مقایسه نظریهها
نظریههای درمانی سنتی (مخالف)
- روانپزشکی سنتی عقیده دارد که بیماری روانی وجود دارد و مبتلایان بیماری روانی را پس از دستهبندی بایستی زیر درمان قرار داد.
- روانپزشکی سنتی میگوید که بخش اصلی درمان بررسی زندگی گذشتهی بیمار است، ریشهیابی ناراحتی روانی موجب درک و فهم خود برای تغییر شیوه نگرش خواهد شد، پس از تغییر نگرش فرد میتواند الگوهای مؤثرتری در زندگی بیابد و همین مشکلات روانشناختی او را حل میکند.
- روانپزشکی سنتی بر آن است که درمانجو باید نگرشهایی را که نسبت به افراد مهم در زندگی گذشته داشته، اطرافیانی که مشکلات درمانگر با انتقال عواطف مشکلات گذشتة بیمار را دوباره زنده میکند بینش جدید موجب میشود او از روش فعلی دست بردارد و به این ترتیب مشکل او حل میشود.
- روان درمانی سنتی حتی هنگام مشاوره سطحی، تأکید میکند که اگر بیمار میخواهد حالش تغییر کند باید نسبت به ژرفای ضمیر ناخودآگاه خویش درک و بینش پیدا کند درگیریهای ناخودآگاه مهمتر از خودآگاه است.
- روانپزشکی سنتی چون معتقد به وجود بیماری ذهنی است از اخلاقیات میپرهیزد وکژ رفتاری بهعنوان محصول بیماری ذهنی به حساب میآید و بیمار مسئول نیست.
- یک بخشی دیدن انسان (ناخودآگاه)
- آموز ش دادن به مردم جهت رفتار بهتر در روانپزشکی سنتی نقشی ندارد زیرا تصور میرود به محض آنکه ریشههای ناخودآگاه پیدا شد بیماران خودشان رفتار بهتر را فراخواهند آموخت.
نظریه واقعیت گرایانه
ما اصولاً مرض روحی یا بیماری ذهنی را قبول نداریم لذا بیمارنمیتواند به این عنوانکه مسئول رفتارخودش نیست هرطور که میخواهدرفتارکنددرمانجو صرفاًمسئولیت گریزست.
کارکردن در زمان حال و به سوی آینده است ما درگیر گذشتة بیمار نمیشویم زیرا نمیتوانیم گذشتهی او را تغییر دهیم و بیمار نیز محدود به گذشتهاش نیست.
از چه سئوال میشود نه چرا – پرداختن به واقعیتها
ما با بیماران رابطهای همانند رابطهی با خویش برقرار میکنیم نه بعنوان پیکرههای انتقالی .
- ایجاد پیوند عاطفی اساس کار است.
- بیمار از خودش صحبت کند نه از دیگران
- بیمار نمیتواند از رفتارش گذشت کند و ما نیز همچنین .
- تغییر از رفتار شروع میشود بهتدریج بینش هم ایجاد خواهد شد.
- در مورد رفتارهای بد با او همدلی نمیشود.
در واقعیت درمانی بر ارزشهای اخلاقی رفتار تأکید میشود و ترویج درست و نادرست پیوند عاطفی را استحکام میبخشد .
- مسئولیتپذیری اخلاق را در دل خود دارد.
- ارزیابی رفتار شود – رویکرد ترکیبی است .
- آموزش موجب پیشگیری میشود.
به بیمار برای برآوردن نیازهایش راههای بهتری آموزش داده میشود. کمک به بیمار موجب میشود وی الگوهای رضایتبخشتر رفتار را پیدا کند و همین موجب پیوند عاطفی بیشتر میشود، آموزش رفتار نیک بخشی از درمان است.
عناصر اصلی نظریه واقعیت درمانی
- توجه کافی و عشق ورزیدن به کودکان، برای سلامت روان آنان در آینده بسیار با اهمیت است و سبب مسئولیت پذیری آنان در آینده میشود.
- اخلاق یا درست و نادرست ، حق و ناحق اثری بسیار شگفت و عمیق در روند واقعیت درمانی دارد.
- فرهنگ که پایه واساس آن آموزش و پرورش است برای شناخت واقعیتها وپذیرش آن وبرخورداری سلامت روان،نقش اساسی دارد.
منبع
آفتابی،کریم(1392)،واقعیت درمانی وکاهش کمرویی ونارسایی هیجانی دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی اردبیل
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید