بررسی فعالیتها و فرایند جامعه پذیری کودکان پرداخت. او معتقد بود…..کودکان از طریق بازی کردن و در خلال رشد، به تدریج نقش پذیری را میآموزند. به تعبیر مید ؛کودکان در بازیهای شان مادر میشوند، معلم و پلیس میشوند و بدینسان نقشهای متفاوتی میگیرند.
منبع
حسینی ارشد،سیدسعید(1394)، رابطه هوش هیجانی با رضایت شغلی و منزلت اجتماعی پلیس،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید